گفتگوی "دیدارنیوز" با حجت‌الاسلام والمسلمین رسول منتجب‌نیا/ بخش اول

راهی جز انتخابات نداریم/نخواسته‌اند حزب قدرتمند در این کشور پا بگیرد/در اسلام اثری از استبداد و دیکتاتوری وجود ندارد

همیشه معتقد بودم که حضور مردم در انتخابات، امری ضروری و لازم است و تنها منفذ و دریچه‌ای که مردم می‌توانند در آن وارد شوند و حقشان را از حاکمیت بگیرند، سرنوشت کشور را رقم بزنند و تعیین کنند انتخابات است. نمی‌شود کناره‌گیری کرد، چون حق الناس است. برخلاف برخی از دوستان صاحب‌نظر که بعضاً القاء شبهه می‌کنند، معتقدم ما راهی جز انتخابات نداریم.

کد خبر: ۳۱۶۸۴
۱۴:۲۶ - ۰۶ شهريور ۱۳۹۸

دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی/مسلم تهوری: در حال حاضر ایران در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و روابط بین‌الملل در وضعیت حساسی قرار گرفته و شرایط آن غیرقابل پیش‌بینی است. قطعاً ریاست‌جمهوری ترامپ و تحریم‌های شدیدی که علیه جمهوری اسلامی وضع کرده، در ایجاد شرایط موجود مؤثر است. بخشی از ارکان نظام از جمله وزارت خارجه جمهوری اسلامی و شخص وزیر خارجه هم در دایره تحریم‌های ایالات متحده آمریکا قرار گرفته اند. در این شرایط جمهوری اسلامی در اسفند ۱۳۹۸ وارد کارزار انتخابات مجلس شورای اسلامی می‌شود. دو جناح اصلی کشور در حال شکل دادن آرایش‌های انتخاباتی هستند و هر کدام تلاش می‌کنند به وحدت برسند.

اصلاح‌طلبان که تجربه موفق قبلی در ائتلاف‌های سیاسی و انتخاباتی را داشتند، در دوره جدید با توجه به عدم رغبت مردم به شرکت در انتخابات با شرایط جدیدی مواجه شده‌اند. کارزار انتخاباتی که پیش روی کشور است با شرایطی مواجه است که اصولگرایان فکر می‌کنند شرایط کنونی به نفع آن‌ها است. در این شرایط احزاب مختلفی هم از وزارت کشور مجوز فعالیت گرفته‌اند و تلاش می‌کنند در چهارچوب ائتلاف یا به صورت مستقل وارد انتخابات شوند که از آن جمله می توان به حزب جمهوریت ایران اسلامی با محوریت رسول منتجب‌نیا اشاره کرد.

 

در آستانه ورود به فضای انتخابات و حرکت جریان های سیاسی به سمت و سوی فعالیت های انتخاباتی، دیدارنیوز میزبان حجت‌الاسلام والمسلمین رسول منتجب‌نیا نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و رئیس هیأت مؤسس حزب جمهوریت ایران اسلامی بود.گفتگو با حجت الاسلام منتجب نیا در قالب دو بخش انجام شد که عنوان بخش اول، نقش احزاب و جناح های سیاسی در انتخابات است و عنوان بخش دوم، بررسی وضعیت داخلی و بین المللی کشور.

 

در ادامه، بخش اول گفت‌و‌گو با منتجب‌نیا را ملاحظه می‌کنید.
 
دیدارنیوز: در شرایطی فعلی کشور که کاریزمای افراد، نقش تعیین کننده‌ای در انتخابات دارد نقش احزاب را چگونه می‌بینید و با چه ابزار و مکانیزمی می‌خواهید این نقش را پررنگ کنید؟

 

منتجب‌نیا: امروز در دنیا این مسئله که فعالیت‌های سیاسی باید در قالب حزب و تحزب خلاصه شود، جزء مسلمات محسوب می‌شود، به‌طوری که پیشرفته‌ترین نظام‌های حکومتی دنیا، نظام‌های حزبی قلمداد می‌شوند. نقطه مقابل نظام حزبی، نظام‌هایی است که از نظام‌های استبدادی، دیکتاتوری و فردگرایی نمایندگی می‌کنند. بنابراین بدون شک ما باید تلاش کنیم به سمت نظام حزبی حرکت کنیم. دیر یا زود در این کشور باید احزاب قدرتمند زمام امور را به دست بگیرند، رقابت کنند و مردم هم خودشان را موظف بدانند که فعالیت سیاسی ـ اجتماعی‌شان را در قالب احزاب مورد نظرشان تعریف کنند. چهل سال از پیروزی انقلاب گذشته است. احزاب یک سیر و منحنی خاصی داشته‌اند. در یک کلام احزاب در جامعه، جایگاه اصلی و واقعی خود را به دست نیاوردند. این جمله مشهور شهید بهشتی که «حزب معبد من است» نشان می‌دهد مرحوم بهشتی و یاران ایشان این اعتقاد را داشته‌اند. ولی هرگاه احزاب می‌خواستند قدرت بگیرند، در حاکمیت دخالت کنند و در جامعه مؤثر باشند به نوعی با آن‌ها برخورد شده است. تلاش وافر و کافی برای نهادینه کردن فرهنگ تحزب در این کشور صورت نگرفته است. هر وقت هم بحث شده گفته‌اند ایران پذیرای حزب نیست و یا مردم با حزب و احزاب رابطه خوبی ندارند. من این را یک توهین به ساحت مردم متمدن و شریف ایران می‌دانم که یک امر مسلم عقلانی امروز جهان را پذیرا نباشند. این یک تهمت به مردم است. در واقع نخواسته‌اند حزب قدرتمند در این کشور پا بگیرد. نه به این معنا که پروانه حزب به کسی داده نشده باشد، حتی فکر می‌کنم بیش از ظرفیت لازم، مجوز حزب صادر شده است و بالغ بر ۲۵۰ حزب پروانه فعالیت گرفته‌اند. کاش ده حزب قدرتمند ولی واقعی در این کشور وجود داشت و مورد حمایت واقع می‌شد و آن‌ها فعالیت می‌کردند. پروانه صادر کردن به معنای فعالیت حزبی نیست. البته بخشی از این مسئله به خود احزاب بر می‌گردد. احزاب هم نتواسته‌اند هویت خود را پیدا کنند و خودشان را به مردم معرفی کنند. بسیاری از احزاب، محدود و کوچک هستند که در یک مجموعه اندکی خلاصه می‌شوند. یا احزابی که نقش آن‌ها فقط در دوران انتخابات ظاهر می‌شود و مردم به دید ستاد انتخابات به آن‌ها نگاه می‌کنند. درصد زیادی از نهادینه نشدن احزاب، معلول عملکرد خود احزاب است؛ بنابراین ما جز اینکه تلاش کنیم جامعه به سمت تحزب پیش رود چاره‌ای نداریم. تقریباً همه صاحب‌نظران اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا و جریانات دیگر اتفاق نظر دارند که کشور باید به سمت تحزب پیش رود. نیاز به بررسی دارد که چرا این امر محقق نمی‌شود. دوستان‌مان در احزاب مختلف باید روی این مسئله کار کنند. اگر لازم است همایش‌هایی برگزار کنند، پژوهش‌هایی انجام بگیرد، ریشه‌ها را استخراج کنند ببینند چند درصد آن معلول تصمیم حاکمیت و چند درصد آن معلول عملکرد خود احزاب است. این آینده‌ای است که به ناچار در پیش خواهیم داشت. اگر نسل امروز به این نرسد، نسل‌های آینده به این نتیجه می‌رسند که نظام باید نظام حزبی باشد و حکومت هم متکی به احزاب باشد. معنا ندارد که احزاب تنها در دوره انتخابات رقابت کنند و بعد افرادی از احزاب یا خارج از احزاب با یک اندیشه‌های پوپولیستی رأی مردم را اخذ کنند. مردم باید شبانه‌روز با احزاب در ارتباط باشند. تبادل نظر و دیدگاه بین احزاب و جامعه باید دائما وجود داشته باشد. احزاب باید دائماً در حال پرورش نیرو، اطلاع رسانی و دولت در سایه باشند. یعنی هر حزبی باید فرض کند خودش حاکمیت را در دست گرفته است. آیا کادری را برای عهده‌داری مسئولیت‌ها پرورش داده یا خیر؟

 

امروز حزب گعده‌ای بیشتر نیست!

 

دیدارنیوز: جمهوریت ایران اسلامی به‌عنوان یک حزب وارد این عرصه شد، برای تحقق مباحثی که مطرح کردید چه ابزار و مکانیزمی در نظر دارید؟

 

منتجب‌نیا: بخشی از آن مربوط به مسئولان است که باید میدان داده، حمایت کنند و فضا را باز کنند. اگر لازم شد در مورد فضای سیاسی توضیح می‌دهم که باید فضای کشور از محدودیت‌ها خارج شود، سانسور‌ها باید شکسته شود. این به ضرر نظام است که بخواهیم با تنگ نظری برخورد کنیم. بخش زیادی مربوط به خود احزاب است. کادرسازی، پرورش نیرو و بعد تهیه و تولید برنامه. باید از هر حزبی در ایران بپرسیم که شما چند وزیر، پرورش داده‌اید؟ نه اینکه چند وزیر را دعوت کرده‌اید که عضو حزب شما باشند. رسالت حزب، جمع کردن نخبگان در ایام انتخابات نیست، بلکه خود حزب باید مجمع نخبگان باشد. حزب آن است که مجموعه‌ای از نیرو‌ها را دعوت کنند و آنان را در حد وزیر، وکیل و یا رئیس‌جمهوری، آموزش دهند و به جامعه عرضه کند. رسالت حزب این است که خودش برنامه داشته باشد. اگر می‌گوید دولت‌ها در مدیریت اقتصادی مشکل دارند، احزاب باید یک سیستم و برنامه اقتصادی برای حل مشکلات کشور داشته باشند. من فکر می‌کنم احزاب این کار را نکرده‌اند. اگر احزاب این دو کار را انجام ندهند به رسالت حزبی خود عمل نکرده‌اند و به ستاد انتخاباتی تبدیل می‌شوند. هم فرهنگ سازی و هم حمایت کردن مسئولان. در درون احزاب این دو عنصر و دو وظیفه باید وجود داشته باشد. آن وقت است که مردم احزاب را به‌عنوان مرکز تغذیه و منبع الهامات قبول می‌کنند و خود را نیازمند به عضویت و یا دنباله‌روی از احزاب می‌ببینند. یعنی مرد، زن، جوان و پیر خود را نیازمند می‌دانند که در داخل احزاب کار کنند. چون احزاب آن‌ها را تغذیه می‌کنند. ولی امروز حزب، یک گعده‌ای بیشتر نیست؛ بنابراین اگر می‌گوییم نظام حزبی پیشرفته‌ترین و مترقی‌ترین نظام‌های دنیاست و ده‌ها دلیل و برهان در خصوص آن اقامه می‌کنیم، راهش این است هم حاکمیت از احزاب به معنای واقعی حمایت کند و هم احزاب خود را به جامعه باز تعریف کنند و به رسالت خود عمل نمایند. بعد دستگاه‌های تبلیغاتی و رسانه‌ها هم در جامعه فرهنگ سازی کنند. در این قضیه هم رسانه ملی و هم رسانه‌های دیگر ضعیف عمل کرده‌اند.

 

 

دیدارنیوز: در آغاز بحث به نکته خیلی مهمی اشاره کردید و آن هم بحث آسیب شناسی احزاب سیاسی در ایران بود. مسلم است که در طول تاریخ انقلاب، احزاب سیاسی آن‌گونه که باید کار نکرده‌اند و تأثیر گذار نبوده‌اند. اینکه چه عللی متوجه این قضیه است به نظر می‌رسد بحث حزب و تحزب گرایی در غرب یک پروسه بوده است، اما در ایران به صورت پروسه نبوده بلکه یک پروژه بوده است. نکته دیگر اینکه حزب یکی از مؤلفه‌های مدرن دنیای غرب است. آن‌ها یک کارکردی برای حزب در نظر گرفته‌اند و ما امروز آن مؤلفه‌های غربی را به داخل آورده‌ایم. نمی‌دانم آیا باید بومی سازی می‌کردیم یا اساساً بومی سازی امکان پذیر نیست. نکته مهم‌تر اینکه آیا آنچه که بر اساس نیازی‌های جامعه غربی شکل گرفته اینجا جوابگو است؟ در ابتدا غربی‌ها حزب را جایگزین یا در مقابل کلیسا می‌دانستند. مشخصاً سؤالم این است که آیا ما آن پروسه را طی می‌کنیم و آیا بر اساس تعاریفی که برای حزب در غرب شده، ما همان‌ها را عیناً می‌توانیم در جامعه ایرانی اجراء کنیم؟

 

منتجب‌نیا: اگر در غرب، حزب را در مقابل کلسیا قرار داده‌اند به دلیل روش و برنامه‌هایی است که در قرون وسطی انجام می‌شد. کلیسا مرکز حاکمیت استبداد و دیکتاتوری بود. با علم و دانش و پیشرفت و توسعه، مخالفت می‌کرد. بعد به هر حال تحولی ایجاد شد و کلیسا را کنار گذاشتند. در زمینه مسئله سیاسی به سراغ احزاب آمدند. اما جامعه ما اسلامی است. به هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم در یک کشوری هستیم که اکثریت قریب به اتفاق مردم مسلمان هستند و نگاه دینی دارند. اسلام هم از ابتدا با هر گونه استبداد و دیکتاتوری مخالفت کرده است. در اسلام اثری از استبداد و دیکتاتوری وجود ندارد. برخلاف تصور برخی افراد ناآگاه که تصور می‌کنند تعبد با عقل گرایی و دموکراسی مغایرت دارد و تصور می‌کنند جامعه دینی به معنای جامعه‌ای است که خبری از آزادی و دموکراسی نیست. با نگاهی به دوره پیامبر(ص)، ائمه(ع)، قرآن و روایات می‌بینیم دموکراسی به بهترین شکل آن در اسلام تعریف شده است. آزادی اندیشه و عمل، انتخاب شغل، دین و امثال آن در اسلام موج می‌زند؛ بنابراین در اسلام تقابل بین حزب و مساجد یا ولایت فقیه و تعبد و امثال و ذلک وجود ندارد. اتفاقاً وقتی به منابع اسلامی مراجعه می‌کنیم می‌بینیم بر روی دموکراسی و آزادی، جمعیت، تجمع و تبدیل خرد فردی به خرد جمعی خیلی تأکید شده است. خیلی جالب است در اسلام وقتی دقت می‌کنیم ـ به قول بعضی از بزرگان ـ می‌بینیم تشریح احکام در قالب و در عرصه جمعیت بوده است. یعنی نماز، روزه، حج و عبادات همه از جانب شارع در لوای جمعیت نه انفراد، تشریح شده است. گفته‌اند اگر نماز با جماعت خوانده شود بر نماز فرادا اولویت دارد. گفته‌اند در ایام حج از تمام دنیا جمع شوند و تبادل نظر کنند و تمام مصالح جامعه اسلام را در آنجا به عرصه بحث و گفت‌وگو بگذارند. روزه یک امساک است، در عین حال تأکیده شده چه برای عبادت و چه برای افطار، دور هم جمع شویم. دعا‌هایی که در ماه رمضان هست در همه آن‌ها بحث جمع است. دعا می‌کنیم خدایا همه مردگان را بیامرز، نیاز نیازمندان را برطرف کن. همه را مورد خطاب قرار داده است. این تعبیر جالبی است که تشریح احکام اسلام بر اساس جمعیت و اجتماع بوده است. وقتی اسلام بر روی جمعیت تأکید می‌کند، این جمعیت متناسب با هر زمانی دارای یک ساختار است. در زمان پیامبر(ص) در مسجد جمع می‌شدند. بنابراین در آن زمان حزب به آن معنا بود، در زمان ائمه(ع) به شکل دیگری بود. امام صادق(ع) به یکی از اصحابش می‌فرماید شما نشستی دارید که دور هم بحث و تبادل نظر کنید؟ عرض می‌کنند که بله همچین نشست‌هایی داریم. امام می‌فرماید من این مجالس را دوست دارم. بعد می‌فرماید حالا که این مجالس را تشکیل داده‌اید وقتتان را به بطالت نگذرانید، بلکه تلاش کنید مرام و آرمان ما را احیاء بدارید. خدا رحمت کند کسی که این کار را انجام دهد، این یعنی حزب؛ که مردم اعم از هم فکرها، متدینین، شیعه و امثال آن دور هم جمع شوند و با هم تبادل نظر کنند. این ساختار، متناسب با آن شرایط زمانی تعریف شده است. یک فرد به یک جمع و عقل فردی به عقل جمعی تبدیل می‌شود. امروز جامعه بشری اعم از ایران و کشور‌های دیگر در مسیر تکامل قرار گرفته‌اند. آن ساختار در زمینه فعالیت سیاسی به حزب تفسیر می‌شود. کما اینکه در زمینه فعالیت‌های فرهنگی به NGO تفسیر می‌شود؛ بنابراین بنده معتقدم حزب، تکامل یافته همان رهنمود‌ها و دستوراتی است که پیامبر گرامی و ائمه دینی برای تبدیل فردیت به جمعیت و عقل فردی به عقل و خرد اجتماعی ارائه داده‌اند. پس نیاز نیست ما از غرب تقلید کنیم. ما در این زمینه پیشتاز هستیم. امروز دنیای غرب به این نتیجه رسیده است. این خبر خوبی است، اما اگر ما به عقب هم نگاه کنیم می‌بینیم در هزار و چهارصد سال قبل متناسب با شرایط زمانی، همین رهنمود‌ها را در اسلام داشته‌ایم. البته در قرآن کلمه حزب و احزاب زیاد به کار رفته مثل حزب الله و حزب شیطان، دو حزب با دو دیدگاه مثبت و منفی. ولی جامعه آن روز این ظرفیت و کشش را نداشت که پیامبر(ص) این قالب حزبی امروز را در آنجا اجراء کند. اما این اجتماع را در مسجد قباء و امام صادق (ع) در جلسه درس و نشست‌ها انجام می‌دهد.


 دیدارنیوز: در غرب احزاب از پایین به بالا شکل می‌گیرد. اما در ایران برعکس است. این یکی از عواملی است که موجب می‌شود حزب، کارکرد اصلی خود را نداشته باشد. نکته دوم آنکه حزب با دیکتاتوری مخالفت می‌کند. قرار است به واسطه حزب، عقل جمعی جای عقل فردی را بگیرد. اما می‌بینیم احزاب قائم به شخص هستند و در واقع یک God Father (پدرخوانده) وجود دارد که همه چیز حول محور او است. آن فرد در واقع یک دیکتاتور در قالب نوین است. این هم یکی از معضلاتی است که جامعه با آن مواجه است اگر ممکن است راجع به این هم توضیح دهید.

 

منتجب‌نیا: به نکته خوبی اشاره کردید. یکی از نشانه‌هایی که فاصله ما را تا رسیدن به یک نظام حزبی آشکار می‌کند همین مسئله است. اگر حزبی بخواهد تشکیل شود، باید یک چهره کاریزما و چهره‌ای که نفوذ زیادی در جامعه دارد پیش قدم شود وگرنه خود افراد نمی‌توانند جمع شوند. اگر هم جمع شوند چه بسا بین آن‌ها تضاد و تعارض پیش آید، چون در عرض هم قرار دارند؛ لذا اگر در هر کدام از احزاب بگویید بالاخره کسی پیش قدم شده و آمده است، دلیل بر رشد سیاسی نیست، بلکه دلیل بر ضعف ما است که در این زمینه هنوز به رشد کافی نرسیده‌ایم. اصلاً حزب نباید قائم به شخص باشد. خاصیت و هویت حزب، با فردگرایی یا فردیت مغایر است. اگر یک حزب قائل به شخص باشد، به دیکتاتوری منجر خواهد شد. بدترین دیکتاتوری این است که به نام دموکراسی و تحزب انسان بخواهد دیکتاتوری انجام دهد. کما اینکه مرحوم نائینی می‌گوید بدترین دیکتاتوری و سیاه‌ترین استبداد، استبداد دینی است که انسان بخواهد دیکتاتوری را حاکم کند. در فضای سیاسی هم بدترین دیکتاتوری این است که انسان حزب تشکیل دهد، بعد بگوید هر کاری فلان شخص گفت باید آن کار انجام شود. این دقیقا پارادوکس است. این مسئله به تدریج باید حل شود. ولی یک واقعیت اجتناب ناپذیری است که ما باید از آن گذر کنیم. بالاخره شخصیت‌هایی بودند که در این چهل سال حزب تشکیل دادند و شهامت و شجاعت به خرج دادند که چند قدم پیش برویم. اگر سرعت بیشتری داشتیم چه بسا امروز به جایی رسیده بودیم که دیگر نیاز به کاریزما نداشتیم. خود مردم می‌توانستند دور هم جمع شوند و یک مجموعه‌ای متشکل از صد نفر اعلام کنند که می‌خواهند حزب تشکیل دهند و بر اساس قواعد دموکراسی یک نفر به‌عنوان مسئول انتخاب شود و تقسیم کار کنند. من بار‌ها این جمله را گفته‌ام که در فضای اصلاح طلبی شخصیت‌های محبوب و کاریزما باید تلاش بکنند که با فردگرایی مخالفت بشود و جمع گرایی را به جای آن قرار دهند، نه اینکه همچنان بر اساس فردگرایی بمانیم. چون افراد جای خود را ترک می‌کنند و وقتی رفتند اگر کسی جای آن‌ها را نگرفت، مشکل ایجاد می‌شود؛ لذا شخصیت‌ها باید حیثیت، موقعیت و محبوبیت خود را به جامعه تبدیل کنند. این ایثار و فداکاری را باید شخصیت‌های کاریزما داشته باشند که به جوانان شخصیت دهند، نه اینکه همیشه آنان را دنباله‌رو خود بدانند. آن وقت همان داستان مرید و مرادی و ارباب و رعیتی تکرار می‌شود که کسی رهنمود دهد و بقیه باید بشنوند. این با ماهیت و هویت تحزب مغایرت دارد.

 

 

ائتلاف مفید و گاهی لازم است


 دیدارنیوز: از بحث آسیب شناسی فاصله بگیریم و به بحث‌های روز و حزبی در عرصه اجراء و ایده بپردازیم. شما در صحبت‌های مختلفی که پیش‌تر داشتید، تفاوت‌هایی برای حزب جمهوریت در مقایسه با دیگر احزاب  قائل هستید از جمله فرا جنسیتی بودن، توجه به زنان و جوانان، توجه به اقوام و مذاهب و تساوی همه آنان در پروسه سیاسی کشور. در رابطه با همین مفاهیم نمونه‌هایی هم ذکر کردید. خارج از ابعاد شعاری، عملا چه تفاوتی با دیگر احزاب دارید؟

 

منتجب‌نیا: قبل از این مسئله لازم می‌دانم یک نکته را بیان کنم. بنده و خیلی دوستانم به‌خصوص دوستانی که در حزب جمهوریت در خدمتشان هستیم به این نتیجه رسیدیم که در کشور فرصت‌های ارزشمندی وجود دارد که بسیاری از مسئولان و نخبگان نه تنها از این فرصت‌ها استفاده نمی‌کنند، بلکه این فرصت‌ها را به‌عنوان تهدید تلقی می‌کنند. یکی از این فرصت‌ها مسئله قومیت‌ها است. من معتقدم یکی از سرمایه‌های بزرگ این کشور تنوع قومیت‌ها، نژادها، ادیان و مذاهب است. این یک لطف الهی است که یک نژاد، مذهب و دین در ایران وجود ندارد و تنوع زیادی حاکم است. این تنوع و تکثر یک فرصتی است و فی نفسه یک ارزش است. اگر مدیریت کشور بتواند این پتانسیل‌ها را بشناسد و از آن استفاده کند کار بزرگی انجام داده است. موجب رشد و تکامل کشور می‌شود و می‌تواند خیلی از مشکلات را حل کند. متأسفانه دیدگاهی در کشور وجود دارد که در بخشی از حاکمیت هم نفوذ کرده که این تنوع را ـ چه در مورد قومیت‌ها و چه ادیان و مذاهب ـ به‌عنوان یک تهدید قلمداد می‌کند. گویی این کشور به یک قوم و یک دین و مذهب تعلق دارد و بقیه بیگانه‌اند. یک نگاه دگم و محدود و تنگ نظرانه‌ای حاکم است. از نظر من این برای کشور یک آفت است. فرمایشات امام خمینی و مقام معظم رهبری فراتر از این است. ایشان این تنگ نظری را قبول ندارد. اما در تحلیل‌ها و برخورد‌ها به گونه‌ای مشاهده می‌کنیم که این تنگ نظری وجود دارد. بر اساس این اعتقادی که ما داریم در حزب جمهوریت بنابر این است که به تمام فرصت‌ها توجه شود. حداقل ۵۰ درصد جمعیت کشور ما را بانوان تشکیل می‌دهند. باید حق آن‌ها مورد توجه قرار بگیرد. یک حزب حتماً باید تشکیلات مناسب برای بانوان پیش‌بینی کند. به یاد دارم در سال ۱۳۹۴ بعضی از دوستان می‌گفتند در لیست‌ها  ۳۰ درصد سهم بانوان بگذاریم. من اعتراض کردم. گفتم چرا سی درصد؟ شما می‌خواهید ۲۰ درصد به آن‌ها ظلم قانونی بکنید. شما بگویید تا ۵۰ درصد جا دارد بانوان حضور پیدا کنند. اگر حضور پیدا نکردند، تقصیر خودشان است، نرخ را پایین نیاورید. در مورد جوانان باید گفت امروز همه مسئولان به این نتیجه رسیده‌اند که جوان گرایی یک ضرورت است. باید به جوانان توجه شود. به آن‌ها برای کار میدان دهند. در یک حزب باید جوانان میدان پیدا کنند. اصلاً وقتی بحث کادرسازی می‌کنیم، منظور کادر جوان و افراد مستعد است. افرادی که سن بالایی دارند دیگر تمام بالقوه‌هایشان به فعلیت تبدیل شده است. این جوانان هستند که می‌توان آن‌ها را ساخت و پرورش داد. ما هم به بانوان و هم به جوانان در هیأت مؤسس توجه ویژه‌ای کرده ایم و در آنجا حضور فعال دارند. ان‌شاء‌الله در کنگره و در شورای مرکزی آینده حضور چشمگیرتری داشته باشند. در هیأت مؤسس که یک هیات موقت است، از اقوام اعم از لر، کرد، ترک، بلوچ دعوت کرده ایم و حضور دارند. در مذاهب هم به همین نحو تعداد قابل توجهی اهل سنت داریم. برای اولین بار دو نفر بلوچ که جوان و اهل تسنن هستند، در هیات مؤسس حضور فعال دارند. منظور این است که با مشورت دوستان به آنچه اعتقاد داریم عمل کنیم. در نظر داریم با این دید جلو برویم و از انحصار حزب به یک قشر خاص یا صنف خاص بپرهیزیم.

 

مراجع بگویند اصل حضور زنان در ورزشگاه‌ها ممنوعیت ندارد

 

دیدارنیوز: بانوان امروز مطالبات زیادی دارند. شاید یکی از سطحی‌ترین انتظاراتشان بحث ورود به ورزشگاه و دیدن مسابقات ورزشی است. این بحث اینقدر حساس شد که فیفا دقیقاً بر روی آن انگشت گذاشت و حتی فوتبال ایران را تهدید به تعلیق کرد. می‌خواهم بدانم شما به عنوان یک روحانی و فردی که از ابتدای انقلاب مسئولیت‌های گوناگون داشتید مشکلی با حضور بانوان در استادیوم‌ها دارید؟ علت مقاومت آقایان در برابر این قضیه چیست؟ چون ما می‌بینیم بانوان در همه جا اعم از خیابان، اتوبوس و ادارات حضور دارند. این چه تابویی است که در استادیوم ورزشی نباید حضور داشته باشند و تمام دنیا را نسبت به این قضیه حساس کنند؟ جالب است بدانید تنها کشوری که در دنیا زنانش حق ورود به ورزشگاه و استادیوم‌های ورزشی برای تماشای مسابقات ورزشی را ندارد ایران است. جالب‌تر اینکه منع قانونی هم در این راستا وجود ندارد.


منتجب‌نیا: یک نظریه دگمی که متأسفانه به دین و مذهب هم نسبت داده می‌شود و در کشور وجود دارد مسئله تفکیک جنسیتی در بخش‌های مختلف است. هرگز در دین چنین چیزی وجود ندارد. در دولت گذشته این مسئله داشت به دانشگاه‌ها و مدارس هم سرایت می‌کرد. بد نیست بگویم یکی از آقایانی که مرحوم شد در خطبه نماز جمعه گفته بود باید تلویزیون هم تفکیک شود به شرط اینکه وقتی تلویزیون خانم‌ها نمایش داده می‌شود، مرد‌ها چشم بر هم بگذارند و نگاه نکنند. خب همچین دیدگاهی هم در کشور ما وجود دارد. در همه بخش‌های جامعه، مرد و زن حضور دارند. اتفاقاً بانوان به دلائل مختلف بیشتر از تعدادی از مردان درخشیده‌اند و استعداد خود را نشان داده‌اند. من استاد دانشگاه و حوزه بوده‌ام. در دانشگاه دانشجویان دختر ما نوعاً از پسر‌ها در پژوهش و در آموزش و بخش‌های دیگر جلوترند. خب در همه جا با هم هستند. ما می‌بینیم در یک جایی می‌خواهند وارد شوند، درب ورودی و خروجی جداگانه است. حالا اگر برای بازرسی باشد مسئله دیگری است. اما در جایی که بازرسی نیست چه فلسفه‌ای دارد؟! حال چه رسد به اینکه اجازه ورود به استادیوم‌های ورزشی نداشته باشند. اگر دوستانی که چنین دیدگاهی دارند می‌خواهند نظر فقهی را لحاظ کنند، مراجع باید مشخص کنند. نمی‌شود گفت کلا ورود بانوان در میادین ورزشی ممنوع است. در اسلام؛ نه در قرآن و نه در روایات، چنین چیزی نداریم. هیچ فقیهی چنین چیزی نگفته است. گفته می‌شود ممکن است عوارضی داشته باشد. مثلاً اینکه قسمتی از بدن ورزشکار‌ها مشخص باشد. خب در تلویزیون و در جای دیگر مشاهده می‌کنند. اگر حرام است، باید در همه جا جلوگیری کنند. چطور در آنجا ممنوع نیست، اما در اینجا ممنوع است؟! اگر بگویند ممکن است عوارض دیگری مثل ناامنی و شلوغی و بی حرمتی به بانوان شود، خب مسئول این قضایا دستگاه امنیتی است. باید تدابیری بیندیشند که حرمت بانوان محفوظ بماند و کسی متعرض آن‌ها نشود؛ بنابراین هیچ دلیلی ندارد که بخواهند ورود بانوان را ممنوع کنند. من تعجب می‌کنم که بعضی چنان بر این طبل می‌کوبند که انگار این یک جنایت یا فحشا و منکری است که می‌خواهند انجام دهند! مراجع تقلید، که همه ما مدیون آن‌ها هستیم باید صلاح دین و دنیای مردم را بیان کنند. تقاضا  می‌کنم که تذکر بدهند و بگویند اصل حضور زنان ممنوعیت ندارد. نباید چیزی به اسلام نسبت داد که موجب بدبینی شود و اسلام را عامل محرومیت بدانند. من معتقدم هر چه ما بیش از آنچه عقل و شرع محدودیت ایجاد کرده، محدودیت ایجاد کنیم به نارضایتی جامعه و سست کردن پایه‌های جامعه و حکومت کمک کرده‌ایم. تصور نکنیم با این کار‌ها اسلام و حکومت را تقویت می‌کنیم. چرا چنین کاری انجام دهیم؟ ما نباید از پیامبر گرامی اسلام و شارع مقدس و ائمه جلو برویم. من فکر می‌کنم علمای دین و مراجع تقلید این رسالت را دارند که جلوی این حرکت را بگیرند. در فقه بعضی چیز‌ها ذاتاً حرام و  بعضی ذاتا حرام نیست بلکه به دلیل عوارض آن حرام می‌شود. تماشای مسابقات در ورزشگاه ذاتا حرام نیست، فقط ممکن است عوارضی داشته باشد. مراجع اعلام کنند حکومت این عوارض را برطرف کند، هیچ اشکالی ندارد. مردم هم به اسلام خوشبین‌تر می‌شوند و هم ارادتشان به مراجع تقلید بیشتر.


دیدارنیوز: بر سر این بحث، سیاست یک بام و دو هوا است. یعنی در مسابقات والیبال و بسکتبال اجازه ورود به بانوان می‌دهند اما در استادیوم‌های فوتبال که فاصله بسیار زیادی بین بازیکن و تماشاگر  وجود دارد اجازه ورود به بانوان را نمی‌دهند.

 

منتجب‌نیا: آن‌ها دیدگاه تنگ و دگم دارند، از همه بدتر اینکه به اسلام هم نسبت داده می‌شود. ما از یک طرف ـ به حق ـ داعیه جهانی شدن اسلام را داریم که اسلام و تشیع می‌تواند جهان را مدیریت کند و از طرفی کاری می‌کنیم که خارج از مرز ما را تمسخر می‌کنند. هر چه به طرف عقلانیت پیش برویم بهتر می‌توانیم اسلام را ترویج کنیم.

 

ادامه دارد ...

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: