تیتر امروز

محمد (ص) تحریف شده‌ترین شخصیت تاریخ است/ محمدی که در توصیف فقهی تعریف می‌شود؛ شخصیتی سیاه و تاریک است/ حکم سب‌النبی حکم وحشتناکی است که مغایر با قرآن است
در سی‌و‌نهمین برنامه دیدار اندیشه با سلیمانی اردستانی مطرح شد:

محمد (ص) تحریف شده‌ترین شخصیت تاریخ است/ محمدی که در توصیف فقهی تعریف می‌شود؛ شخصیتی سیاه و تاریک است/ حکم سب‌النبی حکم وحشتناکی است که مغایر با قرآن است

در سی‌ونهمین برنامه دیدار اندیشه با حجت الاسلام عبدالرحیم سلیمانی اردستانی با موضوع "محمد (ص) تحریف شده‌ترین شخصیت تاریخ" گفت‌و‌گو کردیم.
قفل تاریخی بر سر راه بخش صنعتی/ تهران؛ شهری برای همه یا منافع گروه‌های خاص؟/ بررسی CFT، سیگنالی مثبت به جهان
مجله اقتصادی دیدارنیوز با اجرای لیلا قصاب‌زاده

قفل تاریخی بر سر راه بخش صنعتی/ تهران؛ شهری برای همه یا منافع گروه‌های خاص؟/ بررسی CFT، سیگنالی مثبت به جهان

این بیست و پنجمین برنامه مجله اقتصادی دیدارنیوز است که با اجرای لیلا قصاب‌زاده به بررسی آخرین اخبار اقتصادی ایران و جهان در هفته گذشته می‌پردازد و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم شما مخاطبان...
خشم عمومی مردم و سقوط دولت نپال/ حمله به قطر با مشارکت کشورهای عربی!/ حمله روسیه به لهستان؛ اعلان جنگ به ناتو؟
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

خشم عمومی مردم و سقوط دولت نپال/ حمله به قطر با مشارکت کشورهای عربی!/ حمله روسیه به لهستان؛ اعلان جنگ به ناتو؟

این صد و پانزدهمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

«خروج» حاتمی کیا؛ راهکاری برای شکل گیری یک اعتراض مقبول به سیستم!

ایده داستانی "خروج" و شخصیت محوری­ اش، «رحمت بخشی» بیش از هرچیز یادآور حاج کاظمِ "آژانس شیشه­ ای" است. رزمنده­‌ای که دورانی را در جنگ برای خاک کشورش جنگیده و حالا شرایط همین خاک طوری شده که کنترل حجم عظیم خشم درونی، برایش دشوار به نظر می ­رسد. این بار وجه تمایز رحمت خان با حاج کاظم در این است که علی رغم شهادت فرزند رحمت در سوریه، او شخصیتی درو­ن­ گراتر و رویکردی درون­ ریزانه‌تر نسبت به کاراکتر برون­ گرای آژانس شیشه ­ای دارد.

کد خبر: ۵۰۷۷۸
۱۰:۱۹ - ۱۳ بهمن ۱۳۹۸
دیدارنیوز ـ ایمان رضایی: ابراهیم حاتمی کیا که همواره و خصوصا در چند سال اخیر همیشه آثاری پرحاشیه را با ماجرا‌های فراوان روی پرده برده، در فیلم اخیرش به آن استایل سینمایی سال­های گذشته­ اش برگشته است. ژستی معترضانه و نگاهی شِبهِ رادیکال به شرایط حاکم بر اوضاع سیاسی/اجتماعی و خلق قهرمان­‌هایی که گویا قرار است حرف ­های دل مردم را فریاد بزنند.


ایده داستانی "خروج" و شخصیت محوری­ اش، «رحمت بخشی» بیش از هرچیز یادآور حاج کاظمِ "آژانس شیشه­ ای" است. رزمنده­‌ای که دورانی را در جنگ برای خاک کشورش جنگیده و حالا شرایط همین خاک طوری شده که کنترل حجم عظیم خشم درونی، برایش دشوار به نظر می ­رسد. این بار وجه تمایز رحمت خان با حاج کاظم در این است که علی رغم شهادت فرزند رحمت در سوریه، او شخصیتی درو­ن­ گراتر و رویکردی درون­ ریزانه‌تر نسبت به کاراکتر برون­ گرای آژانس شیشه ­ای دارد.


رحمت که مزرعه ­ی پنبه­ اش توسط کادر امنیتی ریاست جمهوری (بابت یک سقوط اضطراری) و ورود آب شور به زمین، کاملا از بین رفته، در تمام طول فیلم تقابلی بین احساس و منطق را پیگیری می­ کند. گاهی اتوبانی را برای فرار از دست ماموران امنیتی می­ بندد و گاهی تمام­ غم ­هایش را حبس کرده با خود به خواب می­ برد، اما این پردازش شخصیتی نسبتا درست رحمت با بازی قابل قبول فرامرز قریبیان از معدود جنبه ­های کم تعداد درست و قابل تحمل فیلم است؛ چراکه "خروج" هرچه بیشتر پیش می­ رود، بیشتر دچار آفت شعار زدگی و سیاست ­زدگی می­ شود.


چگونه باید نسبت به سیستم معترض بود؟
 
 
ایده­‌ی سفرِ اهالی روستای عدل آباد به تهران و دیدار با رییس جمهور، فیلم را تا حدودی به سمت پیروی از قواعد ژانر "جاده ­ای" می­ برد و حوادث گوناگونی را در این سفر طاقت فرسا برای کاراکتر‌ها به ارمغان می ­آورد، اما آنچه کاملا مشهود و زننده است، عدم توانایی و کشش فیلمنامه برای پرداخت صحیح فضا و گره­‌های داستانی است.


همراهان رحمت (که به شکلی رحمت را به عنوان لیدر و رهبر این کنش اعتراضی برگزیده ­اند) در راستای رویکرد فیلمنامه برای ایجاد یک فضای ملودرام و نزدیکی با کاراکتر‌ها، گاهی تبدیل به کاریکاتور‌هایی کند ذهن و صرفا کمیک می­ شوند. پیرمرد ترک­ زبانی که دائما با موبایل فیلم برداری می­ کند، رییس شورایی که جاسوس و آدم فروش از آب در می ­آید (و تقبیح نیز نمی­ شود)، گنده ­لاتی که با اسلحه و فشنگ ­هایش احساس غرور می­ کند و ... اجتماعی از معترضان را می­ سازد که گویی چندان ویژگی ­های عاقلانه ­ای در آن­ها یافت نمی­ شود.


در واقع عدم حضور یک متفکر یا روشنفکر که صاحب ایده ­هایی مبنی بر مخالفت با سیستم سیاسی باشد در بین افرادی که برای این حرکت اعتراضی انتخاب شده ­اند، کاملا به چشم می­ خورد. هرچند که کارگردان برای رفع و رجوع چنین نقد‌ها و به دست آوردن دل مخاطبان نسبتا روشنفکرش، بین این گروه مردانه (به قول خودشان ریش سفید) یک زن سفت و سخت را نیز همراه می­ کند که داوطلبانه راهی این سفر می­ شود؛ اما "انسان" ساختن از این معترضان را (عمدا یا سهوا) تکمیل نمی­ کند و تنها به چند دیالوگ و موقعیت خنده­ آور، متکی می­ ماند. چه بسا برای تطهیر آن­ها (گویا به طور کلی معترض بودن در نگاه فیلم ساز جرم است) تلاش می­ کند تا ابعاد و وجوه دینی/مذهبی آن­ها را تا حد زیادی جلا بخشد. معترضانی که نماز جماعت می­ خوانند و مقابل حرم حضرت معصومه (س) اشک می ­ریزند و همین المان­‌ها قرار است نوعی رسمیت به شکایت آن­ها از دولت/سیستم ببخشد.


اراده و پشتکار آن­ها برای ادامه این سفر (که رانندگی با تراکتور از خوزستان تا تهران را شامل می­ شود) را نیز همان ویژگی "متدین بودن" تعریف می­ کند تا مبادا معترض به آشوبگر بدل شود. در واقع واضح است که حاتمی کیا نمی­ خواهد از وجود و حضور قشرِ شاکی و معترض حال حاضر در جامعه چشم ­پوشی کند، اما نگاه تک­سویه ­اش نیز اجازه گسترشِ این ابعاد تحلیلی را به او نمی­ دهد.


جدا از فاز محتوایی و تماتیک فیلم، ساختار فرمیک و شاکله ­ی اثر را می ­توان با چشم ­پوشی از ویژوال­ها و فعالیت­‌های گرافیکی، قابل قبول دانست. فیلم برداری نسبتا جذاب وحید ابراهیمی و هنرنماییِ دوباره­‌ی کارن همایونفر در بخش موسیقی، کمک چشمگیری در ریتم بخشیدن به اثر رسانده­ اند، اما آنچه که بستر ایجاد نوعی احساس نفرت در فیلم را به ارمغان می­ آورد، موضوع دیگری ­است که فرای دالی زوم ­ها و تراکنیگ شات­‌ها است...
ارسال نظرات
امروز يکشنبه ۲۳ شهريور
امروز يکشنبه ۲۳ شهريور
امروز يکشنبه ۲۳ شهريور
امروز يکشنبه ۲۳ شهريور