دیدارنیوز ـ
شیرین هانتر: آمریکا به سوی دور دیگری از انتخابات ریاستجمهوری پیش میرود. به گفته بسیاری از ناظران و مفسران، این انتخابات ممکن است به صورت بالقوه سرنوشت ساز باشد. دیگر کشورهای جهان از جمله متحدان آمریکا در اروپا و خاورمیانه نیز نگرانند و نمیدانند که آیا سیاست خارجی آمریکا در دولت بایدن تغییر خواهد کرد یا خیر، و اگر تغییری صورت گیرد، چگونه خواهد بود؛ و کدام مناطقی را بیشتر تحت تأثیر قرار خواهد داد.
نتایج انتخابات همچنان نامشخص است
نخستین نکته که از ابتدا باید بر آن تاکید کرد، این است که هنوز مشخص نیست "جو بایدن" نامزد دمکراتها در انتخابات ریاست جمهوری، برنده این رقابتها خواهد شد. ترامپ همچنان فرصت دارد که در انتخابات پیروز شود.
مشخص است که بسیاری از آمریکاییها، از مدیریت دونالد ترامپ در مهار بحران کرونا و میزان بالای آلودگی و همچنین مرگ و میر ناشی از آن میان مردم، سَرخورده هستند. علاوه بر آن، بیماری همه گیر کوویدـ ۱۹ تاثیر اقتصادی بدی بر بسیاری از آمریکاییها گذاشته است، بهویژه گروههای آسیب پذیرتر؛ که در میان آنها میتوان به اقلیتهای نژادی اشاره کرد. تعداد زیادی از آمریکاییها نیز نگران لفاظیهای تفرقه افکنانه ترامپ در خصوص مساله نژادی هستند و این رویکرد را عامل اصلی بروز اعتراضات و خشونتهای سیاسی میدانند، نظیر تحولات مینهپولیس، پورتلند و همچنین کنوشا در ایالت ویسکانسین.
خیلی از آمریکاییها، بهویژه آنهایی که گرایشات چپ دارند نگران سوءاستفاده ترامپ از اختیارات ریاستجمهوری هستند. آنها نگرانند که ادامه این رفتار، به تضعیف دمکراسی آمریکایی، تعمیق اختلافات قومی و نژادی و در نتیجه تضعیف انسجام ملی منجر شود. این نگرانیها میتواند سبب شود برخی از کسانی که در سال ۲۰۱۶ به ترامپ رای دادند، در انتخابات آتی به بایدن رای بدهند.
ولی عوامل دیگری هستند که میتوانند به نفع ترامپ عمل و به او برای پیروزی مجدد در انتخابات کمک کنند. یک عامل مهم، مساله نظم و قانون است. بسیاری از آمریکاییها از اینکه میدیدند اعتراضات مسالمت آمیز مردم به خشونت گراییده و غارت اموال را درپی داشت است، نگران میشدند. آنها نگرانند که مبادا دولت بایدن نتواند نظم و قانون قوی را (در کشور) اعمال کند. درخواست برخی از گروههای چپ گرا در حزب دمکرات برای قطع بودجه پلیس یا دستکم کاهش اختیارات پلیس، باعث نگرانی شدید برخی دیگر از آمریکاییها حتی کسانی که از ترامپ خوششان نمیآید، شده است.
دستور کار اقتصادی جناح چپ این حزب هم برخی آمریکاییها را نگران کرده است. کمپ ترامپ هم از این نگرانی به نفع خود بهره برده و به بایدن اتهام "سوسیالیستِ هار" نسبت داده است. این درست نیست. اما آمریکاییها علت گول چنین ادعاهایی را بخورند. اگر این مساله رخ دهد، به نفع ترامپ تمام میشود.
پس از آن مسایل فرهنگی هم در این انتخبات مطرح است. از نظر بسیاری از آمریکاییها، دمکراتها بهویژه جناح چپ آنها نسبت به آنچه که ارزشها و تاریخ آمریکا میخوانند، به اندازه کافی پایبند نیستند. درخواست آمریکاییهای آفریقاییتبار برای برچیدن بناهای یادبودِ وقف شده به برخی چهرههای سیاسی و نظامی آمریکایی ـ به این دلیل که آنها طرفدار برده داری بودند ـ از نظر برخی حمله به کُل تاریخ آمریکا تلقی میشود.
این گروهها همچنین احساس میکنند که کل تمدن غربی، که آمریکا جزیی از آن است، به شدت در معرض حمله قرار دارد. از نظر آنها، چندفرهنگیِ رو به رشد در آمریکا، و زیر سوال رفتن ارزشهای غربی، سبب شده است ارزشهای بنیادین آمریکا تضعیف شود. از نظر آنها، دونالد ترمپ یگانه مدافع تمدن غربی در آمریکا است.
مساله بعدی، قضیه مهاجرت است. تعداد زیادی از آمریکاییها، به ویژه آنهایی که اصل و نسب اروپایی دارند، با مهاجرت نامحدود مخالفند. آنها معتقدند که حضورشان (مهاجران) چشم انداز اجتماعی، قومیتی و فرهنگی آمریکا را فراتر از حد تصور تغییر میدهد. آنها نگرانند که در دولت بایدن، تلاشهای اخیر برای محدود کردن مهاجرت به ویژه مهاجرتهای غیرقانونی روند عکس بگیرد.
خلاصه کلام آنکه، در این انتخابات نه تنها مسایل معمولی مانند رفاه اقتصادی، صلح و امنیت است که درباره آنها تصمیم گرفته خواهد شد، بلکه مشخصا در این خصوص که جامعه آمریکا و کل کشور در ۵۰ سال آینده چگونه خواهد بود، نیز تصمیم گیری میشود. تعداد قابل ملاحظهای از آمریکاییها، با دیدگاه بایدن در این خصوص موافق نیستند.
درباره سیاست خارجی، تعداد زیادی از آمریکاییها، خواستار آن هستند که در قبال چین و روسیه موضعی سخت اتخاذ شود، آنها همچنین میگویند باید اطمینان یافت که در تعاملات تجاری، چین از آمریکا امتیاز نابرابر نگیرد. آنها همچنین با نظر ترامپ موافقند که میگوید متحدان آمریکا، برای دفاع از خود باید بیشتر هزینه کنند.
به فرض اینکه جو بایدن در انتخابات ۳ نوامبر ۲۰۲۰ پیروز شود، چه عرصههایی از سیاست خارجی آمریکا تغییر خواهد کرد؟
با روی کار آمدن بایدن، لحن و شیوه سیاست خارجی آمریکا ملایمتر و از خاصیت تقابل آمیز و آمرانه آن کاسته خواهد شد؛ و دستکم در مراحل اولیه، دیپلماسی و تلاش برای اتحادِ نظر با متحدان، جایگزین اقدمات یک جانبه خواهد شد. بایدن تلاش خواهد کرد روابط واشنگتن را با متحدان اروپایی آمریکا بهبود بخشد و همکاری با ناتو را الویت دهد.
اما درباره مسایل تجاری، بعید است که موضع بایدن چندان ملایمتر از ترامپ باشد. این حس که از آمریکا سوءاستفاده شده، در میان مردم بسیار شایع است. در حزب دمکرات، همچنین جناحی با مواضع حمایت گرانه وجود دارد که معتقد است کارگران آمریکایی باید در برابر هرگونه رقابت ناعادلانه از جانب کشورهایی مانند چین و حتی برخی کشورهای اروپایی، حمایت شوند.
بایدن در قبال چین و روسیه موضعی سرسخت اتخاذ کرده است. دشوار بتوان پیش بینی کرد که چنین حرکتی ادامه خواهد یافت و یا ملایمتر خواهد شد. این امکان کاملا میسر است که در خصوص کنترل تسلیحاتی با روسیه، پیشرفتهایی حاصل شود، اما بعید است روابط آمریکا و روسیه، اندک زمانی پس از قدرت گرفتن بایدن، کلا گرم شود.
خاورمیانه
خاورمیانه عرصهای در سیاست خارجه است که در ریاست جمهوری بایدن به احتمال بسیار کم، تغییر خواهد کرد. در دولت بایدن نیز، حمایت آمریکا از اسرائیل شدید خواهد بود و بعید است که دولت بایدن اسرائیل را تحت فشار قرار دهد تا با فلسطینیها به توافق برسد، مسالهای که مستلزم دادن امتیازات سرزمینی از جانب اسرائیل خواهد بود. بایدن و مشاوران اصلیاش، بهویژه "تونی بلینکن" حامی پر و پا قُرص اسرائیل هستند. به احتمال بسیار قوی، بلینکن مشاور امنیت ملی بایدن خواهد بود و در شکل دهی به سیاست وی در قبال خاورمیانه نفوذ زیادی خواهد داشت.
دولت بایدن نیز مشوق روند عادی سازی روابط اسرائیل و کشورهای عربی خواهد بود، از جمله کشورهای عربی خلیج فارس. در عین حال بعید است که بایدن روابط آمریکا را با عربستان به میزانی چشمگیر تغییر دهد. شاید دولت او، مانند آنچه که ترامپ انجام داد، مشوق سیاستهای غیر منطقی محمد بن سلمان نباشد، اما ائتلاف آمریکا، عربستان را به خطر نخواهد انداخت. همین شرایط در خصوص دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نیز صدق میکند. این روابط برای آمریکا از منظر استراتژیک و همچنین مالی، مهم است.
درباره ایران، کاملا بعید است که آمریکا در دولت بایدن، بدون حصول توافق، به رفع تحریمها (علیه ایران) رضایت دهد. منظور توافق در خصوص برنامه موشکی ایران و همچنین فعالیتهای به اصطلاح بی ثبات کننده ایران است. دولت بایدن نیز به نگرانیهای اسرائیل و نتانیاهو ـ بیش از آنچه که در دولت اوباما بود ـ بسیار اهمیت خواهد داد.
حتی اگر آمریکا به برجام بازگردد، تحریمها یا دست کم بیشتر آنها، همچنان پابرجا خواهد بود. این مسالهای است که بلینکن آشکارا اعلام کرده است. اما دولت بایدن بیشتر مایل است به جای صرفا اِعمال فشار به ایران، از گفتگو و دیپلماسی نیز استفاده کند تا اختلافات اساسی بین تهران و واشنگتن حل و فصل شود. در این خصوص، عملکرد دولت بایدن بیشتر شبیه دولت کلینتون خواهد بود.
اما در دولت بایدن، بعید است روابط ایران و آمریکا، بدون قدری بده بستان در خصوص برنامههای موشکی ایران و مسایل منطقهای، بهبود یابد. مساله این است که آیا دولت بایدن برای ممکن ساختن مذاکرات و ارائه امتیازات، در قبال درخواستهایش از ایران منطقی خواهد بود و مشوقهایی نظیر کاهش تحریمها ارائه خواهد کرد یا خیر؛ و یا آن دولت نیز سطح دیپلماسی را صرفاً به دادن ضرب الاجل محدود خواهد کرد. در هر حال ایران نباید انتظار داشته باشد در دولت بایدن، تغییری معجزه آسا در رویکردِ آمریکا رخ خواهد دهد.
متن یادداشت شیرین هانتر به زبان انگلیسی را در زیر مطالعه کنید: