دین اسلام تنها دین در میان ادیان آسمانی و زمینی است که از همان روز نخست نگاه جهانی خود را اعلام داشت و پرده از این حقیقت برداشت که انسانها را باید بهعنوان یک جزء از کل دانست و همگی آنها را باید مورد توجه و خطاب قرار داد. آنگاه که قرآن از زبان رسول الله اعلام میدارد: «یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعا» معلوم شد که این دین، دین عرب و حجاز و آسیا و جامعه عقب مانده ... نیست؛ دینی است که برای تمامی مردم دنیا در تمامی مکانها و زمانها
دیدارنیوز ـ مجتبی رضایی: شاید تا چند ده سال پیش صحبت از نگاه و تفکر جهانی داشتن سخنی عجیب و غریب و یک خیال به شمار میآمد، ولی از زمانی که نظریه پردازان نظام سلطه دنیا را به صورت یک دهکده ترسیم کردند که بدون کدخدا امکان ادامه حیات ندارد این تفکر کم کم جای خود را در میان تمامی اصناف مردم باز کرد تا آنجا که امروزه این نگاه و تفکر در بسیاری از جوامع و مناطق دنیا نه اینکه فقط جاافتاده باشد که یک اصل راهبردی و ضروری در حکومتها گردیده و در تمامی جبهههای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی از بتمن در غرب تا اژدهای زرد در شرق همگی خیز جهانی برداشتهاند.
جالب آنکه دین اسلام تنها دین در میان ادیان آسمانی و زمینی است که از همان روز نخست نگاه جهانی خود را اعلام داشت و پرده از این حقیقت برداشت که انسانها را باید بهعنوان یک جزء از کل دانست و همگی آنها را باید مورد توجه و خطاب قرار داد. آنگاه که قرآن از زبان رسول الله اعلام میدارد: «یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعا» معلوم شد که این دین، دین عرب و حجاز و آسیا و جامعه عقب مانده ... نیست؛ دینی است که برای تمامی مردم دنیا در تمامی مکانها و زمانها از شرق تا غرب و از آن زمان تا پایان تاریخ است. روشن است که چنین دینی با چنین نگاهی که ما افتخار پیروی آن را داریم و نام آن بر دوش ما میدرخشد نیازمند طرح و نظام جامع متناسب با رویکرد جهاننگر است. اتفاقی که در قالب نظام امامت افتاد و رسولالله با معرفی دوازده امام و اعلام جانشینی امیرالمومنین آن را جامه عمل پوشانید.
در این میان دوازدهمین امام، اما مسئولیتی ویژه داشت. تکلیف و وظیفه ویژه ایشان تحقق وعده الهی و تشکیل جامعه واحد و ایمانی جهانی است. روشن است که چنین انسانی با چنین مسئولیتی نیازمند یاران و نیروهایی درخور و شایسته همین برنامه است. تا چنین نیروها و یارانی شکل نگیرند و در خانههای من و شما تربیت نشوند سخن از آغاز حرکت امام زمان و نجات جامعه جهانی افسانهای بیش نیست. عاشورا بهترین محک برای من و باز هم من است. چرا باید از میان آن همه انسان و لااقل سی هزار نفری که در صحنه کربلا حاضر بودند تنها چیزی در حدود هفتاد نفر در کنار حق و امام برحق بایستند و مابقی با علم به اینکه آقایی که روبرویشان است حسین تنها یادگار رسول الله و پاکترین انسان موجود است، او را رها کرده به منطق و برهان او و ندای وجدان خویش هیچ اعتنا نکنند؟! پاسخ این پرسش اشاره به یک نکته دارد؛ کسی که یاد نگرفته بر اساس منطق خداوند زندگی کند و به خداوند همیشه و همه جا «چشم» بگوید دیر یا زود از کنار حجت خدا کناره خواهد گرفت و حجت خدا را در هر شرائطی رها خواهد ساخت. حتی ممکن است همچون ضحاک تا آخرین لحظات زندگانی سیدالشهدا در کنار او باشد و شمشیر بزند، ولی بالاخره او را رها ساخته و به دنبال دغدغههای خود برود.
مشکل ما مدعیان اسلام و ایمان این است که «چشم» گفتنمان به خدا و حجت خدا سلیقهای و دلبخواه است. «فاذا محصوا بالبلا قل الدیانون» مشکل بدتر ما این است که خدا و حجت خدا را برای برطرف شدن مشکلات خودمان میخواهیم نه خودمان را برای حجت خدا و مسئولیت سنگینی که بردوش دارد. دریا را برای پرکردن لیوان خود دوست داریم نه رود شدن و رساندن آب حیات به لبهای خشک کویر زدگان. ظهور را میخواهیم تا زندگی خودمان سر وسامانی بیابد نه اینکه، ولی خدا بتواند هرچه زودتر با کمک ما رسالت خود را آغاز کند. امام زمان را نسبت به خودمان مسئول میدانیم نه خودمان را مسئول نسبت به او و غیبتش. منتظر نشستهایم امام حسن بیاید کاری بکند نه اینکه در کوفهمان زمینهای فراهم کرده باشیم. بالاخره اینکه دنبال غنیمتی از امام حسین هستیم نه دنبال خود امام حسین؛ و این یعنی خوار وذلیل کردن، ولی خدا به خاطر هیچ.
رحمت خدا بر حر و تمامی احرار عالم...