علی مطهری: حجاب را نمی‌توان به رفراندوم گذاشت / تسخیر سفارت آمریکا هنوز مشکوک است / هر اقدامی خارج از مرزها باید با هماهنگی رئیس‌جمهور باشد

علی مطهری نائب رییس پیشین مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگوی تصویری خود به تشریح دیدگاه‌های فرهنگی و سیاسی‌اش پرداخته است. از موضعش در مورد حجاب تا سیاست خارجی و اختیارات رئیس جمهور.

کد خبر: ۹۰۰۰۰
۱۷:۲۸ - ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰

 

دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی: در مورد انتخابات ریاست جمهوری و خط تحلیلی که در این رابطه سایت خبری ـ تحلیلی دیدار دنبال می‌کند این‌بار با یک داوطلب دیگر انتخابات ریاست جمهوری به گفتگو نشسته‌ایم. علی مطهری نایب رئیس سابق مجلس شورای اسلامی، فعال سیاسی و کاندیدای سیزدهمین دوره ریاست جمهوری هستیم.

طی ماه‌های گذشته رسانه‌های مختلف بحث‌های متعددی با علی مطهری داشته‌اند. تقریباً می‌توان گفت تمام مواضع و رویکرد‌های او نسبت به سیاست داخلی، خارجی، فرهنگی و موارد دیگر مطرح شده است. امروز هم در حوزه‌های مختلف سیاست خارجی و داخلی با دکتر مطهری گفتگو می‌کنیم. شاید ابعاد تازه‌تر و جدیدتری از مسائل قدیم و جدید حول محور زندگی شخصی، عمومی و سیاسی ایشان مطرح شود. من اسفندیار عبداللهی خبرنگار سرویس سیاسی دیدار، با علی مطهری داوطلب پست ریاست جمهوری دوره سیزدهم به گفت‌وگو نشستم که در ادامه می‌خوانید و می‌بینید.

 

فیلم کامل گفتگو با علی مطهری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

کسی نیست که از مواضع سیاسی شما نسبت به سیاست داخلی، خارجی، مواضع فرهنگی و موارد دیگر اطلاع نداشته باشد. در خصوص مواضع فرهنگی که شما داشتید یک سری محاسبات پیش می‌آید. فرض را بر این می‌گذاریم که شرایطی پیش خواهد آمد که شما انتخاب شوید، در اینجا ما دو سازمان رأی داریم؛ یکی سازمان رأی سنتی اصولگرایی است و دیگری سازمان رأی سنتی اصلاح طلبی. البته در این بین آرای خاکستری هم داریم. من و خیلی‌های دیگر تصور می‌کنیم که شما به دلیل مواضع سیاسی که دارید از سبد رأی اصول‌گرایی سهمی نداشته باشید. اگر قرار باشد رأیی داشته باشید، رأی سیاسی است. یعنی این رأی ناشی از مواضع سیاسی شما به مسائل داخلی و خارجی است. آزادی بیان و آزادی اندیشه و مسائل دیگر است؛ لذا سازمان رأی شما مشخص است که از خاکستری‌ها و جناح اصلاح طلبی است که مواضع سیاسی شما را قبول دارند. آیا مواضع فرهنگی شما تمام این سازمان رأیی را که دارید از بین نمی‌برد؟

من نمی‌پذیرم که سبد رأی من منحصر به تیپ اصلاح‌طلبان و قشر خاکستری باشد. در بدنه اصول‌گرایان هم رأی دارم. ممکن است رهبران اصولگرا خیلی نگاه مثبتی به بنده نداشته باشند، ولی تصور می‌کنم در بدنه آن‌ها در میان مردم حامیانی دارم. البته این برای من سؤال است که چرا مواضع فرهنگی من باید برای سبد رأیی که در میان همین اصلاح طلبان و قشر خاکستری داریم، یک مانع باشد؟! من مواضع فرهنگی عجیب و غریبی ندارم. مواضع فرهنگی من خیلی روشن است. اتفاقاً در خیلی جا‌ها برخی از مواضع فرهنگی من مورد انتقاد برخی از اصول‌گرایان قرار گرفته است.

می‌توانید مثال بزنید که چه مواضع فرهنگی داشته‌اید که مورد انتقاد اصول‌گرایان قرار گرفته است؟

زمانی که از برگزاری کنسرت‌ها جلوگیری می‌کردند، من یکی از کسانی بودم که با این موضوع مخالفت می‌کردم. می‌گفتم اگر یک کنسرتی مجوز دارد، نمی‌توان، چون عده‌ای آن را نمی‌پسندند آن را به هم بزنند. وقتی قانون مجوز داده است، این کنسرت باید برگزار شود و اگر انتقادی وجود دارد باید با مسئولان مطرح شود. کار درستی نیست که وزارت ارشاد مجوز برگزاری یک کنسرت را داده باشد و یک عده‌ای آن را لغو کنند. این مسئله به قانون‌گرایی در کشور آسیب می‌زند. در چنین مواردی ممکن است خیلی از تیپ‌های اصول‌گرایان از این صحبت‌ها خوششان نیاید. به هر حال من موضع تندی در مواضع فرهنگی خودم نمی‌بینم. نمی‌دانم چرا چنین چیزی شایع شده است. شاید برخی شگرد‌های رسانه‌ای موجب شده است که مشهور شود که من در امور فرهنگی مواضع تندی دارم و به سخت‌گیری قائل هستم. در حالی که اینگونه نیست.

کد‌هایی آورده می‌شود مثلا در خصوص نامه‌ای که به آقای احمدی‌نژاد نوشته‌اید که مانع بی‌حجابی در دانشگاه‌ها شوند، یا مواردی مانند این مطرح شده بود.

یادم نیست چنین نامه‌ای نوشته باشم. اگر هم بوده به معنی سخت‌گیری نیست. اینکه بالاخره باید یک نظارتی در کل کشور وجود داشته باشد، قابل انکار نیست. نمی‌توان گفت یک دولت اسلامی کاملاً مسائل فرهنگی را رها کند.

شما از دولت اسلامی زیاد صحبت می‌کنید. این دولت اسلامی نیست بلکه "جمهوری اسلامی" است. گاهی شما جمهوریت آن را در سایه می‌برید.

منظور همان جمهوری اسلامی است. یعنی شکل آن جمهوری و محتوای آن اسلامی است. بالاخره با یک دولت سکولار فرق دارد که می‌گوید مثلا اخلاق و عقاید و رفتار مردم به من ارتباطی ندارد، فرهنگ مردم به من ارتباطی ندارد. یک دولتی که خودش را اسلامی نامیده است، نمی‌تواند نسبت به این امور بی‌تفاوت باشد. ولی این به معنی سخت‌گیری نیست. به نظر من الان در کشور در همین حوزه حجاب که شما مثال زدید سخت‌گیری وجود ندارد. اکثر آقایان و خانم‌ها پوشش اسلامی را انتخاب کرده و از روی اعتقاد رعایت می‌کنند. یک عده‌ای هم به طور نسبی رعایت می‌کنند، یعنی به طور کامل رعایت نمی‌کنند، حکومت هم با آن‌ها کاری ندارد. ممکن است دو یا سه درصدی هم باشند که دوست داشته باشند مثل اروپا باشیم. بدیهی است که به آن صورت در جمهوری اسلامی نمی‌شود چنین فضایی وجود داشته باشد. برخی این مسئله را سخت‌گیری می‌نامند. 

 


یک خبرگزاری از قول شما تیتر زده که حجاب بدون روسری اشکالی ندارد، آیا  شما این حرف را زده‌اید؟

سؤال این بود که فرض کنید روسری یک خانم افتاده باشد، در این صورت چه باید کرد؟ من گفتم که این مسئله دو حالت دارد؛ زمانی از روی سهل‌انگاری و بی‌توجهی است، در این صورت باید از کنار آن بگذریم نه اینکه بازداشت و زندانی کنیم، چرا که نتیجه عکس می‌دهد و بدتر می‌شود. ولی زمانی این امر یک کار سازماندهی شده است. مثلاً فرض کنید خانمی بگوید من می‌خواهم از تجریش تا میدان ولیعصر بدون حجاب حرکت کنم تا این رفتار را ترویج کنم. در اینجا اقدام مناسب صورت می‌گیرد. حرف من این بود، ولی در آنجا تیتر بدی زدند. از قول من تیتر زدند که حجاب بدون روسری اشکالی ندارد. انگار که من یک حکم کلی برای کل کشور صادر کرده‌ام. برای برخی این صحبت من عجیب بود. متأسفانه در انتقال صحبت‌ها در مصاحبه‌ها گاهی دقت لازم صورت نمی‌گیرد یا شیطنت می‌شود. آنچه که انسان نگفته تیتر می‌شود و بعد باید مدام پاسخگو باشیم و روشنگری کنیم. سایت‌های خبری و خبرگزاری‌ها باید در انتقال حرف‌ها دقت بیشتری داشته باشند.  

من به جمهوریت نظام اشاره کردم. شما معتقدید که تمام امور اجرایی و اداری کشور در قالب جمهوریت نظام توسط مردم مستقر می‌شوند؟ یعنی تمام مسئولان کشور از طریق انتخابات مستقر می‌شوند؟

بر اساس قانون اساسی و در ظاهر همین طور است. رئیس‌جمهور از طرف مردم انتخاب می‌شود. بعد وزرای او توسط مجلسی که باز از طرف مردم انتخاب شده‌اند، رأی اعتماد می‌گیرند. ولی مثلاً در انتخاب وزرا در اکثر دولت‌ها دخالت صورت می‌گیرد، یعنی از بیرون دخالت می‌شود که وزیر فلان وزارتخانه باید آقای الف باشد.

من تمام ارکان نظام اعم از رهبری تا ریاست جمهوری و پارلمان و شورا‌ها را عرض کردم. همه این‌ها مستقیم و غیر مستقیم توسط مردم انتخاب می‌شوند، غیر از این است؟

این مسئله که وجود دارد. اما مرحله بعد را باید دید. اینکه این رئیس جمهوری که انتخاب شده آیا در انتخاب وزرای خودش آزادی کامل دارد یا خیر؟ در جا‌هایی ما می‌بینیم که رییس جمهور آزادی کامل ندارد. یعنی برخی وزرایی که انتخاب می‌کند، انتخاب اول او نیست. مجبور است با جا‌هایی هماهنگ کند. مثلا می‌گویند که فلان وزیر انتخاب دهم رئیس جمهور بوده و فلان وزیر دیگر انتخاب بیستم او بوده است. همان‌طور که در کابینه دوازدهم این اتفاق افتاد. در دوره‌ای که ما در مجلس بودیم گفته می‌شد مثلا وزیر علوم انتخاب بیستم آقای روحانی بوده است، این درست نیست و جمهوریت نظام را کم‌رنگ می‌کند. بر حسب ساختار ظاهری همه به طور مستقیم یا غیر مستقیم از طرف مردم تعیین می‌شوند.

اگر فردا نظر همین زنان یا مردانی که به دنبال آزادی پوشش یا دوچرخه‌سواری، موتورسواری و مانند آن هستند، طی یک همه‌پرسی رأی بیاورد، به عنوان رئیس جمهور یک کشور چه موضعی خواهید داشت؟

البته مواردی مثل دوچرخه سواری و موتورسواری و مانند آن برای خانم‌ها با حفظ پوشش منعی ندارد. کسی نگفته ممنوع است. ممکن است افرادی به صورت شخصی نظری داده باشند، ولی قانوناً منعی ندارد.  

 اگر آزادی پوشش طی یک همه پرسی رأی بیاورد شما به عنوان یک رئیس جمهور چه موضعی خواهید داشت؟
البته چنین موضوعاتی را به رفراندوم نمی‌گذارند، چون آن را یک مسئله ایدئولوژیک می‌دانند و گفته می‌شود این مسائل قابل رفراندوم نیست، همان‌طور که مسائل تخصصی قابل رفراندوم نیست.

 


چه کسی چنین تشخیصی می‌دهد؟
رفراندوم روال خودش را دارد. دو سوم نمایندگان باید در خصوص یک موضوع رأی دهند که به رفراندوم گذاشته شود و بعد به تایید مقام رهبری برسد؛ بنابراین چنین موضوعاتی در مرحله عمل به رفرندوم گذاشته نمی‌شود. اما من معتقدم اگر چنین رفراندومی هم برگزار شود ما به چنین نتیجه‌ای نمی‌رسیم. به نظر من اکثریت قاطعی از مردم طرفدار همین پوشش اسلامی هستند. مخالفان هم با اصل حجاب مخالف نیستند بلکه با برخی سخت‌گیری‌ها مخالف‌اند.

شهید مطهری قبل از شهادت در حال رفتن نزد امام (ره) بودند، پس از شهادت در جیبشان کاغذی پیدا می‌شود. در بخشی از آن کاغذ در قالب یادداشتی نوشته بودند که «جلوگیری از اجبار در مورد احکام اسلامی».  

آن عبارت این نبود. جزو مسائلی که نوشته بودند و می‌خواستند با امام صحبت کنند یا اینکه صحبت کرده بودند مسئله حجاب بود. عبارتش این نیست و چیز دیگری است. دست خط ایشان وجود دارد. آن زمان بحث حجاب مطرح بوده است. عبارتش این بود: «توقیف مسئله حجاب به استقرار نظامات اسلامی». یعنی این موضوع را برای زمانی بگذاریم که نظامات اسلامی در کشور برقرار شده باشد. شاید ایشان می‌خواسته‌اند بگویند که الان ـ یعنی یک ماه بعد از پیروزی انقلاب ـ زود بود که این موضوع مطرح شود. چیز دیگری از این جمله فهمیده نمی‌شود.

نظر شما در این خصوص چیست؟ با توجه به قرابت نسبی که با ایشان دارید و مطالعاتی که در خصوص ایشان داشته‌اید آیا در خصوص اجرای فقه اسلامی در کشور، نگاه پلیسی  داشتند؟

قطعاً این‌گونه نیست. احکام اسلام باید با اختیار اجرا شود. گاهی حکمی صرفا جنبه فردی ندارد بلکه جنبه اجتماعی هم دارد. اینجا ممکن است الزامی هم به میان بیاید. البته اجبار مراتب مختلفی دارد. یک زمانی اجبار در حد بالای خودش اعمال می‌شود، شبیه کاری که طالبان انجام می‌دهند. یک زمان اجبار در حدی است که امروز در ایران وجود دارد که به معنی کامل کلمه، اجبار نیست. اصل بر این است که مردم با عقیده و اعتقاد خودشان این کار‌ها را انجام دهند. به نظر من الان هم در ایران همین‌طور است. یعنی مردم الان با اختیار خودشان دارند احکام اسلامی را در حد قابل قبولی عمل می‌کنند. به نظرم برخی به این مسئله دامن می‌زنند.  

در مورد شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» شما آزادی را محدود به قانون اساسی می‌دانید یا واقعا مفهوم آزادی در قانون اساسی منعکس شده است؟ منظور از آزادی در قانون اساسی و شعار ذکر شده همه جوانب آن است؟

طبعا قانون اساسی ملاک است. در قانون اساسی مثلا روی آزادی بیان تأکید زیادی شده است. در فصل سوم قانون اساسی و در اصل ۱۷۷ به آن پرداخته شده است. در اصل ۲۷ قانون اساسی آمده که راهپیمایی آزاد است مشروط به اینکه مسلحانه نباشد و مخل به مبانی اسلام نباشد. یعنی مثلاً ضد یک حکم اسلام نباشد. مثل اول انقلاب که بعضی از گروه‌ها می‌خواستند علیه قصاص ـ که حکم مسلم اسلام است ـ راهپیمایی انجام بدهند؛ امام اجازه نداد و مردم را بسیج کرد که اجازه ندهند چنین راهپیمایی انجام شود، چون مخالف حکم صریح اسلام بود. ولی در سایر موارد، قانون اساسی ما می‌گوید راهپیمایی آزاد است و حتی نیاز به مجوز هم ندارد. منتهی بعداً یک قانون درست کردند که حتماً باید یک مجوز از وزارت کشور بگیرند. به نظر من آنچه که در قانون اساسی درباره آزادی بیان آمده قابل توجه است. ولی در عمل، ما خیلی پایبند به آن نبودیم و اجازه ندادیم که مردم به راحتی حرف خودشان را بزنند. گاهی با یک انتقاد افراد را به نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی یا اقدام علیه امنیت ملی و از این قبیل متهم می‌کنیم، بعد هم چند سال زندان در نظر گرفته می‌شود. این کار‌ها با قانون اساسی مطابقت ندارد. در عمل، خوب رفتار نکردیم. ولی آنچه که در قانون اساسی ما وجود دارد به نظر من معتدل و قابل قبول است.

کتابی تحت عنوان رئیس جمهور نظامی منتشر شده است. این کتاب را کامل مطالعه کرده‌ام. آدرس‌ها و کد‌های که می‌دهد جالب است. بعد از جنگ جهانی اول از آتاتورک، ژنرال دوگل و چرچیل نام می‌برد. در بخشی از این کتاب گفته می‌شود بیشتر رؤسای جمهور نظامی توانستند بر ناامیدی و سرخوردگی، شکاف طبقاتی و بحران‌های داخلی و مشکلات اقتصادی غلبه کنند. رئیس جمهوران منتخب و نخست‌وزیران منتخب به رؤسا و نخست وزیران صلح تبدیل شدند و آن‌ها بیشتر از هر کس دیگری از جنگ متنفر بودند. استعمارزدایی کردند و اقتصاد را توسعه دادند. در این کتاب با این توجیهات و مراجعه به تاریخ انتخاب رؤسای جمهور و نخست وزیران نظامی بحث‌هایی مطرح می‌شود. نظر شما نسبت به خیز نظامیان برای ریاست جمهوری چیست؟

دو حالت دارد؛ یک زمانی ممکن است فردی قبلا سابقه نظامی داشته است و الان دیگر نظامی نیست. مشکلی ندارد که این فرد کاندیدا شود. یک زمان فردی الان یک مقام نظامی است و می‌خواهد در حالی که نظامی است رئیس جمهور هم باشد. این مشکل دارد. این بدان معنی است که ما در بین غیرنظامی‌ها فرد صالح برای ریاست جمهوری نداریم، در صورتی که این‌گونه نیست. به نظر من اگر افرادی هم از نظامی‌ها اصرار بر شرکت در انتخابات دارند باید قبل از ثبت نام استعفا دهند.  

ولی نامزد شدن یک چهره نظامی مشکل قانونی ندارد.

مشکل قانونی ندارد، اما برای اینکه رئیس جمهور ما نظامی نباشد باید استعفا دهد و یا اگر انتخاب شد از آن نهاد نظامی بیرون بیاید. این‌گونه نباشد که کسی در عین اینکه نظامی است رئیس جمهور هم باشد. به نظر من این درست نیست. من فکر می‌کنم تا غیر نظامی‌ها هستند نوبت به نظامیان نمی‌رسد.  

شرایط ایران را شبیه‌سازی می‌کنند. مثلا گفته می‌شود هیچ دوره‌ای به اندازه این دوره کشور در سطحی از بحران قرار نگرفته بود که اینقدر به رئیس جمهور نظامی نیاز پیدا کنیم. و می‌گویند این دوره بیش از همه دوره‌ها ما به رئیس جمهور نظامی نیاز داریم. اینجا (در ایران) چه شرایطی است؟ چرا یک حالت جنگی برای اینجا قائل هستند؟

حالت جنگی وجود ندارد. اتفاقاً شرایط امروز ایران نیاز به یک سیاستمدار باهوش و معتدل دارد نه به یک نظامی. مگر  ایران دچار ناامنی و آشوب است که به یک رئیس جمهور نظامی نیاز باشد؟! ایران نیاز به رئیس جمهور سیاست‌مدار، با تجربه و معتدل و باهوش دارد. به نظر من الان زمانی نیست که بگوییم به حالت اضطراری رسیده‌ایم که نظامیان باید انتخاب شوند.

در خصوص مسائل خارجی شما بار‌ها صحبت کرده‌اید. گفته‌اید ما می‌توانیم ضمن حفظ منافع ملی با همه کشور‌ها مذاکره و رابطه داشته باشیم. در شرایط کنونی با توجه به صحبت‌هایی که از آقای ظریف بیرون آمد، فایلی که در رسانه‌های خارجی منتشر شد و حتماً  شما هم در جریان هستید، چقدر اوضاع مسائل خارجی در اختیار دولت است؟

این یک امر مسلم است که وزارت خارجه و رئیس جمهور ما در مسئله سیاست خارجی و روابط با کشور‌ها خیلی مستقل نیستند و به تنهایی نمی‌توانند تصمیم بگیرند و دخالت‌هایی در کار آن‌ها صورت می‌گیرد، گرچه در برخی موارد نیاز به مشورت با نهاد بالاتر وجود دارد. قبل از انتشار این فایل هم مشخص بود. یعنی این چیزی نیست که گفته شود به خاطر انتشار این فایل به این نتیجه رسیده باشیم. بلکه از قبل روشن بود که گاهی دخالت‌هایی در روابط خارجی ما صورت می‌گیرد یا یک اقداماتی می‌شود که در روابط خارجی با کشور‌ها موثر است. به نظر من این رویه که مثلا سپاه قدس بتواند اقداماتی را مستقل و بدون اطلاع دولت و بدون اطلاع وزیر خارجه یا رئیس‌جمهور انجام دهد، به طوری که این اقدامات در روابط خارجی تأثیر دارد، این درست نیست؛ بلکه باید با اطلاع آن‌ها باشد. یعنی این که بگویند ما از جای دیگر دستور می‌گیریم و به وزارت خارجه کاری نداریم، رویه درستی نیست. هر رئیس‌جمهوری که انتخاب می‌شود باید این قضیه را اصلاح کند و هیچ اقدامی فراتر از مرز‌های ما بدون اطلاع و حتی بدون اجازه رئیس جمهور و وزیر خارجه نباید انجام شود. اگر نیازی به مشورت باشد رئیس‌جمهور با رهبری صحبت می‌کند. این که افرادی مستقیماً بگویند ما از جای دیگر دستور می‌گیریم و هر کار دوست داریم انجام می‌دهیم، همان حاکمیت دوگانه می‌شود که رهبری هم به شدت از این قضیه گریزان هستند؛ بنابراین الان از این نظر ما وضع خوبی نداریم. از این دخالت‌ها در سیاست خارجی ما الان دارد انجام می‌شود. بعد هم مسئولیت آن را  از وزیرخارجه انتظار داریم در حالی که در یک جا‌هایی اختیار کافی ندارد. یکی از کار‌هایی که در دولت آینده باید اصلاح شود همین موضوع است. یعنی دیگران نتوانند بدون اجازه دولت، رئیس جمهور و وزیر خارجه مستقیما اقداماتی که اثر مستقیم در روابط خارجی ما دارد، انجام دهند.

اصالت فایل توسط وزارت خارجه تایید شد و در یک جایی آقای ظریف می‌گوید که "من وارد شورای عالی امنیت ملی شدم. دو روز بعد از حادثه هواپیمای اوکراینی. گفتم من نمی‌توانم موشک خوردن هوایپما را تکذیب کنم. گفتند شما کاری نداشته باش، توئیت بزن و تکذیب کن!" وزیر خارجه کشور می‌گوید نسبت به من با یک ادبیات صغیرانه صحبت شده است. این مسئله ریشه در کجا دارد؟ نه در قانون ماست، نه در شکل جمهوری اسلامی وجود دارد. این همه قدرت پشت پرده از کجا نشأت می‌گیرد؟

این‌ها می‌گویند ما یک رسالت‌هایی داریم. ما زیر نظر دولت نیستیم. ما مستقل کار می‌کنیم و گاهی هم به دولت دستور می‌دهند. این درست نیست و این وضعیت باید اصلاح شود. در خصوص هواپیمای اوکراینی این آقایانی که آقای ظریف را مورد عتاب قرار دادند اگر می‌دانستند که موشک به آن برخورد کرده و در عین حال می‌خواسته‌اند کتمان کنند کار بسیار غیر اخلاقی است. اما اگر آن‌ها هم واقعا اطلاع نداشته‌اند و مسئله هنوز برایشان روشن نبوده است مسئله شکل دیگری پیدا می‌کند. به هر حال باید ببینیم چگونه بوده است. آیا در عین اینکه می‌دانسته‌اند می‌خواسته‌اند قضیه را پنهان کنند. این کار خوبی نیست، چون باید با مردم صادق باشند و واقعیات را بگویند. باید زودتر می‌گفتند. البته در نهایت گفتند، ولی شاید دیر شده بود، زمانی که کل دنیا اعلام کرده بود. این مسئله برای ایران هم خوب نبود. این دوگانگی خیلی بد است که یک عده‌ای بگویند ما کار خودمان را انجام می‌دهیم و کاری به دولت نداریم.

در مورد سیاست خارجی هنوز بر سر همان نگاه قبلی هستید؟ آیا دولت شما مستقیماً وارد رابطه اقتصادی و کنترل شده با آمریکا می‌شود؟

بله، البته در زمان خودش. فعلاً باید تمام تحریم‌ها لغو شود و آمریکا به برجام برگردد. بعد از آن، زمان مناسبی است که رابطه با آمریکا برقرار شود. رابطه غیر از مذاکره است. رابطه زمینه گفتگو را فراهم می‌کند. زمینه رفت و آمد اتباع ما در آمریکا و سرمایه‌گذاری ایرانیان مقیم آنجا فراهم شود. با توجه به اینکه افراد زیادی در آنجا داریم که تخصص‌های بالا و سمت‌های بالایی دارند، باید از این استعداد استفاده کنیم. به نظر من الان قطع رابطه ما با آمریکا به نفع اسرائیل است. اسرائیل به‌شدت نگران است که رابطه ما با آمریکا عادی شود. به نظر من باید این کار را انجام بدهیم.  

یکی از کارشناسان که خاستگاه اصولگرایی هم دارد می‌گفت همان‌طور که قرارداد ۲۵ ساله با چین نوشته‌ایم باید با آمریکا هم چنین قراردادی بنویسیم. برای توسعه و سرمایه‌گذاری از امکانات بین‌المللی استفاده کنیم. به نظر شما آیا نگاه به شرق به ما ضربه زده است؟

اگر منحصر به شرق شود زیان‌آور است. من معتقدم از همان ابتدای انقلاب یک نوع چپ‌گرایی در بین انقلابیون ما وجود داشت که نتیجه همان مارکسیسم‌زدگی بود. در مجاهدین خلق و در گروه فرقان بود. گروه‌های کمونیستی هم که وجود داشتند. این‌ها بر روی انقلابیون مسلمان اثر گذاشتند. یعنی اهداف انقلاب را به سوی صرفاً نابودی آمریکا هدایت کردند. من حتی معتقدم شوروی آن زمان و سفارت شوروی هم در این ماجرا دست داشته است. حتی به نظر من هنوز تسخیر سفارت آمریکا مشکوک است و از ابتدا ما را در مسیری قرار داد و مشکلات زیادی پیدا شد. به طوری که ما هنوز داریم تحریم‌های ناشی از مسئله گروگانگیری را تحمل می‌کنیم. آن کار امر غیرضروری بود. چه ضرورتی برای این کار وجود داشت که حتما باید گروگان گیری صورت می‌گرفت؟! یک مقدار شیطنت‌هایی صورت گرفت و انقلاب را در مسیر دیگری انداختند. شخصاً معتقدم اگر شهید مطهری حضور داشت حتماً مانع می‌شد و اجازه نمی‌داد که انقلاب در این مسیر نادرست بیفتد. اینکه ما باید با استکبار آمریکا مبارزه کنیم جای خودش را دارد. ولی به این معنی نیست که باید گروگان بگیریم و رابطه قطع شود و مدام تبعات آن را تحمل کنیم و به دنبال آن جنگ تحمیلی پیش بیاید که به نظر من تا حد زیادی ناشی از همین حادثه بود. ما در دنیا منزوی شدیم و صدام این فرصت را مغتنم شمرد و حمله کرد و هیچ کشوری هم از ما حمایت نکرد. چون یک تصویر بدی از ما در دنیا نشان داده شد. چیزی نزدیک به داعش امروز نشان داده شد. ۴۴۴ روز گروگان‌گیری طول کشید. خیلی آسیب دیدیم. این‌ها نتیجه چپ‌گرایی‌هایی بود که در ابتدای انقلاب وجود داشت. ما باید این‌ها را اصلاح کنیم. این چیزی نیست که تا ابد ادامه داشته باشد.  

یک عده‌ای تصور می‌کنند اگر رابطه با آمریکا برقرار شود دیگر حرفی برای گفتن باقی نمی‌ماند و دیگر انقلاب تمام شده است! انقلاب برای این مسئله نبوده است. انقلاب برای این بود که ما یک کشور نمونه اسلامی بسازیم که بقیه کشور‌ها، کشور ما را به عنوان یک الگو و نمونه ببینند. این به معنای صدور انقلاب است. انقلاب را باید این گونه صادر کنیم و پیام خود را به دنیا برسانیم. ما مدعی هستیم که راه جدیدی را برای دنیا باز کرده‌ایم. مدعی هستیم که راه سعادت بشر این راهی است که ما داریم می‌رویم. این راه که با قطع رابطه و دعوا درست نمی‌شود و توسعه پیدا نمی‌کند! با آمریکا، عربستان، مصر و دنیای اسلام در حال قطع رابطه هستیم. در دنیای اسلام و در کل دنیا منزوی هستیم. این چه نوع صدور انقلابی است که دور خودمان را یک دیوار بکشیم و بگوییم فقط ما خوب هستیم و بقیه بد هستند. بعد هم یک سختی‌های غیرضروری بر مردم خودمان تحمیل کنیم. تحریم پشت تحریم صورت گیرد. هدف چیست؟!

بسیاری از این‌ها اجتناب‌پذیر بوده است. می‌توانستیم کاری کنیم این اتفاقات رخ ندهد. خیلی بهتر از این می‌توانستیم مسئله هسته‌ای را مدیریت کنیم. کار‌هایی انجام داده‌ایم که واقعاً یک سختی‌های غیرضروری بر مردم تحمیل شده است. وقتی مردم فلسفه این سختی‌ها را متوجه نشوند، ممکن است در مقاومت آن‌ها هم تاثیر بگذارد. یک زمانی یک کشور حمله کرده و بخشی از خاک ما را گرفته است، مردم می‌گویند تا آخر ایستادگی می‌کنیم، چون مطلب روشن است. اما یک زمانی نمی‌دانیم برای چه مردم ما باید این همه سختی بکشند و هیچ افق روشنی هم پیش روی ما نباشد. مثلاً بگوییم اگر مقاومت کنیم یک سال دیگر وارد فضای دیگری می‌شویم. باید راه را روشن کنیم. یک امیدی در مردم ایجاد کنیم. بگوییم که اسلام است که برای شما رفاه می‌آورد. ضمن اینکه در یک جا‌هایی باید سختی‌ها را تحمل کنیم، ولی بالاخره اسلام است که توسعه و رفاه و پیشرفت برای مردم به ارمغان می‌آورد. مردم احساس کنند که رفاهی به دست آمده است. خودشان را با کشور‌های همسایه مثل ترکیه و امارات و مانند آن مقایسه می‌کنند. بعد وقتی می‌بینند بعد از گذشت بیش از ۴۰ سال از انقلاب در یک جا‌هایی خیلی عقب هستیم، می‌گویند پس آثار این انقلاب چه شد؟!

به نظر من برخی از سیاست‌های ما درست نیست. باید همه با هم جلو برویم. مثلا مسئله فلسطین را همه کشور‌های اسلامی با هم حل کنیم. نه اینکه با همه کشور‌های اسلامی دشمن باشیم و بعد به تنهایی می‌خواهیم فلسطین را آزاد کنیم. کشور‌های عربی را به دامان اسرائیل هل بدهیم و بگوییم ما به تنهایی می‌خواهیم فلسطین را آزاد کنیم. باید با تدبیر جلو برویم.

شما ستاد انتخاباتی تشکیل داده‌اید؟

خیر، به آن معنی ستاد ندارم که بگویم یک ساختمانی به عنوان ستاد داشته باشیم و افراد زیادی مشغول به کار باشند. ما همان کار معمولی خودمان را انجام می‌دهیم و مشاوران خود را داریم. کمیته‌هایی مثل کمیته اقتصادی، روابط خارجی و مانند آن داریم، ولی در حد همان دفتری که قبلاً داشته‌ام و الان هم در همان دفتر مشغول به کار هستیم. البته یک علت آن هم شرایط ویژه کشور است که با شیوع کرونا فعالیت‌های انتخاباتی تقریبا در همین کار‌های مجازی مثل مصاحبه‌ها و گفتگو‌ها منحصر شده است و با وضعیت قرمز اکثر شهر‌ها امکان سفر هم وجود ندارد و درست هم نیست که تجمعی صورت گیرد و عده‌ای مبتلا شوند. اگر مسئله کرونا این‌گونه ادامه داشته باشد باید یک فکری هم برای رأی دادن مردم شود. این مسئله ممکن است باعث شود مشارکت پایین بیاید. البته من نمی‌دانم مسئولین چه فکری برای این کار کرده‌اند. در هر صورت به آن شکل که یک ساختمان چند طبقه را به عنوان ستاد انتخاب می‌کنند، امکاناتی ندارم.

 


الان چند شغل دارید؟
من الان دو شغل دارم. تا زمانی که در مجلس بودم سه شغل بود و اکثر وقتم در مجلس می‌گذشت. یکی که تدریس در دانشگاه بود که البته مأمور به خدمت از دانشگاه به مجلس بودم، ولی برای اینکه ارتباطم با دانشگاه قطع نشود هر ترم دو واحد و حداکثر چهار واحد تدریس داشتم. یکی هم انتشارات صدرا است که ناشر آثار استاد مطهری است. این مؤسسه در سال ۱۳۵۷ توسط خود ایشان و برخی شاگردانشان مثل آقایان محقق‌داماد تأسیس شد. یک سال بعد استاد مطهری به شهادت رسیدند و بعد ما آن را ادامه دادیم؛ لذا الان همین کار دانشگاه و  انتشارات را دارم.

 

از این دو شغل کدام یک پردرآمدتر است؟

هیچ کدام درآمد آنچنانی ندارد. چون الان فضا به گونه‌ای است که کار نشر با این وضع اقتصادی مردم و قیمت کاغذ درآمدی ندارد. ما به زحمت داریم فقط حقوق کارکنان آنجا را می‌دهیم. دانشگاه هم مثل بقیه اساتید یک حقوق معمولی دارد.  

پس مثل دیگر مسئولانی که ما می‌شناسیم عضو چند هیات مدیره یا شرکت نیستید؟

خیر، اصلاً نیستم. همین دو کار را دارم. من اصلاً در این شرکت‌های دولتی و هیات مدیره‌ها حضور نداشته و ندارم.

بچه‌های شما کجا هستند؟
من ۴ فرزند دارم. دو پسر و دو دختر. پسر اولم مرتضی، فوق لیسانس مهندسی شهرسازی است که الان معاون عمرانی منطقه ۶ شهرداری تهران است. البته در زمان آقای قالیباف منصوب شده بود. من هم هیچ دخالتی نداشتم. پسر دومم رضا، مهندسی مکانیک را از دانشگاه صنعتی شریف گرفت. بعداً کارشناسی ارشد را در دانشگاه تهران در رشته MBI ادامه داد. الان هم دانشجوی دکترا در دانشگاه علامه طباطبایی است و در مرحله نگارش رساله است. دخترم لیلا تازه عقد کرده و دانشجو است. دختر دیگرم زهرا ۱۳ ساله و دانش آموز اول دبیرستان است.

هیچ کدام برای تحصیلات به خارج از کشور نرفته‌اند؟
خیر، هیچ کدام به خارج از کشور نرفته‌اند.

رؤسای جمهور کشور‌های دیگر و حتی در سال ۱۳۸۸ آقای موسوی، آقای خاتمی و آقای روحانی خانم‌هایشان را به محافل ستادی، تبلیغاتی و سیاسی می‌آوردند. همسر شما چکار می‌کند؟ شما هم چنین رویکردی دارید که مردم ببینند خانواده مطهری کجا هستند و چه کاری می‌کنند؟

البته در بین کاندیدا‌های ریاست جمهوری فقط آقای موسوی بود که خانم‌شان کنارشان بود. به نظر من بد نیست اگر یک رئیس جمهور مسافرت خارجی دارد همسرش را ببرد. در کل دنیا این اتفاق می‌افتد یعنی مقامات با همسرشان به سفر‌های سیاسی می‌روند. به نظر من اگر در ایران هم این اتفاق رخ دهد خوب است.

مردم با شخصیت‌هایی که همسرانشان در برخی محافل همراهشان هستند بهتر ارتباط برقرار می‌کنند و به نظر جالب است. شما هم چنین نظری دارید؟

حتماً این‌گونه است. مثلا زمانی که نایب رئیس مجلس بودم در رأس هیأتی سفری به فرانسه و با رئیس مجلس آنجا ملاقاتی داشتم. استقبال خوبی از ما داشتند. در سطح بالاتری از ما استقبال کرد و برای من جالب بود. در این‌گونه سفر‌ها ممکن است آن خانم هم ملاقات‌هایی داشته باشد. منظورم این است من در آن دوره گاهی اصرار داشتم که همسرم همراهم باشد. البته هزینه‌های رفت و آمد و غیر آن را پرداخت می‌کردم. هتل که هزینه نداشت، چون در هر صورت اتاق دو نفره بود. بعضی نماینده‌ها می‌گفتند طرح خوبی است و ما هم همسرانمان را می‌آوریم، ولی در نهایت شاید جرأت نمی‌کردند و همسرانشان را نمی‌آوردند. به هر حال من با این قضیه موافق هستم.

آیا همسر شما سیاسی است؟
خیر، سیاسی نیست. ایشان در دانشگاه آزاد تدریس می‌کند و به آن معنی سیاسی نیست.

چرا  خانواده شهید مطهری کمتر دیده می‌شوند و سیاسی نیستند؟

برادر بزرگتر من روحیه‌اش سیاسی نیست. روحیه خاص خودش را دارد و تمایل ورود در این مسائل را ندارد. برادر کوچکتر من هم محمد، روحانی است و مهندسی برق از دانشگاه صنعتی شریف دارد. بعد فوق لیسانس فلسفه غرب را از دانشگاه تهران گرفته است. بعد دکترای فلسفه دین را از دانشگاه تورنتو در کانادا اخذ کرده است. درس‌های حوزه را هم در سطح بالایی خوانده است. اما نمی‌خواهد خودش را خیلی مطرح کند. گاهی مقالاتی می‌نویسد، ولی در خصوص مسائل سیاسی و کشوری ورود ندارد. خواهران من هم چنین روحیه‌ای ندارند که وارد مسائل سیاسی شوند. همه با استعداد هستند. یکی از خواهرانم الان استاد دانشگاه الزهرا است و سه خواهر دیگرم خانه‌دار هستند.

آخرین بار چه زمانی سید محمد خاتمی را دیده‌اید؟

آخرین بار در یک ملاقاتی که فراکسیون امید با ایشان داشت، حدود سه سال پیش ایشان را ملاقات کردم. البته بعضی از نمایندگان طرف مقابل هم اعتراض داشتند که چرا این افراد به دیدار آقای خاتمی رفته‌اند؟! گفتیم ایشان ممنوع الملاقات نیستند فقط ممنوع التصویر هستند، آن هم قانونی نیست. حتی در صحن مجلس، خودم داشتم جلسه را اداره می‌کردم یکی از نمایندگان در نطقی به کسانی که به دیدار آقای خاتمی رفته بودند حمله کرد. مجلس یک مقدار متشنج شد و یک عده اعتراض کردند. من هم گفتم ایشان ممنوع‌الملاقات نیست و کار خلافی صورت نگرفته است. بالاخره این تندروی‌ها وجود داشت.  

در خصوص آقای کروبی و آقای موسوی بعد از آن صحبت‌هایی که با مقام معظم رهبری داشتید و ایشان فرمود که نظام نسبت به این‌ها ملاطفت داشته است، ملاقات یا تماسی با آن‌ها داشتید و پیگیری داشته‌اید؟

در این یک ماه اخیر آقای کروبی شاید سه بار با من تماس داشته است. حتی از کاندیداتوری من استقبال کرد و خوشحال شد. در حد یک تماس تلفنی و احوال‌پرسی بوده است. اما با آقای موسوی ارتباطی نداشتم. ولی این مسئله حصر خانگی را در هر فرصتی که پیش آمده من مطرح و پیگیری کرده‌ام. هنوز هم نمی‌دانم چه ضرورتی وجود دارد که این حصر خانگی همچنان ادامه داشته باشد. برای من خیلی روشن نیست.

آقای محمدرضا خاتمی برخی مواقع مسائل پزشکی آقای کروبی را چک می‌کند. همین اواخر که آقای کروبی به خاطر مشکل ستون فقراتش در بیمارستان بستری شده بود ایشان به بیمارستان رفته بود، می‌گفت یکباره مأموران جمع شدند که من وارد نشوم!  

گاهی ما سوراخ دعا را گم می‌کنیم.

بابت حوصله و صبری که داشتید سپاسگزارم. مسائل قبلی همه شبیه به هم و تکراری هستند. سعی کردیم ابعاد دیگری از مسائل را نگاه کنیم. البته ما در دیدار قضاوت نمی‌کنیم. قضاوت را به شما واگذار می‌کنیم. صحبت پایانی شما را می‌شنویم.

صحبت پایانی من این است که مردم عزیز ما حتماً در انتخابات شرکت کنند. هر مقدار هم که از بعضی مسائل و حوادثی که سال گذشته رخ داده دلگیر هستند باز هم شرکت کنند. راه اصلاح امور شرکت در انتخابات است. ناامید نباشند. نگویند هیچ تأثیری ندارد. میزان مشارکت بالا یک پیام خوبی برای دنیا دارد. حتماً در بهبود وضع اقتصاد و معیشت مردم و در احیای سریع‌تر برجام مؤثر خواهد بود. خیلی ممنون.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: