تیتر امروز

مطهرنیا: بزرگترین محصول دموکراسی، پذیرش مسئولیت است/ اتحاد به معنای همه با هم است، نه همه با من!/ در یک جامعه دموکراتیک، رهبران در برابر مردمان و بالعکس، مسئول هستند و هر دو در برابر آیندگان
در نشست گفتمان عمومی؛ مهارت‌های پیش‌بینی و آینده اندیشی مطرح شد

مطهرنیا: بزرگترین محصول دموکراسی، پذیرش مسئولیت است/ اتحاد به معنای همه با هم است، نه همه با من!/ در یک جامعه دموکراتیک، رهبران در برابر مردمان و بالعکس، مسئول هستند و هر دو در برابر آیندگان

سومین نشست گفتمان عمومی، مهارت‌های پیش‌بینی و آینده اندیشی با حضور مهدی مطهرنیا، رئیس پژوهشکده آینده پژوهی سیمرغ به میزبانی دیدارنیوز برگزار شد.
سید عباس نبوی: ما در بعضی از مسائل شکست‌ خوردیم/ عباس معینی: هرچه جلو آمدیم؛ تفکیک قوا و دموکراسی کمرنگ شد
در مناظره با موضوع بررسی تطبیقی پیش نویس قانون اساسی با قانون مصوب مطرح شد (قسمت اول)

سید عباس نبوی: ما در بعضی از مسائل شکست‌ خوردیم/ عباس معینی: هرچه جلو آمدیم؛ تفکیک قوا و دموکراسی کمرنگ شد

"بررسی تطبیقی پیش‌نویس قانون اساسی ۵۸ با قانون مصوب - تحدید قدرت" موضوع مناظره‌ای با حضور آقایان سید عباس نبوی و عباس معینی به میزبانی دیدار اندیشه بود.
فرشاد مؤمنی: حرکت به سمت توزیع عادلانه قدرت، راه نجات امروز ماست
به مناسبت روز جهانی کارگر برگزار شد

فرشاد مؤمنی: حرکت به سمت توزیع عادلانه قدرت، راه نجات امروز ماست

به مناسبت روز جهانی کارگر، ۱۱ اردیبهشت، گروه علمی، تخصصی صلح انجمن جامعه شناسی ایران با همکاری مدرسه مطالعات نقد اقتصاد سیاسی باشگاه اندیشه، نشستی با موضوع «جایگاه کارگران در ساخت ساختمان صلح...
یادداشتی از اشکان تقی‌پور به بهانه نام‌های جعلی که این روزها مطرح شده است

خلیج فارس و ارکستر فیلارمونیک وین

اشکان تقی‌پور، کارشناس ارشد فرهنگ و زبان‌های باستانی ایران یادداشتی با عنوان «خلیج فارس و ارکستر فیلارمونیک وین» در اختیار دیدارنیوز قرار داده که در ادامه می‌خوانید.

کد خبر: ۱۸۳۹۲۰
۱۸:۵۴ - ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۴

خلیج فارس و ارکستر فیلارمونیک وین

دیدارنیوز _ اشکان تقی‌پور*:

وقتی قرار شد درباره‌ی خلیج فارس بنویسم ابتدا پنداشتم نیکوست از دورترین دوران باستان تا امروز شواهد مستدل نوشتاری در کتاب‌ها و رساله‌های مورخان یونان باستان و سپس‌تر روم باستان که تنها هماوردان ارتشتاران و سربازان سلحشور امپراتوری‌های ایران باستان در جایگاه نماد قدرت تمدن غرب باستان در برابر قدرت تمدن ایران باستان بودند و نوشته‌های بر سنگ نبشته‌های هخامنشیان و اسناد و نقشه‌های تاریخی و جغرافیایی دیگر دوران اسلامی و حتی سخنان زمامداران عرب معاصر را که همگی تا دورانی نه چندان دور حول ترکیب بدیهی «خلیج فارس» می‌گردند را ذکر کنم، اما سپس‌تر دگرگونه پنداشتم. به دنبال ایراد و اشکال ماجرا گشتم... اشکال از کجاست که در تمام تاریخ هزاران ساله‌ی پارس‌ها، یونانی‌ها، رومی‌ها، عرب‌ها و ترک‌ها همواره همگان خلیج فارس را به درستی خلیج فارس نامیده‌اند، اما چندی پیش در برابر این تاریخ کهن و طولانی، این نام جعلی بی هیچ سندی بر زبان‌هایی شکل گرفت و سپس‌تر به شکل مستمر، اما آرام آرام به سوی ایجاد بستر برای تثبیت در خارج از مرز‌های ایران چرخید و در بزنگاه‌های سیاسی ناگهان این جعل بزرگ و نام جعلی بزرگ شد.

اگر منصف باشم بخشی از این ایراد هر چند ناخواسته از ماست البته اگر به ماجرا صفر و یکی (باینری) نگاه نکنیم و بدان به مثابه یک طیف رفتاری (فازی) بنگریم. یاد دارم که سالهاست، از سال ۱۳۸۴ روز ۱۰ اردیبهشت ماه، روز ملی خلیج فارس در تقویم ملی به درستی و زیبایی درج شده است. هر سال در این روز یا مناسبت‌های دیگر و حتی پیش از آن و حتی در دوران دودمان پهلوی که چنین روزی در تقویم نبود اگر جایی کسی نام جعلی یا نام خلیج بدون پیشوند فارس را بر زبان می‌آورد از شخص اول حاکمیت تا دانشگاهیان و فرهنگیان تا مردم عادی برافروخته می‌شدند و بر گوینده‌ی بیگانه یا بیگانه دوست و ایران ستیز می‌تاختند که همچنان چنان گذشته این تعصب مبتنی بر خِرَد در همه‌ی اقشار جامعه وجود دارد.

در جمهوری اسلامی ایران و دوران دفاع مقدس که خلیج فارس در عمل آوردگاه خیر و شر بود و در این میان نام خلیج فارس بر تارک این بستر تا ابد ایرانی می‌درخشید که شهیدان ایرانی بسیار و حماسه‌های فراوان را در یاد دارد.

پس از جنگ تحمیلی هم در عمل در رویارویی هر از چند گاه زبانی و مخابراتی نظامی قایق‌ها یا هلیکوپتر‌های نظامی ایران با فرماندهان و کاپیتان‌های ناو‌های آمریکایی آنچنان است که «مرزبان ایران دوست» در هشدار به کاپیتان کشتی آمریکایی برای وارد نشدن یا خروج از حریم آب‌های سرزمینی ایران می‌گوید اینجا خلیج فارس است باید فارسی صحبت کنی! در طول سالیان گذشته نیز چه در روز ملی خلیج فارس چه غیر آن نیز نشست‌ها و نمایشگاه‌های متعدد از سوی وزارت امورخارجه، وزارت میراث فرهنگی، وزارت کشور، کتابخانه‌ی ملی، دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی دولتی و مردم نهاد در نمایش اسناد و نقشه‌های تاریخی و مقالات علمی و هر آنچه باید انجام شده است که البته همگی نیکوست و جایگاهی رفیع در پاسداشت نام خلیج فارس. 

پرسش اصلی این جاست که قطعا بزرگداشت نام خلیج فارس در بین خودمان نیکوست و بر غرور ملی می‌افزاید، اما هدف بزرگتر ما در برابر این جعل تاریخی چیز دیگری است. آنچه مهم است نمایش نام خلیج فارس در جوامع بین المللی به گونه‌ای باشد که در نگاه و قضاوت افکار عمومی جهان و اندیشمندان و محافل آکادمیک، حتی پنداشتن به نام جعلی دیگری مضحک به نظر آید و گوینده را خجالت زده کند و آنانکه بر طبل جا انداختن این جعل می‌کوبند را چنان تحت فشار نه تنها از سوی ایران بلکه از نگاه منطق، عقلانیت، انصاف و بدیهیات اقشار مختلف در جهان قرار دهد که از یاوه‌گویی دست بردارند. قطعا اتحاد ملی حول این ارزش مشترک وزنه‌ای سنگین و لازم در این راه است، اما برای اطمینان از کافی بودن آن جلب نظران دیگران در جهان هم شرط است... قطعا این مهم به ملزوماتی نیاز دارد که در یک کلام «حمایت طلبی بین المللی» یا «مطالبه گری جهانی» را درباب یک مساله‌ی بدیهی و حیثیتی، مرتبط با حفظ تمامیت ارضی کشور می‌طلبد. از ابعاد احساسی و نگاه تاریخی ملی گرایانه و میهن پرستانه، خلیج فارس برای هر ایرانی خلیج فارس بوده است خلیج فارس هست و خلیج فارس خواهد ماند. اما نگاه ما اکنون مطالبه گری بین المللی بر مبنای ارائه‌ی جذاب حقیقت است.

تقریبا مشهود است که نام جعلی سناریوی استعماری است که هر چند دهه هاست در ابعاد تبلیغاتی و سعی برای اقناع و آماده سازی بستر پذیرش از سوی افکار عمومی به دست بیگانه‌ی ایران ستیز رخ می‌دهد، اما قطعا در پس آن نقشه‌های جدی استعماری نهفته است.

همانگونه که بنابر فرضیه‌ای جایگزین شدن زبان اردو، هر چند خود معیار فارسی‌شده زبان هندوستانی توصیف شده است، به جای زبان فارسی که زبان رایج هندی‌ها در عصر گورکانیان و بعد از آن بود بعد‌ها با رواج زبان اردو و به حاشیه رفتنِ زبان فارسی سَدِ محکمی از غنای ادبی زبان فارسی را در برابر زبان و ادبیات انگلیسی شکست. بدیهی است این به حاشیه رفتن زبان فارسی با احترام تمام به زبان اردو، آسان‌تر بودن جایگزینی زبان انگلیسی به جای زبان اردو در قیاس با زبان فارسی را سبب شود. قطعا همه‌گیری زبان انگلیسی شاید از زمان آغاز سلطه‌ی کمپانی هند شرقی به استعمار هند کمک کرد و بعد‌ها مستعمره شدن هند هم به رواج بیشتر زبان انگلیسی و جایگزینی اردوی کم توان و انگلیسی به جای زبان فارسی حاشیه نشین شده ... به دنبال تئوری توهم توطئه نیستم و قطعا عوامل دیگری هم در به حاشیه رفتن زبان فارسی که ابیات زیبایی از آن هم اکنون نیز در تاج محل در ۲۰۰ کیلومتری دهلی خودنمایی می‌کند وجود داشته است، اما آنچه کاملا بدیهی است اگر زبان رسمی و غالب در هندوستان زبان فارسی باقی می‌ماند آنچنان تمدن و ادب و آثار کلاسیک و کهن در شعر و نثر و آداب زیستن در بطن و پشت خود داشت که هماوردی با آن برای هر زبان دیگری بسیار سخت می‌بود. چنانکه پس از حضور اعراب در ایران و فتح جغرافیایی ایران با وجود تمام تلاش‌های قوم غالب هیچگاه زبان فارسی جای خود را به زبان عربی نداد و چه بسا شکوفایی زبان و ادبیات فارسی از حدود صد سال پس از اسلام آوردن ایرانیان آغاز شد و سبک‌های خراسانی، اصفهانی (عراقی)، هندی، بازگشت ادبی و شعر نو یکی پس از دیگری به وجود آمدند و حتی بسیاری از پیشرفت‌های بنیادین در زبان و ادبیات عرب نیز به دست ایرانیان ادیب رخ داد. ایرانیان مسلمان شدند، اما هرگز مسلمان شدن را با عرب شدن یکی ندیدند و زبان فارسی را به عنوان اِلِمان اصلی فرهنگ خویش در کنار فضیلت‌های بسیار دین نوی خود، اسلام، پذیرفتند. این آنچه بود که ملت‌های مسلمان دیگر آن زمان بدان توفیق نیافتند. چنانکه مصر، لبنان، عراق، سوریه و... همگی به سبب از دست دادن زبان خود کشور‌هایی عرب شدند.

حال بازگردیم به آنچه باید بدان بپردازیم. البته قطعا این تنها زاویه‌ای است از زوایای مختلف و یک استراتژی از ده‌ها استراتژی ممکن که در ذهن من کارآمد جلوه‌گر شده است. 

«حمایت طلبی جهانی» و «مطالبه گری بین المللی» در باب «خلیج فارس» اکنون که بر ما تاخته‌اند ارکانی دارد که نخستین آن تولید محتواست... در این مورد دست هایمان به درازنای هزاره‌ها با اسناد موثق از غرب و شرق و حتی سرزمین‌های اعراب! پُر است و در آن سو، آن دیگری که جعل می‌کند هیچ ندارد. رکن دوم استفاده صحیح از این محتوا و تدوین و برنامه‌ی کارآمد نه در حد خروجی یا حتی دستاورد بلکه در حد و حدود خلق ارزش اجتماعی است... تا بدینجا توان از ما و کاملا درون زاست. در رکن سوم حمایت طلبی با لابی گری بین المللی آغاز می‌شود که نیاز به هنر، بستر دیده شدن جهانی، دیپلماسی، علم، گردش مالی صحیح، فناوری و مهمتر از همه هارمونی، هم افزایی و هم نوازی در سطح جهانی دارد. چنانکه گویی قرار است ارکستر فیلارمونیک وین اثری حماسی با نام «خلیج فارس» را با تبلیغات جهانی در وین و جای جای اروپا، آمریکا و آسیا به شکل مستمر اجرا کند و شنوندگان بار‌ها و بار‌ها در جای جای کره‌ی خاکی مدهوش نوای آن شوند... اگر برخی کشور‌های خلیج فارس، سردمداران فعلی آمریکا و برخی کشور‌های اروپایی پس از سال‌ها استمرار بر کوبیدن به این جعلیات یکصدا شده‌اند ما نیز باید پس از تولید محتوا و خلق ارزش اجتماعی همه جانبه حول نام خلیج فارس در پی لابیگری با کسانی باشیم که از خلیج فارس ماندن خلیج فارس از زوایای مختلف معنوی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... البته با حفظ استقلال ذاتی ما منتفع می‌شوند. نمونه‌ی بارز آن شاید کشوری، چون تاجیکستان فارسی زبان باشد. منافع مشترک بر اساس ارزش اشتراکی بین ایران و کشور‌های آسیای میانه و قفقاز از یکسو، معاهدات راهبردی با قدرتی اثر گذار، چون روسیه از سوی دیگر و استفاده از زبان حقوقی در محافل و محاکم بین المللی با شناسایی حقوقدان‌ها و وکلای شریف و فعالان اجتماعی در این نهاد‌های بین المللی با بستر انسانی که هنوز حقیقت را فدای منفعت یا بی تفاوتی نمی‌کنند یا خودنمایی شایسته در محافل بزرگ ورزشی و هنری با محتوای مدون اثرگذار و ده‌ها و صد‌ها راه دیگر در لابی گری می‌تواند قدرت حمایت طلبی و مطالبه گری را در عرصه بین المللی چنان آشکار کند که مدیا و رسانه‌های مستقل اثرگذار و به دنبال فشار افکار عمومی دیگر رسانه‌ها حقیقت را بر جعل ترجیح دهند.

این جاست که می‌پندارم هر چند همه‌ی ما حاضریم برای نام خلیج فارس و حفظ قطره‌ای از آن و نگهداشت غباری از این خاک جان نثار کنیم، اما برای حفظ این نام در چشم کسانی که آن را خلیج فارس نمی‌خواهند یا نسبت بدان بی تفاوتند یا نمی‌دانند و نمی‌شناسند کم کاری کرده‌ایم و از دنیای مطالبه گری با شاخص هایش و مدیریت بهینه‌ی آن که به مدیریت افکار عمومی جهان چه حقیقی و چه حقوقی می‌انجامد عقب بوده‌ایم و گاه آنها را با خود بد یا نسبت به خود بی تفاوت کرده‌ایم. قطعا نباید تنها در جایگاه دفاع می‌ایستادیم و باید در جایگاه فعال با پی بردن به این نقشه‌ی شوم چندین و چند ساله، فرآیند مطالبه گری فعال را آغاز می‌کردیم. قطعا بخش‌های مختلف حاکمیت و دولت‌های مختلف به ویژه وزارت امور خارجه همه‌ی دولت‌های جمهوری اسلامی ایران و کارزار‌های ایرانیان داخل و خارج از کشور به شکل مردمی هر آنچه توانسته‌اند از جان و دل کرده‌اند، اما اکنون می‌دانیم که در صورت آینده پژوهی دقیق‌تر این حرکت ضد ایرانی، از همان روز نخست بیان شدنش، نیاز به تجمیع تمام نیرو‌ها بر مبنای استراتژی صحیح مطالبه گری با تمام توان و استفاده از همه‌ی ظرفیت‌های پیدا و پنهان ملی و بین المللی داشت.

مطمئن هستم که دیر نشده است. حال که دریافته‌ایم «خلیج فارس» ارزش اشتراکی و یکی از معیار‌های بدیهی و مهم اتحاد ملی هر ایرانی در ایران و هر کجای جهان است با نگاه به ظرفیت‌های دیگر و آغاز فرایند استراتژیک حمایت طلبیِ خردورزانه در تمام حوزه‌ها بر این اتحاد ملی درون زا، ارزش افزوده‌ای بزرگ از بیرون بیفزاییم تا یک بار برای همیشه این گزافه گویی‌ها از سوی بیگانه ایران ستیز یا ناآگاه به لطیفه و گویندگان آن به افرادی کم خرد در نگاه جهانیان بدل گردند.

*کارشناس ارشد فرهنگ و زبان‌های باستانی ایران
پست دکترای مدیریت

ارسال نظرات
امروز پنجشنبه ۱۸ ارديبهشت
امروز پنجشنبه ۱۸ ارديبهشت
امروز پنجشنبه ۱۸ ارديبهشت
امروز پنجشنبه ۱۸ ارديبهشت