تاثیرات سیاسی و اجتماعی توافق ایران و آمریکا

گفت‌وگوی ملی پس از برجام؛ آری یا نه؟

برجام به فرجام خود نزدیک و قبح توافق با دشمن توسط جریان انقلابی شکسته می‌شود اما پرسش اینجاست که «برای ترمیم و بازگرداندن سرمایه اجتماعی از دست رفته، با گلایه‌مندان، چهره‌های دلسوز و منتقد و جریان‌های به حاشیه رفته داخل نظام هم می‌توان گفتگو و توافق کرد؟»

کد خبر: ۱۳۵۸۹۹
۱۸:۳۳ - ۳۰ مرداد ۱۴۰۱

 

دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی*: حسن روحانی در بحبوحه تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ در یک سخنرانی در هیات دولت گفت: «امروز همه از مذاکره سخن می‌گویند و چه خوب است نهایتا همه به این مهم رسیده‌اند که اصل مذاکره و تعامل با جهان چیز خوبی است.» اشاره حسن روحانی به مناظرات و موضع‌گیری پنج نامزد اصولگرا و انقلابی انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ بود که همگی بخشی از برنامه‌های خود را در بسته مذاکرات هسته‌ای برای رفع تحریم‌ها تعریف و تحلیل می‌کردند. روحانی کسانی را مورد اشاره قرار داده بود که در مجلس دهم کاغذی را به عنوان نماد برجام آتش زدند و همچنین اشاره مستقیم او به افرادی چون سیدابراهیم رئیسی، علیرضا زاکانی، محسن رضایی، سعید جلیلی و قاضی‌زاده هاشمی، پنج نامزد اصولگرا بود که تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰، عموما توافق هسته‌ای را سراسر خسارت می‌دانستند و تا توان داشتند بر سر راه توافق با دولت جدید آمریکا سنگ‌اندازی کرده بودند.

پس از یک سال که از عمر دولت سیزدهم گذشته و در مقطعی که مجلس انقلابی یازدهم سه ساله می‌شود، توافق ایران با غرب بر سر برجام به لحظات پایانی رسیده است. توافقی که با دشمن صورت می‌گیرد و حتما پس از امضا و نهایی شدن، همین دولت و مجلس انقلابی در باب پیروزی و مزایایی که از رهگذر و مسیر این توافق نصیب کشور شده است سخن‌ها خواهند راند. حتما هم توافق و تعامل و معامله با جهان مزیت و فرصت برای کشور به همراه خواهد داشت اما موضوع، اصل توافق، کیفیت آن، برد، باخت و اینکه چه داده‌ایم و چه گرفته‌ایم، نیست. موضوع مورد تمرکز این یادداشت نفس تعامل در حکمرانی است، چه در عرصه بین‌المللی و چه در جغرافیای داخلی.

ما متوجه شده‌ایم مذاکره و در نهایت توافق و تعامل با خارجی‌ها از نوع دشمنش، حتی توسط نیروی‌های انقلابی خودمان امری شدنی و مفید است و کسی از آن خجالت نمی‌کشد. خودشان حتما به آن خواهند بالید و اصلاح‌طلبان در حاشیه نیز، مانند همیشه به استقبال هر نوع مذاکره، توافق و تعامل می‌روند و مشکلی از باب اتفاق و وحدت نظر در کشور حداقل در این مقطع و این مورد وجود ندارد، اما در داخل چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا دولت و مجلس انقلابی و کلا خاستگاه حاکم بر نهاد‌های اصلی و قوای سه گانه جمهوری اسلامی، جایگاهی برای مذاکره، گفتگو و تعامل با احزاب، شخصیت‌ها و جریان‌های گلایه‌مند داخل نظام قائل خواهد شد؟

میزان مشارکت و رای مردم در دو انتخابات مجلس ۹۸ و ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نشان داد که جمهوری اسلامی ایران ضمن اینکه سرمایه اجتماعی خود را از دست داده، با یک شکاف خاستگاهی مواجه شده و طبقات اجتماعی بالا، متوسط و پایین دچار دگرگونی شده‌اند و به آرامی به سمت ایجاد دو طبقه اقلیت فرادست و اکثریت فقیر می‌رویم.

شکاف و طبقه‌بندی که ریشه در عملکرد بیش از سه دهه اخیر دارد. بخش زیادی از عوامل و دلایل حضور سرمایه اجتماعی در کارزارهایی چون انتخابات، ناشی و متاثر از اعتمادی بود که بخش قابل توجهی از مردم به خاستگاه اصلاح‌طلبی و چهره‌های کاریزماتیک این جریان سیاسی داشتند.

چون این جریان و چهر‌ه‌های سیاسی به دلایل آشکار و پنهان زیاد نتوانستند به وعده‌های خود عمل کنند، ایجاد یاس و بی‌اعتمادی کرده است. این موضوع باعث شد این بار و در دو اتفاق سیاسی مهم اخیر آن بدنه اجتماعی نقشش را در سرنوشت خود بی‌اثر تلقی کرده و دیگر با طناب هیچ شخص و جناحی به چاه نرود. شواهد نیز می‌گویند و کارشناسان هم معتقدند حکمرانی در ایران با بحران مشروعیت و مقبولیت مواجه است و تقریبا همه کارشناسان چپ و راست و انقلابی و اصلاح‌طلب به این خلاء اذعان دارند.

با ملاحظه این شرایط و در آستانه توافق احتمالی هسته‌ای ایران با آمریکا تقریبا این پرسش که آیا توافق، گفتگو و تعاملی مانند آنچه نظام جمهوری اسلامی با دشمنان سنتی خود انجام داده، می‌تواند به سمت حل مسائل داخلی تعمیم یابد و در جهت رفع گلایه‌های داخلی و معطوف به ترمیم و بازگرداندن سرمایه اجتماعی، ورژن داخلی آن نیز در دستور کار قرار گیرد؟ آیا غیرعقلانی است که انتظار داشته باشیم نظام تمام سرمایه سیاسی و ملی خود را برای رسیدن به سطحی از همگرایی و اتحاد به میدان آورده و نسخه تعامل داخلی را هم عملیاتی کند؟ چطور می‌شود با دشمنی به نام آمریکا تعامل کرد و دوستانی مانند مصطفی تاجزاده در زندان و مهندس موسوی در حصر و سید محمد خاتمی در محدودیت و پشت موانع آشکار و پنهان نهاد‌های امنیتی و تصمیم‌گیرنده باشند؟

از طرفی به نظر می‌رسد ما نباید منتظر هیچ موفقیت مهمی بر پایه توسعه همه جانبه باشیم، جر اینکه اولا مردم را پشت تصمیمات مسئولان داشته باشیم و توافق ضمنی آن‌ها را کسب کرده باشیم و از طرفی جمهوریت نظام برای تقویت انتخابات و نظارت که در زندگی نباتی قرار دارد را احیا و به سیستم حکمرانی بازگردانیم. این انتظار مستلزم مهیا کردن فرصت برابر برای همه ایرانیان و جریان‌های اجتماعی و سیاسی برای مشارکت در اداره کشور است.

*روزنامه‌نگار و فعال سیاسی

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: