پدیدارشناسی حسن یزدانی؛ نه فرشته‌ام نه شیطان...

حسن یزدانی دیشب مدال طلای خود را از رقیب آمریکایی پس گرفت و به یک بحران بزرگ در زندگی‌اش پایان داد. اما روزگار پس از این مدال طلا را هم باید برای او در نظر گرفت.

کد خبر: ۱۱۰۵۹۵
۱۷:۰۷ - ۱۲ مهر ۱۴۰۰

 

دیدارنیوز ـ سرویس ورزشی: غروب رنگ‌پریده اُسلو برای کشتی ایران طلوع تازه‌ای بود. شب گذشته وقتی دو مدال طلا از نبرد دو فینالیست ایرانی به ثبت رسید، انگار فصل جدیدی در دفتر ورزش ملی و آیینی ایران گشوده شد. گرچه دو مدال طلا بر سینه حسن یزدانی و امیر حسین زارع نشست اما در واقع این نشان همان موقع بر تن پژمان درستکار، علیرضا دبیر، حمید سوریان، اهالی خوشحال و شادمان جویبار و خطه مازندران و همه ایرانیان در کره خاکی دوخته شد.

اما مدال طلا نیز کمتر از آن چیزی بود که در پایان نبرد حسن یزدانی و دیوید تیلور آمریکایی نصیب مردم ایران شد. حجم بسیار زیاد شادی در بین مردم ایران و فریادهای پیروزمندانه حسن یزدانی و بغضی که سرانجام پس از دو ماه فشار روانی زیاد ترکید و به اشک تبدیل شد، چیزی فراتر از آن بود که بخواهد با یک مدال ارزش‌گذاری شود.

حسن یزدانی حالا تبدیل به یک نماد در ذهن جامعه ایران شده است و سرنوشت او با امید و آرزوی بسیاری از مردم گره خورده! حسن یزدانی قهرمان کشتی جویبار در مسابقات جهانی و المپیک، حالا جهان پهلوانی اسطوره‌ای نزد همه ایرانیان است و مرتبه‌ای فراانسانی یافته است.

حالا بسیاری او را تختی زمانه خود می‌دانند، قهرمانی که در عالم حقیقی با مردم زندگی می‌کند و پهلوان پنبه فضای مجازی و صفحات اجتماعی نیست. کاپیتان تیم ملی کشتی ایران همچنان به سنت قهرمانان قدیمی کشتی رفتار می‌کند، در مسابقات حرمت حریف را حفظ می‌کند، به کسی ضربه نمی‌زند و هر چه در توان دارد به نمایش می‌گذارد.

او پس از پیروزی تاریخی بر تیلور آمریکایی، حریف را در آغوش گرفت و هرگز او را تحقیر نکرد و گفت که تیلور حریفی بوده که او را مجبور کرده بهتر از قبل باشد. چنین رفتار جوانمردانه‌ای حتی سخت‌ترین رقیب را در بیرون از تشک نیز شیفته او کرده و از یک حریف هیولا، دوستی تمام‌عیار می‌سازد.

در وصف حسن یزدانی البته بسیار گفته و نوشته شده است اما طرفداران بی‌شمار او حالا یک تصور فراانسانی از او ساخته‌اند همانطور که روزگاری برای شادروان غلامرضا تختی ساختند. این مسئولیت بزرگ اما برای یک انسان حتی اگر قهرمان المپیک باشد، بار سنگین و عظیمی خواهد بود. همان فشار خردکننده‌ای که غلامرضا تختی را در نهایت از میدان کشتی بیرون کرد و تنها و درهم‌شکسته به اتاق هتل آتلانتیک فرستاد و در نهایت کارش را ساخت.

توده مردم گرچه امید و آمال خود را در وجود یک قهرمان و اسطوره جست‌و‌جو می‌کنند اما باید سقف توان و ظرفیت یک انسان را هم بدانند. لکه‌های روی صورت حسن یزدانی که بر نشان مردانگی او یعنی محاسنش، زخم انداخته بود، نشان داد که قهرمان راستین و مردمی کشتی ایران تا چه اندازه به خاطر باختن در فینال المپیک، فشار روحی و جسمی را تحمل کرده است.

فریادهای یزدانی در پایان مسابقه دیشب گرچه رهایی از یک فشار خردکننده را تداعی کرد اما مردم ایران باید بدانند که این فشار گاهی از توان یک انسان بیشتر می‌شود. حسن یزدانی در اوج قهرمانی نیز یک انسان است، نه فرشته و نه شیطان!

قهرمانان نیز در هر موقعیت و زمانی نیاز به مراقبت دارند...    

 

برچسب ها: حسن یزدانی
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: