واکنش زیدآبادی به مجازات ضاربان آمر به معروف؛ «مردم اعصاب راحتی ندارند»

احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی در مطلبی با عنوان «مفسده‌ای از این بالاتر؟» درباره درگیری‌های اخیر آمران به معروف با مردم بر سر حجاب نوشت: «مردم این روز‌ها به دلیل مشکلات بی‌شمار اقتصادی و خانوادگی، اعصاب راحتی ندارند و از هر سو احساس تنگنا و سختی می‌کنند.»

کد خبر: ۱۵۴۴۵۴
۱۱:۳۴ - ۲۸ مرداد ۱۴۰۲

دیدارنیوز: «مرد با خود می‌گوید؛ در این وانفسای طاقت‌سوز، چه کار به موی زن و بچۀ من دارید و چرا نمی‌گذارید که اعصاب‌مان لحظه‌ای راحت و آرام باشد؟ مشکلی که حل نمی‌کنید، گره بر گره هم که می‌افزایید و بعد تمام مشکل دنیا، روسری زن و دختر من شده است؟»

زیدآبادی در صفحه اجتماعی خود نوشت: «در هفته‌های اخیر، "بازداشت یا صدور حکم مجازات ضاربِ آمر به معروف" در فلان نقطۀ کشور، به صورت خبری تکراری در آمده است.

این خبر‌ها نشان می‌دهد که تداوم "امر به معروف و نهی از منکر" به شیوۀ رایج، با عکس‌العمل شماری از افراد جامعه روبرو می‌شود و به درگیری فیزیکی می‌انجامد. تبعات درگیری فیزیکی برای هر دو طرف ماجرا، طبعاً آسیب‌زا و پرهزینه است و تکرار آن، هزینه‌های مادی و آسیب‌های روحی و روانی جامعه را به شدت بالا می‌برد.

نخستین شرط "امر به معروف و نهی از منکر" طبقِ عموم رساله‌های عملیه، این است که مفسده‌ای به دنبال نداشته باشد و چنانچه حتی احتمال مفسده‌ای هم برود، انجام آن جایز نیست.

حال چه مفسده‌ای بالاتر از احتمال برخورد فیزیکی که علاوه بر جراحت سطحی یا عمقی برای یک طرف و تبعید و شلاق و جزای نقدی برای طرف دیگر، خانواده‌ها را پریشان و جامعه را نیز ناامن و هراسناک می‌کند؟

مردم این روز‌ها به دلیل مشکلات بی‌شمار اقتصادی و خانوادگی، اعصاب راحتی ندارند و از هر سو احساس تنگنا و سختی می‌کنند.

شهروندی را فرض کنید که صاحب‌خانه، کرایۀ منزل اجاره‌ای او را بیش از کلِ درآمد ماهانه‌اش بالا برده، یا برای خرید داروی بیماری صعب‌العلاج پدر پیرش درمانده شده، یا افسردگی فرزندش او را عاصی کرده است. حال این شهروند برای لحظه‌ای خلاص شدن از این همه دل‌مشغولی توانفرسا، به همراه خانواده‌اش پا از خانه بیرون می‌گذارد، اما ناگهان فردی در جلوی آن‌ها ظاهر می‌شود و به زن یا دخترش تذکر می‌دهد که موی سرشان را بپوشانند!

چنین تذکراتی حتی اگر بدون اهانت هم باشد، به مثابۀ آخرین مثقالِ باری است که کمر شتر را خم می‌کند و یا مثل آخرین دانۀ برفی است که شاخۀ درختی را از بیخ و بن می‌شکند. مرد با خود می‌گوید؛ در این وانفسای طاقت‌سوز، چه کار به موی زن و بچۀ من دارید و چرا نمی‌گذارید که اعصاب‌مان لحظه‌ای راحت و آرام باشد؟ مشکلی که حل نمی‌کنید، گره بر گره هم که می‌افزایید و بعد تمام مشکل دنیا، روسری زن و دختر من شده است؟

با چنین وضعیت عینی و ذهنی، آیا غیرطبیعی است که ناگهان از کوره در برود و تمام خشم و قهرش را بر سر آن فرد خالی کند؟ بخصوص که آن فرد را مستقیم و غیرمستقیم عامل فلاکت خود هم به حساب می‌آورد.»

مطلب مرتبط:

تبعید و شلاق برای ضارب بانوی آمر به معروف

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: