تیتر امروز

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند
گزارش اختصاصی دیدارنیوز از مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند

سردار حسین علایی در مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم ضمن بیان روایت خود از عملیات آمریکایی طبس و نحوه به شهادت رسیدن منتظرالقائم، در دفاع از عملیات ایران علیه اسرائیل گفت: اسرائیل...
در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی
عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در تنگنای بیست و نهم

در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی

در بیست و نهمین برنامه از تنگنا و فصل سوم آن، حامد شجاعی میزبان عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران است و درباره تحولات درونی این تشکل و برخی مسائل مهم فضای سیاسی گفت‌وگو کرده است.
"دیدارنیوز" به بررسی فیلم «رحمان ۱۴۰۰» می‌پردازد؛

رحمان ۱۴۰۰ کنایه­‌های سیاسی با چاشنی ابتذال

رحمان۱۴۰۰ تبدیل به فیلمی می­ شود که حتی برای پر کردن اوقات فراغت نیز کارآمد نیست؛ چراکه نه جلوه­‌های بصری مناسبی برای ارائه دارد، نه حتی شعار‌های دلنشین سیاسی/اجتماعی و نه حتی توانِ ایجاد کمدی. تنها چند ادای دِین به سینمای اصغر فرهادی دارد که بی ربط به دورانی که منوچهر هادی دستیار فرهادی بوده نمی ­باشد. اما افسوس که از دستیاری فرهادی، چندان چیزی نصیبش نشده و تولیدات اخیر سینمایی­ او گواه بر این مسئله است.

کد خبر: ۲۲۶۹۶
۱۰:۱۲ - ۲۸ اسفند ۱۳۹۷

دیدارنیوزـ ایمان رضایی: منوچهر هادی، احتمالا بیزینسی‌ترین شمایل یک فیلمساز را در سینمای ایران دارد. چهره ­ای که بدون توجه خاص به خلق ادراک هنری، صرفا به حاشیه ­های تجاری سینما پرداخته و نه تنها سودی برای مخاطب امروزی سینمای ایران ندارد، بلکه یکی از اصلی‌ترین ارکان تخریب نگاه و سلیقه هنری مخاطب عام نیز محسوب می­ شود. بعد از کسب موفقیت گیشه با "من سالوادور نیستم"، "کارگر ساده نیازمندیم" را می­ سازد تا سنگ سینمای سطحی اجتماعی را نیز به سینه بزند، سپس "آینه بغل" می­ سازد و هیاهوی پوچش را گسترده ­تر می­ کند و حالا تازه‌ترین فیلمش، "رحمان ۱۴۰۰" که احتمالا لقب سخیف­‌ترین اثر کارنامه وی و "غیر سینمایی" ترینشان را نیز نصیب خود کند.

رحمان ۱۴۰۰ کنایه­‌های سیاسی با چاشنی ابتذال


قصه، قصه­ خدمتکاری میانسال به نام رحمان است که با علم به مرگ زودرس خود توسط سرطان، قصد دارد تا توسط آقازاده ­ای که برایش کار می­ کند کشته شود تا حداقل پول دیه ­اش نصیب خانواده اش شود. فیلمنامه با رعایت استاندارد‌های کلاسیک کمدی، کاراکتر رحمان را کنار کاراکتر دیگری قرار می­ دهد تا موقعیت ­های نسبتا خنده دار فیلم توسط این زوج کم هوش و بدشانس شکل بگیرد. تقریبا الگوی کلاسیکی که در "لورل و هاردی" شاهدش بودیم و "ابوت و کاستلو" نیز از دیگر مثال‌های کلاسیک این فرمول است. اما اشکال قضیه آنجاست که کمدی‌های موفقی مانند "لورل و هاردی" از روشی کاملا انسانی، با خلق میزانسن ­های متناسب با فضای کمدی، ایجاد موقعیت و رعایت باقی شرایط، خنده را به مخاطب هدیه می­ دهند و التماس نمی­ کنند.


دست به دامنِ سطحی­‌ترین شوخی ­های جنسی شدن با ایجاد کمدی جنسی (که وودی آلن درست‌ترین شکلش را ارائه می­ داد) قطعا متفاوت است. همچنین دغدغه سیاسی داشتن در قالب ژانر کمدی نیز با چند شعار پوپولیستی و عامه پسند شکل نمی­ گیرد (که در این زمینه نیز باید از چارلی چاپلین به عنوان الگویی مناسب اسم برد). رحمان ۱۴۰۰، نه تنها دغدغه­‌های سیاسی اش را نمی ­پروراند، بلکه در مسیر اصلی خود که خندادن مخاطب است لنگ می ­زند. ایراد فیلمنامه و البته کارگردانی در آنجاست که بعضی سکانس‌ها تا حدود چند ده دقیقه به طول می­ انجامد و انبوه دیالوگ را بر عهده دارد. گاهی دیالوگ­‌ها قرار است هجو باشند (که نیستند) و گاهی قرار است تاثیرگذار باشند که عدم حضور و شکل گیری درام، مانع تاثیرگذاری می­ شود.

 

رحمان ۱۴۰۰ کنایه­‌های سیاسی با چاشنی ابتذال

ماجرای نخ ­نمای عاشقانه ­ای که بین پسری ثروتمند و دختری نسبتا فقیر شکل می­ گیرد و ناگهان متوجه آن می ­شویم که دختر، قصد بالا کشیدن ثروت پسر را دارد و پسر نیز صددل عاشق شده و مابقی ماجرا نمایانگر آنست که کلیشه فریاد می ­زند.


از بُعد دراماتیک اثر که بگذریم، با دیالوگ­هایی کنایه آمیز از جنس اعتراض سیاسی مواجه می­ شویم که با فاکتور گرفتن نگاه فیلمساز و ایدئولوژی­‌های سیاسی وی، باید گفت که روش ارائه اعتراضات، به شدت آماتور و بی تاثیر است. تشبیه شرکت به جامعه و تشبیه رییس شرکت به حاکمیت، قدمی نسبتا قابل قبول است، اما کاریکاتوریزه کردن موضوع (و نه شخصیت) به ایجاد فضای انتقادی، ضربه­‌ای جدی وارد کرده است.


حاج آقا جالوسی (رییس شرکت) دائما با تلفن صحبت می­ کند و از چین، به شکلی کنایه آمیز، پرچم ایران و گز اصفهان سفارش می­ دهد. به پسرش توصیه می ­کند که حتما زبان چینی را فرا بگیرد. از طرفی به احتکار مارمولک پرداخته و در صحبت با خدمه و کارمندان، همیشه آن­ها را دعوت به صبر و توکل می­ کند. همچنین وامی برای رحمان در نظر می­ گیرد که مربوط به سه سال بعد یعنی ۱۴۰۰ می ­شود و با رحمان که در شرایط بد اقتصادی قرار دارد، از امید سخن می­ گوید. به این شکل، جالوسی به عنوان بخشی مهم از حاکمیت، این چنین در قالب کمدی به تصویر کشیده می­ شود. پسرش نیز با شمایلی آقازاده گونه، برای راحتی در مسیر و فرار از ترافیک، با آمبولانس حمل و نقل می­ کند و با یقه دیپلمات و تسبیح در دست، از میهمانی لواسان و ولنجک صحبت می­ کند.

 

رحمان ۱۴۰۰ کنایه­‌های سیاسی با چاشنی ابتذال

خلق چنین تیپ‌های سیاسی و ایجاد موقعیت ­های دوگانه برای تخریبشان تقریبا یکی از معمول‌ترین و پراستفاده‌ترین روش­‌های به تصویر کشیدن سیاستمردان در قالب کمدی است. اینکه در عین حفظ ظاهر، به شیطنت ­های یواشکی نیز سرک می­ کشند و مردم عادی را بازیچه قرار می­ دهند. منوچهر هادی نیز چیزی به این رسم همیشگی سینمای کمدی/سیاسی ایران اضافه نکرده و صرفا از اوضاع پیروی کرده است. در آخر نیز جالوسی (رییس شرکت) را وسط یک میهمانی مختلط توسط پلیس امنیت اخلاقی دستگیر می­ کند تا فیلمنامه را به حدی محافظه ­کارانه سوق دهد.


اما علاوه بر تمام این مسائل، آنچه که رحمان ۱۴۰۰ را به شدت منزجر کننده می ­نمایاند، رفتار تبلیغی تلویزیونی در قالب فیلم سینمایی است. شخصا تا به امروز فیلمی را سراغ نداشته ­ام که شخصیت­هایش میان دیالوگ­ها، به تبلیغات بپردازند، آن هم از نوع *شماره#. بیلبورد‌های بزرگ تبلیغاتی در لوکیشن ­های خارجی فیلم با فاجعه ترکیب تبلیغ و دیالوگ، برای چند دقیقه ­ای شما را به فضای سریال ­ها و برنامه ­های تلویزیونی می­ کشاند. اما اینکه فیلم را در سینما می­ بینیم و شاهد این حجم از تبلیغات میان فیلم هستیم، اساسا توهین به شعور مخاطبی است که هزینه بلیط را به تهیه کننده اثر تقدیم می­ کند؛ و در آخر، رحمان۱۴۰۰ تبدیل به فیلمی می­ شود که حتی برای پر کردن اوقات فراغت نیز کارآمد نیست؛ چراکه نه جلوه­‌های بصری مناسبی برای ارائه دارد، نه حتی شعار‌های دلنشین سیاسی/اجتماعی و نه حتی توانِ ایجاد کمدی. تنها چند ادای دِین به سینمای اصغر فرهادی دارد که بی ربط به دورانی که منوچهر هادی دستیار فرهادی بوده نمی ­باشد. اما افسوس که از دستیاری فرهادی، چندان چیزی نصیبش نشده و تولیدات اخیر سینمایی­ او گواه بر این مسئله است.

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی