آینده برجام در مناظره دو کارشناس

زیباکلام: ایران و آمریکا در هماهنگی کامل هستند/ زیدآبادی: مذاکرات به بن‌بست نرسیده

مذاکرات برجام که بعد از حمله پوتین به اوکراین متوقف شد، گویا بین ایران و آمریکا به صورت محرمانه مسیر دیگری را طی می‌کند، در این گزارش دو کارشناس سیاسی و بین‌الملل، فکت‌هایی ارائه می‌دهند که این گزاره را واقعی‌تر می‌کند.

کد خبر: ۱۲۸۵۳۵
۰۸:۰۰ - ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۱

 

دیدارنیوز _ اسفندیار عبداللهی: چه مولفه‌هایی باعث شد برجامی که در سال ۹۴ مردم را خوشحال کرد، در ۱۴۰۱ به بن‌بست بخورد؟ این پرسش و مباحثی، چون صلح ابراهیم بین اعراب و اسرائیل، جنگ اکراین، افزایش صادرات نفت ایران به چین، افزایش قیمت جهانی نفت و تلاش‌های جدید اردوغان برای گسترش روابط با اسرائیل و عربستان و تاثیر همه این موارد بر رکود مذاکرات ایران و غرب، تحلیل‌های فراوانی را به دنبال داشته است. این در حالی است که با وجود توقف ظاهری مذاکرات، لحن آمریکا نسبت به ایران آرام‌تر از همیشه شده و اسرائیل نیز مثل گذشته تحرکی از خود نشان نمی‌دهدو به این موارد باید قریب‌الوقوع بودن دایر شدن روابط بین ایران و عربستان با وساطت عراق را هم افزود.

واقعا چه خبر است و آیا همه چیز در این رابطه از روی میز به زیر میز رفته است؟ به نظر می‌رسد همان گونه که یکی از عوامل توقف مذاکرات پس از آغاز جنگ اوکراین و باج‌خواهی پوتین از برجام بود، به گِل نشستن ماشین جنگی روسیه در اوکراین نیز خود باعث احیای مذاکرات و حصول عامل حصول یک توافق بین ایران و آمریکا باشد.

دور از ذهن نیست که جمهوری اسلامی که تعداد زیادی از تخم مرغ‌های خود را در سبد روسیه گذاشته بود، اکنون که روسیه می‌رود به غولی بی شاخ و دم تبدیل شود و ائتلاف‌های پیرامونی ایران در حال رقم زدن آینده دیگری برای کشور‌های اطراف هستند، جمهوری اسلامی نه از روی میل که بر اساس نیاز و تعریف جدید از دکترین خود، تن به یک نوع مصالحه با غرب بدهد. البته این‌ها همه از فکت‌های موجود و تحلیل داده‌ها حاصل می‌شود و بعید نیست کلا ماجرا به سمت و سوی غیر قابل پیش‌بینی دیگری برود.

کارشناسان چه می‌گویند؟

در این رابطه دو کارشناس شناخته شده سیاست داخلی و روابط خارجی یعنی صادق زیباکلام و احمد زیدآبادی در یک برنامه زنده اینستاگرامی نظراتی کم و بیش نزدیک به تحلیل فوق داشتند. برای جلوگیری از اطاله کلام، نظر و پاسخ این دو کارشناس به پرسش‌های احمد وخشیته پژوهشگر و استادیار دانشگاه دوستی ملل روسیه و استاد مهمان گروه مطالعات منطقه‌ای دانشگاه ملی اوراسیا را با هم مرور می‌کنیم.

احمد زیدآبادی: پذیرش برجام ظریف اقدام تاکتیکی و موقتی نظام برای عبور از فشار‌ها بود

بعد از بن بستی که آقای احمدی نژاد در گفتگو‌ها با کشور‌های اروپایی به وجود آورد، مردم از طریق انتخابات به حاکمیت گفتند که گفتمان مصالحه و تعامل با دنیا که توسط حسن روحانی در رقابت‌های انتخاباتی مطرح شده بود را تایید می‌کنند، نظام هم این پیام را گرفت و شرایط پیشبرد این استراتژی را در دولت یازدهم فراهم کرد. شخص رئیس جمهور دولت یازدهم به عنوان یک روحانی عملگرا مورد تایید سیستم هم بود و نهایتا امضای برجام در ۱۳۹۴ نشانه همین تعامل و خواستن توافق هم از سوی حاکمیت و هم از سوی مردم بود.

این سیاست نظام امید‌هایی را در جامعه هم ایجاد کرد. اما ریاست جمهوری روحانی و فواید برجام به عنوان یک راهبرد، از سوی هسته مرکزی قدرت پذیرفته نشد و فقط به اندازه‌ای که اموراتشان بگذرد و از رهگذر آزاد شدن منابع ایران بتوانند نیات خود را پیش ببرند به آن نگاه شد. در واقع پذیرش برنامه تعاملی روحانی و تن دادن به امضای برجام یک حرکت تاکتیکی برای عبور از فشار‌ها و تحریم‌ها از سوی نظام بود.

اما سنگ اندازی‌های سر راه توافق و حتی مانع‌تراشی گروه‌های انقلابی برای دولت روحانی سیستم را در بالاترین سطح دچار چالش کرد. ظهور ترامپ نیز این مشکلات را دو چندان کرد و به آن سرعت داد و جناح مخالفان برجام در ایران و آمریکا در قراردادی نانوشته تا نابودی آن پیش رفتند. ترامپ می‌گفت؛ برجام دست جمهوری اسلامی برای دخالت در منطقه و تقویت نیرو‌های نیابتیش را باز کرده است.

در داخل هم در طناب‌کشی بین دو گروه حاکم بر سر برجام، سرانجام طرف ضعیف - که دولت و قوه مجریه بود- بازی را تماما به رقیب باخت و کشور را از نظر اقتصادی و هم از نظر اجتماعی با بحران مواجه کرد. سیستم تلاش داشت که دولت و جناح اصلاحات را بی‌برنامه، خودباخته و واداده به غرب معرفی کند، که بگویند با برجام، کشور به آمریکا وابسته می‌شود و اگر ما قوه مجریه را در دست داشته باشیم و بیاییم، همه چیز را درست می‌کنیم.

تحریم‌هایی که توسط ترامپ برگشته بود و بخش‌های جدیدی که به آن افزوده شده بود، اثر کرد و بحران‌های قدیم و جدید بر روی هم انباشته شدند. در چنین وضعیتی شاهد یک انتخابات ضعیف در سال ۱۴۰۰ بودیم. دلیل عدم مشارکت مردم هم این بود که مردم به این نتیجه رسیده بودند که امکان اصلاح و نقش‌آفرینی مردم در تعیین سرنوشت و مشارکت در ترسیم نقشه راه کشور وجود ندارد و انتخابات را نوعی سوء استفاده مقطعی از خود می‌دانستند. دو ناآرامی شدید در سال‌های ۹۶ و ۹۸ نیز در راستای همین ناامیدی مردم از اصلاحات و صندوق رای بود. دولت جدید قرار بود این داستان را به نحوی جمع کند که موفق نشد و ظاهرا مردم به این نتیجه رسیده اند که از خیر برجام بگذرند و این داستان به نحوی دیگر جمع شود که البته مشکل اینجاست که جمع نمی‌شود، چون ابزار و امکانات آن وجود ندارد. وضعیت کشور مانند مریضی است که روی دستمان مانده و باید راهی برای بهبود آن پیدا کنیم. مریضی که نه می‌تونیم او را بکُشیم و نه امکان نادیده گرفتنش وجود دارد.

دلایل بی تفاوتی مردم نسبت به احیای برجام؟

 

صادق زیباکلام: نسیمی از آمریکا به سوی ایران در حال وزیدن است

بعد از حدود ۲۱ ماه مذاکره تیم محمدجواد ظریف با اروپایی‌ها و آمریکا توافق وین که بعد‌ها به برجام معروف شد، به دست آمد. همه به خاطر داریم که بعد از توافق مردم چگونه به خیابان آمدند و ابراز شادمانی می‌کردند و برخی نشریات ظریف را با دکتر مصدق مقایسه می‌کردند. تعداد قابل توجهی از شرکت‌های غربی وارد ایران شدند. یک کمپانی انگلیسی قرار بود در پروژه‌ای بزرگ مزرعه‌های تولید برق خورشیدی در وسعت بزرگ را در ایران کلید بزند.

احساس می‌شد در ایدئولوژی غرب ستیزی و آمریکا ستیزی جمهوری اسلامی تغییری به وجود آمده و برخی کارشناسان بر این عقیده بودند اگر ایران و آمریکا بر سر برنامه هسته‌ای ایران به توافق برسند، می‌توانند بر سر موضوعات دیگر هم به توافق برسند. مثلا ایران و آمریکا در موضوع استقرار یک دولت میانه‌رو، محکم و با‌ثبات در افغانستان و عراق هم نظر بودند، ایران و آمریکا در این مورد که داعش در سوریه نباشد هم نظر بودند. این موارد وجود داشت البته اختلاف نظر مثلا در مورد حقوق بشر و اسرائیل هم بین دو کشور کم نبوده و نیست.

اگر این موارد پیش می‌رفت در واقع معلوم می‌شد یک تَرَک بزرگ در ایدئولوژی جمهوری ایجاد شده است. چون اساس و بنیان این نظام بر روی آمریکاستیزی بنا شده است. به همین دلیل از سوی تهران اصرار شد که توافق فقط و فقط بر سر فعالیت‌های هسته‌ای باشد و در دیگر موارد که ذکری بر آن رفت، امکان ورود وجود ندارد. بعد از توافق، موشک‌هایی شلیک شد که روی آن به عبری نوشتند اسرائیل باید محو شود، که کسی در ایدئولوژی آمریکا ستیزی جمهوری اسلامی ایران تردید نکند؛ بنابراین خیلی طول نکشید که کمپانی‌های غربی که بعد از توافق و در نیمه دوم سال ۱۳۹۴ وارد ایران شده بودند و خیلی قبل از اینکه ترامپ وارد کاخ سفید شود، کشور را ترک کردند. بعد هم که ترامپ آمد و تیر خلاص را بر جسد بی جان شده برجام زد.

از طرفی هم به نظر من رئیسی استراتژی مشخصی برای «چه باید کرد؟» نداشت و امروز معلوم شده که روز‌های پایانی دولت روحانی، آقای عراقچی با آمریکایی‌ها به توافقاتی رسیده بودند که با آمدن دولت انقلابی آن توافقات ابتدا نادیده گرفته شد، ولی زمانی که فهمیدند نمی‌توانند به فونداسیون تیم قبلی دست بزنند، نهایتا بر همان پایه پیش رفتند. به گفته آقای علی جنتی حتی در مورد خروج سپاه از لیست تحریم‌ها هم توافق شده بود و به تعبیری می‌توان گفت کار تمام شده بود.
با تمام این تفاسیر یک نسیمی از آمریکا به سوی ایران در حال وزیدن است. دولت بایدن مقداری به این مسئله واقع‌بینانه‌تر برخورد می‌کند، مثلا با این استدلال که در ۲۰ سال حضور در افغانستان چیزی به دست نیاورند، از آن کشور خارج شدند و بر این باور هستند که اگر مردم افغانستان طالبان را نخواهند خودشان آن‌ها را بیرون خواهند کرد.

در مورد ایران هم دولت بایدن بر این تحلیل است که؛ ۱. نتوانستیم مانع غنی سازی با خلوص بالا شویم، ۲. توسعه موشکی ایران را نتوانستیم متوقف کنیم و ۳. در کوتاه کردن دست ایران از منطقه هم شکست خوردیم و سپاه قدس نسبت به ۵ سال پیش نفوذ بیشتری در منطقه دارد؛ بنابراین به این نتیجه رسیدند با توجه به اینکه در این سه حوزه پیشرفتی در رابطه با ایران حاصل نشده است نرمش را انتخاب کنند. نرمشی که در جمهوری اسلامی ایران خیلی بد تعبیر، ترجمه و تفسیر شده است و این عقب نشینی را ناشی از ترس و نیاز آمریکایی‌ها به توافق با ایران می‌دانند.

پرسش: جمهوری اسلامی می‌گفت فقط برجام و هیچ پیش شرطی را برای توافق نمی‌پذیرفت، چه شد که خودشان پیش شرط خارج کردن سپاه پاسداران از لیست تروریسم روی میز قرار دادند؟

احمد زید آبادی: توافق عراقچی هیچ ارزشی نداشت

استراتژی ترامپ اصلا شکست نخورده. او قصد داشت با فشار حداکثری در یک بازه زمانی مشخص، استراتژی تسلیم ایران را به نتیجه برساند که رای دهندگان آمریکایی با رای خود به بایدن، این دکترین ترامپ را عقیم گذاشتند و به او مهلت ندادند. در حالی که شرایط فشار اقتصادی و نارضایتی که در ایران وجود دارد ناشی از همان تحریم‌ها و سیاست ترامپ است. این بزرگترین تهدید علیه نظام است و به همین دلیل مجبور است مذاکره و توافق را پیش ببرد.

چرا جناح تندرو که به هیچ مذاکره‌ای اعتقاد نداشت، مذاکره را برگزیده است؟ چون تحریم‌های ترامپی هنوز در حال نقش آفرینی است. ظریف توسط کسانی به مذاکرات اعزام می‌شد که همان‌ها او را مورد هجمه کلامی و سیاسی قرار می‌دادند، بنابراین اگر قرار بود مذاکرات به نتیجه قابل اتکایی برسد، باید توسط کسانی انجام می‌شد که همه چیز را در اختیار دارند. اینکه چرا انقلابیونِ مخالف مذاکره، مذاکره را انتخاب کردند، به این دلیل بود که راهی جز این وجود ندارد.

به حدی اقتصاد ویران و نگاه مردم نسبت به آینده ناامید کننده شده است که حتما به افق‌گشایی جدید نیازمند هستند. بدون این، فکر می‌کنم ثبات کشور دچار خدشه می‌شود؛ لذا دولت جدید هم پای میز رفت و طبیعتا دنبال به دست آوردن چیز‌هایی هستند که دست آورد‌های خود را بیش از دولت روحانی معرفی کنند. شاید دولت بایدن هم بدش نیاید یک امتیازی به این‌ها بدهد که رضایتشان را جلب کرده و برایشان حفظ آبرو محسوب شود. از نظر من توافقی که در روز‌های پایانی دولت روحانی به دست آمد هیچ ارزشی نداشت، چون اگر بر آن پایه توافق می‌کردند، همین‌ها می‌گفتند، دولت قبل برای ما تعهد ایجاد کرده و باز تقصیر‌ها را گردن ظریف و عراقچی می‌انداختند.

این مسائل داشت پیش می‌رفت که جنگ اوکراین و به دنبال آن گروکشی روسیه از برجام پیش آمد. البته آن مسئله حل شد، ولی فکر می‌کنم جمهوری اسلامی به این نتیجه رسید که جنگ اوکراین سبب افزایش تقاضای جهانی برای نفت خواهد شد و وقت آن رسیده که از درون برجام معامله چرب‌تری صورت بگیرد. به این معنا که سپاه را به طور کامل از لیست تروریستی خارج کنند. غربی‌ها با برداشتن عنوان تروریست از سپاه مشکلی ندارند، ولی نکته‌‌شان اینجاست که در این فرایند سپاه دخالت خود را در منطقه کاهش دهد، لذا آمریکا این تعهد را از ایران می‌خواهد. اعتقاد ندارم که مذاکرات به بن بست رسیده است، مگر اینکه آقایان تصمیم به نوعی خودکشی سیاسی برای خود و کشور گرفته باشند.

پرسش: اختلاف بین امیرعبداللهیان از جنس اصولگرای حاکمیتی و باقری کنی، از جنس پایداری بر چه پایه‌ای است؟

زیدآبادی: اصولگرایان در مقابل اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان جبهه واحدی هستند، وقتی این‌ها نباشند، طبیعتا اختلافات به درون جریان اصولگرا نقل مکان می‌کند. بخشی از آن‌ها از تحریم‌ها سود ایدئولوژیک و منافع مالی می‌برند. ولی وقتی در مصدر کار قرار می‌گیرند کار خودشان گره می‌خورد و متوجه می‌شوند تنها راه پیشبرد کار‌ها از مسیر مذاکره می‌گذرد؛ لذا به طور طبیعی بین طیف‌های مختلف درون این جریان شکاف ایجاد می‌شود، یعنی بین تندرو‌ترین‌ها و تندرو‌هایی که به میانه متمایل‌تر شده‌اند. این اتفاق خوبی است اگر تندرو‌های متمایل به میانه بتوانند تندرو‌های افراطی را به حاشیه برانند، چون افراطی‌ها، همیشه مانع تحولات در عرصه‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بوده و هستند.

زیباکلام در پاسخ به همان پرسش: به رغم اینکه ما جریان انقلابی را یک‌دست می‌دانیم، آن‌ها یک‌دست نیستند و با اینکه همه نهاد‌های حاکمیتی را در اختیار دارند، در چه باید کرد؟ مشکل دارند و هیچ اتفاقِ نظری ندارند. از طرفی نفع کاسبان تحریم در این است که هیچ توافقی صورت نگیرد، چون از ناحیه دور زدن تحریم‌ها کلی کاسب هستند. یک عده هم واقعا به این شعار‌ها اعتقاد دارند، بخشی از آن‌ها هم زبانا با بقیه همراه هستند و می‌گویند بین اسلام و کفر سازشی اتفاق نخواهد افتاد، ولی می‌دانند که چاره‌ای ندارند و به اندازه‌ای پراگماتیسم هستند که با این فرمان به ته دره می‌روند.

پرسش: درباره صلح ابراهیم و دوستی عربستان سعودی با ترکیه؟ چقدر رفتار جمهوری اسلامی عامل این اتحاد‌های منطقه‌ای شده است، یعنی روابط اسرائیل با جهان عرب و ترکیه با سعودی؟ به فرض احیای برجام، آیا ایران با وجود این اتحاد‌ها و ائتلاف‌ها می‌تواند در منطقه قدرت‌نمایی کند؟ از طرف دیگر طالبان هم به مشکلی مبدل شده.

زیدآبادی: در حال حاضر که مذاکرات متوقف است، بین ایران و آمریکا هماهنگی وجود دارد. غربی‌ها تا همین دو ماه پیش می‌گفتند زمان رو به پایان است. الان که مذاکرات متوقف است چرا این کلیدواژه محو شده است؟ چون معتقدم همزمان با سکته‌ای که در مذاکرات ایجاد شده، ایران ضمنی پذیرفته غنای اورانیوم خود را بالا نبرده و در واقع نوعی مذاکره غیر رسمی و توافق بین ایران و آمریکا وجود دارد.

حاضرم شرط‌بندی کنم که ایران و آمریکا توافق می‌کنند

زیباکلام در پاسخ به همان پرسش: نگران اتحاد کشور‌های منطقه بر علیه ایران هستم. از طرفی نگران نقش مخرب چین و روسیه هستم. ما گول بالا رفتن قیمت نفت را می‌خوریم. اینکه رئیسی می‌گوید صادرات نفت افزایش یافته درست است، چون با مماشات عامدانه آمریکا، جمهوری اسلامی با قیمت‌هایی که کسی از کمیت آن خبر ندارد، نفت را به یکسری شرکت‌های خصوصی چینی می‌دهد. آمریکایی‌ها هم به دلیل هماهنگی که با ایران دارند، فشاری به چینی‌ها وارد نمی‌کنند. اگر آمریکایی‌ها از شکست مذاکرات اطمینان حاصل کنند، با آرنج دست چینی‌ها را پیچانده به طوری که هوس خرید نفت از ایران به سرشان نزند، لذا باز این آمریکاست که عامدانه چشم بر فروش نفت ایران بسته است.

زیان دیگر ایران از ناحیه جنگ اوکراین است، فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی ابتدا از حمله روسیه به اوکراین خیلی خوشحال بود. چون مقامات جمهوری اسلامی نیز مانند پوتین فکر می‌کردند ظرف کمتر از یک هفته اوکراین اشغال و دولت آن کشور سقوط می‌کند. بر این باور بودند که روسیه وارد کی‌یِف می‌شود و آقای پوتین یک دولت دست‌نشانده در آنجا مستقر می‌کند و قس‌علی‌هذا. روسیه آقای جهان می‌شود و این وسط ایران هم از این آقایی چیزی نصیبش می‌شود. اینگونه نشد و روس‌ها در باتلاق اوکراین گیر کردند. گیر کردن چند ماهه پوتین در اوکراین باعث شد مقامات ایران مقداری حواسشان را جمع‌تر کنند؛ لذا اگر توافق حاصل نشود شرایط ایران بدتر خواهد شد و در این میان مقداری واقع‌گرایی برای جلوگیری از مسائل بعدی مورد نیاز دستگاه حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران است. با این وجود من روی اینکه توافق بین ایران و آمریکا شکل می‌گیرد حاضرم شرط بندی کنم.

توافق حاصل می‌شود؟!

همانگونه که در ابتدای گزارش ذکر شد و کارشناسان مذکور هم اذعان داشتند، این نتیجه حاصل می‌شود که:

۱. جز اینکه مقداری وقت تلف شده، توافق همان توافقی است که سید عباس عراقچی در روز‌های پایانی دولت روحانی به آن رسیده بود و گرچه دولت رئیسی و باقری کنی تلاش کردند بگویند طرح‌های دیگری دارند، ولی در ادامه خودشان تاکید کردند، همان توافق عراقچی بدون کم و کاست.

۲. موردی که خارج از برجام روی میز قرار گرفته خارج کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست تروریستی آمریکاست. پس این ایران بوده که درخواستی خارج از برجام دارند و غربی‌ها خارج از برجام چیزی نمی‌خواهند.

۳. جنگ اوکراین و گروکشی روسیه از عوامل اصلی توقف مذاکرات و حصول توافق بودند و گرچه آن موضوع برای همه حل شده است و اکنون مانعی محسوب نمی‌شود، ولی، چون جمهوری اسلامی برداشت‌ها و نتیجه‌گیری‌های نادرستی از تقاضای بازار نفت – تحت تاثیر جنگ اوکراین و بحران انرژی در جهان- داشته، شرایط را برای گرفتن امتیاز گیری از غرب مناسب دیده است.

۴. با چراغ سبز آمریکا است که چینی‌ها با قیمت نا معلوم از ایران نفت می‌خرند و اگر آمریکا از توافق با ایران نا امید شود یک لحظه هم برای بازگشت صادرات نفت ایران به دوران ترامپ تعلل نمی‌کند.

۵. لحن غرب، آمریکا و اسرائیل نسبت به ایران نرم شده است. این در حالی است که در حین مذاکرات از فرصت کم ایران در حد چند روز و چند هفته سخن می‌گفتند، اما امروز این بازه‌های زمانی مطرح نیست.

۶. ایران و آمریکا پشت پرده در حال گفتگو و در هماهنگی کامل هستند و شاید پادرمیانی عراق در آشتی بین ایران و عربستان سعودی هم در همین راستا باشد.

۷. روسیه که قرار بود ظرف چند روز اوکراین را تسخیر و دولت دست نشانده خود را آنجا بگمارد، به این چشم انداز خود نرسید و جمهوری اسلامی ایران که امیدوار بود این اتفاق حادث شود و در حاشیه اقتدار روسیه، ساز خود را بزند، امروز متوجه ضعف پوتین شده و قرار نیست تخم مرغ‌های خود را در سبد روسیه قرار دهد؛ و آخرین مورد اینکه طیف عقلانی جریان حاکم اصولگرا امروز که در مصدر کارند، از همه این موارد اطلاع دارند و متوجه هستند که راهی جز تعامل با جهان ندارند و این احتمال که تندرو‌های نزدیک به میانه، تندرو‌های میانه‌ای - که از تحریم نفع می‌برند- را کنار بزنند، زیاد است.


ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: