"دیدارنیوز" به بررسی فیلم «روسی» می‌پردازد؛

«روسی»؛ روایت درماندگی

"روسی" را می­ توان فیلم خوش­ ساخت و چشم­ نوازی توصیف کرد که در تشکیل پایه­‌ها و بِیس مسائل خود، فاقد هوشمندی­‌های ویژه­‌ای است که از ثقفی انتظار داشتیم. "روسی" نسخه تضعیف شده­‌ای است از کارنامه­‌ی یک فیلمساز با استعداد که دایره­‌ی ذوق متفاوت بودنش این بار بسته­‌تر و محدودتر شده است. فیلمی با دغدغه­‌های در سطح­ مانده­‌ی اجتماعی که گاهی به دیواره­‌های شعارپردازی می­ خورند و گاهی میان تصاویر شاعرانه روی پرده گم می­ شوند.

کد خبر: ۳۴۳۰۶
۱۳:۲۶ - ۱۵ شهريور ۱۳۹۸
دیدارنیوزـ ایمان رضایی: آخرین فیلم امیرحسین ثقفی، فیلمساز تجربه­ گرا و خوش ذوق سینمای ایران که قبلا با "همه چیز برای فروش" و "مردی که اسب شد" بین محافل هنری سینما نامی بر هم زده بود، هرچند که اثری مقبول و با ارزش نیست، اما پیرو همان مسیرِ تا به اینجا طی کرده­‌ی فیلمساز است.

"روسی" با فرم منحصر به فرد ثقفی و نما‌های خیره کننده­ اش، در خلال قصه­‌ای پیش پا افتاده و تکراری، تصویری از آدم­‌های منفعل و درمانده را به نمایش می­ گذارد. آدم­‌هایی که عملا در آن­ها ذوقی نسبت به آنچه که "زندگی" می­ نامیم یافت نمی­ شود. پیرمردی که سودای "راحت مردن" در روز‌های آخر زندگی­ اش را دارد، دختر کر و لالی که با چهره­‌ای سرد، تنها مشاهده­ گر فجایعی است که رخ می­ دهد، پدری الکلی که در خلوتش با داد و فریاد سیگار می­ کشد و یک مثلث عاشقانه که به بن بست کامل رسیده است. این درماندگی در بخش­‌های مختلف فیلم با موتیف­‌های جالب توجهی پرداخت شده است. مانند "کوبیدن در" که به طور متداول در سکانس­‌های متعدد توسط تمامی شخصیت­‌ها تکرار می­ شود یا فریاد بر لبه­‌ی پرتگاهی که انعکاس صدای درماندگی را نیز به همراه دارد.

"روسی" قصه­‌ی تکراری سال­‌های اخیر سینمای ایران است: تجاوز و انتقام. توماج (امیر آقایی) از زندان فرار می­ کند تا انتقام تعرضی که به همسرش، مرجان (طناز طباطبایی) شده را بگیرد. مسئله، اما این است که مرجان از توماج جدا شده و حالا عاشق یوسف (میلاد کی­مرام) است. طرح و سیناپس فیلمنامه اساسا بر همین ایده­‌ی مثلث عشقی چیده شده و پیرامون آن نیز خرده داستان­‌های نه چندان قابل اتکایی تشکیل شده که چندان به نجات اثر نمی­ انجامند. ابراهیم (صابر ابر) از همسرش جدا شده و جنگی بر سر حضانت بچه بر پاست یا پدر پیری که خاطره تجاوزش به یک زن روسی و بچه حرامزاده­ اش را اعتراف­ گونه به زبان می­ آورد. با این همه، اما "روسی" فرا‌تر از یک چشم­ انداز دلنشین نیست. ثقفی پرداخت شخصیت­‌ها را به دیالوگ­‌های گل­ درشتش سپرده که چیزی جز شکست در شخصیت­ پردازی برایش به همراه نداشته و عمق داستان را نیز فدای سطحی­ نگری­‌های رمانتیک و سانتی­مانتال کرده است. عشق را در اصرار و تکرارِ کسل­ کننده­‌ی آدم­‌های مستاصلش خلاصه می­ کند و علی­ رغم رویکرد مدرن در کلیت اثرش، علاقه شدیدی به پهلوان­ سازی­‌های کلاسیک و سنتی نشان می­ دهد.
 

 
در واقع آنچه که ضربه اصلی را به "روسی" وارد می­ کند، فقدان ایده است. ثقفی پیش از این همیشه با نگاهی خاص به یک ایده فیلم ساخته است. گاهی یک ایده­‌ی ابزوردِ فرمالیستی مثل "مردی که اسب شد" یا گاهی یک ایده­‌ی اجتماعی با بسط و پیرنگ درست مثل "همه چیز برای فروش". "روسی"، اما اساسا فاقد ایده و دغدغه است. بیشتر شبیه به کارت پستالی است که فیلم ساز را به گذشته­ اش دلخوش می­ کند. محدود به فضا و آدم­‌های سردش می­ ماند و به جای استفاده از این المان­‌ها برای پیشبرد یک روایت مستقل، قصه­‌ای دم دستی با همان المان­‌ها می­ سازد.

در ارائه بازی­ ها، می­ توان گفت که صابر ابر موفق­‌ترین بوده است. اَبَر در کاراکتر ابراهیم، توانسته به خوبی چه از لحاظ جسمانی و چه از لحاظ روحی، مردِ الکلیِ بازنده، اما گاهی سرخوش را به اجرا در آورد. در کنار او، اما امیر آقایی و میلاد کی­مرام که به ترتیب شخصیت­‌هایی برونگرا و درونگرا برایشان در نظر گرفته شده، چندان در ارائه نقششان موفق نبوده­ اند. آقایی مخصوصا در سکانس آغازین که به عنوان فراریِ دست­بند به دست ظاهر می­ شود و در ادامه به سمت مرد خشمگین و عاشق ماجرا حرکت می­ کند، به نظر می­ رسد که فاقد درک درست از آنچه باید باشد هست. توماج (طبق منحنی­‌ای که برایش در نظر گرفته شده) دچار خشم ناشی از هتک حرمت است و طوری برایمان بازتعریف می­ شود که گویی چشم­ هایش چیزی جز انتقام را هدف نمی­ گیرند، در صورتی که آقایی در همان جایگاه عاشق شکست خورده باقی می­ ماند. آنقدر مظلوم و ضعیف است که مسئله­‌ی زندانی بودنش نیز زیر سوال می­ رود. کی­مرام نیز محدوده دریافتش از نقش درونگرا به ساکت بودن و بی احساس بودن چهره منتهی می­ شود. هرچند که فیلمنامه در پرداخت شخصیت یوسف دچار ضعف اساسی­ است، اما چاقو دست گرفتن و کشتار ماهی­‌ها و بی حس حرف زدن، سطحی­‌ترین نوع پردازش کاراکتری شبیه به یوسف است. گذشته از این­ها، طناز طباطبایی هم جز گریم، هیچ تفاوت عمده­‌ای با نقش­‌های پیشین­ اش ندارد. زن معصومی که دچار تعرض شده و رفته رفته خشم جای ضعفش را می­ گیرد.
 

 
 
به طور کلی و در مقیاسی وسیع­ تر، "روسی" را می­ توان فیلم خوش­ ساخت و چشم­ نوازی توصیف کرد که در تشکیل پایه­‌ها و بِیس مسائل خود، فاقد هوشمندی­‌های ویژه­‌ای است که از ثقفی انتظار داشتیم. "روسی" نسخه تضعیف شده­‌ای است از کارنامه­‌ی یک فیلمساز با استعداد که دایره­‌ی ذوق متفاوت بودنش این بار بسته­‌تر و محدودتر شده است. فیلمی با دغدغه­‌های در سطح­ مانده­‌ی اجتماعی که گاهی به دیواره­‌های شعارپردازی می­ خورند و گاهی میان تصاویر شاعرانه روی پرده گم می­ شوند. طرحی که احتمالا در مدیوم فیلم کوتاه می­ توانست بدرخشد!
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: