روحانی و مذاکره با بایدن؛ امیدهای کم‌فروغ سیاستمدار بداقبال!

پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری امریکا و خداحافظی قریب‌الوقوع دونالد ترامپ با کاخ سفید؛ آن چنان که انتظار می‌رفت تاثیر خود را بر فضای سیاسی ایران به جا گذاشته است. با گذشت یک هفته از پیروزی جو بایدن زمزمه‌های مذاکره یا عدم مذاکره با آمریکا در فضای سیاسی کشور به آشکاری شنیده می‌شود و تحرکات جریان‌های سیاسی موافق و مخالف بیشتر شده است.

کد خبر: ۷۵۵۴۲
۱۵:۵۴ - ۲۲ آبان ۱۳۹۹

دیدارنیوز ـ علی صافی*: پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری امریکا و خداحافظی قریب‌الوقوع دونالد ترامپ با کاخ سفید؛ آن چنان که انتظار می‌رفت تاثیر خود را بر فضای سیاسی ایران به جا گذاشته است. با گذشت یک هفته از پیروزی جو بایدن زمزمه‌های مذاکره یا عدم مذاکره با آمریکا در فضای سیاسی کشور به آشکاری شنیده می‌شود و تحرکات جریان‌های سیاسی موافق و مخالف بیشتر شده است.


روحانی: نباید برای لغو تحریم‌ها فرصت‌سوزی کرد

مهم‌ترین نشانه بازگشت مسئله مذاکره با آمریکا به کانون منازعات سیاسی در ایران را می‌توان در اظهارات روز گذشته حسن روحانی جستجو کرد. او که در جلسه هیئت دولت سخن می‌گفت بخش مهمی از سخنانش را به مقوله سیاست خارجی اختصاص داد. روحانی ضمن تاکید بر اینکه سیاست ایران در قبال آمریکا ثابت بوده و این دولت ترامپ بود که مسیر تهاجمی را در پیش گرفته است؛ گفت: «ما هرکجا ببینیم شرایط برای لغو تحریم آماده است، از این فرصت استفاده خواهیم کرد. هدف ما این است که تحریم ظالمانه لغو شود و ایران بتواند به راحتی در تعامل با جهان باشد. هدف ما این است که فشار تحریم را از روی شانه مردم برداریم و هر جایی که فرصت مناسبی برای این کار باشد، ما وظایف و اقدامات خودمان را انجام می‌دهیم و هیچ‌کس حق ندارد فرصت‌سوزی کند.»


این بخش از اظهارات دیروز روحانی در کنار لحن و سیاق کلی کلام او به روشنی نشان از رویکرد مثبت او و دولتش به تعامل با دولت آینده آمریکا دارد.


مذاکره با بایدن: موانع و چالش‌ها

مذاکره و رفع تنش با غرب محور راهبردی اصلی و مهم‌ترین علت وجودی دولت حسن روحانی است. دولت حسن روحانی بر اساس ائتلافی بین جریان راست میانه و اصلاح‌طلبان شکل گرفت و البته در ۲ دوره پیاپی هم با استقبال رای‌دهندگان مواجه شد. محور این ائتلاف هم تنش زدایی با غرب و عادی کردن مناسبات سیاست خارجی و اقتصاد و همان چیزی بود که بر آن نام نرمالیزاسیون نهاده بودند. این نرمالیزاسیون اگرچه بین سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ به خوبی پیش رفت، اما به دو دلیل به ناگهان فروپاشید. اول به دلیل بی‌اعتنایی روحانی و دولتمردانش به بسیاری از وعده‌های انتخاباتی و چرخش به راست ناگهانی آن‌ها بود که احتمالا در رخ دادن اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ موثر بود و دوم خروج دونالد ترامپ از برجام و وضع تحریم‌های سنگینی که شیرازه پروژه سیاسی دولت روحانی را از هم پاشاند و دولت را در نزدیک به ۳ سال گذشته به هدف انتقاد مخالفان و موافقان و بدنه اجتماعی حامی و حتی مؤتلفان سابقش بدل کرد.


با این حال به نظر با به قدرت رسیدن جو بایدن امکان تحرک سیاسی تازه‌ای برای دولت روحانی حاصل شده است. اگر روحانی بتواند در مدت زمان کوتاه باقی مانده از دولتش به توافقی با آمریکا برسد یا آمریکا به برجام بازگردد و یا به هر نحو دیگری بار تحریم‌های اقتصادی سبک شود و چشم‌انداز مثبتی از ادامه این روند فراهم شود؛ نه تنها حسن روحانی ممکن است از عنوان شکست خورده‌ترین سیاستمدار ایران در دهه‌های گذشته تبرئه شود که حامیان سیاسی او هم میدانی برای تحرک سیاسی بیشتر در انتخابات سال ۱۴۰۰ خواهند داشت. این امر را هم باید از بیانیه‌ها و مواضع اخیر اصلاح‌طلبان حدس زد که مانند روحانی بر لزوم مذاکره سریع با آمریکا تاکید دارند.


کار، اما برای روحانی و حامیانش بسیار دشوار است. نخستین دلیل این دشواری زمان بسیار اندک باقی مانده است. اگر ماجرای ادعا‌های تقلب دونالد ترامپ و بازی او و محافظه‌کاران حامیش به نتیجه‌ای نرسد، دولت بایدن نزدیک به دو ماه دیگر مستقر خواهد شد. بایدن و دولتش حتی اگر در سریع‌ترین زمان ممکن اقدام به رفع تحریم‌ها نمایند هم احتمال این که گشایش اقتصادی ملموسی به سرعت در ایران احساس شود، بعید است. ساختار پیچیده حقوقی و اقتصادی تحریم‌ها و احتمال مقاومت جدی بخش‌های از حکومت آمریکا در مقابل رفع این تحریم‌ها احتمالا کاری خواهند کرد که شیرینی رفع حتی بخشی از تحریم‌ها به عمر دولت روحانی نرسد. تازه اگر ترامپ بازی فعلی را ادامه دهد و تعلیق در واشنگتن ادامه یابد؛ کار باز هم بیشتر به تعویق خواهد افتاد. بگذریم که روشن نیست که دولت بایدن هم قصدی یا منفعتی در این سرعت عمل داشته باشد.


مشکل دوم و بزرگتر دولت روحانی، اما نه در واشنگتن که در تهران است. مکانیزم تصمیم‌گیری در نظام سیاسی ایران بسیار پیچیده و چند لایه است و به همین دلیل اتخاذ تصمیمات دشوار و اختلاف‌برانگیز در آن می‌تواند به تعویق بیفتد. نمونه اخیر این تعلیق و تعویق در ماجرای مربوط به لوایح FATF به خوبی قابل مشاهده است. این که نظام سیاسی کشور به سرعت در مورد هر نوع مذاکره با بایدن به جمع‌بندی برسد؛ امری است که احتمال وقوعش چندان زیاد نیست.


از طرف دیگر بخش تندرو اصولگرایان به موازات استقبال اصلاح‌طلبان از پیروزی بایدن و زمزمه‌های لزوم مذاکره به سختی در مقابل چنین رویه‌ای موضع گرفته است. اصولگرایان این کار را تکرار همان اشتباه برجام و اعتماد به غرب می‌دانند. احتمالا استراتژیست‌های اصولگرایان تندرو هم به خوبی واقفند که هر نوع مذاکره با دولت بایدن حتی اگر به سرعت به دستاورد منجر نشود، وضعیت سیاسی دولت روحانی و حامیانش را از صفر مطلق تغییر خواهد داد و این تحولی نیست که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ به هیچ عنوان به مذاق این گروه خوش بیاید و می‌تواند در برنامه‌های آن‌ها برای این انتخابات اخلال ایجاد کند. تجربه هم نشان داده است که اگر ماجرای مذاکره با  غرب با معادلات داخلی ایران گره بخورد ـ که لاجرم می‌خورد ـ اصولگرایان تندرو اهل کوتاه آمدن نیستند و با نفوذ گسترده‌ای که در نهاد‌های مهم حکومت دارند می‌توانند این پروژه را با تعویق و تعلیق و تاخیر مواجه کنند و البته اینک دولت روحانی به دقایق پایانی بازی نزدیک است و منتظر سوت داور.


امید‌های ناامیدانه سیاستمدار بداقبال

حسن روحانی سیاستمدار چندان محبوبی نیست و البته خوش قول هم نبوده است. با این حال او سیاستمدار بداقبال هم بود و پروژه سیاسی مصالحه با غرب که حاصل عمرش بود و او را به شخص دوم مملکت بدل کرد؛ به چاه ویل دونالد ترامپی افتاد که کسی ریاست جمهوری او را پیش‌بینی نمی‌کرد! به نظر امید‌های سیاستمدار بدشانس در دقایق پایانی این بازی هم چندان پرفروغ نیست!  

 

*روزنامه‌نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: