"دیدارنیوز" به بررسی فیلم «خون خدا» می‌پردازد؛

سینمای مذهبی در بستر تجربه­ گرایی

خون خدا، تقابل یک فیلمنامه با موضوع و پرداخت کاملا سنتی و سطحی است با یک فرم کاملا تجربی و نوگرا که تطابقی با هم ندارند و فیلم، جدی‌ترین آسیبش را از همین مسئله دریافت می­ کند. معمولا فیلم­‌های مذهبی و چنین موضوعاتی، به دلیل عدم برخورداری از فیلمنامه­‌های چالشی و عدم برخورداری از تحلیل و نگاه خاص تحلیلی، با تکنیک­‌های ساده و به اصطلاح تلویزیونی مقابل دوربین می­ روند.

کد خبر: ۲۰۸۶۱
۱۶:۱۲ - ۲۹ بهمن ۱۳۹۷

دیدارنیوزـ ایمان رضایی: خون خدا، دومین ساخته بلند عباس­ میرزایی با تِمی مذهبی که حال و هوای عاشورایی و امام حسینی دارد، سعی در ایجاد یک فضای اکسپریمنتال و آوانگارد در سینمای ایران دارد که گا‌ها در بخش هنر و تجربه، نمونه‌هایی از آن­ را می­ بینیم، اما آنچه "خون خدا" را تبدیل به اثری تقریبا متفاوت‌تر از نمونه­‌های شبیه خود می­ کند، مسئله­‌ای است که به آن می­ پردازد و فضای مذهبی­ است که حاکم بر فیلم است.


فیلم، با دوره­ گردی کارتن خواب، کار خود را آغاز می‌کند که با شیطنت­‌های فیلمساز، نام "علی" بر او گذاشته شده و نام پسرش نیز "حسین" است و اتفاقا در یکی از خواب­‌های وی، همسر سابقش که "فاطمه" نام دارد، در کوچه­‌ای توسط سه تن از اراذل مورد تعرض قرار می­ گیرد و در کل تعزیه­‌ای سینمایی با نماد‌ها و استعاره­‌هایی از آن وقایع را به وجود می­ آورد که به طور کامل، حال و هوایی عاشورایی به همراه داشته باشد.

 



خون خدا، فیلمنامه ساده و بدون نکته‌ای دارد. علی در یکی از نذری­‌های هیئت‌ها چکی میلیاردی پیدا می­ کند که قبلا هم آن­ را در خواب دیده بود. نزد آشنایان و نزدیکان خود می­ رود تا در مورد این چک و این رقم بالا با آن­ها مشورت کند که هیچکس حاضر به کمک او نیست و بعضا خیلی­‌ها هم تصمیم می­ گیرند این پول را از چنگ این کارتن خواب دربیاورند که با موقعیت­هایی ماورایی روبه­ رو می­ شوند و همه چیز به کمک این دوره­ گرد می­ آید تا این پول از چنگ وی خارج نشود. در واقع فیلم ساختار اپیزودیک خود را مبتنی بر شخصیت‌ها و صحبت­‌ها و مشورت‌های آنان با علی تا آنجا ادامه می­ دهد که این کارتن­ خواب با سر و شکلی نسبتا تمیزتر به بانک می­ رود تا چک را نقد کند. لحظات ماورایی باز به کمک این فیلمِ کاملا بی منطق می­ آیند تا این پولی که به شکل نمادین از امام حسین (ع) به این دوره­ گرد رسیده، در اختیار وی قرار گیرد و در پایان با کلیشه­ ای‌ترین و سنتی‌ترین شکل ممکن، تمام این پول را صرف کمک به فقرا کند.


خون خدا، تقابل یک فیلمنامه با موضوع و پرداخت کاملا سنتی و سطحی است با یک فرم کاملا تجربی و نوگرا که تطابقی با هم ندارند و فیلم، جدی‌ترین آسیبش را از همین مسئله دریافت می­ کند. معمولا فیلم­‌های مذهبی و چنین موضوعاتی، به دلیل عدم برخورداری از فیلمنامه­‌های چالشی و عدم برخورداری از تحلیل و نگاه خاص تحلیلی، با تکنیک­‌های ساده و به اصطلاح تلویزیونی مقابل دوربین می­ روند و با مخاطبی که معمولا دغدغه مذهبی دارد تا دغدغه سینمایی، تکلیف خود را روشن می­ کند و تا پایان، مخاطب خاص خودش را با خودش همراه می­ کند، اما خون خدا به عنوان یک فیلم با موضوع عاشورا که تِمی مذهبی محسوب می­ شود، از فرمی آوانگارد گونه برخوردار است که مخاطبش را نسبتا سردرگم می­ کند که فیلمساز دقیقا در حال به انجام رساندن چه کاری­ است یا اصلا چه منظوری دارد؟

 



فیلمی که نیمی از آن­ را تصاویر اسلوموشن از هیئت­ها و دسته­‌های عزاداری تشکیل می­ دهند و در بهترین حالت، یک ویدیو کلیپ مربوط به ماه محرم محسوب می­ شود، دیگر نورپردازی­‌های خاص و دوربین روی دست عجیب و غریب و صدا‌های آزاردهنده و شکل افراطی فرمالیستی سینما را می­ خواهد چه کند؟ معمولا چنین شکل فیلم سازی افراطی را در سینمای اروپا، فیلمسازانی به عهده می­ گیرند که در تلاش­ هستند تا نگاه ویژه و مفهوم به غایت سنگین و مهمی را به مخاطب برسانند، اما وقتی خون خدا فاقد فیلمنامه مهم و صرفا شامل یک داستان معمولی مذهبی است، چه دلیلی دارد شیطنت­‌های تصویری خود را چنین خارج از کادر و بیهوده به خورد مخاطبش دهد؟


مرتضی­ علی عباس­ میرزایی، قطعا از تفکر و دیدگاه بصری جذابی در سینما برخوردار است، اما اگر ذره­‌ای به فکر دیده شدن یا کسب موفقیت­‌های هنری در سطح داخلی و بین الملل باشد، باید دست از روی چنین موضوعاتی برداشته و از سینمای جدی­‌تر و محتوامحور تری سر بر آورد.

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: