مشکلات ایران امروز از منظر جامعه‌‌شناسی سیاسی / امیر دبیری‌مهر / قسمت آخر

دو تیپ مردم داریم! ما از کدام نوع هستیم؟

«نظریه دولت - ملت علیه دولت - ملت» معتقد است بخشی از حاکمیت در کنار بخشی از مردم در یک ائتلاف در مقابل بخشی دیگر از حاکمیت و مردم قرار گرفته‌اند. با خودمان خلوت کنیم و ببینیم ما در کدام جبهه قرار داریم‌؟ در جبهه کوروش و حافظ و سعدی و ابن‌سینا و خیام و امیر کبیر و مصدق و شهید چمران و امام موسی صدر هستیم یا در جبهه چنگیز و تیمور و انگلیسی‌ها و صدام حسین و ترامپ‌؟

کد خبر: ۱۳۶۶۶
۰۸:۲۹ - ۱۳ آبان ۱۳۹۷

دیدارنیوز - قسمت اول تحلیل دکتر «امیر دبیری‌مهر» درباره «نظریه دولت - ملت علیه دولت - ملت» را پیشتر منتشر کردیم و اینک قسمت دوم آن را ملاحظه می‌کنید. نویسنده در قسمت اول، حاکمان و دولتیان را در دو جبهه دسته‌بندی کرد و در این قسمت همان تقسیم‌بندی را درباره مردم کشورمان هم تعمیم داده است. وی در نهایت نتیجه گرفته که بخشی از مسئولان در کنار بخشی از مردم، ائتلافی را علیه منافع و اقتدار ایران تشکیل داده‌اند همانگونه که بخشی دیگر از مسئولان در کنار بخشی دیگر از مردم، برای اعتلا و اقتدار کشور در یک جبهه قرار گرفته‌اند. دبیری‌مهر در ترسیم خطوط این جبهه‌بندی جامعه‌شناختی مسئولان و مردم، تکیه اصلی را بر عملکردها قرار داده است. 

دو جامعه متضاد

ای کاش همه مشکل درون ساختار حاکمیت و دولت و نظام بود که با اصلاحات از بالا و حتی زور و جبر و توسعه آمرانه  آن را مرتفع می‌ساختیم‌. اما از قاعده هرم اجتماعی که مردم هستند نمی‌توان غافل بود و همانطور که ‌آسیب‌شناسی حکومت و سیاست ضروری است و منطق و شجاعت می‌خواهد ‌آسیب‌شناسی اجتماعی یعنی افکار و رفتارهای من و شما شجاعت بیشتری می‌خواهد اما سیاست‌مداران به‌خاطر نیاز به رای مردم  فاقد حداقلی از جربزه برای بیان آن هستند. در این بخش هم قضاوتهای کلی و روایت‌های کلان از فرهنگ ایرانیان فاقد هر گونه ارزش و اعتنایی است زیرا همان‌گونه که دولت و حاکمیت یک‌دست و یکپارچه‌ای  در ایران وجود ندارد جامعه ایرانی نیز جامعه‌ای یکدست و بسیط و ساده نیست‌.

جبهه مردمی برای اعتلای ایران

در یک دسته‌بندی کلان و باز هم در طیفی وسیع می‌توان ایرانیان را در دو دسته تصور کرد  که دسته و گروه اول در طیفی وسیع واجد ویژگی‌های زیر هستند.

  • ۱- پاک‌سیرت و پرهیزگار و متشخص هستند که می‌دانند بزرگترین ارزش وجودی هر انسانی منویات و آرزوهای اوست نه پست و مقام و پول و صورت و لباس او‌. در همین جا باید متذکر شوم که رویکرد این نظریه، صفر و یکی نیست، سیاه و سفید نیست. ما با جامعه دوقطبی مواجه نیستیم. با دیوان و فرشتگان روبرو نیستیم بلکه جامعه ما مانند دیگر جوامع، طیفی از انسانهای واجد فضیلت‌ها و رذیلت‌ها را در بر می‌گیرد اما آنچه غیرقابل انکار و کتمان است وجود مرزهای تعیین کننده برای دسته‌‌بندی انسانها در جوامع است که در این نظریه به انها توجه شده است‌.برای مثال انسان صددرصد مهربان و انسان صد در صد بی رحم نداریم اما بواسطه وجود برخی شاخص‌های اساسی در مهر ورزی می‌توان از تمایز انسان مهربان از انسان بی رحم سخن گفت‌. با همین منطق هم می‌توان از انسانهای پرهیزگار و نا پرهریزگار سخن گفت‌. در جامعه ایرانی انسانها فارغ از معیارهای بازاری و ظاهری و صوری قابل ارزشیابی هستند که متاسفانه جهان سرمایه‌داری و ملاک و معیارهای تحمیلی آن موجب غفلت ما از این معیارها شده است‌. واقعا باعث تاسف است که ما انسانهای نجیب و شریف دست‌فروش را که برای کسب حلال و روزی، مشقت و سختی را تحمل می‌کنند در اعماق ذهنمان واجد ارزش و اهمیت نمی‌دانیم اما فلان استاد دانشگاه کم‌سواد و کم‌فروش و گاه اهل زد و بند را که روزی یکساعت هم مطالعه نمی‌کند، واجد ارزش اجتماعی می‌دانیم‌. باید سوال کنیم چرا مشاغل را براساس معیارهای سرمایه‌داری دسته‌‌بندی کردیم و در مجموعه‌های نمایشی و سینمایی رانندگی تاکسی را شغلی سطح پایین تعریف می‌کنیم اما مدیر عاملی بنگاه‌ها را مهم می‌شماریم در حالی معیار نادرستی را انتخاب کرد‌ه‌ایم‌. البته اگر مدیرعاملی سالم و کارآفرین و پرتلاش باشد واجد ارزش و احترام و اعتبار است اما به همان اندازه که اگر رانند‌ه‌ای با وجدان و منظم و مسئولیت‌شناس و کاربلد باشد. در واقع این موقعیت‌ها نیست که به ما اعتبار می‌دهد بلکه معیار روش انجام وظایف و ارزشهای پایه‌ای و زیرین انسانی است که بر همه رفتارها و تصمیم‌های ما سایه افکنده است‌. در جامعه ایرانی مهم این نیست که رئیس جمهور و نماینده مجلس و نانوا و جوشکار و استاد دانشگاه و پزشک و پرستار و مشاور املاک و مهندس و سردار و پاسدار و پاسبان و خلبان و نگهبان و آشپز و خدمتکار و منشی و آهنگر و جراح و ورزشکار و فروشنده و حتی دلال باشید، مهم این است که هر جا هستید با شناخت از جایگاه و اهمیت و موقعیت و وظایف خود به مسئولیتهای خود وقوف داشته باشید و بهترین خدمات را به مردم ارایه دهید‌. پزشک بودن فی‌نفسه واجد هیچ ارزشی نیست مگر اینکه در چارچوب اخلاق پزشکی دردی از انسانها بکاهد.
  •  

  •  
  • ۲- این گروه از جامعه فهم درستی از ملیت و دیانت و مذهب داشته و برای عزت ملی و غیرت دینی و صفای مذهبی ارزش قائل هستند و ایران قدرتمند و آبرومند و ایرانی عزیز در صحنه جهانی منتهاالیه آرزوی آنهاست، فارغ از اینکه چه جایگاهی در جامعه و نظام اجتماعی دارند‌. در تضاد ملیت و دیانت و تاریخ قبل از اسلام و بعد از اسلام نیستند‌. همانطور که به کوروش کبیر مفتخرند به حکام مسلمان و متشرع صفویه هم مفتخرند و این تضاد‌های هویت‌سوز را برنمی‌تابند‌. ملاک و معیار داوری آنها در باره سلسله‌ها و دودمان‌ها و حکومت‌ها نه جار و جنجال‌های عوامانه و بی‌اساس بلکه مستند بر واقعیات تاریخی و میزان خدماتی است که هر سلسله به این آب و خاک کرده است ولاغیر. این بخش از جامعه ایرانی می‌داند که با حلوا‌حلوا کردن دهان شیرین نمی‌شود. تبلیغات علیه یا له حکومت‌ها در کوتاه‌مدت موثر واقع می‌شود اما در ورای این تبلیغات، حقایق آشکار می‌شود. همانطور که پهلوی‌ها نتوانستند قاجار را یکسره سیاه و خائن نشان دهند جمهوری اسلامی هم نمی‌تواند برخی دستاوردهای دوران گذشته را که ورای رژیم‌های سیاسی ماحصل تدبیر و زحمات فرزندان همین آب و خاک است، انکار کند و به همین منوال شبکه «من و تو» هم نمی‌تواند اشکالات دوران پهلوی را با مبتذل‌ترین شکل تبلیغات لاپوشانی و تطهیر کرده و حس نوستالوژی نسبت به گذشته ایران ایجاد نماید. این دسته از ایرانیان به گذشته توجه دارند و تاریخ می‌خوانند اما در گذشته زندگی نمی‌کنند و ذهن و سخن و توان خود را معطوف به امروز و آینده ایران می‌کنند و سربلندی ایران و ایرانی را آرمانی ارزشمند دانسته و برای تحقق آن تلاش می‌کنند.
  •  
  • ۳- برای حقوق دیگر انسانها احترام قائل هستند و نقض آن را دارای حرمت شرعی و اخلاقی و انسانی می‌دانند. ایرانیان از فرهنگی دیرپا برخوردارند اما این فرهنگ غنی که در معماری و ادبیات و شعر و موسیقی ما ظهور و بروز دارد، در رفتار روزمره اکثر ایرانیان کمتر دیده می‌شود. اما برخی از ایرانیان اصیل و بافرهنگ و ریشه‌دار و مودب و بااخلاق سعی می‌کنند در رفتار خود بازتاب دهنده این ویژگی‌ها باشند. ایرانیانی که در رانندگی ملتزم به رعایت قانون و مقررات هستند و و سعی نمی‌کنند در قانون‌شکنی از دیگران سبقت بگیرند. در حفظ محیط زیست و منابع آبی کوشا و هوشیار هستند و کمپین‌های غیرانتفاعی حفاظت از محیط زیست و حیوانات تشکیل می‌دهند. می‌دانند و می‌فهمند که گیاهان و حیوانات نیز حقوق اولیه‌ای دارند و انسان مجاز نیست خود را در مقام اشرف مخلوقات، مجاز به تعدی به حقوق آنها بداند زیرا کسانی که برای حیوانات حقوقی قایل نیستند در مرتبه و گام بعدی حقوق انسانها را نیز نقض کرده و زیر پا می‌گذارند.
  •  
  • ایرانیانی که نسبت به کارها و وظایفشان تعصب و غیرت حرفه‌ای دارند. چه بسیار رستوران و آشپزهایی هستند که کیفیت غذای آنها شهرت فراگیر پیدا کرده، از این دسته هستند و چرخه وسیعی از اشتغال هم ایجاد کرده‌اند. مثال دیگر  مکانیک‌ها و صنعت‌کاران ارامنه هستند که در ایران به تعهد و وجدان بالای کاری شهرت دارند و به هیچ وجهی شان حرفه‌ای خود را تحت‌الشعاع سودجویی فطری و طبیعی قرار نمی‌دهند. پزشکی که طوری مطب خود را مدیریت می‌کند تا بیماران ساعتها منتظر وقت ویزیت نباشند و برای حقوق بیمار حرمت قایل است‌. همسایه‌ای که می‌داند از ساعت 11 شب به بعد نباید سروصدای زیاد ایجاد کرد، چنین است‌. مامور راهنمایی و رانندگی که ساعتها در زیر آفتاب و باران و برف و آلودگی هوا و آلودگی صوتی به انجام وظیفه می‌پردازد، شایسته تعظیم و احترام است‌. اینها به عنوان بخشی از جامعه به خوبی می‌دانند که همه وظایف و مشاغل و فعالیتها همچون حلقه‌های یک زنجیر، نظام اجتماعی را می‌سازند و اخلال در هر بخش به کل نظام اجتماعی ‌آسیب ‌می‌زند‌.
  •  
  • ۴- این بخش از جامعه کشور را ملک مشاع دانسته و خود را هم دارای حقوق برابر و هم مسئولیت در قبال همه مسایل می‌داند و از زندگی قبیله‌ای و عشیر‌ه‌ای مبتنی بر تعصب و خودخواهی و بی‌تفاوتی به دیگران به زندگی مدنی و انسانی و مسئولانه عبور کرده است. این شهروندان در هر فکر و تصمیم و اقدامی به منافع گروهی و ملی و کلان کشور می‌اندیشند و زنجیره ارتباط افراد را پیوسته می‌دانند و از جامعه تصوری اتمیزه و گسسته ندارند. می‌دانند که هیچ یک از اعمال ما انسانها بدون تاثیر و پیامد برای خود ما نخواهد بود حتی اگر در حد اسراف یک لیتر آب، روشن ماندن بلاوجه یک لامپ، انداختن یک ته‌سیگاری در باغچه، شکستن یک شاخه درخت یا یک بوق بی‌موقع باشد‌. اینها باور دارند حتی یک لبخند‌‌، یک انفاق‌‌، طبخ یک نان خوب و مشتری‌پسند، تعمیر صحیح و اصولی یک خودرو‌‌، کاشتن یک نهال‌‌، خواندن یک شعر امیدبخش در جامعه، اثرات مثبت و ماندگاری در ساختن فردای ما خواهد داشت و همین جزییات هستند که بنای ایران فردا را می‌سازد‌. این بخش از جامعه  اگر مجلس عزاو سوگواری در منزلشان برپا می‌کنند، ضرورتی نمی‌بینند که بلندگوها را در کوچه نصب کنند و صدای آن را آنقدر زیاد کنند که پیرمرد و پیرزن و کودک در حال استراحت آزار ببینند. اینها برای حفاظت از کشور و صیانت از فرهنگ، منتظر مجوز و تایید و اقدام دولت و نهادهای حکومتی نمی‌مانند‌. در ایران در دو حوزه، تجربه روشن و موفقی داریم. یکی عید نوروز و مراسم مربوط به آن است و دیگری محرم و آیین‌های وِیژه آن است که مردم برای انجام این مناسک نه نیازمند راهنمایی و مجوز و تعیین تکلیف دولت هستند و نه نیازی به رهنمودهای دولتی و دولت‌مردان دارند و چقدر مایه خوشوقتی است که دولت در ایران یا نتوانست یا نخواست در این دو مراسم دخالت کند.
  •  

  •  
  • ۵- فهم و درک صحیحی از جهانی شدن و الزامات زندگی در جهان جدید دارند به گونه‌ای که سعی می‌کنند زینت و زیور شهر و وطن و کشورشان باشند و برای بهتر شدن و مفید بودن، شبانه‌روز تلاش می‌کنند. ایرانیانی هستند که دنیا را می‌شناسند. نه مرعوب دنیا و جهان خار ج از ایران هستند و نه دنیا را دشمن و بدخواه خود می‌دانند‌. به خوبی می‌دانند در جهان باید رقابت کرد و پیروز شد و در این رقابت باید به برخی قواعد تن داد. اگر قواعدی را نمی‌پسندیم باید در بازنویسی و ساخت جدید آنها مشارکت کنیم و با داد و فریاد و شعار نمی‌توان از حقوق و منافع ملی دفاع کرد. اهمیت اقتصاد و منافع مشترک را به خوبی می‌دانند و روابط با جهان را بر این اساس تنظیم می‌کنند‌. این دسته از ایرانیان دایم در حال آموزش دیدن و افزایش توانمندی‌های خود هستند. زبان‌های دیگر را می‌آموزند، سواد دیجیتال خود را ارتقا می‌دهند، آداب ارتباطات اجتماعی را یاد می‌گیرند و معاشرت خود را با دیگران به گونه‌ای تنظیم می‌کنند که مایه آسایش و آرامش دیگران باشند. وقتی قصد توقف در خیابانی را دارند، سعی می‌کنند با فاصله از مقصد پارک کنند شاید فرد سالخورد‌ه‌ای لازم باشد نزدیکتر پارک کند تا آسوده‌تر باشد. به فرهنگ‌های و رسوم دیگران احترام می‌گذارند بدون اینکه آنها را لزوما بپذیرند یا از رسوم و آداب بومی و محلی خود دست بکشند. دیدن بلوچ‌ها و کردها با لباس محلی در کلاس‌های دانشگاه بسیار لذت‌بخش و نشان‌دهنده اصالت ایشان است‌. به تفاوت‌ها احترام می‌گذارند‌.

باید اذعان کنیم هر چه افتخار و سربلندی و پیشرفت و ترقی داشته و داریم مدیون این گروه از ایرانیان است، از شهدای گرانقدر تا دانشمندان و افتخارآفرینان عرصه‌های گوناگون فرهنگی و هنری و اجتماعی و ورزشی  و کسب و کار و کارآفرینی اینگونه بوده و هستند و باید تلاش شود این بخش از جامعه روز به روز بیشتر و افزون‌تر گردد اما متاسفانه اینگونه نیست یعنی همه جای ایران اینگونه آباد نیست و همه ایرانیان چنین شریف و نجیب نیستند.

جبهه مردمی برای تضعیف اقتدار ایران

می‌دانید چه کسانی زباله از ماشین بیرون پرتاب می‌کنند، چه کسانی به اختلاس و ارتشا و کم‌کاری مبادرت می‌ورزند؟ چه کسانی وقتی اوضاع اقتصادی کشور خراب می‌شود به احتکار و گران‌فروشی و کم‌فروشی  دست می‌زنند؟ چه کسانی با اموال عمومی، ثروت شخصی می‌اندوزند؟ چه کسانی در جاده‌ها روغن می‌ریزند تا ماشینهای عبوری  تصادف کنند تا آنها نان حرامی از این تصادم به جیب بزنند؟ چه کسانی در معاملات و قیمت‌گذاری‌ها، زیاده‌خواهی و طمع‌ورزی بیش از حد دارند؟ چه کسانی اصلا و ابدا درد و دغدغه اقشار ضعیف جامعه را ندارند و حاضر نیستند از ذر‌ه‌ای از منافع خود به نفع دیگران بگذرند؟ چه کسانی در رانندگی به بدترین شیوه عمل می‌کنند و ذر‌ه‌ای به دیگران حق نمی‌دهند؟ چه کسانی ارز دولتی گرفتند اما کالای خود را به قیمت آزاد فروختند؟ چه کسانی با تاسیس موسسات مالی و اعتباری به نام امامان همام، پولهای مردم را بر باد دادند و اعتماد اجتماعی را از بین بردند؟ چه کسانی در ترافیک جاده شمال از کنار خاکی جاده عبور می‌کنند و گرد و غبار را نثار دیگر هموطنانشان می‌کنند و در این ذهنیت احمقانه هستند که زرنگ تر از دیگران هستند‌؟ چه کسانی در کوچه و خیابان‌های شهر با سرعت غیرمجاز دور دور می‌کنند و برای نوامیس مردم مزاحمت ایجاد می‌کنند و چهره شهر را عاری از حیا و عفاف نشان می‌دهند؟ چه کسانی با پارک نامناسب خودرو در جلو منازل و معابر و حتی پیاده‌رو‌هااسباب مزاحمت برای دیگران فراهم می‌کنند؟ چه کسانی 10 برابر حد مجاز از آب استفاده می‌کنند و با اسراف آن به همگان دهن‌کجی می‌کنند؟ وقتی از سرویس‌های عمومی بهداشتی استفاده می‌کنند اهتمامی به بهداشت عمومی آنها ندارند؟ وقتی آب‌گرفتگی در معبری هست رعایت حقوق عابران را نمی‌کنند و با شتاب عبور می‌کنند؟ وقتی در نانوایی و رستوران کار می‌کنند با دستان آلوده، اغذیه و آرد و خمیر و کنجد را جابجا می‌کنند و برای سلامتی مشتریان ارزشی قایل نیستند؟ پزشکانی که کارت‌خوان ندارند یا جراحانی که زیرمیزی دریافت می‌کنند، رانندگان تاکسی و مسافرکشی که در گرمای بالای 40 درجه، کولر ماشین را برای مسافران روشن نمی‌کنند و با ادب و احترام با مسافر خود که ولی نعمت اوست، برخورد نمی‌کنند‌، کاسبانی که با روی خوش با مشتریان خود مواجه نمی‌شوند و با آنها راستگو نیستند، کسانی که آب‌ دهان در کوی و برزن می‌اندازند و ...

متاسفانه بخشی از جامعه ایرانی اینچنین هستند زیرا واجد ویژگی‌های زیرند:

  • ۱- درک و فهم آنها از سطح غرایز اولیه زیستی بالاتر نرفته و شناختی از مفهوم شهروندی و حقوق دیگران و رعایت قانون و ضرورت آنها ندارند. تصور می‌کنند به دنیا آمده‌اند برای خودخواهی و دیگرستیزی‌. دریغا که از این مهم غافلند که اولین قربانی چاهی هستند که برای دیگران کنده‌اند. نظام آموزشی کشور ما در این حوزه بسیار ضعیف است و فهم و درک صحیحی به کودکان نمی‌دهند و کودکان تحت تاثیر آموزه‌های غلط خانواده‌ها و محیط نابسامان  اجتماعی  رشد می‌یابند و نسبت به تصورات و رسوبات غلط ذهنی غافل و جاهل هستند. برخی از شهروندان واقعا درک صحیحی از فلسفه قانون و اهمیت آن در تنظیم مناسبات اجتماعی ندارند و تصور می‌کنند قانون را صاحبان قدرت برای محدود کردن شهروندان تدوین می‌کنند بنا براین هرچه قانون‌شکن‌تر باشید آزادتر خواهید شد.
  •  

  •  
  • ۲- نسبت به جامعه و دولت بدبین هستند و تصور می‌کنند دیگران قصد فریب آنها را دارند و دولت هم یک نهاد غاصب و سرکوبگر محض است‌. این تصور غلط از دولت البته ریشه در نظریه تغلب و خودکامگی در ایران دارد. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که در گذشته سلاطین و مستبدان خودکامه و غیرپاسخگو بر ایران حکمرانی کرده‌اند‌. سلطنت و حکومت را فرصتی برای اعمال اراده‌های فردی خود می‌دانستند نه فرصتی برای افزایش اقتدار ملی‌. اساسا مفاهیمی مانند اقتدار به‌جای قدرت‌‌، شهروند به‌جای رعیت‌‌، دولت به جای سلطنت، کشور به‌جای ملک، کاربرد و مفهومی نداشتند‌. تاریخ این کشور مملو از ستم‌های بی‌رحمانه حکام سرکوبگر و فاسد و بی‌لیاقت علیه مردم است و این سابقه، ذهنیتی تیره و تار از دولت و حکومت نزد مردم ساخته است اما واقعیت این است که از دوران مشروطه به بعد بویژه در نهضت ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی، با تلاش‌ها و مجاهدتهای فراوان نظری و عملی تلاش شده مفاهیم نوین و جدید سیاسی در کشور ترویج یابد و مفهوم دولت و حکومت به نهادی خدمتگزار و پاسخگو و نظارت‌پذیر تبدیل شود. در این مسیر موفقت‌های زیادی نصیب مردم شده است از این رو بدبینی به کلیت دولت و حکومت‌ستیزی نوعی ارتجاع و واپس‌گرایی است که نه تنها گر‌ه‌ای از مشکلات نمی‌گشاید بلکه بر آنها می‌افزاید.
  •  
  • ۳- نقد و نظارت بر دولت و حکومت که امری ضروری است با بدبینی و سیاه‌نمایی علیه دولت کاملا متقاوت است‌. تصورات غلط و انحرافی این بخش از جامعه از دولت، منشا و علت بسیاری از کژاندیشی‌ها و کج‌رفتاری‌ها است. بسیاری از رفتارهای ناهنجار مانند وندالیست‌ها که اموال عمومی را تخریب می‌کنند، در واقع انتقام گرفتن از حکومتی است که انتظارات وندالیست را برآورده نکرده است‌. دولت در ذهن این بخش از جامعه، «آنها» است یعنی بیگانه یعنی غیرخودی. حتما بارها در صف‌های خرید یا تاکسی و مترو و اتاق انتظارات ادارات یا میهمانی شنید‌ه‌اید  که عد‌ه‌ای وقتی از دولت و حکومت صحبت می‌کنند از ضمیر اشاره «اینها» یا «آنها» استفاده می‌کنند و نمی‌گویند دولت ما یا حکومت ما و...این نحوه خطاب قرار دادن معنای خاصی دارد.
  •  
  • ۴- فاقد سواد و تخصص و مهارت خاصی هستند اما غرق در توهم همه‌چیزدانی هستند و از این رو انگیزه یادگیری و آموزش ندارند و روز به روز در جهل بیشتری فرو می‌روند‌. سرانه پایین مطالعه‌‌، اعتیاد به فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی مانند تلگرام برای کسب اخبار و تحلیل و حتی تاریخ، قضاوتهای زود هنگام، بازنشر اطلاعات و اخبار نادرست و شایعه‌پراکنی غیرمسئولانه، از جمله نشانه‌های این قشر از جامعه است که چون مقداری اطلاعات درست و نادرست را دریافت می‌کند و فاقد هر گونه چارچوب ذهنی برای تجزیه و تحلیل و نقد و تشخیص سره از ناسره است، دچار توهم دانایی و پرحرفی و نشنیدن سخنان دیگران می‌شود و از همه بدتر اینکه توان شنیدن سخنان مخالف خود را ندارد. چه بسیاری میهمانی‌ها که به‌خاطر وجود اختلاف نظر دو نفر در یک بحث سیاسی، به مجادله و نقطه قهر و جدایی‌ها منجر شده است و حتی در بین روشنفکران و نخبگان نیز چنین فضای عوامانه‌ای وجود دارد. می‌توان از نوعی بی‌سوادی رسانه‌ای در این بخش از جامعه سخن گفت‌. بی‌سوادان رسانه‌ای معیاری برای تشخیص اطلاعات و تحلیل درست از اطلاعات و تحلیل نادرست ندارند.
  •  
  •  
  • ۵- جهان خارج از خانه و شهر و کشور خود را بیگانه می‌خوانند و از ترس شدیدی رنج می‌برند و از این رو پرخاشگر و خشونت‌طلب هستند و همه کس را دشمن فرض می‌کنند. آنان وقتی پشت فرمان خودرو می‌نشینند دیگر خودروها را رقیب و دشمن می‌پندارند و به آنها رحم نمی‌کنند و در صورت هر گونه تصادم و تصادفی، بدون هیچ تامل و صبری به فحاشی و درگیری می‌پردازند و توجه نمی‌کنند که طرف مقابل آنها کیست و تصادف امری طبیعی و ناگزیر است و ارزش این همه نزاع را ندارد‌. علت این رفتار نابهنجار، همان بیگانگی ذاتی با دیگران است‌. این جماعت هیچ شناختی از جامعه و زندگی نوین و مناسبات اجتماعی تعریف شده و حد و حقوق و قانون ندارند و به یکباره از درون روابط قبیله‌ای و عشیر‌ه‌ای و فرهنگ آن به درون شهر‌ها و مناسبات جدید پرتاب شده‌اند و ساختار نامناسب و معیوب اقتصادی هم موجب پولداری بعضی از آنها و نوکیسه‌گی و تازه به دوران رسیدگی آنها شده است که منجر به ظهور و بروز تصویری مشمئز کنند‌ه‌ای از این جماعت می‌شود. این جماعت همانهایی هستند که با خودروهای مدل بالا در خیابانها با سرعت غیرمجاز حرکت می‌کنند، در پیاده‌رو‌ها پارک می‌کنند و ته سیگارشان را به بیرون پرتاب و به راحتی به دیگر رانندگان فحاشی می‌کنند، برای نوامیس مردم بوق و چراغ می‌زنند‌، در سفرهای خارج از کشور با رفتارهای زننده جلب توجه می‌کنند و آبروی ایران و ایرانی را در معرض دید دیگران می‌برند. اینها همانهایی هستند که فرهنگ و هنر و کتاب و اندیشه هیچ جایگاهی در زندگی آنها ندارند وانگیز‌ه‌ای هم برای ترقی فکری و فرهنگی ندارند. آنهایی هستند که در زمین‌های منابع طبیعی و در کوه و به قیمت تخریب محیط زیست، ویلا و تفرجگاه می‌سازند. در نقاط کم‌آب چاههای بدون مجوز حفر می‌کنند و منابع زیرزمینی را چپاول می‌کنند.
  •  
  • ۶- جز تامین نیازهای روزمره و کوتاه‌مدت خود هیچ آرزو و آرمان والایی برای شهر و کشور و جهان خویش ندارند و گامی هم برای آن بر نمی‌دارند و اساسا از هر گونه بشردوستی و دگرخواهی تهی هستند. سیاست را بی پدر و مادر و سیاست‌مداران را غارتگر و دزد می‌دانند. هیچ درکی از مدیریت حوزه عمومی و قرارداد اجتماعی شهروندان با دولت و حقوق و تکالیف متقابل آنها ندارند. کمترین ارتباط با نهادهای نظارت همگانی دارند. برای خود هیچ مسئولیت اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر قایل نیستند‌. از اندیشه‌های نوین شهروندی و شهریاری هیچ بویی نبرده‌اند‌. نمی‌دانند اموال عمومی یعنی مال مشترک شهروندان و هیچ فرقی از نظر مالکیت با اموال خصوصی ندارند جز در حق خرید و فروش‌. از این رو در حفظ آن کوشا نیستند و حتی به آن لطمه می‌زنند‌.

بدون تعارف هر گونه جرم و جنایت و دزدی و فساد و فحشا و خیانت و اختلاس و مردم‌آزاری و  تخریب محیط زیست و خشونتی در ایران می‌بینیم ماحصل رفتارهای نابهنجار این بخش از هموطنان ماست  چه سهوی و چه عمدی زیرا در نتیجه فرقی نمی‌کند.

 

 

جمع‌‌بندی و نتیجه بحث:

سخن اصلی این مقاله این است که دسته اول از مدیران و مسئولان کشور در ائتلافی غیررسمی با دسته اول از شهروندان برای بهبود زندگی ایرانیان و افزایش عزت ایران و ایرانی و اقتدار نظام سیاسی هستند یعنی باوجودی که شاید درخصوص سیاست و سبک زندگی، باورهای متفاوتی داشته باشند اما در عمل برای بهبود زندگی همه ایرانیان تلاش می‌کنند و نتیجه کنش آنها افزایش اقتدار ملت و دولت است‌.

از سوی دیگر دسته دوم از مدیران در ائتلافی غیررسمی با دسته دوم از اجتماع، برای تضعیف بیشتر ایران و خفت و خواری ایرانیان و ویرانی این سرزمین شبانه‌روز در تلاش هستند و تنها مانع موفقیت آنها، ائتلاف اول است که با تمام وجود برای پاسداری از ایران مجاهدت می‌کنند. نتیجه کنش دسته دوم از مردم و دولت نیز کاهش رفاه و امنیت و زوال تدریجی ایران و حتی فروپاشی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی  و تجزیه آن است‌.

امروز روز انتخاب است که ما اگر مدیر و مسئول هستیم، در کجا ایستاد‌ه‌ایم و اگر شهروند عادی و غیرحاکمیتی هستیم، در کجا ایستاد‌ه‌ایم؟ اندیشه و کردار و گفتار ما به قدرت ایرانی و ایران می‌افزاید یا آن را تضعیف می‌کند؟ این نظریه مدعی است به کسی اجازه  فرافکنی نمی‌دهد‌ و مرزها را روشن می‌کند. در شرایط امروز ایران، کسانی که بر طبل ناامیدی می‌کوبند، کسانی که گران‌فروشی می‌کنند، مدیرانی که بدون داشتن صلاحیت بر منصبی نشسته‌اند، روشنفکرانی که حقیقت را فدای مصلحت می‌کنند، کاسبانی که به حق خود قانع نیستند و جیب مردم را به ناحق خالی می‌کنند، روزنامه‌نگارانی که  غرق در سیاسی‌کاری و جناحی بودن، واقعیات را از دریچه منافع باند و جریان سیاسی خود بیان می‌کنند و صدای جامعه و مردم نیستند، روحانی‌ای  که آموزه‌های حیات‌بخش دین و آیین را با اغراض خاص تحریف می‌کند، دیپلماتی که دغدغه حقوق دلاری او بر هر تلاشی برای افزایش اقتدار ایرانیان می‌چربد و...، در جبهه دشمنان ایران و جمهوری اسلامی و ایرانیان قرار دارند هر چند شناسنامه ایرانی داشته باشند یا در منصبی مهم قرار گرفته باشند یا ادعای بصیرت و سواد و درک بالایی داشته باشند.

در مقابل، آنان که  در این شرایط با رفتار و گفتار خود امیدآفرینی می‌کنند، بدون جار و جنجال برای رفع مشکلات، کار و تدبیر می‌کنند، از همه ظرفیت‌ها برای کاهش درد و رنج انسانها استفاده می‌کنند، از امکانات عمومی و دولتی حداکثر بهره‌مندی را به نفع عموم می‌کنند، با تکیه بر گذشته و فرهنگ و تاریخ ایران برای آینده ایران و ایرانی فکر و ایده دارند و برای حقوق و شخصیت و منافع ایرانیان ارزش قایل هستند و...، در جبهه اعتلای نام ایران و ایرانی و سازندگی این سرزمین و بهزیستی زندگی همه ایرانیان هستند.

امید آنکه این جبهه دوم پیروز شود بلکه بتواند جبهه اول را به جبر و الزام در مسیر قانون‌مداری‌‌، فرهنگ‌دوستی، ایران‌دوستی‌‌ و نوع‌دوستی هدایت کند. با خودمان خلوت کنیم و ببینیم در کدام جبهه قرار داریم‌؟ در جبهه کوروش و حافظ و سعدی و ابن‌سینا و خیام و امیر کبیر و مصدق و شهید چمران و امام موسی صدر هستیم یا در جبهه چنگیز و تیمور و انگلیسی‌ها و صدام حسین و ترامپ‌؟ تعارف را کناری نهاده و به آینده ایران بیندیشیم‌.

قسمت اول این مقاله را بخوانید:

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
ناشناس
|
|
۱۱:۳۴ - ۱۳۹۷/۰۸/۲۴
90 درصد دولت و مدیران و ... از گروه دوم هستند
رواج انواع ربا و دلالی و تخریب محیط زیست و پوپولیسم و کاهش منابع اب و تصادفات رانندگی و کیفیت کم خودرو و محصولات و .... همگی نشان از این تفکر است
حال شما بیایید مقاله بزنید هیچ اثری ندارد چون اقلیت کمی سالم هستند
حسین صولتی
|
|
۱۸:۳۷ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۲
سلام و عرض خسته نباشید.
سپاس برای نشر این مطلب زیبا