"دیدارنیوز" با پایان یافتن برنامه «عصر جدید» ابعاد مختلف این برنامه را تحلیل و بررسی کرد؛
دیدارنیوز – رسول شکوهی: شاید آن زمان که سایمون کاول (Simon Cowell) برنامههای استعدادیابی خود را در انگلستان و آمریکا میساخت به این فکر نمیکرد که روزی احسان علیخانی در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران همان ایده را با کمی تغییر در فرم، اجرایی کرده و مخاطبان زیادی را هم جلب کند. البته کپی کردن ایده سایمون فقط مختص احسان علیخانی نیست و در بسیاری از کشورهای دیگر از سالها قبل این ایده در حال اجرا است.
سایمون کاول زندگی پر فراز و نشیبی داشته و امروز از غولهای صنعت سرگرمی در جهان محسوب میشود. او با برنامههای مختلفی که در حوزه استعدادیابی و موسیقی ساخت و به عنوان داور حضور داشت توانست جریانی در عرصه رسانههای جهان ایجاد کند که تا به امروز از پر مخاطبترینها و پولسازترینهای این حوزه محسوب میشود.
اگر کمی در فضای رسانهای و برنامههای تلویزیونی بوده باشید قطعا اسم برنامه آمریکاز گات تلنت (America's Got Talent آمریکا استعداد دارد) را شنیدهاید. در این برنامه که از شبکه NBC آمریکا پخش میشود به دنبال کشف استعدادهای خاص و درخشان میگردند. خوانندگان، رقاصان، شعبدهبازان، آکروباتبازان، کمدینها و نوازندگان و در کل هر استعداد نمایشی شگفتانگیز در تمام سنین را کشف میکنند و شرکتکنندگان با یکدیگر برای بردن جایزه بزرگ یک میلیون دلاری رقابت میکنند.
این انگلیسی میلیاردر البته فقط همین یک برنامه را در کارنامه خود ندارد و برنامههای استعدادیابی دیگری مانند امریکن آیدل (American Idol)، بریتینز گات تلنت (Britain's Got Talent)، ایکس فکتور (The X Factor) را در انگلستان و آمریکا ساخته است و به همین دلیل است که جزو غولهای صنعت سرگرمی از آن یاد میشود.
برنامههای استعدادیابی در ایران به شبکههای تلویزیونی فارسی زبان خارج از کشور بر میگردد که بعدها پای این برنامهها به صداوسیما نیز باز شد. برنامههایی نظیر «هنر دوبله»، «آقای گزارشگر»، «شبکوک»، «خنداننده شو» و «ستاره ساز» در حوزه دوبلاژ، گزارشگری فوتبال، خوانندگی، استندآپ کمدی و فوتبال به دنبال کشف استعداد بودند. به جز خنداننده شو که در چارچوب خندوانه شروع به فعالیت کرد در باقی برنامهها شاهد اقبال عمومی بالایی نبودیم و تا حدی میتوان گفت که این برنامهها تجربه موفقی برای صداوسیما نبودند.
اما به یک باره تهیهکننده و مجری برنامه ثابت ماه مبارک رمضان یعنی ماه عسل، تغییر رویه داد و به سراغ چالش جدیدی برای خود و رسانه ملی رفت. «عصر جدید» با الهام گرفتن از آمریکاز گات تلنت با همان دکور و ایده اصلی و با کمی تغییر و تحول و متناسب سازی با محدودیتهای جامعه و صداوسیما فعالیت خود را آغاز کرد. برنامهای که از همان ابتدا تا الان که فصل اول آن به پایان رسیده و نفرات برگزیده انتخاب شدهاند با حواشی مختلفی روبرو بوده است. کارشناسان و صاحبنظران، نظرات گوناگونی نسبت به آن داشتهاند و مخاطبان عصر جدید نیز همین گونه بودهاند. بهتر است بعد از این مقدمه به سراغ نکات مثبت و منفی این برنامه برویم.
استعدادت را پیدا کن تا رستگار شوی!
عصر جدید یک شعار اصلی داشت: «جایی برای یافتن استعدادهایی که تا به حال ناشناخته مانده است». این برنامه ادعای خود را بر این مساله گذاشت که دارد بستری ایجاد میکند که افرادی که استعداد ویژهای دارند و تا دیروز کسی آنها را نمیشناخت با این برنامه میتوانند استعداد خود را نشان دهند.
این ادعا با چیزی که در عمل شاهد آن بودیم زمین تا آسمان تفاوت دارد. این برنامه بیش از آنکه در حوزه استعدادیابی عمل کند بیشتر در فضای سرگرمی کار میکرد. اگر ادعای آنها سرگرمی بود که در لابلای آن استعدادهایی هم کشف میشدند شاید قابل پذیرش بود، اما وقتی حرف از کشف استعدادهای ناشناخته زده میشود باید با منطق حاکم بر این حوزه پیش رفت. این در حالی است که یک برنامه تلویزیونی، وظیفه استعدادیابی ندارد و نهادهایی نظیر آموزش و پرورش باید به سراغ این مساله بروند.
برنامهای که یک فضای سلبریتیزه ایجاد میکند و همه چیز در آن به شهرت خلاصه میشود و شرکت کنندگان از یک جایی به بعد تبدیل به سلبریتی میشوند، جایی برای استعدادیابی باقی نمیگذارد. هر چند همچنان این سوال مطرح است که مردی که چایی میریزد چه استعداد ویژهای دارد! یا حتی افرادی در این برنامه حضور داشتند که حرفهای بودند و استعدادشان قبلا پیدا شده بود. دیده شدن از یک جایی به بعد امر محوری شده و دیگر استعداد به کنار میرود. بارها در بسیاری از قسمتهای عصر جدید از شرکت کنندگان برنامه شنیدهایم همین که دیده شدیم کافی است. همه چیز در خدمت دیده شدن قرار میگیرد. نمایش اصل میشود و دیگر نمایش استعداد، مطرح نیست و استعدادهای نمایشی است که اهمیت پیدا میکند.
همه اینها یک پیام خطرناک نیز به جامعه میدهد و آن این است که اگر در وضعیت نابسامانی هستید و مشکلات مختلفی دارید یک راه برای رها شدن شما وجود دارد. میتوان رها شد؛ آن هم نه با یک کنش اجتماعی سیاسی و اصلاحی، بلکه میتوان با فردگرایی و کشف استعدادها رها شد. شما به خودتان توجه کنید و استعدادتان را پرورش دهید تا رستگار شوید. این یعنی اینکه دیگر نیازی به اصلاح ساختارها نیست. ساختارها کم اهمیت هستند و شما با فردگرایی میتوانید مسائل خود را حل کنید. تلاش عصر جدید برای تاکید بر استعداد، مساله ساختارها و نهادها را کم رنگ میکند. اینکه جامعه برای حل مسائل خود به جای یک کنش جمعی به سراغ یک کار فردی برود امری بسیار خطرناک است.
مساله دیگر این است که اگر این برنامه ادعای استعدادیابی دارد میتوان این مساله را با هزینهای بسیار کمتر از آن چیزی که برای این برنامه شده است انجام داد. مناطق محروم این کشور پر از استعدادهایی است که محدودیت در ساختارها اجازه ظهور و بروز آنها را نمیدهد. مناطقی که حتی از آب آشامیدنی محروم هستند. به جای هزینههای گزاف در چنین برنامههایی میتوان با اعداد و ارقامی کمتر از چیزی که در این برنامه هزینه شده استعدادیابی کرد. سوالی که مطرح است این است که مگر در این برنامه چند استعداد کشف شده که این همه بر طبل استعدادیابی میکوبند؟ با هزینهای که در این برنامه شد میتوان هزاران استعداد را در مناطق مختلف کشور کشف کرد.
شاید ساده لوحانه باشد که بپذیریم اسپانسرهای یک برنامه با این همه هزینه به دنبال امری خیر باشند. مگر یک بانک و ستاره فلان مربع چقدر نفع میبرند که حاضرند هزینههای عجیب و غریبی برای یک برنامه تلویزیونی داشته باشند؟ چرا وقتی بساط ستاره مربعها در صداوسیما جمع شد همچنان این برنامه از این بستر استفاده میکند؟ خوب است که احسان علیخانی گزارشی از بخش مالی این برنامه و هزینههای مختلفی که شده است به افکار عمومی ارائه کند تا مخاطب بداند چقدر برای این برنامه هزینه شده است و آیا برای کشف چند استعداد، مناسب بوده یا نه و با این مبلغ چه کارهای دیگری میشد انجام داد.
این مسائل در حالی است که در بسیاری از موارد این برنامه، بحث استعداد به حاشیه رفته و مهارت جایگزین آن شده است. شرکت کنندگانی که اکثرا در حوزه مسائل ورزشی، مهارتی داشتند و این موضوع را با تمرینهای مختلف به دست آورده بودند. بحث استعداد از مهارت کاملا جدا است و متولیان این برنامه باید به آن توجه داشته باشند.
کارشناس رسانه یا ضربه گیر!
مساله داوری در کشور ما در همه حوزهها بحران دارد. اگر تا دیروز همه به داوری در فوتبال و سایر ورزشها اعتراض میکردند امروز داوران عصر جدید نیز یکی از مسائل مورد نقد در این برنامه محسوب میشوند. نشاندن دو بازیگر در کنار یک موسیقیدان و فردی که دکترای رسانه دارد شاید ترکیب کاملی به نظر نرسد. برخی بر این نظر هستند که برنامهای که تعداد زیادی شرکت کننده ورزشی داشته اگر یک داور ورزشی در آن حضور داشت اتفاق بهتری بود.
اما انتقادات به ترکیب داوران بیشتر به بشیر حسینی بر میگردد. فردی که تا قبل از عصر جدید، آنچنان شناخته شده نبود. دانش آموخته دانشگاه امام صادق بودن او باعث شد که حساسیتها نسبت به این فرد بالا برود. او به عنوان کسی که دکترای رسانه دارد برای بحثهای کلان رسانهای در این مسابقه حضور داشت، ولی ظاهر خاص و اظهار نظرات عجیبش که بعضا صدای باقی داوران را هم در آورد باعث شد که برخی حواشی پیرامون او شکل بگیرد.
برخی بر این باورند که او یا با سفارش در این برنامه حضور داشته یا سیاست برنامه بوده که او داور این برنامه باشد تا محدودیتهایی که شاید از نهادها و افراد خاص ایجاد شود را کاهش دهند. انتقادات از حسینی به همفکرانش هم بر میگردد. آنها این انتقاد را مطرح میکنند که دانشگاهی که قرار بود تئوریسین تربیت کند و در جبهه انقلاب اسلامی فعالیت داشته باشد امروز داور یک برنامه سرگرمی تولید کرده است.
به هر صورت انتقاداتی که در حوزه داوران وجود دارد بیشتر به بشیر حسینی بر میگردد که البته از میانه برنامه، این انتقادات کاهش پیدا کرد. باقی انتقادات به رویکردهای احساسی هیجانی داوران اشاره دارد که اگر نمایشی بتواند آنها را هیجان زده یا احساسی کند به آن نظر مثبتی نشان میدهند و موضع مستقل و کارشناسی ندارند. همچنین تقسیم کار بین داورها شاید سیاست برنامه بوده باشد، ولی در عمل برای مخاطب خوشایند نیست. اینکه یک داور یک ژست را بگیرد و دیگری گونهای دیگر عمل کند و در تمام موارد، این الگو تکرار شود در اصول حرفهای برنامههای استعدادیابی قرار نمیگیرد.
کودکی را از کودکان نگیریم!
یکی از نکات برجسته در این برنامه، حضور زنان و کودکان بود. کودکان زیادی در این برنامه حضور داشتند که هر کدام در زمینه خاصی فعالیت میکردند. اما سوالی که در این زمینه مطرح است این است که آیا وارد کردن کودکان در رقابتهایی این چنینی اتفاقی سازنده است؟ بسیاری از کارشناسان تعلیم و تربیت بر این باورند که روشهای سنجش و مسابقه برای کودکان باید با دیگر سنین تفاوت داشته باشد. به همین خاطر است که در سنین ابتدایی، دیگر ارزیابیها بر مبنای نمره صورت نمیگیرد. منطق مواجهه با کودکان با دیگر سنین کاملا متفاوت است. حال ما تعداد زیادی کودک را وارد یک رقابت کنیم که برنده یا بازنده شدن در آن به هیچ وجه سازنده نیست.
وقتی یک کودک مورد سختگیری یک داور قرار میگیرد تاثیری که میبیند با یک فرد بزرگسال به هیچ وجه یکسان نیست. یا وقتی یک کودک در رقابت با افراد دیگر در یک رای گیری مردمی شکست میخورد یا حتی پیروز میشود نیز در تاثیری که میبیند متفاوت است. شاید کودکی که خوب آواز میخواند یا کودکی که از انعطاف بدنی بالایی برخوردار است یا توانایی هر گونه کار خاص را دارد برای مخاطب جذاب باشد، ولی برای کودکان به هیچ وجه سازنده نیست. کودکانی که مخاطب این برنامه هستند نیز خوراک خوبی در این حوزه دریافت نمیکنند. همزاد پنداری که به وجود میآید به هیچ وجه سازنده نیست.
در رابطه با زنان اما این برنامه تا حدی اتفاق مثبتی بود. زنان هنوز در عرصههای اجتماعی دچار محدودیتهایی هستند و در بسیاری از موارد به رسمیت شناخته نمیشوند. مخصوصا در کارهایی که به تعبیری مردانه شناخته میشود هنوز زنان طرد شده و اجازه ظهور و بروز پیدا نمیکنند. حساسیتهایی نیز نسبت به حضور زنان در عرصههای مختلف وجود دارد که با این برنامه، بخشی از این مسائل حساسیتزدایی شد. این برنامه نشان داد که زنان با رعایت تمام مسائل عرفی و قانونی میتوانند در یک رقابت شرکت کنند و نیاز به محدودیتهای بیشتر برای آنها نیست، تا حدی که دو گروه از این زنان به بخش نهایی این مسابقه نیز راه یافتند. اما این موضوع به معنای این نیست که محدودیتهایی برای زنان وجود ندارد. هنوز هم نگاههای عقب مانده نسبت به حوزه زنان وجود دارد، تا حدی که در شبکههای اجتماعی دیدیم که برخی از افراد از زنان نینجا انتقاد کردند.
به هر صورت برنامهای که از انتهای بهمن ماه ۹۷ شروع به کار کرد فصل اول خود را به پایان رساند و بر اساس گفتههای علیخانی فصل دوم آن در زمستان ۹۸ آغاز خواهد شد. شاید تلاشهای این برنامه برای رسیدگی به وضعیت سیل زدگان کشور امری پسندیده باشد و بتوان گفت یکی از نقاط مثبت این برنامه بوده است اما بدون تعارف باید پذیرفت که با هزینههای کلان برای چنین برنامههایی نمیتوان استعدادهای این کشور را پیدا کرد. باید به سراغ نهادهای اصلی این حوزه رفت و با یک برنامه منسجم آنها را تقویت کرد. در کشوری که در برخی روستاهای آن هنوز مدرسه وجود ندارد صحبت از استعدادیابی در یک برنامه تلویزیونی شبیه به یک شوخی است.
با شرایطی که در کشور داریم تاکید بر استعدادهای فردی به جای اصلاح ساختاری و کنشهای جمعی میتواند بسیار خطرناک باشد. برنامههایی از این دست با رویهای که دارند حتی نمیتوانند استعدادیابی درستی انجام دهند؛ چه رسد به اینکه بخواهند عصری جدید را رقم بزنند.
اگر برنامه های مشابه عصر جدید ساخته نشن، کمکی به اصلاح ساختارها در راستای شکوفایی استعدادها و هدایت او به سمت موفقیت و اشتغال داره
شما یه نظام آموزشی درب و داغون داری که نه انسان، نه هنرمند، نه صنعت گر ، هیچی از توش درنمیاد
حالا برنامه های استعداد یابی باید منتظر اصلاح ساختار آموزشی بشینن
به علاوه اینکه
قطعا این برنامه نتونسته تمام استعدادهای کشور را کشف و معرفی کنه هیچ کس و هیچ برنامه ای نمی تونه اما حداقلش اینکه اتفاق های خوبی برای خیلی از شرکت کننده ها افتاد
محمد زارع با اون همه قابلیت بدون اینکه کسی بشناسدش تو یه کانکس می خوابید اما الان پیشرفت میکنه و به جایی میرسه
دخترهای نینجا و ورزشهای دیگه رونق گرفته کارشون و دختران زیادی علاقمند شدن
اون آرمان یه توی یه روستا با اون سن کم توی نانوایی کار میکرد الان مورد حمایت قرار میگیره و ممکنه بتونه خواننده بزرگی بشه
این برنامه برای خیلی ها اتفاق های خوب رو رقم زد
مهم ترین اتفاقش هم جمع آوری وسیله برای سیل زدگان با کمک سرمایه اجتماعی علیخانی و تیمش بود
بله بله
اینها کار دولته اما وقتی دولت هیچ کاری نمیکنه باید دست روی دست گذاشت