کتک خوردن پدر و مادر از فرزند؛ والدآزاری شکل جدید خشونت خانگی

والد آزاری و سلطه فرزندان بر والدین در خانواده را می‌توان پدیده‌ای تقریبا جدید درمیان خانواده‌های ایرانی دانست. پدیده‌ای که می‌توان آن را شکلی از خشونت خانگی تلقی کرد. والدآزاری و سایر اشکال سلطه فرزندان بر والدین، خود محصول فرزندسالاری است که حداقل یک دهه است گریبان‌گیر بسیاری از خانواده‌های ایرانی به ویژه خانواده‌های شهرنشین طبقه متوسط و بالا شده است. محبوبه هوشیار روانشناس بالینی در حوزه کودک و نوجوان و مدیر و موسس کلینیک «مشکات» در گفتگوی با دیدار نیوز به پدیده فرزندسالاری و پیامد‌های آن بر خانواده و جامعه پرداخته است.

کد خبر: ۶۱۸۵۹
۰۸:۴۶ - ۰۵ خرداد ۱۳۹۹
 
دیدارنیوز- مرضیه حسینی: والد آزاری و سلطه فرزندان بر والدین در خانواده را می‌توان پدیده‌ای تقریبا جدید درمیان خانواده‌های ایرانی دانست. پدیده‌ای که می‌توان آن را شکلی از خشونت خانگی تلقی کرد. والدآزاری و سایر اشکال سلطه فرزندان بر والدین، خود محصول فرزندسالاری است که حداقل یک دهه است گریبان‌گیر بسیاری از خانواده‌های ایرانی به ویژه خانواده‌های شهرنشین طبقه متوسط و بالا شده است. محبوبه هوشیار روانشناس بالینی در حوزه کودک و نوجوان و مدیر و موسس کلینیک «مشکات» در گفتگوی با دیدار نیوز به پدیده فزندسالاری و پیامد‌های آن بر خانواده و جامعه پرداخته است.
 
 

 فرزندآوری نیاز به مهارت دارد
محبوبه هوشیار در ابتدا به بحث فرزند‌آوری در میان خانواده‌های ایرانی اشاره کرد و گفت: «مشکل جدی که در این خصوص وجود دارد این است که خانواده‌ها آگاه نیستند که فرزندآوری صرفا عملی بیولوژیک و طبیعی نیست، پدری و مادری نقش هایی است که ایفای آن به مهارت نیاز دارد؛ مهارت‌هایی که والدین قبل از اقدام به فرزندآوری می‌بایست کسب کرده باشند. این مساله از این حیث ضرورت دارد که جهان و به تبع آن زندگی مدام در حال تغییر و نو شدن است و این تغییرات چالش‌های جدید را پیش روی خانواده‌ها در ارتباط با فرزندان قرار می‌دهد. در این شرایط اگر والدین مهارت‌های لازم را کسب نکرده باشند، قادر نیستند مواجهه مناسبی با چالش‌های جدید در حوزه تربیت فرزند داشته باشند.»

کدام سبک تربیت فرزند مناسب‌تر است
هوشیار در ادامه به سبک‌های مختلف تربیت فرزند اشاره کرد و گفت: «معمولا سه نوع سبک فرزندپروری تعریف می‌شود؛ سبک سخت‌گیرانه، سهل‌گیرانه و مقتدرانه. در سبک سخت‌گیرانه پدر و مادر نگاهی بسیار کمال‌گرایانه به امر تربیت دارند و هدفشان تربیت فرزندی است که در همه چیز بهترین است. در این الگوی تربیتی به این دلیل که والدین قوانین و محدودیت‌های شدیدی بر کودک اعمال می‌کنند، ناخواسته به دیکتاتور‌هایی زورگو تبدیل می‌شوند. این شیوه تربیتی باعث می‌شود که کودک اعتماد به نفسش را از دست بدهد و به این دلیل که فرصت تجربه کردن را پیدا نمی‌کند، استعدادهایش شکوفا نمی‌شوند و مهارت و تجربه کافی برای زندگی در بزرگسالی را از دست می‌دهد.»

هوشیار ادامه داد: «سبک سهل‌گیرانه نقطه مقابل سبک قبلی است یعنی پدر ومادر بیش از حد نسبت به فرزندان آسان‌گیر می‌شوند، شعارشان هم این است که هرآنچه بچه اراده می‌کند باید داشته باشد و هر کاری مایل است باید انجام دهد، زیرا در غیر این صورت عقده‌ای و عصبی می‌شود. در این الگو هم بچه اعتماد به نفسش را از دست می‌دهد، خوداتکایی را نمی‌آموزد، بی‌مسئولیت و بی‌خیال بار می‌آید.سبک سوم و مقتدرانه، درواقع ترکیبی از دو سبک اول است یعنی پدر و مادر در عین اینکه نیاز‌های فرزند را درنظر می‌گیرند و به او محبت می‌کنند، اقتدار خود به عنوان والد را نیز حفظ می‌کنند و مانع از خودسری و بی مسئولیت بار آمدن بچه می شوند. از میان این سه سبک، الگوی مقتدرانه موفق‌تر است.»
 
بستر ظهور فرزند سالاری در خانواده چیست؟
محبوبه هوشیار در ادامه در خصوص روند شکل گیری پدیده فرزند سالاری گفت: «عمر این پدیده چندان طولانی نیست، زیرا در دهه‌های پیشین سلطه پدر برخانواده حاکم بود، اما به تدریج و متاثر از انگاره های دنیای جدید، تغییر در وضعیت خانواده به عنوان نهادی اجتماعی، تغییراتی اساسی در نقش‌ها و کارکرد‌ها در درون این نهاد ایجاد شد. به عنوان مثال تحصیل و اشتغال زنان، افزایش مشغولیات والدین در خارج از خانه، سیاست فرزند کمتر زندگی بهتر و همچنین دشواری تامین معیشت، خانواده را به سمت تک فرزندی و یا فرزندان کمتر سوق داد. این مساله در کنار عدم مهارت والدین در تربیت فرزند سبب شد که والدین اغلب از الگوی تربیت سهل‌گیرانه استفاده کنند و به تدریج فرزند یا فرزندان به روسای خانواده تبدیل شوند. در این راستا تصمیمات مهم به میل فرزندان ختم شد و در بسیاری از خانواده‌ها کار به جایی رسید که والدین به خادم‌های فرزندان تبدیل شدند.»
 
هوشیار در ادمه بستر خانوادگی ظهور فرزند سالاری را توضیح داد و گفت: «تصور کنید خانواده‌ای را که یک فرزند دارد، تمام تمرکز و منابع خانواده به او اختصاص می‌یابد. در حالی که والدین مهارت تربیت فرزند را نیز نیاموخته اند؛ در نتیجه تصور می‌کنند که باید بیش از حد محبت کنند و به تمام خواسته‌های به جا و نابه جای بچه عمل کنند تا به زعم خودشان ناکامی‌هایی که خود تجربه کرده‌اند نصیب فرزندشان نشود. حالت دیگر وقتی است که مثلا مادر شاغل است و وقت کمی برای رسیدگی به بچه دارد به همین دلیل مدام احساس عذاب وجدان دارد که برای فرزندش مادر خوبی نیست، متاثر از همین احساس  مادر تصور می کند زمان‌هایی که در خانه است باید گوش به فرمان بچه باشد و به هیچ کدام از خواسته های بچه نه نگوید.»

هوشیار توضیح می‌دهد: «به عنوان مثال نمونه‌هایی دارم که مادر کارمند است. خسته از سرکار به خانه برمی گردد و انرژی برای بچه‌ای که سرشار از نیاز است ندارد درنتیجه برای راحت کردن وجدان خودش بچه را عادت داده که هر روز با یک هدیه به خانه برود این کار مادر باعث شده که بچه محبت را با کادو تعریف و فهم کند، این بچه با همین ذهنیت بزرگ می‌شود و با همین باور خواسته هایش را بیان می‌کند در نتیجه فکر می‌کند اگر  زمانی والدین خواسته های او را برآورده نکنند به این معنی است که دوستش ندارند و این تصور به رفتار‌های پرخاشگرانه و خودخواهانه منجر می‌شود.»

نسلی خودخواه و بی مسئولیت
هوشیار در ادامه به ویژگی‌های بچه‌هایی که در خانواده‌های فرزندسالار رشد می‌کنند اشاره کرد و گفت: «تجربه چند ساله من نشان می‌دهد که پدیده فرزندسالاری با شدت و ضعف در میان بیش از ۶۰ درصد خانواده‌ها وجود دارد. افرادی که چنین تربیتی دارند اغلب بسیار خودخواه، زیاده خواه و مغرور هستند، انعطاف‌پذیری کمی دارند و اهل مدارا نیستند، قدرت همدلی‌شان بسیار پایین است و توان کمی برای درک هم‌نوعان و میل به کمک به آن‌ها دارند. این افراد همچنین چندان مسئولیت‌پذیر نیستند و تحمل کوچک‌ترین ناملایمتی‌ها را ندارند. شکل‌گیری چنین شخصیتی عجیب نیست وقتی در طول دوران کودکی پدر و مادر اجازه تجربه کردن زندگی را به کودک نمی‌دهند، صفر تا صد کار‌های او  را از خانه گرفته تا مدرسه انجام می‌دهند، حتی کیف و کتابهایش را حمل می‌کنند؛ فردی که این گونه تربیت می‌شود، در کنار این که زندگی کردن را تجربه نمی‌کند، در آینده  در ایجاد روابط اجتماعی و حتی زندگی مشترک با مشکلات بسیاری مواجهه می‌شود، خوب تصور کنید که در آینده با نسلی مواجهه هستیم که واجد چنین خصلت‌هایست! کما اینکه همین الان  هم بچه‌های دهه ۷۰ و ۸۰ تا حد زیادی این ویژگی ها را دارند.»

من کیس‌های زیادی دارم از نوجوانانی که در کنار مسائل خاص دوران بلوغ، بسیار پرخاشگر و سلطه جو هستند، در رابطه به همسالان و روابط اجتماعی خود مهارت ندارند و همچنین در خانه با والدین خود دچار تنش‌های زیادی هستند. در این مرحله، کار که به چنین وضعت دشواری رسید تازه والدین می‌خواهند فرزند را کنترل کنند یا راه و رسم درست زندگی کردن را به او بیاموزند که بسیار دشوار است.»
 
 
 
 

فرزندانی که والدینشان را کتک می‌زنند
محبوبه هوشیار در توضیح والدآزاری به عنوان یکی از مهم‌ترین پیامد‌های سلطه فرزندان در خانواده گفت: «روزانه  با مادران و پدرانی که از دست فرزندان زیاده خواه و ناسازگار خود به تنگ آمده و متحمل انواع خشونت‌ها از طرف فرزندان می‌شوند برخورد می‌کنم. از خشونت‌های کلامی از قبیل تحقیر، توهین و بی احترامی گرفته تا حتی برخورد فیزیکی! نوجوانانی که والدینشان را کتک می‌زنند یا با تهدید به اشکال مختلف می‌ترسانند. شکل دیگری از والد آزاری به این شکل است که والدین خاصه مادر تمام نیاز‌های خود را فراموش کرده و به تمامی وقف فرزند شده است، اما به جای دریافت محبت متقابلی از جانب او، تحمل زندگی برایش دشوار شده است. شرایط کرونایی که درخانه ماندن و اجبار به هم همنشینی والدین و فرزندان را ایجاد کرده، بر میزان این خشونت‌ها افزوده است. در این نزاع‌ها والدین به دلایلی، چون ترس از شنیدن شدن دعوا توسط همسایه‌ها کوتاه می‌آیند تا حدی که حتی اختیار عوض کردن کانال تلوزیون را هم ندارند.»
 

هوشیار افزود: «ظهور اشکال مختلف والدآزاری یک شبه نیست و ریشه در کودکی فرد دارد، کسی که در ایام کودکی با گریه و دعوا و شکستن وسایل خانه والدین را وادار به تمکین کرده، در دوران نوجوانی و جوانی با اعمال بدتری، چون کتک زدن والدین در پی دست‌یابی به خواسته‌های خود است. یا والدینی که از سر علاقه زیاد به فرزند نازپرورده خود القابی مانند ملکه من یا سلطان من می‌دهند، این بچه با این القاب و معنایی که به همراه دارند رشد می‌کند و تصور می‌کند واقعا سلطان و ملکه اند والدین خادم و زیر دست آن‌ها هستند. چنین بچه‌‌هایی بسیار محتمل است که در بزرگسالی و در زندگی اجتماعی دچار مشکل شوند، زیرا در بستر زندگی روزمره، همه مانند پدرو مادرش دست به سینه در خدمت او نیستند این در حالی است که او بر اساس تربیت خود انتظار چنین برخوردی از طرف دیگران را دارد، وقتی که این پاسخ را دریافت نمی‌کند به پرخاشگری، خشونت، قهر و زورگویی به عنوان مثال در ارتباط با دوستانش متوسل می‌شود. زیرا می‌بیند که گروه دوستانش حاضر به پذیرش ریاست و خودمحوری او نیستند. در نتیجه طرد و دچار سرخوردگی می‌شود.»

به خاطر  فرزند همسرتان را فراموش نکنید
محبوبه هوشیار در ادمه بحث خود در خصوص پیامد‌های فرزند سالاری بر خانواده ایرانی به این مساله اشاره کرد که بسیاری از اختلافات و سردی‌های عاطفی در میان زوجین در سال‌های پس از تولد فرزند رخ می‌دهد، زیرا والدین و به ویژه مادران تمام توان، وقت و عشق خود را به بچه می‌دهند، به خاطر او زندگی می‌کنند و تنها به خواسته‌ها و نیاز‌های فرزند اهمیت می‌دهند به گونه‌ای که روابط با همسر نیز تحت شعاع وجود بچه قرار می‌گیرد. بتدریج فرزند در محور تصمیم‌گیری‌ها قرار گرفته و از نوع غذای روز تا مقصد مسافرت برای سفر را او انتخاب می کند. در چنین وضعیتی یکی از زوجین و اغلب مرد، حس می کند که به حاشیه رفته و نیازهای او در در سایه نیازهای فرزند، نادیده گرفته می شود، بعضی از مردها برای جبران این خلا و به دنبال دریافت محبت و توجهی که در آغاز زندگی از همسر خود دریافت می کردند، وارد رابطه موازی با ازدواج می‌شوند.
 
اندازه محبت و توجه باید متناسب با نیاز کودک باشد
محبوبه هوشیار در پاسخ به این سوال که محبت والدین و برآوردن خواسته‌های فرزند به چه شکل باید اعمال شود که فرزند زیاده‌خواه و سلطه‌گر تربیت نشود، گفت: «مهم این است که ما نیاز کودک را با توجه به روند رشد او برآورده کنیم. زیرا بچه در هر مرحله از رشد ضمن اینکه رفتار‌های متفاوتی بروز می‌دهد، نیاز‌های مختلفی نیز دارد. بدیهی است که نیاز‌های یک بچه دو ساله با شش ساله متفاوت است. فهم اینکه در هر مرحله از رشد نیاز بچه به محبت، توجه و برآوردن نیازهایش چگونه است نقش مهمی در روند تربیت دارد.به عنوان مثال یک بچه یک ونیم ساله نوپا بسیار کنجکاو است و میل به تجربه کردن محیط دارد این بچه در این مرحله اگر با سخت‌گیری مادر در منع تجربه کردن محیط مواجه شود، به کودکی عصبی و پرخاشگر تبدیل می‌شود.»
 
مهارت فرزندپروری را کجا بیاموزیم
محبوبه هوشیار در خصوص آموزش مهارت‌های فرزندپروری گفت: «در مراکز خانه‌های سلامت شهرداری کلاس‌های فرزند‌پروری برگزار می‌شود، کتاب‌های خوبی هم در این زمینه به صورت تالیف و ترجمه وجود دارد. امکان کمک گرفتن از روانشناسان هم وجود دارد. اخیرا هم کلینیک‌هایی تاسیس شده که مادر می‌تواند از زمان بارداری خدمات آموزش فرزندپروری دریافت کند.»
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱۶
در انتظار بررسی : ۵
غیر قابل انتشار : ۱۹
مرضیه
|
|
۱۰:۱۵ - ۱۳۹۹/۰۳/۰۶
بعله متاسفانه در این زمانه تربیت فرزند کاری دشوار است و نیاز به مهارت و آموزش بیشتر از قبل حس می شود
ناشناس
|
|
۱۵:۱۳ - ۱۳۹۹/۰۳/۱۷
سلام بازی پشین مخ خراب میکنه مثله سیاتیک
Mobin
|
|
۱۱:۱۵ - ۱۳۹۹/۰۷/۰۴
بخدا اگر چند سال دیگه پدرمو کتک نزدم آدم نیستم حتما میزنم چون الان واسه هرچیز الکی وبی خود وکوچیک بنده رو کتک میزنه درحالی که الان قد من اندازه قد اونه ولی اون انگار که نه انگار سنم بزرگه همچنین پدرهای باید هم این دنیا هم اون دنیا قصاص ببینن درضمن 16سالمه
پریا
|
|
۱۶:۲۱ - ۱۳۹۹/۰۷/۱۷
من خیلی دلهوره دارم می ترسم خجالت می کشم یکی هست ک وابستش شدم نمی تونم ولش کنم می ش کمکم کنید
ناشناس
|
|
۱۷:۰۶ - ۱۳۹۹/۱۰/۰۱
پسرهفده ساله ام مرا کتک میزند در حد توان کار کردم و تمام احتیاجات او را بر آورده کردم ولی اخیر درس نمی خواند از قیافه و هیکل درشت و تپلش راضی نیس و مرا کتک میزند بدنم درد میگیرد. من مادر سرپرست خانواده ام
ربا
|
|
۰۲:۳۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۳۰
همه ی نوجوانان همین طوری شدن خدا رحم کنه برامون پسر منم دست برام باز می کنه روانی شده ۱۶سالشه خیلی فرق کرده خودشو قوی می دونه برادر ۹ ساله ااش را هم می زنه
ناشناس
|
|
۰۱:۵۶ - ۱۴۰۰/۰۳/۱۸
واقعا خجالت نمیکشن این بچه هایی که دست رو پدر و مادرشون بلند میکنن، حالم خیلی بده از نزدیک شاهد این ماجرا بودم، احساس امنیت نمیکنم واقعا داره چه بلایی سرمون میاد، به جایی که این اتفاق میفته میشه گفت خونه، خونه جایی هست که امنیت هست، نمیترسید در آینده همین کاری که با پدر مادر میکنید سرتون بیاد، من نکردم ولی چند شبه خوابم نبرده از ترس اینکه چه بلایی میخاد سرمون بیاد.
ایرانی
|
|
۱۳:۲۵ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
همه ش از بی عقلی بعضی بچه‌هاست .
فاطمه
|
|
۲۱:۳۷ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۸
سلام دخترم ۲۲ سالش و منو که مادرش هستم میزنه
چه کار کنم؟
محترم کام ان زاده
|
|
۰۷:۵۷ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۰
نظرم اینکه سن من۵۵ سالم است پسرم به دستور پدر ش همش فحش و ناسزا م گو ید چکار کنم

۸
پویا
|
|
۲۰:۵۱ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۲
ببینید بدترین کاریه که یه انسان میتونه در طول حیاتی که داره انجام بده من به عینه دیدم که یکی از فامیلامون با پدرش این عمل زشت رو انجام میداد و پدرش رو کتک میزد و البته پدرشم یه چن دفه اونو زده بود ولی پدره خیلی هم باهاش مهربون بود و معمولا پسره دعواهارو شروع میکرد و متاسفانه اون بنده خدا فوت کردن و پسرش الان هی میزنه تو سره خودش که ای کاش اون کارارو نمیکردم ولی دیگه هیچ فایده ای نداره قدره پدر مادرا رو باید دونست واقعا چون نه جایگزین میشن نه تکرار برن دیگه فقط حسرت باقی میمونه پس چه بهتر که باهم مهربون باشیم
ی نوجوون ک ننه باباش و میزنه /
|
|
۰۹:۵۱ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۷
ببینین
نگاهتون خیلی تک بعدیه !
اینکه ذهنتونو گذاشتین فقط روی ی جنبه از قضیه...
درسته بعضی از نوجوونا واقعن از روی زورگویی روی پدرو مادرشون دست بلند میکنن ولی ی گروهیم هستن ک برای دفاع از خودشون میزنن همون قانونی ک خود پدرو مادر ب بچه یاد دادن *بزنی میخوری:)
شماهایی ک بچتون میزنتتون تو بچگی هیچوق دس رو بچه هاتون بلند نکردین؟چرت و پرت بارشون نکردین؟از خودتون نروندینشون ؟!.
حرفم اینه ای کاش میفهمیدین بچه بزرگ کردن فقط ب خورد و خوراک فراهم کردن نیس
الان ی گروه ک نه کل ننه باباها میان میگن مگه تو دوره ی ما اینچیزا بود؟همیشم‌کتک میخوردیم مگ الان دس رو مامان باباهامون بلند کردیم ؟
اولا حضرت علی ی حدیثی دارن ک میگن سنت های خودتونو ب بچه هاتون تحمیل نکنین چون اونا توی دوره متفاوتی از شما زندگی میکنن
تکرار کنم؟دوره ی متفاوت _حالا بماند ک یجورایی عقده هاتونو سره بچه ها خالی کردین هه(و البته ک قرار نیس از حدیث سو استفاده شه و بگیم همه ی کارایی ک میکنن توی نسل ما درسته )

بچت بی ادبه چون بدتربیت شده
کی تربیتش کرده؟خوده تو!
بهش شک داری ؟یعنی ب تربیت خودت ب حاصل و نتیجه خونوادت شک داری .
عدالت میخوای؟ اوک!عدالتو رعایت کن
احترام میخوای ؟بازم باشه ،احترام ببینه احترامم میزاره
اگه من میتونم با بقیه افراد جامعه با کمال ادب و احترام برخورد کنم پس میتونم این رفتارو با خونوادمم داشته باشم
میگی فلان کار بده؟خیلی خب منطقی بشین باهام راجبش صحبت کن چرا داد میزنی؟
بهت میگم درس دارم نمیام بیرون ،بهم نگو افسرده/
حرفم اینه ..بچه ها ایینه ی زندگی خودتونن
همش ب خودتون برمیگرده
عوامل خارجی تاثیرش خیلی کمتر از عوامل داخلیه...
طبق همون قانون و احادیثی ک میگین فرزند باید ب پدرو مادر احترام بذاره
همونام میگن لازمه این قضیه اینه ک پدرو مادر با احترام بجا و مناسب ! ب بچشون یاد بدن ک همه افریده های خداوند دارای ارزشند و منه پدر یا مادر تو نسبت ب اونا برای *تو** ارجعیت دارم یونو؟
انتظار داری هرچی میگی بگه چشم؟
مگه تو عقل کلی ک همه حرفات درست باشه؟مگه بچت سگ یا ربات یا ی موجود بی ارادس ک تو براش تعیین کنی چیکار کنه ؟یجور فاز برداشتین انگار خودتون از اول چهل ساله از قعر اسمون افتادین پایین /
خب ازادی بده
من دارم رشد میکنم من نیاز ب استقلال دارم
من مطیع تو نمیشم!میگی بچه همسایرو نگا کن هرچی بهش میگن میگه چشم!؟مگه من بچه همسایم؟من همینم ک هستم
ادما چن گروهن ی گروه مطیعن و ی گروه ریاست طلب ی گروهم هماهنگ کننده ..
اگ قرار باشه همه یجور باشن و ی راه حل داشته باشن ک سنگ رو سنگ بند نمیشه
چرا گیر دادین ب چنتا کلیشه ؟

ولی تهش همه اینارو گفتم بگم ..شاید خورد خورد بچه هاتونو روانی کنین ،ولی روزی ک برگشتن و توروتون وایسادن نگین نمک خورده نمکدون شکسته
راجب هرچیزی ک بخواین میتونین بحث کنین ولی اول و اخر کارای بچه هاتون چ خوب چ بد شماها ی ربطی بهش دارین


_تنبل بی عرضه بیخاصیت باباش ؛)
_بی نظم بی مسئولیت اضافه زندگی شروع بدبختیای مامانیش^~^
کریم
|
|
۱۵:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۹
نسل انقلابی دست پرورده خودتونن دیگه .. پیرمرد شصت ساله تو صیغه خونه وله عوض مواظبت خانواده جای شکایت نداره. سیستم کثیفیه که خودتون راه انداختین. مومنین انقلابین دیگه
مریم
|
|
۱۷:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۹/۰۱
پسر من ۱۸ سالشه و منو کتک میزنه.من از همسرم جدا شدم زمانی که جدا شدم پسرم ۲ ساله بود من در خانواده ای بسیار آرام و پدر و مادری که بی نظیر بودن بزرگ شدم ولی متاسفانه پسرم دائما از من ایراد میگیره و مقصر تمام مشکلات که تو زندگیش داره من میبینه .دیشب داشت منو خفه میکرد من واقعا ازش میترسم اصلا احساس امنیت نمیکنم .من متاسفانه خیلی به خواسته های اون عمل کردم نتیجه اش اینه که میبینم
ناشناس
|
|
۲۱:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۹/۰۲
فقط میتونم بگم ازاینکه پسر ندارم خیلی خوشحالم....
ناشناس
|
|
۰۷:۲۶ - ۱۴۰۰/۱۰/۲۲
سلام ما پنج برادریم یه خواهر که یه مادر مریض حال داریم کارهایابهتر بگم حرفهایی که میزنه باعث دیگران می شود‌ برادربزرگتر دورانی که من مجرد بودم مادرم میزد بعددو مین برادر هم همین تر شد من که برادر سه ومی هستم هیچ بی احترامی نکردم ولی چهارمی که لال کره که انشالاهمین طوربماند واخری که تواین چندروزچندین با مادرموزده که اسمش قهرمان هست حالانمی دونم چه کارکنم که مادرم راحت زندگی کنه خودم الازن وبچه دارم مشکلات گذشتم ازارم میده وبیشترازاین که مادرداره اذیت میشه پدرم که بود بازخوب بود ولی الا‌می ترسم برم عبدل ابادکاردست خودم بدم خیلی بده مادرشب وروز‌ نخوابه بچه رابزرگ کنه والا دست موزدشو بدن خیرنبینن انشالا الهی امی