اصلاح‌طلبان و اجاره کاندیدا برای ۱۴۰۰؟

با نزدیک شدن به موعد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اصوالگرایان بدون هیچ نگرانی به صورت فردی یا تشکیلاتی در صدد تکرار پیروزی اسفند ۹۸ خود در ۱۴۰۰ هستند، اصلاح‌طلبان، اما دو مشکل بزرگ دارند، یکی تایید نشدن گزینه‌های آن‌ها از سوی شورای نگهبان و دیگر اینکه بیم آن دارند که قهر رای دهنگان ادامه یابد. در این رهگذر زمزمه استفاده از کاندیدای اجاره‌ای در ۱۴۰۰ مانند آنچه در سال ۹۲ اتفاق افتاد مدت زیادی است به گوش می‌رسد. حداقل الیاس حضرتی و جوادی حصار از حزب اعتماد ملی و تعداد زیادی از چهره‌های حزب کارگزاران آمادگی خود را برای تن دادن به این شیوه با مطرح کردن علی لاریجانی، اعلام کرده‌اند و مانند غلامحسین کرباسچی معتقدند "اجاره نکنیم آواره خیابان می‌شویم".

کد خبر: ۷۰۶۲۴
۱۴:۴۹ - ۱۸ شهريور ۱۳۹۹
 
دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی: هر چه به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نزدیکتر می‌شویم عرصه سیاسی و رسانه‌ای بیشتر رخ انتخاباتی می‌گیرد. دو جریان مهم کشور هر کدام داستان خود را دارند. طرف اصولگرا و به اصطلاح انقلابی هر چند در قالب طیف‌های مختلف به نظر کاندیدا‌های متعددی دارند، ولی از دو جهت خیالشان راحت است، یکی عدم نگرانی از ناحیه شورای نگهبان و دیگری سبد رای ثابتی است که همواره داشته و خواهند داشت. رقیب سنتی آن‌ها یعنی اصلاح‌طلبان، اما هم ترس دارند و هم نگرانی قانونی.

نگرانی آن‌ها اولا، از ناحیه شورای نگهبان است که گزینه‌های آن‌ها را تایید صلاحیت نکند، دوم اینکه می‌ترسند حتی اگر از مانع شورای نگهبان به سلامت عبور کنند با تداوم قهر رای‌دهنگان مواجه شوند، ترسی که اساسا در اردوگاه رقیب به دلیل سبد رایی نسبتا ثابت وجود ندارد. به همین دلیل است که از حدود یکسال پیش موضوع استفاده اصلاح‌طلبان از کاندیدای نیابتی یا اجاره‌ای در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ مطرح شده و طیف‌ها و افرادی از درون جریان مذکور احتمال استفاده از این تکنیک که پیشتر در لیست امید و حمایت از حسن روحانی به کار بسته بودند رد نمی‌کنند.
 
علی لاریجانی رییس پیشین مجلس سوژه اصلی سناریوی کاندیدای اجاره‌ای است و نکته مهم البته این است که برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب او را اکنون شخصیتی اصلاح‌طلب معرفی می‌کنند. اولین بار الیاس حضرتی نماینده پیشین مجلس و قائم مقام حزب اعتماد ملی بود که استفاده از لفظ کاندیدای اجاره‌ای برای علی لاریجانی را ناصواب دانست. او اردیبهشت ۹۹ در پاسخ به پرسشی مبنی‌ بر اینکه اصلاح‌طلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ باز هم به سراغ کاندیدای اجاره‌ای می‌روند یا خیر؟ گفته است: «البته کاندیدای اجاره‌ای کلمه خوبی نیست. امروز، هم آقای لاریجانی و هم آقای روحانی اصلاح‌طلب هستند و هر دو آن‌ها از گفتمان اصولگرایی عبور کرده‌اند. به‌طور کلی یکی از افتخارات ما اصلاح‌طلبان این است که شخصیت‌های اصولگرا را به شکلی محترمانه از اصولگرایی عبور داده و به اصلاح‌طلبی سوق داده‌ایم که این مسئله تنها محدود به آقای روحانی و آقای لاریجانی نیز نمی‌شود و در گذشته نیز آقای ناطق‌نوری چنین وضعیتی داشته است.» 

البته این سخن حضرتی شاید از نظر محتوایی قدری درست باشد، اما از نظر تشکیلاتی دقیق نیست، زیرا علی لاریجانی هیچ‌گاه خود را در جبهه اصلاحات تعریف نکرده است و حتی در انتخابات مجلس در سال ۹۴ هم این اصلاح‌طلبان بودند که او را در لیست امید قرار دادند و او هیچ‌گاه چنین درخواستی از اصلاح‌طلبان مطرح نکرد. پیش‌تر هم از این دست اظهارات از سوی طیفی و تعدادی از اعضای حزب کارگزاران مطرح شده بود.

راه کارگزاران جدا شده است؟
حزب کارگزاران سازندگی را به نوعی باید بنیانگذار اصلاحات نامید، چون همین جریان بود که در سال ۷۶ تمام قد پشت سیدمحمد خاتمی ایستاد، او را رییس جمهور ایران کرد و حداقل غلامحسین کرباسچی هزینه آن را هم داد. همین حزب از پایه‌های اصلی شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان بود و در پیروزی سه انتخابات ۹۲، ۹۴ و ۹۶ سهیم و شریک بود. ولی طیفی در درون همین حزب بود که از سال ۹۶ به این‌سو به آرامی خرج خود را از اصلاح‌طلبان جدا کرده و یا سیدمحمد خاتمی را تمام شده و بی‌اثر معرفی یا معامله با حاکمیت را به‌عنوان راه‌حل برون رفت از بن‌بست سیاسی و اقتصادی و آلترناتیو مطرح کرده است. این طیف توان رسانه‌ای بالایی هم دارد و همین امکان باعث شده تا نظرات طیف درونی مقابل به خوبی شنیده نشود.

سیر فاصله گرفتن این طیف از حزب کارگزاران از جریان اصلاحات پس از انتخابات ۹۶ شروع و هر روز وجه جدیدی پیدا می‌کند و اولین موضوعی را که مورد تمرکز قرار دادند انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بود که در کنار آن بحث استفاده از کاندیدای غیر اصلاح‌طلب مطرح شد و اتفاقاً پیروزی حسن روحانی در ۱۴۰۰ را قابل تکرار دانسته و علی لاریجانی را معرفی کردند. محمد قوچانی، عطریانفر، غلامحسین کرباسچی و طاهرنژاد از جمله چهره‌هایی هستند که صراحتاً حمایت از لاریجانی را پیشنهاد کردند. چنان‌که در سال ۹۷ یدالله طاهرنژاد گفته بود: «اگر به این نتیجه برسیم که امور زندگی و معیشت مردم با حمایت ما از آقای لاریجانی بهتر می‌شود، احتمال دارد که اصلاح‌طلبان از آقای لاریجانی حمایت کنند. هرکس بتواند کشور را به درستی اداره کند، ما مخلص او هستیم

 
یا سال بعدش؛ یعنی در سال ۹۸ محمد عطریانفر گفت: «درباره آقای لاریجانی باید این را در نظر داشت که شرایط او نسبت به سال ۸۴ در کل فرق کرده است؛ به‌هرحال تجربه سه دوره ریاست مجلس کافی است تا او به‌عنوان یکی از نامزد‌های اصلی و شاخص انتخابات ۱۴۰۰ مطرح شود.» غلامحسین کرباسچی هم جزء آن دسته افرادی است که تقریبا همیشه از سیاست ائتلافی حمایت کرده. او چندی پیش گفته بود: «در سال ۹۲ هم اگر آقای هاشمی تأیید می‌شد، همه نیرو‌ها سمت او می‌رفتند، اما خب نشد، باید چه‌کار می‌کردیم؟ اجاره نمی‌کردیم هم باید در خیابان می‌نشستیم. اینکه کاندیدای اجاره‌ای نداریم حرف معقولی نیست. همه از این کشور هستند، اختلاف‌نظر سیاسی داریم، اما باید دید که در پیشبرد مسائل کشور کدام‌یک از این نیرو‌ها می‌توانند مفیدتر باشند و بهتر عمل کنند. باید دید کدام نیرو‌ها می‌توانند هماهنگی بهتری را با سایر نیرو‌های کشور ایجاد کنند.»
 
حزب کارگزاران که تقریبا از اواخر سال ۹۶ به آرامی سعی می‌کرد در زمین خودش بازی کند، پس از اینکه شورای عالی سیاستگذاری برای ارائه لیست انتخاباتی در اسفند ۹۸ به جمع بندی نرسید، لیست خودش را بست و حداقل در تهران ۳۰ نفر را معرفی کرد. از آنجا به بعد بود که تقریبا تکلیف حداقل طیفی از این حزب با خودشان و نسبتشان با اصلاح‌طلبان روشن‌تر شد. اما تنها کارگزارانی‌ها نیستند که برای شراکت در حاکمیت دست و پا می‌زنند بلکه شنیده می‌شود دیگر احزاب و اشخاص اصلاح‌طلب هم در گوشه کنار اعلام کرده و می‌کنند که اگر در ۱۴۰۰ ناچار باشیم کاندیدا اجاره می‌کنیم؛ تا به قول غلامحسین کرباسچی در خیابان و بی‌خانمان نمانند.
 
اعتماد ملی در اجاره کاندیدا برای ۱۴۰۰، شریک کارگزاران می‌شود؟

حداقل تا کنون چهره‌های شاخص دو حزب بزرگ اصلاح‌طلب احتمال حمایت از علی لاریجانی را غیر ممکن ندانسته و آشکارا یا تلویحا اعلام کرده‌اند در شرایطی و براساس توافقی محکم این امکان وجود دارد که اصلاح‌طلبان در ۱۴۰۰ از علی لاریجانی حمایت کنند. آخرین نفری که در این خصوص اظهار نظر کرد محمدصادق جوادی‌حصار عضو مشهدی حزب اعتماد ملی بود. او در گفت‌وگو با ایلنا، در خصوص برخی اخبار منتشر شده درباره شرط علی لاریجانی برای حضور در انتخابات سال آینده ریاست جمهوری مبنی بر حمایت راست سنتی از وی در کنار حمایت اصلاح‌طلبان و مطرح شدن این سوال که چرا رئیس پیشین مجلس از هم‌اکنون حمایت اصلاح‌طلبان از خود را قطعی می‌داند، گفت: «حمایت اصلاح‌طلبان از لاریجانی امر محالی نیست، باید میزان داد و ستد و از سوی دیگر مقدار تعامل و مشارکتی که در دولت در اختیار اصلاح‌طلبان خواهد بود و همچنین میزان اختیاراتی که ایشان به مجموعه مشارکت‌کنندگان و حامیان می‌دهد، از قبل مشخص شود. فقط باید ببینیم که شرایط به وجود آوردن آن امکانات چه مواردی است. تصور من این است که اگر اصلاح‌طلبان دست به چنین اقدامی بزنند، در عمل پذیرفته‌اند که در منظومه سیاسی اصلاحات، نیروی کامل، جامع و شایسته‌ای برای ریاست‌جمهوری میان آن‌ها وجود نداشته است». جوادی حصار اما روز گذشته با تغییر موضع نسبت به مصاحبه فوق‌الذکر عنوان کرد که اگر چهره‌های شناخته شده اصلاح‌طلب رد صلاحیت شوند، نامزدی معرفی نمی‌کنیم. او در این باره گفت: «اگر بخشی از اصلاح‌طلبان فردی که اصلاح‌طلب نیست را به عنوان نامزد مورد حمایت خود معرفی کنند  قطعا از پشتوانه کامل اصلاح‌طلبان برخوردار نخواهد بود.» او اما راه را برای لاریجانی نبست و در ادامه گفت: «راه ورود افراد غیر اصلاح‌طلب بسته نیست اما اگر قرار باشد در این شرایط، اصلاح طلبان از شخصی استفاده کنند باید خیلی شفاف و روشن مثل یک مدیر پروژه، امور را به او بسپارند و تعهدات بعدی را از او بگیرند، نباید حمایت به صورت گذشته انجام شود. اصلاح طلبان باید با رئیس دولت آینده، وارد تعامل و گفتگوهای روشن شوند و پروژه محور با او بحث کنند بنابراین نباید بدون قید و شرط از کسی، حمایت کرد.» با دقت در اظهارات اخیر چهره‌هایی مانند جوادی حصار، شاید بتوان نوعی سردرگمی را برداشت کرد.

 
اصلاح‌طلبان از هم‌اکنون خود را بازنده می‌دانند؟
با چنین اوصافی به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان با نداشتن برنامه جامع انتخاباتی و البته نداشتن وحدت سیاسی میان خودشان از حمایت از لاریجانی چندان ناراضی نیستند و در صورتی که باز هم ردصلاحیت‌ها مانع حضور یک نیروی شناخته‌شده و دارای مقبولیت اجتماعی بالا شود، سیاست ائتلافی این‌بار روی علی لاریجانی پیاده شود؛ هرچند معلوم نیست که در صورت حضور لاریجانی در انتخابات، او به یک ائتلاف تمام‌عیار با اصلاح‌طلبان؛ یعنی مشخص‌کردن سهم جبهه اصلاحات از دولتش راضی شود یا مانند سال ۹۲ اصلاح‌طلبان به معنای دقیق کلمه از او حمایت کنند نه با او ائتلاف.
 
در مجلس هم وضعیت مشابه است و اصلاح‌طلبان در شرایطی که تعداد زیادی نماینده در مجلس ندارند، سعی می‌کنند شرایطی مشابه فراکسیون امید ایجاد کنند و در ائتلاف با مستقلین نه یک فراکسیون یکدست اصلاح‌طلب، بلکه یک فراکسیون حداقلی با نیرو‌های مستقل تشکیل دهند، به‌نحوی‌که چند روز پیش مسعود پزشکیان، نماینده برجسته اصلاح‌طلب هم درباره این موضوع گفت: «ممکن است فراکسیونی به وجود بیاید.» با همه این اوصاف البته هنوز هستند اصلاح‌طلبانی که راضی به ادامه سیاست ائتلافی نیستند و باور دارند که اگر شرایط حضور در قدرت سیاسی فراهم نیست، فعلا عطایش را به لقایش ببخشیم تا با تقویت سرمایه اجتماعی در شرایطی بهتر در عرصه مسئولیت سیاسی حاضر شویم؛ با این‌حال باید صبر کرد و دید اصلاح‌طلبان در انتخابات ۱۴۰۰ چه سیاستی را برمی‌گزینند.
 
 
 
 
  
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: