ناامیدی «جناح» نمی‌شناسد (گفت‌وگو با اشرف بروجردی، رئیس کتابخانه ملی)

بستگی به این مساله دارد که اصلاح‌طلبان با چه کسانی بخواهند ائتلاف کنند. باید دید که این افراد چقدر شاخص‌ها و معیار‌های مورد نظر اصلاح‌طلبان را خواهند داشت. به هر حال حمایت صرف که معنی ندارد. باید ارتباط دقیقی طی این ائتلاف بین طرفین تبیین شود تا مناسبات بین جریان اصلاحات و کسانی که با آنان ائتلاف می‌کنیم، مشخص شود. حمایت از یک جریان نیز نباید باعث شود که چشممان را بر ناکارآمدی‌ها ببندیم. اصلاح‌طلبان باید در عین حمایت نقد سازنده را نیز در دستور کار خود قرار دهند.

کد خبر: ۱۴۷۹۸
۱۰:۱۲ - ۲۸ آبان ۱۳۹۷

دیدارنیوز ـ جریان اصلاحات از آغاز در جریان سیاست ورزی، فراز و فرودهای بسیاری را از سر گذرانده است. جریانی که یک زمان داعیه‌دار تغییر فضا و گسترش آزادی‌های مصرح در قانون اساسی بود و در عین حال برخی سردمدارانش اوایل انقلاب حامی گفتمان اقتصادی چپ بودند. اکنون اما شرایط تغییر کرده است. تغییر زمانه زبان جدیدی برای سخن گفتن می‌طلبد و در یافتن مختصات این زبان جدید وظیفه اصلاح‌طلبان است. هر جریانی برای ادامه حیات خویش نیاز به نو کردن گفتمان خود دارد. از اواخر سال ۹۶ پالس‌هایی از سمت جامعه منتشر شد که نشان می‌داد جریان اصلاحات نیز باید وارد دوره جدید گفتمانی خود شود. گفتمانی که بتواند پاسخگوی نیازهای جدید جامعه باشد. در عین حال تحریم‌های اقتصادی که به سبب سیاست‌های خصمانه آمریکا بر کشور تحمیل شد، بیشتر بر گرده جامعه سنگینی می‌کند. مساله‌ای که هرچه بیشتر ضرورت تعامل در سطوح مختلف تصمیم‌گیری را نشان می‌دهد. به عقیده اشرف بروجردی، رئیس کتابخانه ملی و رئیس کمیته بانوان ستاد حسن روحانی در انتخابات ۹۶ همه مشکلات امروز جامعه به حسن روحانی باز نمی‌گردد. وی بیان می‌کند: «این مشکلات تبعات وجود رفتارهایی است که در دستگاه‌های مختلف ممکن است شکل گرفته باشد. نمی‌خواهم کسی را متهم کنم. در نظام جمهوری اسلامی یک تصمیم‌گیر واحد به آن معنا وجود ندارد، دولت به تنهایی مسئول همه تصمیمات نیست و مداخلاتی از سوی بخش‌های دیگر صورت می‌گیرد. از این رو دولت نمی‌تواند به همه اهدافش دست یابد.» این فعال سیاسی اصلاح‌طلب همچنین تاکید دارد که باید هیات دولت با مردم وارد دیالوگ شوند. او تصریح می‌کند: «شاید آنقدر مشکلات در دولت زیاد است و درگیر حل مشکلات مردم هستند که کمتر فرصت دارند تا با مردم در ارتباط نزدیک‌تری باشند. کمتر پیش می‌آید که وزرا بین مردم بروند و از نزدیک با آنها تعامل کنند. البته سفرهای استانی ادامه پیدا کرده است اما بیشتر برای افتتاح پروژه‌ها، راه اندازی کارخانه‌ها و کلنگ زنی یک پروژه بوده است، اما بودن در بین مردم و صحبت با آنها یک رویه است که می‌تواند مفید باشد».

جریان اصلاحات در چند انتخابات پیشین توانست آرای بسیار خوبی را به خود اختصاص بدهد. با این حال از اواخر سال گذشته تحلیل چهره‌های سیاسی اصلاح‌طلب به این سمت متمایل شد که مردم از اصلاحات ناامید شده اند. به نظر شما برای بازگشت سرمایه اجتماعی امروز اصلاح‌طلبان چه کار باید بکنند؟ آیا مردم از اصلاح‌طلبان ناامید شده‌اند؟

در سال 96 که اصلاح‌طلبان حامی دولت و آقای روحانی بودند، مخاطره جدی وجود داشت که اصلاح‌طلبان نتوانند دیدگاهشان را نشان داده و به موفقیت برسند. اما در عین حال بخش عمده موفقیت و آرای آقای روحانی مربوط به حمایت اصلاح‌طلبان از ایشان بود. این ناامیدی که امروز در جامعه به وجود آمده است، مربوط به تفکر و جریان خاصی نیست. بلکه این ناامیدی مربوط به مشکلاتی است که در جامعه وجود دارد. درست است که اصلاح‌طلبان در اینکه مردم را پای صندوق رأی بکشانند تا به آقای روحانی رأی دهند، پیشتاز بوده‌اند و امروز مردم با مشکلاتی مواجه هستند ولی بسیاری از این مشکلات ارتباطی به آقای روحانی ندارد. اینها مسائل و مشکلاتی است که در جامعه وجود دارد. باید حواسمان را جمع کنیم که اگر اختلاف نظر، مشکل و ناامیدی‌ای در جامعه وجود دارد، معطوف به اصلاح‌طلبی و غیر اصلاح‌طلبی نشود. این ناامیدی در اصل مربوط به مشکلاتی است که به دلیل تحریم‌ها در جامعه ایجاد شده است. با توجه به اینکه اصلاح‌طلبان از آقای روحانی حمایت کردند باید دید که این جریان سیاسی در انتخابات آتی باید با چه نگاهی وارد انتخابات شوند و چه سیاستی را در پیش بگیرند. سیاست اصلاح‌طلبان این است که همچنان از دولت حمایت کنند و آقای روحانی را مورد حمایت خودشان قرار دهند تا دولت بتواند از پس مشکلاتی که پیش رویش قرار گرفته بر بیاید. در عین حال به دلیل مشکلاتی که در عرصه بین‌الملل و داخلی بر دولت نازل شده است، خیلی از این مشکلات معطوف به دولت نیست. به عبارت دیگر دولت مسبب تمام مشکلات جامعه نیست. در عین حال اصلاح‌طلبان باید به نقد مشفقانه دولت بپردازند. همانطور که تا کنون نقدهای خودشان را به دولت بیان کرده‌اند، از این پس نیز باید در مسائل و تصمیمات مختلف با دولت تعامل کنند. این مشکلات تبعات وجود رفتارهایی است که در دستگاه‌های مختلف ممکن است شکل گرفته باشد. نمی‌خواهم کسی را متهم کنم. در نظام جمهوری اسلامی یک تصمیم گیر واحد به آن معنا وجود ندارد، دولت به تنهایی مسئول همه تصمیمات نیست و مداخلاتی از سوی بخش‌های دیگر صورت می‌گیرد. از این رو دولت نمی‌تواند به همه اهدافش دست یابد. در عین حال اصلاح‌طلبان به حمایت از دولت ادامه خواهند داد. ابزار کاری که اصلاح‌طلبان برای ارتباط با مردم می‌توانند به کار بگیرند، گفت‌وگو است. اگر دولت یا اصلاح‌طلبان یک رسانه اثرگذار داشتند، می‌توانستند بخشی از این ناامیدی را به امید تبدیل کنند. متاسفانه همه تصمیمات به عهده دولت نیست و سنگ اندازی و کارشکنی بر سر راه دولت وجود دارد. حتی سیاست‌های صداوسیما نیز در جهت حمایت از دولت نیست و بیشتر به نقد دولت می‌پردازد. همین مساله باعث شده است که نتوان امید لازم را در سطح جامعه ترویج کرد. اصلاح‌طلبان به دنبال حمایت از آقای روحانی هستند و ابزارشان گفت‌وگو است و گفتمانشان دادن امید به جامعه است؛ نه ایجاد ناامیدی.

چهره‌های سیاسی اصلاح‌طلب زمانی با محدودیت بیشتری مواجه بودند و شرایط شان سخت‌تر از شرایط کنونی بود. الان شرایط جامعه چه تفاوتی دارد که چهره‌های این جریان سیاسی احساس می‌کنند، جامعه از آنها ناامید شده است؟

در دوره اصلاحات روزنامه زیاد بود و بخشی از صدای مردم از طریق همین روزنامه‌ها منعکس می‌شد و فضای باز سیاسی در دانشگاه‌ها، مدارس و مراکز علمی فراهم‌تر از امروز بود. درست است که سنگ اندازی بر سر راه دولت زیاد بود اما فضای گفت‌وگو و تعامل با جامعه بدون واهمه بیشتر از امروز بود. همین امر باعث می‌شد که صدای مردم شنیده شود و مردم احساس می‌کردند که به هر حال حرفشان را گفته‌اند. اما امروز این شرایط کمتر وجود دارد. مردم احساس می‌کنند که حرف‌هایشان چندان راه به جایی نمی‌برد. در عین حال واقعا سطح زندگی مردم به لحاظ اقتصادی نامناسب‌تر از دوران اصلاحات است. در آن زمان بسیاری از مسائل و مشکلات اقتصادی مردم حل شده بود. کارخانه‌ها فعال شدند، میزان بیکاری کاهش پیدا کرد. اگر یادمان باشد در دوره اصلاحات به خودکفایی گندم رسیدیم که مساله بسیار مهمی بود. همه این مسائل نشان می‌دهد که وضع رفاهی و معیشتی جامعه بهتر از امروز بوده است. اگرچه آن زمان نیز اصلاح‌طلبان رسانه ملی را کنار خود نداشتند اما مردم اگر احساس رضایت از زندگی شان بکنند، امیدوار‌تر می‌شوند. امید مردم با توجه به وضعیت اقتصادی شان بهتر بود. در شرایط کنونی تحریم‌ها وضعیت خطیری برای جامعه ایجاد کرده است و بیشتر فشار تحریم‌ها بر جامعه تحمیل می‌شود.

تعامل دولت و وزرا با مردم از ابتدای دولت آقای روحانی چطور بوده است؟ به ویژه در دوره دولت آقای روحانی شما این تعامل را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا اکنون دولت برنامه‌ای برای افزایش امید جامعه از طریق وزرا دارد؟

فکر می‌کنم یکی از تفاوت‌های دولت اصلاحات با این دوره در همین مساله بود. در دولت اصلاحات هر وزیری موظف بود که یک روز از برنامه کاری خود را به پاسخگویی به مردم اختصاص دهد. این مساله تبدیل به یک فرهنگ در هیات دولت شده بود. خیلی از مردم از این طریق خواسته شان را مطرح می‌کردند. امروز کمتر می‌بینیم که وزرا مساله‌ای را با مردم مطرح کنند و رودررو با آنها صحبت کنند. این مطلب را به این خاطر می‌گویم که مردم احساس می‌کنند خواسته‌های شان برآورده نشده. شاید آنقدر مشکلات در دولت زیاد است و درگیر حل مشکلات مردم هستند که کمتر فرصت دارند تا با مردم در ارتباط نزدیک‌تری باشند. کمتر پیش می‌آید که وزرا بین مردم بروند و از نزدیک با آنها تعامل کنند. البته سفرهای استانی ادامه پیدا کرده است اما بیشتر برای افتتاح پروژه‌ها، راه اندازی کارخانه‌ها و کلنگ‌زنی یک پروژه بوده است. اما بودن در بین مردم و صحبت با آنها یک رویه است که می‌تواند مفید باشد.

دولت آقای روحانی به لحاظ سیاست گذاری‌های اقتصادی چقدر موفق بود؟ سیاست‌های اقتصادی دولت بعد از تحریم‌ها و مشکلات معیشتی به وجود آمده برای مردم، باید بیشتر به سمت فراهم کردن حداقل‌های زندگی برای مردم و سیاست‌های دولت رفاهی پیش برود یا همچنان باید به سیاست‌های تعدیل ساختاری و خصوصی سازی‌ها ادامه دهند؟

بسیار مهم است که دولت به هر طریقی که می‌تواند نیازهای اولیه مردم را تامین کند و اشتغال ایجاد کند اما این مساله مغایر با سیاست خصوصی‌سازی نیست. دولت باید با دستگاه‌ها، کارخانه‌ها و سرمایه‌گذاران تعامل کند که از این طریق بتواند بخش عمده اقتصاد را با مشارکت اشخاص ثروتمندی که دارای سرمایه و انگیزه برای راه اندازی کسب و کار هستند، پیش برود. البته به این معنا نیست که دولت نسبت به سیاست‌های اقتصادی بی توجه باشد. دولت باید برای تامین نیازهای اولیه و حداقلی جامعه تلاش کند و در عین حال خصوصی‌سازی را نیز پیش ببرد.

ائتلاف اصلاح‌طلبان با معتدلین اصولگرا را در ادوار انتخاباتی آتی به صلاح می‌دانید؟ بالاخره وضعیت کنونی نسبت به سال‌های 96 و 92 متفاوت است. این شرایط جدید به لحاظ سیاست ورزی چه الزاماتی را برای اصلاح‌طلبان به وجود می‌آورد؟

بستگی به این مساله دارد که اصلاح‌طلبان با چه کسانی بخواهند ائتلاف کنند. باید دید که این افراد چقدر شاخص‌ها و معیارهای مورد نظر اصلاح‌طلبان را خواهند داشت. به هر حال حمایت صرف که معنی ندارد. باید ارتباط دقیقی طی این ائتلاف بین طرفین تبیین شود تا مناسبات بین جریان اصلاحات و کسانی که با آنان ائتلاف می‌کنیم، مشخص شود. حمایت از یک جریان نیز نباید باعث شود که چشممان را بر ناکارآمدی‌ها ببندیم. اصلاح‌طلبان باید در عین حمایت نقد سازنده را نیز در دستور کار خود قرار دهند.

ائتلاف با معتدلین را در چشم اندازی که امروز پیش روی جامعه قرار دارد، به صلاح می‌دانید؟ بالاخره جامعه خیلی نسبت به محافظه‌کاری و اصولگرایی تمایلی ندارد. از این وجه موافق ائتلاف هستید یا فکر می‌کنید که اصلاح‌طلبان باید در انتخابات آتی با پرچم اصلاح‌طلبانه پا به میدان انتخابات بگذارند؟

مردم در انتخابات آتی به کسی رأی می‌دهند که بتواند مملکت را نجات دهد و مشکلاتشان را حل کند. چهره‌ای که بتواند نیازهای جامعه را تامین کند، با هدایت احزاب، گروه‌ها و جهت‌گیری مناسب، مورد قبول مردم قرار می‌گیرد. به نظر من این مساله خیلی مهم است. در انتخابات 96و 92 آقای روحانی با شعار اعتدال به میدان آمد؛ نه مشخصا با شعار اصلاح‌طلبی و نه با شعار اصولگرایی. شاید مردم در انتخابات آتی نیز اعتدال را بهترین گزینه برای انتخاب بدانند. چنین مساله‌ای در آینده مشخص می‌شود. تا انتخابات ریاست جمهوری بعدی هنوز زمان باقی است و از این رو ممکن است مردم دوباره نسبت به گفتمان اعتدالی اقبال نشان دهند. اصلاح‌طلبان نیز باید بر اساس شرایط همان زمان تصمیم بگیرند که با کدام طیف سیاسی می‌خواهند همراه شوند. امروز اما شرایط به گونه‌ای است که ممکن است مردم به گفتمان اعتدالی رأی دهند.

 

منبع: آرمان/۲۸ آبان ۹۷

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: