دیدارنیوز ـ نسرین نیکنام: در میان برجهای سر به فلک کشیده خیابان رمضانی در منطقه دزاشیب تهران، خانهای با شیروانی قرمز درختهای کاج بلند بیش از هر چیزی به عابران و رهگذران دهن کجی میکند، اهل محل آن را به نام خانه "پدر شعر نو" میشناسند، اما دیگر پدر شعر نو حیات ندارد و حیاط خانهاش با تلی از زباله و مبلهای زهوار در رفته منظره آزار دهندهای را ترسیم کرده است.
چند سال پیش توجه به این خانه و اهمیت تاریخی و هویتیاش سبب شد، شهرداری منطقه یک تهران این خانه را خریداری کند تا این بنای قجری به دست بساز و بفروشهایی که مدتهاست برای ساخت آن دندان تیز کردهاند، نیافتد، اما بی توجهی شهرداری هم به این خانه، داد دوستداران نیما و میراث فرهنگی را درآورده است.
همان روزهایی که شهرداری دست روی این خانه گذاشت صحبت از بازسازی این بنا و راه اندازی یک قهوه خانه سنتی بود، اما بعدها خبرها حکایت از تبدیل آن به خانه شاعران معاصر داشت.
دانشور؛ نجات دهنده اولیه خانه نیما
١٦ سال پیش دیوار بیرونی این بنا به دلایل نامشخصی تخریب شد و از آنجاییکه برج سازان مکارانه در کمین تصاحب این خانه بودند، آنها در مظان اتهام قرار گرفتند و در همان زمان سیمین دانشور به دادش رسید. چند وقت بعد خانه را در فهرست آثار ملی ثبت کردند تا سه سال پیش که دیگر اسباب و اثاثیه زندگی هم در آن نماند و سازمان میراث فرهنگی هم یادش رفت که باید مراقبش باشد.
کم و بیش رهگذرانی که گذرشان به این کوچه میرسد، چند دقیقهای سر و گوشی آب میدهند و پیگیر میشوند که واقعا قرار است تنها یادگار نیما یوشیج در دزاشیب تخریب شود؟
همسایهها میگویند چند ماه پیش صاحب خانه آمد و تابلوی شماره ۴۶۰۳ را از دیوار خانه برداشت و قصه به امروز رسیده که خریدار افتاده به متر کردن خانه تا ببیند بعد از عقب نشینی چقدر گیرش خواهد آمد و سفره خانه جای چند تخت و قلیان خواهد داشت.
برزین ضرغامی، مدیر عامل زیباسازی شهر تهران بعد از انتشار یادداشتی از یک نیماپژوه و نماینده انجمنهای دوستداران میراث فرهنگی مازندران که نسبت به سرنوشت خانه دلنگران بود، در گفتگو با ایسنا درباره روند مرمت خانه نیما توضیح داد.
او میگوید: فرایند حفاظت و استفاده مجدد تطبیقی خانه نیما یوشیج به صورت علمی و دقیق در حال انجام است که با توجه به حساسیت ویژه این میراث معاصر واجد ارزش به واسطه ارتباط قوی با خصیصههای ناملموس مرتبط با زندگی نیما برای عموم مردم، سازمان زیباسازی شهر تهران نخست مطابق همه فرایندهای حفاظت بحث طراحی حفاظت و استفاده مجدد تطبیقی خانه نیما را در دستور کار خود قرار داد.
او توضیح میدهد: استحکامبخش رواق، نعلدرگاهها، کلافکشی، خرپای چوبی و شیروانی بنا مطابق طراحی ارائهشده توسط مشاور در حال انجام است و همچنین در همه فرایند طراحی و اجرا، متخصصان مرمت سازمان زیباسازی شهر تهران با همفکری با مشاور رعایت اصول و اخلاقیات مرمت و حفاظت را مطابق مبانی نظری مرمت در اولویت اصلی قرار دادهاند.
از خانه نیما تا خانه دانشور
اظهارنظرها درباره این خانه زیاد است، به عنوان مثال پیشنهاد سخنگوی شورای شهر این است که این خانه تبدیل به خانه شاعران معاصر و همچنین مسیر خانه نیما تا خانه سیمین و جلال میتواند تبدیل به گذر ادبیات معاصر ایران شود.
بیشتر بخوانید: "سفر کارت"؛ تنفس مصنوعی به طرح مرده!علی اعطا عضو شورای شهر تهران میگوید: آبان سال گذشته به خانه نیما رفتم که خانهای متروکه در دزاشیب بود. این خانه بعد از سالها کشاکش توسط شهرداری تهران خریداری شده تا تبدیل به یک بنای فرهنگی تاریخی شود. مدیران شهرداری تهران نباید اجازه دهند که مواردی که به سادگی میتواند به عنوان اثبات رویکرد فرهنگی این دوره مدیریت قلمداد شود مورد بیتوجهی قرار گیرد.
شهرداری، بناهای تاریخی را بدون آگاهی تصرف میکند
اردشیر اروجی که بیش از سی سال سابقه فعالیت در حوزه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری دارد درباره وضعیت خانه نیما یوشیج و سایر بناهای تاریخی رها شده به دیدار میگوید: در همه شهرهای بزرگ دنیا شهرداری و میراث فرهنگی نقش حفاظت، مرمت و احیای بناهای تاریخی را دارند، اما در ایران مشارکتها کمتر است.
این کارشناس برنامهریزی و مدیریت فرهنگی میراث فرهنگی میافزاید: بهخاطر اینکه رشد جمعیت زیاد شده و مهاجرت به شهرهای بزرگ هم رو به افزایش است، شهرداری وظیفه دارد خدمات ارائه دهد، اما از نحوه اجرای آن آگاهی ندارد.
او تاکید میکند: در طی سالها تنها کاری که شهرداری انجام داده حمله به بناهای تاریخی و از بین بردن آنهاست و در نهایت سرمایههای شهر را از بین میبرند. بناهای تاریخی نشانههای شهر و به تعبیری یادآور خاطرات مهم و سرمایههای معنوی جامعه هستند.
به گفته این مدیر قدیمی میراث فرهنگی شهرداری میتواند به راحتی از این پتانسیل برای جذب گردشگر و هویت بخشی به شهر استفاده کند و در کنار آن میتواند با آموزش و فرهنگ سازی، شهروندان را به مشارکتهای اجتماعی و فعالیتهای فرهنگی دعوت کند.
اروجی معتقد است: کاری که شهرداری میکند این است که بناهای تاریخی را میخرد و به جای بازسازی و مرمت آن را تخریب و به جای آن پاساژ و برجهای بزرگ میسازد و تصورشان این است که بردهاند در حالیکه این اتفاق باخت است.
این کارشناس میراث فرهنگی میگوید: با این کار به جای توسعه، سرمایهها و نشانههای هویت شهر از بین میرود و همه اینها به دلیل نداشتن آگاهی از تاریخ و میراث فرهنگی کشور است.
او میافزاید: تصور همه با تبدیل سازمان میراث فرهنگی به وزارتخانه این بود که به دلیل ارتباط مستقیم وزرا با یکدیگر شرایط خیلی بهتر شود، اما دقیقا برعکس شد و شرایط بناهای تاریخی و مجموعه میراث فرهنگی رو به افول رفت.
اروجی با اشاره به اینکه کلی بنای تاریخی مانند طاق کسری دچار آسیب شد و هیچ کس هیچ اعتراضی نکرد، میگوید: وظیفه وزارت میراث فرهنگی و حتی مجلس در این مورد این بود که به سازمانهای جهانی مانند یونسکو به دلیل اهمال کاری کشور عراق در نگهداری از این بنای تاریخی اعتراض کنند، اما صدای هیچ کس در نیامد.
او با تاکید بر اینکه میراث فرهنگی مشکل بودجه دارد، میافزاید: این مساله نباید مانع فعالیت میراث فرهنگی در بحث مرمت و حفظ آثار تاریخی باشد.