تیتر امروز

«جوانی جمعیت ایران» از رویا تا واقعیت
«دیدارنیوز» در گفت‌وگو با آسیب‌شناس اجتماعی بررسی می‌کند:

«جوانی جمعیت ایران» از رویا تا واقعیت

عضو هیات علمی دانشگاه علامه‌طباطبایی معتقد است تا زمانی که چالش‌های درمانی، آموزشی و رفاهی را حل نکنند نمی‌توان انتظار افزایش جمعیت داشت.
سیل غارتگر اومد، از تو رودخانه گذشت ...
دیدار آنچه در مشهد اتفاق افتاد را بررسی می‌کند

سیل غارتگر اومد، از تو رودخانه گذشت ...

چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت، مشهد، ساعت حدود دو بعدازظهر؛ باران شروع می‌شود، سیل می‌آید، ۹ نفر جان خود را از دست می‌دهند، اما مدیران شهری می‌گویند: آبگرفتگی بود نه سیل!.
هم تشکر می‌کنیم و هم حمایت!
افاضات اضافه

هم تشکر می‌کنیم و هم حمایت!

عوام‌الملک در هفته‌ای که گذشت به «حماسه» بزرگ اخیر در کشور اشاره کرده و گفته بابت این اتفاقات ما فقط باید متشکر باشیم و حمایت کنیم.

«بی­ صدا حلزون»؛ بد نیست گاهی اوقات بخواهیم که نشنویم...

داستان "بی­ صدا حلزون"، حول محور مادری می­ چرخد که به تازگی از همسرش جدا شده و در تلاش است تا سرپرستی بچه را از آن خود کند. مادر، فرزند و پدر هر سه به دلیل نقصی در سیستم شنوایی (نداشتن حلزون) دچار ناشنوایی یا کم­ شنوایی شده­ اند که فیلم گاهی اوقات، اشاره­‌ای به معضلات اجتماعی این مسئله نیز می­ کند و اتفاقا مادر نیز در راستای حفاظت فرزند خود در برابر این معضلات، در صدد است تا برای او عمل جراحی کاشت حلزون را با هزینه­‌ای هنگفت به انجام برساند. نقطه قوت "بی­ صدا حلزون" را همین تلفیق ازدحام و سکوت شکل می­ دهد. کات­‌های صدایی و ورود و خروج ابعاد غیر بصری فیلم به فضا‌هایی که در تضاد کامل­ اند، هم غافلگیر کننده ظاهر می­ شوند و هم ذوقی از سر تجاربی نسبتا جدید در تماشاگر ایجاد می­ کنند. "بی­ صدا حلزون" را هرچند نوپا و غیرقابل اتکا، اما در زمره آثار بی­ ادعای نسبتا خوب جای می­ دهند.

کد خبر: ۵۱۲۷۳
۱۶:۵۴ - ۱۶ بهمن ۱۳۹۸
دیدارنیوز ـ ایمان رضایی: اولین تجربه سینمایی «بهرنگ دزفولی­ زاده» فیلمی­ است اساسا با مضامینی مربوط به جهان ناشنوایان که گذری حسی/عاطفی را با ماجرایی ملتهب دنبال می­ کند. داستان، حول محور مادری می­ چرخد که به تازگی از همسرش جدا شده و در تلاش است تا سرپرستی بچه را از آن خود کند. مادر، فرزند و پدر هر سه به دلیل نقصی در سیستم شنوایی (نداشتن حلزون) دچار ناشنوایی یا کم­ شنوایی شده­ اند که فیلم گاهی اوقات، اشاره­‌ای به معضلات اجتماعی این مسئله نیز می­ کند و اتفاقا مادر نیز در راستای حفاظت فرزند خود در برابر این معضلات، در صدد است تا برای او عمل جراحی کاشت حلزون را با هزینه­‌ای هنگفت به انجام برساند.

اما پایه­‌های اصلی قصه را یک پرسش چالش­ برانگیز تشکیل می­ دهد؛ اینکه آیا واقعا این کودکِ بی­ تجربه در شنیدن، خواهان شنوایی هست یا خیر؟ اصلا می­ داند شنوایی چیست؟ یا اصلا چرا یک قاضی شنوا (برای رای دادن به عمل جراحی یا جلوگیری از آن) باید برای یک ناشنوا تصمیم بگیرد؟ از این دست سوال­‌ها که شاید کمتر به آن­ها اندیشیده­ ایم در فیلم به وفور یافت می­ شوند.
 

«بی­ صدا حلزون»؛ بد نیست گاهی اوقات بخواهیم که نشنویم...
 
دنیای ناشنوایان هرچند که برایمان تا به امروز شامل اطلاعاتی عمومی می­ شد، اما دزفولی­ زاده در مقام فیلمساز، مخاطبش را وارد حریم­‌ها و خلوتگاه­‌های آنان می­ کند تا بدانیم واقعا چه از سر می­ گذرانند. گاهی فیلم با انبوه سر و صدا‌ها یادمان می­ اندازد که اتفاقا شنیدن، چندان هم باب میل نیست. چه بسا در همین مسیرِ پاک­ سازی سوءتفاهم­‌ها نسبت به مسئله ناشنوایی، بعضی اوقات با صداگذاری­‌های خاص و هوشمندانه، به صورت عینی نیز وارد نقطه نظر ناشنوایان می­ شود تا آرامشی لذت­ بخش را از دید خود، به مخاطب برساند.

نقطه قوت "بی­ صدا حلزون" را همین تلفیق ازدحام و سکوت شکل می­ دهد. کات­‌های صدایی و ورود و خروج ابعاد غیر بصری فیلم به فضا‌هایی که در تضاد کامل­ اند، هم غافلگیر کننده ظاهر می­ شوند و هم ذوقی از سر تجاربی نسبتا جدید در تماشاگر ایجاد می­ کنند. همچنین گره­‌های دراماتیک فیلم مبتنی بر مسائل مربوط به آتلیه­‌ای که الهام (هانیه توسلی) در آن مشغول کار است و مشکلاتی که پیرامون آن ایجاد می­ شود، در پیوند با آنچه که در حریم خصوصی و خانوادگی شخصیت­‌ها می­ گذرد، فیلمنامه را تا سطوح قابل قبولی مورد تایید قرار می­ دهد.
 

«بی­ صدا حلزون»؛ بد نیست گاهی اوقات بخواهیم که نشنویم...
 
اما ضعف­‌هایی نیز در شیوه روایتی که فیلمنامه طبق الگو‌های نه چندان نوین از آن پیروی می­ کند، دیده می­ شود که مهم­ترینشان بی تفاوت گذر کردن از جزئیات فرعی­ است. حفره­‌ها و باگ­‌هایی که بعضی اوقات، بیهوده شکل می­ گیرند و همانطور بیهوده رها می­ شوند. پدری که علی­رغم احساس عاطفی بالای خود نسبت به فرزندش، در بخش­‌هایی از فیلم کاملا ناآگاهانه و غیر منطقی عمل می­ کند یا شخصیت­‌هایی که حضور یا عدم حضورشان به طور کلی تاثیری بر روند داستان ندارد (پدر الهام). هرچند که با تمام این ایراد‌ها، فیلم به اندازه کافی شامل ویژگی­‌های مثبتی هست که تا انتها مخاطبش را همراه کند.

در مسائل اجرایی، آنچه بیش از هرچیز به چشم می­ خورد، طراحی صحنه است. فضا‌های داخلی (به خصوص آتلیه عکاسی) با رنگ آمیزی و دکور درست، چشم­ نواز و استاندارد از آب در آمده است. همچنین انتخاب و طراحی لباس نیز تا حدود زیادی در راستای پرداخت یا معرفی شخصیت­‌ها کارساز است. فیلم از لحاظ بصری (خارج از ابعاد کارگردانی) تجربه­‌ای مفرح را در ناخودآگاه تماشاگرش ثبت می­ کند. رنگ­ بندی­‌های درست و فکر شده در موقعیت­‌های مختلف و همچنین تمهیدات بصری­ که در رابطه با موضوع فیلم (حس شنوایی) به نوعی تطابق دست پیدا می­ کنند، "بی­ صدا حلزون" را هرچند نوپا و غیرقابل اتکا، اما در زمره آثار بی­ ادعای نسبتا خوب جای می­ دهند. فیلمی که نه آنچنان حرف بزرگی در سر دارد و نه چندان سودای عجیب و غریب بودن. تنها به کنج خلوت عده­‌ای خاص می­ رود و جهان پر سر و صدا و خسته کننده پیرامون ما را دوباره یادآوری می­ کند.
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی