دیدارنیوز - طی ماههای اخیر و پس از اعتراضات دیماه سال گذشته، اخبار متعددی از تجمعات اعتراضی اصناف، در شهرهای گوناگون منتشر میشود. هرچند برخی مسئولان مربوطه آستین بالا میزنند و بین مردم میروند تا صدای اعتراض را بشنوند، اما هستند برخی که ترجیح میدهند این اعتراضات را نادیده بگیرند و یا حتی خواستار برخورد قهری شوند.
در همین باره با عبدالواحد موسویلاری، از چهرههای شاخص مجمع روحانیون مبارز و وزیر کشور دولت اصلاحات که رویدادهای مهمی چون تحصن دانشجویان در دانشگاه تهران، حمله به کوی دانشگاه، زلزله بم، برگزاری اولین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا و انتخابات پرحاشیه مجلس هفتم را از سر گذرانده است، به گفتوگو نشستیم. او معتقد است این اعتراضات صنفی را نمیتوان با بگیر و ببند حل و فصل کرد. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
این حجم از اعتراضات مدنی و صنفی در کشور تقریباً میتوان گفت کمسابقه و یا حتی بیسابقه است. برخی سخن از بگیر و ببند دارند، برخی هم میگویند که باید مشکل معترضان حل شود. به نظر شما که سابقه وزارت کشور دارید، بهترین راه مواجهه با این اعتراضات چیست؟ برای اعتراضات یک نسخه واحد نمیتوان پیچید، چون از نظر ماهیتی یکسان نیستند. بهعلاوه از نظر زمانه و شرایط نمیشود گفت که امروز با دیروز کاملاً یکسان هست. ولی یک واقعیت را میشود گفت که کشور در یک شرایطی است که اعتراضات صنفی یک امر کاملاً محققالوقوعی است. بالاخره کامیونداران دیروز لاستیک میخریدند فرض کنید چهار تومان، الان ده تومان میخرند. ولی هزینه حملونقل به دلایلی به این نسبت افزایش پیدا نکرده است. اعتراضاتی از این قبیل به نظر من راهحلهای کاملاً صنفی میطلبد. باید دید که اینها مشکلاتشان کجاست؟ همه این کامیونداران که سیاسی یا حزبی نیستند، اینها بالاخره مشکل دارند. اگر مشکلاتشان دیده نشود و این اعتراضها با گرفتن ده یا صد نفرشان در مقطع فعلی منتفی شود، باید گفت بعد از این چه میشود؟ بالاخره اینان میخواهند زندگی خود را تأمین کنند. با اینها نمیتوان اینگونه برخورد کرد. برخورد با اعتراض صنفی باید متناسب با آن باشد و با بگیر و ببند هم حل نمیشود. چون موضوعش متفاوت است. شاید چند نفر مسألهدار سوار این کار بشوند که باید دستگاه امنیتی کشور بتواند آن را پیشبینی کند، قبل از اینکه دیگران بیاید موجسواری کنند. مسئولین از پاسخگویی فرار نکنند. وقتی میبینند که حرف اینها درست است، بنشینند و به سخنانشان گوش دهند. وقتی که بدون توجه از کنار مسأله بگذرند، ممکن است آن مسأله به یک اعتراضاتی که در آن رفتارهای غیرقابلقبولی هم صورت بگیرد، تبدیل شود. الان وضعیت کشور به دلیل فشار اقتصادی بهگونهای است که ممکن است فردا معلمان و یا گروههای دیگری هم اعتراضاتی داشته باشند.
بنابراین سازوکار مواجهه با معترضان صنفی، اصلاً برخورد امنیتی و اطلاعاتی و قضایی نیست. حتماً باید ما میدان را برای اعتراض باز کنیم. من معتقدم اگر تشکلهای صنفی بهصورت واقعی توسط دستگاههای مسئول، شناخته میشدند، آنان الان میتوانستند مشکل خود را حل کنند. اگر نظام سندیکایی، در این کشور پا میگرفت، سندیکاها خودشان میتوانستند مشکل اعضای صنف خود را حل کنند و یا راهحل پیدا کنند یا در گفتوگو با مدیران کشور طرف صحبت مشخص باشد.
شما در حالی سخن از برخورد متناسب میکنید که به نظر میرسد یک عده عامدانه تلاش میکنند نهادهای انتخابی را با برخوردهای مختلف زیر سؤال ببرند. گویی میخواهند به مردم ثابت کنند در انتخابشان اشتباه کردهاند. متأسفانه عدم اهتمام به تشکلهای مردمنهاد، احزاب و تشکلهای سیاسی و نهادهای برخاسته از رأی مردم در گذشته نه خیلی دور یعنی همین چند ساله اخیر، واقعاً مشکلاتی درست کرده است. احزاب وقتی فرصتی برای فعالیت نداشته باشند، آن موقع چه کسی میخواهد جایگزین آن شود؟ وقتی تشکلهای مردمنهاد نتوانند فعالیت کنند، آن موقع چه کسی میتواند جایگزین آنان شود؟ آنان که به این شکل عمل میکنند دانسته و یا ندانسته برخلاف ادعایشان عمل میکنند، مثل داستان اخیر شیراز که دو مسأله همزمان بود. یکی مسأله بنر و یکی هم اظهارات یکی از اعضای شورای شهر شیراز. من هرگونه که داستان بنر را بررسی میکنم میبینم که باید حتماً هم خود شهردار و هم دستگاه امنیتی بررسی کنند که قصه بنر چه بوده است. اینگونه نیست که خطایی شده باشد. وقتی در یک عکسی پنج نفر بودهاند و یکی از آنان به دلیل پارهای از جهات، حذف شده، یعنی کسی که این عکس را آورده میدانسته چه میکند، او کیست؟ آیا در داخل مجموعه شهرداری بوده یا از بیرون است؟ یا اصلاً خبر ندارند چه کسی این کار را کرده است که آمده آن را طراحی کرده بعد هم نصبش کرده و بعد هم المشنگه به راه انداختهاند. باید قصه روشن شود، ولی بعید میدانم که این مسأله روشن شود، نهایتاً در حد اینکه هرکسی دیگری را متهم کند باقی میماند.
اما داستان اظهارنظر عضو شورای شهر در رابطه با پیگیری مسائل مربوط به حقوق دو شهروند بود که به او مراجعه کردند. کاری با حق و باطل بودن آن ندارم ولی بههرحال دو شهروند به یک عضو شورای شهر، که مسئول کمیته حقوق بشر هم هست، مراجعه میکنند. فرض میگیریم که او نباید این کار را میکرد ولی با کدام ملاکها باید دستگیر و زندانی شود؟ چگونه میشود این را توجیه کرد؟ فرض این است که این کار خطا بوده که پرونده را پیگیری کرده است، حداکثر باید تذکر میدادند که اینها مشکل دارند و شما نباید آن را پیگیری کنی، ولی این که طرف در توییتی یک خبری را مطرح کرده که من پیگیر هستم و بعد بیایند او را بگیرند، حداقل من این عمل را درک نمیکنم. نتیجه آن برخورد با بنر و نتیجه این دستگیری، مسلماً، بیاعتمادی مردم است. برای مردم سؤال میشود و وقتی سؤال را کسی جواب ندهد، تبدیل بهنوعی بیاعتمادی میشود، که چه اتفاقی افتاده است. گرفتن، بستن و امنیتی کردن راه حل نیست. اینها کاری است که ایجاد مشکل میکند و بعد از مدتی باید یک عده جمع شوند و مشکل را حل کنند. مانند این داستان نیز درباره سپنتا نیکنام بود. این نوع برخوردها قطعاً به ضرر جمهوری اسلامی تمام میشود. انگیزه را کاری ندارم که ممکن است خیر باشد ولی نتیجه خیر نیست.
این نوع برخوردها کم نیست، مثلاً عدهای آزادانه در اعتراض به FATF تجمع میکنند، اما در موارد دیگر بگیر و ببند وجود دارد. این رفتار دوگانه شائبه این را ایجاد میکند که عدهای عامدانه برای تقویت ناامیدی در جامعه تلاش میکنند. من نمیتوانم بگویم عدهای عامدانه سعی بر مأیوس کردن مردم دارند، اما میگویم عدهای میخواهند نشان دهند آنچه ما میگوییم صحیح و آنچه دیگران میگویند، نادرست است. حتی گاهی خود را جای نظام میگذارند که خواسته ما خواسته نظام است، در حالی که اینگونه نیست.
برای مثال، برخی بر این باورند که تصویب FATF به ضرر جامعه است و عدهای دیگر نظر مخالف این را دارند. این دو دیدگاه باید در جامعه مطرح شود و مردم آزادانه بتوانند انتخاب کنند. اینکه عدهای تصور کنند تصویب قوانین مرتبط با FATF به ضرر نظام و مردم است، ایرادی ندارد اما اینکه از ابزارهای حاکمیت برای سرکوب نظر مقابل استفاده کنند، فاجعه است و نتایج آن را امروز در جامعه میبینیم.
نحوه برخوردها درباره برخی مسائل هم شکبرانگیز است و این نگرانی وجود دارد که باعث تأثیر منفی بر جذب جوانان به دین و مذهب شود. برای مثال، فردی توییتی کرده بود و در آن اشارهای به امام رضا(ع) کرده بود و بعد حکم سنگینی برای او صادر شد، یا یک عضو شورای شهر نیشابور در حال حاضر بهدلیل انتقاد از نحوه عزاداری گروهی در بازداشت است. به نظر شما این نوع برخوردها در جامعه ما تأثیر معکوس دارد یا بازدارنده است؟ شکی در اینکه ما باید به مقدسات و بزرگان دینمان حساس باشیم و از نمادهای دینیمان صیانت کنیم وجود ندارد. اما اینکه این حساسیتها و صیانت دین در کجا باید بروز و ظهور پیدا کند، اهمیت دارد. اینکه آقایی در نیشابور نسبت به شیوه عزاداری مطالبی را بیان کرده است، حتی اگر واژههای صحیحی به کار نبرده باشد، الزاماً به اباعبدالله توهینی نکرده است؛ او از ارادتمندان به ایشان است. این سخنان با کدام قوانین در تعارض بوده است که با او برخورد کردهاند؟ تلقی او، چنین بوده است که این نوع از عزاداری غلط است، اما باید پرسید کجا از خدا، رسول خدا و اهل بیت فاصله گرفته که با او چنین رفتاری شده است؟ حداکثر، نهادهای متولی باید به او تذکر دهند که آنچه شما میگویید صحیح نیست، اما اینکه فردی را به این دلیل بازداشت و زندانی کنند بههیچوجه کارساز نبوده و نیست. حتی ممکن است باعث تنفر در نسل آینده هم بشود. اینها زمانی که چنین رفتارهایی را مشاهده میکنند دچار نوعی وادادگی و سرخوردگی میشوند.