گزارشی از شب چهارم مراسم «عاشورا و امروز ما»؛

نورالهیان: رجز‌های عاشورا، گنجینه ارزشمندی است/ظریفیان: عاشورا مصاف ملحدان و موحدان نیست، رویارویی دو نوع خداپرستی است

خدای اموی فراتر از عدل و اخلاق است و به این دو پایبند نیست و از این منظر هم مورد سنجش نیست. هرچه خلیفه کند، عدل است و نزدیکی به خلیفه، نزدیکی به خداست. هرکس با این خلیفه بیعت نکند، فاسق، کافر و مهدورالدم است. در مقابل، الهیات حسینی خدایی متفاوت را معرفی می‌کند، خدای حسین برساخته نیست، حقیقی است و با تمام وجود می‌توان او را احساس کرد. خدای حسینی، خدای همه انسانهاست؛ خدایی که به عدل و اخلاق و نیکی پایبند است.

کد خبر: ۳۴۶۹۸
۰۸:۵۳ - ۰۶ مهر ۱۳۹۸
دیدارنیوز ـ چهارمین شب مراسم «عاشورا و امروز ما» در خانه اندیشمندان علوم انسانی تهران برگزار شد. در این مراسم، محمدرضا نورالهيان گفت: حبيب بن مظاهر فرمانده ميسره(جناح چپ) و زهير فرمانده جناح راست و قمربني هاشم فرمانده ميدان است. رجز حبيب اينگونه است كه با بي اعتنايي كامل به كثرت دشمن و تكيه بر وفاداري خود و افراد معدودش در ميسره سپاه مي گويد «ما براساس اعتقاد به خدا و آخرت به ميدان آمده ايم؛ اما شما چه؟»
 
 
 
وی افزود: «عمر بن جناده انصاري، يازده ساله و كوچكترين رزمنده كربلاست كه پدرش در ابتداي حمله به شهادت رسيده است. امام حسين ابتدا به او اجازه نمي دهد اما عمر مي گويد مادرم به من امر كرده كه به ميدان بروم. عمر شجاعانه جنگيد و نخستين سري بود كه در كربلا جدا شد و سرش را به سوي مادرش پرت كردند. مادر، سر فرزند را بوسيد و با عمود خيمه به دشمن حمله كرد و رجز خواند كه درست است كه زنم و عزادار فرزند و همسرم هستم، اما چنان به شما حمله مي كنم كه فرزند زهرا راضي شود. انس يكي از صحابه پيامبر است كه رجزش اين بود: آل علي پيرو رحمان و شما پيرو شيطان».

نورالهیان اظهار کرد: «اسلم، شهيد ايراني و ترك زبان عاشورا كه حضرت، هنگام جان دادن به بالينش مي رود اين رجز را مي خواند: «دريا به شمشيرم مي شكافد و هوا با تيرم مواج مي شود.» فرزند زينب(س) رجز خواند: اگر مرا نمي شناسيد، فرزند جعفر طيارم كه جدم در موته به شهادت رسيد و دو دستش قطع شد و در بهشت در حال پرواز است. فرزند ديگر زينب نیز اینگونه رجز خواند: پناه بر خدا از ظلم شما قوم كه اصول قرآن را بهم ريختيد و با كفر و طغيان به مقابله با قرآن رفتيد. امام نمی خواست «جون» غلام خود را اذن ميدان دهد. اجازه گرفت و رجز خواند: شما فاجران ضربت دست من را بچشيد. من با دست و زبانم تا اخرين قطره خون از خاندان پيامبر دفاع مي كنم».
 
 
 
وی افزود: «وهب كه ١٧ روز از ازدواجش گذشته و با امام مواجه شده، ١٢ روز است مسلمان شده است. با همسر و مادرش در كربلاست و رجز مي خواند: من خادم حسينم و او بهترين سرور جهان است كه دل را شاد و قلب را نوراني مي كند. همچنین علي اكبر و قاسم نیز رجزهاي ماندگاري دارند».

در ادامه نورالهیان گفت: « اما ابوالفضل العباس بزرگ بني هاشم پس از سيدالشهداست. قمر بني هاشم در عصر تاسوعا زماني كه لشکر كوفه حمله كرد و امام، ابوالفضل را براي گرفتن مهلت فرستاد و روز عاشورا، با اين رجز عازم فرات براي آوردن آب شد: من در دفاع از فرزند پيامبر هر كاري مي كنم و با ضربات محمدي شما را به عقب مي رانم. در فرات گفت: اي جان تشنه من، آب نخواهم خورد تا حسين تشنه است. بيرون فرات هم رجز عجيبي خواند و پس از قطع دست راست گفت: بخدا قسم اگر دست راستم را قطع كنيد تا ابد از دينم و امامم حمايت مي كنم. بعد از قطع دست چپ گفت: اي جان از كفار نترس. و سپس به شهادت رسيد. رجزهای عاشورا، گنجينه ارزشمندي است كه تحت الشعاع مرثيه قرار گرفته است».
 
 
 
 
غلامرضا ظریفیان نیز در این مراسم گفت: «عاشورا مصاف ملحدان و موحدان نیست، رویارویی دو نوع خداپرستی است؛ الهیات علوی و الهیات اموی. رمز عملیات لشکر کوفه در کربلا که توسط عمرسعد اعلام شد، این بود:‌ ای سپاهیان خدا سوار شوید و با کشتن حسین به بهشت روید. بنی امیه با سخن گفتن درباره توحید مخالف نبودند بلکه معرفی شرک را ممنوع کرده بودند. خدای اموی‌ها برساخته بود، خدایی که فقط به امویان ارجاع می‌داد و برای این خدا تفسیر، حدیث، کلام، فقه و مجتهد تولید کردند و در پای این خدای خودساخته، خداپرستان واقعی را قربانی کردند».

وی افزود: «خدای امویان، خدای جبر و تقدیر است که لباس خلافت بر تن یزید کرده و به امویان عزت می‌دهد و حسین را در کربلا می‌کشد. این خدای جبر بعد‌ها توسط اشاعره تئوریزه شد. امویان هرگز از کاری که کردند پشیمان نشدند، چون خدای اموی ها، اجازه پشیمانی نمی‌دهد و سال بعد از کربلا در مدینه ٤ هزار نفر را کشتند و به نوامیس مسلمانان تجاوز کردند. نماینده خدای اموی ها، یعنی حاکم اموی، مافوق انسان است و هر ظلمی کند عین عدل است. مردم در این دستگاه، یکپارچه تکلیف، و خلیفه، تنها حق است و مردم به جای بنده خدا، برده خلیفه‌اند».

ظریفیان گفت: «خدای اموی فراتر از عدل و اخلاق است و به این دو پایبند نیست و از این منظر هم مورد سنجش نیست. هرچه خلیفه کند، عدل است و نزدیکی به خلیفه، نزدیکی به خداست. هرکس با این خلیفه بیعت نکند، فاسق، کافر و مهدورالدم است. در مقابل، الهیات حسینی خدایی متفاوت را معرفی می‌کند، خدای حسین برساخته نیست، حقیقی است و با تمام وجود می‌توان او را احساس کرد. خدای حسینی، خدای همه انسانهاست؛ خدایی که به عدل و اخلاق و نیکی پایبند است».
 
 
 

وی بیان کرد: «این حدیث پیامبر که فرمودند: بین دو جاهلیت آمده ام که جاهلیت دوم بدتر از اولی است، بخاطر این است که جاهلیت اموی، لباس ایمان پوشید. خدای حسین، خدای همه است. تبعیض قومیتی، جنسیتی و طبقاتی ندارد. الهیات نجات و رهایی، بر این مبناست که انسان ذاتا شرور و متمایل به گناه است و کار مسیح و انبیا، رهایی دادن انسان است. نجات در قرآن، عمدتا جمعی و اجتماعی است».
 
 
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: