«دیدار؛ یاری متقابل» - قسمت سوم

یاری متقابل برای برون‌رفت از زوال اجتماعی

آیا گروه‌های ”یاری متقابل“ کرونا می‌توانند همبستگی میان‌گروهی را عملاً افزایش دهند؟ اعضای گروه‌های یاری متقابل به چه طبقاتی تعلق دارند، وضعیت تحصیلی آن‌ها چیست و چه گرایش سیاسی‌ای دارند؟

کد خبر: ۹۱۸۰۲
۰۸:۲۰ - ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۰

دیدارنیوز: اِما اُدِویر در این مقاله برخی یافته‌های مقدماتی درباره گروه‌های ”یاری متقابل“ کرونا را به بحث می‌گذارد و توضیح می‌دهد که چرا ویژگی‌های جمعیت‌شناختی و سیاسیِ اعضای این گروه‌ها قابلیت آن‌ها را برای افزایش همبستگی میان‌گروهی زیر سؤال می‌بَرد.

نویسنده: امّا اُدِویر

مترجمان: نیما فاتح - دامون افضلی

از همان آغاز بحران، در سراسر بریتانیا گروه‌های یاری متقابل [برای مقابله با]کرونا (CMAGs; COVID-۱۹ Mutual Aid Groups)، به منظور حمایت از اعضای آسیب‌پذیر و تحت‌حمایتِ جامعه خود، گسترش یافتند. هنگام نوشتن این سطور، شمار آن‌ها در وب‌سایت مرکزی سازمان‌دهی به بیش از ۴۰۰ گروه رسیده است. آن‌ها درگیر فعالیت‌های مختلفی هستند: از انجام وظایفی عملی نظیر خرید اجناس و اقلام روزمره و جمع‌آوری دارو گرفته تا ارائه خدمات بسیار ارزشمندی همچون حمایت عاطفی و مشاوره‌دادن به اعضای اجتماعاتی که بسیاری‌شان با مشکلات روانی و ذهنی و نیز ضرر‌ها و آسیب‌های اقتصادی مبارزه می‌کنند. ما شاهد بسیج سریع و فراگیرِ چنین اقداماتی در سطح جامعه بوده‌ایم، ولی معلوم نیست آینده چه چیزی برای این جنبش نوپا در آستین دارد.

بی‌تردید ممکن است بسیاری از این گروه‌ها، که محاسن و مزایای اقدامات‌شان را به چشم می‌بینند، تصمیم بگیرند فعالیت‌هایشان را ادامه دهند و آن‌ها را، در خلال پاندمی و ورای آن، با سطوح روبه‌رشدِ نیاز‌ها سازگار و همسو کنند.

افزون بر این، برخی از این گروه‌ها، به‌ویژه آن‌هایی که در مراکز شهری هستند، برداشتی ایدئولوژیک از کار خود دارند؛ این برداشت از یاری متقابل ریشه در تفکر آنارشیستی دارد که در آن بر ضرورت رابطه متقابلِ سودمند و استقلال از ساختار‌های رسمی (نظیر پلیس یا دولت محلی) تأکید می‌شود. از این منظر، CMAG‌ها برای حصول به نوع جدیدی از جامعه تلاش می‌کنند که بر اساس همبستگی جمعی پی‌ریزی می‌شود. در نتیجه، آثار سیاسیِ جذب [افراد]در این نوع از فعالیت اجتماعی نیاز به بررسی دارد.

CMAG ها، با ایجاد رابطه معنا‌دار و هدفمند بین گروه‌های برخوردار و کمتر برخوردار، این قابلیت را دارند که همبستگی میان‌گروهی را، به‌ویژه بین طبقات مختلف اجتماعی، افزایش دهند؛ رابطه‌یی که ذیل سیاست‌های نئولیبرالیِ چهل وچندسالِ گذشته در بین طبقات مختلف [به‌ویژه طبقات برخوردار و کمتر برخوردار]به‌طرز وحشتناکی از بین رفته است. در نگاهی عملگرایانه، این مشارکت اجتماعی می‌تواند به افزایش توانمندسازیِ جامعه و افراد، اعتماد به نفس، سیاسی شدن افراد و ایجاد تعهد پایدار در آن‌ها منجر شود. ممکن است انگیزه‌های نوع‌دوستانه آغازینِ افراد برای داخل شدن در این فعالیت‌ها (مثلاً کمک به همسایگان آسیب‌پذیر)، با درکِ تازه‌ای از بی‌عدالتی و نابرابری همراه شود و آن گرایش را سیاسی کند؛ و همین به نوبه خود چه بسا موجب برانگیختن رفتار‌ها و نگرش‌های سیاسیِ همبستگی‌گرایانه در فرد شود، البته نتایجِ نه چندان مثبتی هم محتمل است: این گروه‌ها ممکن است به نیابت از سازمان‌های سیاسی یا گروه‌های جامعه مدنی در این کار [یاری متقابل]شرکت جویند و همین می‌تواند ایده‌ها و انگیزه‌های متنوعِ افراد برای شرکت در این کنش جمعی [یاری متقابل]را به صورت‌بندیِ سیاسیِ خاصیْ محدود و محصور کند. در چنین حالتی، در چشم‌اندازی وسیع‌تر، این CMAG‌ها چه بسا صرفاً اختلافات و دودستگی‌های موجود در جامعه را. شکاف‌های اجتماعی که در بحران کرونا برجسته‌تر شده‌اند، بازتاب دهند و یا حتی بازتولید کنند.

برای پرداختن به برخی از این پرسش‌ها، اخیراً به کمک همکارانم در دانشگاه کینگزتُن و سایر همکاران بین‌المللی، مطالعه‌ای طولی درباره اثرات مشارکت در CMAG‌های بریتانیا آغاز کرده‌ایم. پروژه ما، با استفاده از روش‌های پیمایشی و مصاحبه با مشارکت‌کنندگان در این اقدامات در سراسر بریتانیا در طول پاندمی، به اثرات روانی، اجتماعی و سیاسیِ عضویت در CMAG‌ها خواهد پرداخت. ما هم‌اکنون مرحله نخستِ جمع‌آوری داده‌ها و تحلیل‌های آغازین‌مان را تمام کرده‌ایم؛ این کار می‌تواند به ما شناخت و درک بهتری از معانی و دلالت‌های مشارکت در این گروه‌ها بدهد.

در طول دو هفته از مرحله‌ آغازینِ منع تردد، پیمایشی از ۸۵۴ تن از اعضای CMAG‌ها انجام دادیم؛ برای تهیه جزئیات دقیقِ ارتباط‌های هر گروه (که عموماً گروه‌های فیس‌بوکی و واتساپی بودند) از وب‌سایت مرکزی سازمان‌دهی استفاده کردیم. غالب مشارکت‌کنندگان سفیدپوست بودند (۹۰ درصد) و بین ۱۶ تا ۷۸ سال داشتند (میانگین [سنی]: ۴۷.۶۹ و انحراف معیار: ۱۲.۹۱).

طبق تحلیل مقدماتیِ واکنش افراد جامعه به کووید‌ـ‌۱۹ در منطقه بریستول، اکثریت نمونه‌های آماری زن بودند (۸۴ درصد). این درصد ممکن است مصنوعی و ناشی از روش اولیه ما برای جمع‌آوری داده‌ها (فیس‌بوک) و تمایل بیشترِ استفاده از فیس‌بوک در زنان باشد؛ البته این نتایج می‌تواند مصنوعی هم نباشد، زیرا با نظرسنجی تازه‌ای نیز خواناست که نشان می‌دهد احتمالِ این که زنان به کمک اعضای خانواده و افراد آسیب‌پذیر اجتماع بروند به‌طرز قابل‌ملاحظه‌ای از مردان بیشتر است.

مشارکت‌کنندگان عمدتاً از طبقه متوسط بودند. با استفاده از طبقه‌بندی اجتماعی‌ـ‌سیاسیِ مرکز آمار ملی معلوم شد ۷۶ درصد از آن‌ها مشاغل مدیریتی، اداری و حرفه‌ای دارند و ۱۱ درصدشان در مشاغل میانی مشغول‌اند؛ ۸ درصدشان کارفرمای خُرد و خویش‌فرما بودند؛ ۲ درصدشان از کارگران فنی و سرپرستیِ رده‌پایین و ۴ درصدشان هم از مشاغل معمولی و شبه‌معمولی می‌آمدند. بیش از ۶۰ درصد از مشارکت‌کنندگان گفته‌اند مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد دارند. این یافته‌ها متممی است بر تحلیل جدیدی از گروه‌های موجود در فهرست وب‌سایت مرکزی سازمان‌دهی که نشان می‌دهد حضور در CMAG‌ها به‌طور مثبتی با معیار‌هایی نظیر امتیاز‌های اجتماعی‌ـ‌اقتصادی، حس خوشبختی و کامیابی از زندگی و میانگین سنی جمعیت محلی ارتباط دارد.

آیا اعضای گروه‌های یاری متقابل سیاسی‌اند؟ در یک کلمه: بله.

۱۹ درصد از نمونه آماری ما از اعضای کنونیِ احزاب سیاسی بودند (عضویت در احزاب محافظه‌کار، کارگر و لیبرال دموکرات حدود ۱.۷ درصد از رأی‌دهندگان در ۲۰۱۹ بود). مشارکت‌کنندگان به‌طرز چشمگیری چپ‌گرا بوده‌اند: ما از سنجه ایدئولوژی در مطالعه انتخابات بریتانیا استفاده کردیم. در آن پژوهش ۱ به‌معنای ”خیلی راستگرا“ و ۷ به معنی ”خیلی چپگرا“ بود. ارزیابی ما از گرایش سیاسیِ پرسش‌شوندگان میانگینی در حدود ۵ (۴.۹) بود. این بدان معنا بود که شرکت‌کنندگان به‌طرز چشمگیری متمایل به چپ بودند. از مشارکت‌کنندگان خواسته شد به دو گزاره، از ۱ تا ۷، نمره دهند؛ هر چه نمره داده شده بیشتر بود نشان می‌داد موافقت بیشتری وجود دارد. آن‌ها گزاره‌های ذیل را اجمالاً تأیید نمی‌کردند:

-”گروه یاری متقابل من سیاسی است“ (میانگین: ۲.۸۶)

-”معمولاً در بین خودمان درباره مسائل سیاسی بحث می‌کنیم“ (میانگین: ۲.۲۸)

درحالی‌که ممکن است اعضای CMAG‌ها بیش از میانگین جامعه بریتانیا سیاسی باشند، به‌نظرمی‌رسد تمایل دارند سیاست را داخل کار‌هایی که توسط CMAG‌ها انجام می‌شود نکنند. یک توضیح محتمل برای این یافته می‌تواند انگیزه آن‌ها برای حفظ انسجام و اتحاد گروهی و میسرساختن اقدامات هماهنگِ جاری و فوری باشد. هرچند این سؤال هنوز باقی است که با توجه به سرشت سیاسیِ اعضای این گروه‌ها، تا چه اندازه می‌توان در بلندمدت سیاست را داخلِ کار نکرد.

با توجه به این تحلیل مقدماتی از خصیصه‌های جمعیت‌شناختی و سیاسیِ اعضای این گروه‌ها، و نیز با توجه به عدم‌رابطه اعضای گروه‌های یاری متقابل با افرادِ متفاوت از خودشان (طبقاتی، نژادی و قومی)، و قابلیت آن‌ها در بالابردنِ همبستگی میان‌گروهی محل تردید است. این تردید سؤال دیگری را نیز مطرح می‌کند: آیا گروه‌های یاری متقابل تنها به درد اجتماعات برخوردار می‌خورند تا بتوانند قابلیت‌شان در واکنش به پاندمی و فائق‌آمدن بر آن و تأثیرات اقتصادی‌اش را بالا ببرند؟ بنا بر این نتایج، CMAG‌ها باید برای ایجاد همبستگیِ بیشتر در بین طبقات مختلف اجتماعی راه‌هایی برای درگیرکردن و دربرگرفتنِ افراد سایر طبقات و قومیت‌ها بیایند. آن‌ها همچنین باید در پی آن باشند که خود را به متحدانی مؤثر برای گروه‌های غیرمرفه جامعه بدل کنند‌ــــــ و به‌نحوی از اقدامات آن‌ها حمایت کنند که کمک‌کننده باشند و مانع کار نشوند. در غیر این صورت، CMAG‌ها چه بسا صرفاً اختلاف‌ها، دودستگی‌ها و نابرابری‌های موجود را انعکاس دهند و آن‌ها را بازتولید کنند، به‌ویژه از طریق حفظ مرز‌ها بین کسانی که نیاز به کمک دارند و کسانی که در جایگاهِ ارائه آن کمک‌ها هستند.

با ادامه پژوهش درباره اثرات روانی، اجتماعی و سیاسیِ مشارکت در گروه‌های یاری متقابل در سراسر بریتانیا، و با آمیختن پیمایش‌ها با مصاحبه‌های انجام‌شده با اعضای این گروه‌ها، ما با عمق بیشتری به این موضوعات خواهیم پرداخت. یاری متقابل، در روشن‌ترین بیان‌اش، نوید نوع جدیدی از جامعه‌ای را می‌دهد که اساس و مایه تداوم‌اش چیزی جز همبستگی نیست. به سود جامعه پسا‌ـ‌کرونا خواهد بود اگر که گروه‌های یاری متقابل بتوانند این نوید را محقق کنند.

۲۳ ژوئن ۲۰۲۰

ترجمه‌یی از: https://blogs.lse.ac.uk/politicsandpolicy/covid19-mutual-aid-solidarity/

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: