حمله به پله سوم جدول

دیدارنیوز ـ آرش راهبر: پدر و دختر با لباس بلوچی از چاه بهار کوبیده اند و آمده اند تا تهران و پاورچین از در ورودی می‌گذرند و به فاصله چند قدمی زمین می‌رسند. اینجا زمین چمن مجموعه ورزشی انقلاب، یکی از زمین‌های تمرینی استقلال است و هنوز چند دقیقه‌ای تا آغاز تمرین بازیکنان مانده. بازیکنان ذخیره و چند تایی از امیدها، یک گوشه دارند با حرارت زیاد تنیس فوتبال بازی می‌کنند و هر بار که یکی توپ را در زمین حریف می‌خواباند فریادی از شادی سر می‌دهد. مرد بلوچ موبایل را به سمت زمین گرفته تا عکسی بردارد که یکی از عوامل باشگاه مودبانه می‌گوید: «دوست عزیز، امروز تمرین برای عکس و فیلم، باز نیست.» هوادار بلوچستانی فوری گوشی را در جیب گذاشته و می‌گوید: «ببخشید، نمی‌دانستم. دوست داشتم عکسی از بازیکن‌ها داشته باشم...»

 

 

***

ذخیره‌ها بی خیال مشغول تنیس فوتبال بودند و بازیکنان هم یکی یکی از ساختمان بیرون زدند تا تمرین رسما شروع شود. مارکو دستیار استراماچونی رفته در نیمه شمالی زمین، مخروط‌ها و موانع را بچیند و عُمَر بدنساز تیم، صف بازیکنان را برای دویدن نرم آماده می‌کند. پدر و دختر بلوچ بیرون زمین چمن چند تایی عکس با روزبه چشمی و دو سه تای دیگر می‌اندازند و لبخندی به پهنای صورت می‌زنند. استراماچونی که از یک ساعت قبل خودش را سر تمرین رسانده، سرمشق هر کدام از دستیاران را به آن‌ها داده و در حالی که زیپ کاپشن را تا آخر بالا کشیده وارد زمین می‌شود. دروازه جنوبی هم در تصرف دروازه بان‌ها و بهزاد غلامپور است و بساط شیرجه و توپ گیری برپاست. سرمای پاییزی انگار ۱۰۰ درجه زیر صفر است و انگار دسته طوطی‌های در حال پرواز دارند به یک جای گرمتر می‌روند، اما تمرین آبی‌ها گرم و پر جنب و جوش است. این آخرین تمرین استقلال قبل از سفر به قائمشهر است...    

***

بدن‌ها که گرم شد نوبت پریدن از روی موانع، عقب عقب دویدن و تمرین‌های تعادلی است. استراماچونی جایی ایستاده که همه جا را زیر نظر دارد. مهمانان بلوچی رفته اند و حالا یکی دو نفر دیگر با یک بنر لول شده آمده اند و منتظر سرمربی هستند و باید یک ساعتی کنار زمین بمانند تا استراماچونی کارش تمام شود و بیاید کنار زمین و بعد بنر باز شود، دیده شود بلکه پسندیده شود!

مخروط‌های کوچک رنگی همه جا روی زمین پخش شده اند و زمین کوچکتر می‌شود تا بازیکنان در قالب دو تیم بازی کنند، اصلی‌ها و ذخیره ها. این همان قسمت از تمرین است که اغیار نباید آن را ببینند. خبر اینکه احتمالا ترکیب اصلی چیست نباید درز کند هر چند که ترکیب ایده آل استراماچونی را خیلی ها، بیرون از این زمین تمرین هم می‌توانند حدس بزنند. بازی تمرینی خیلی گرم و پرشور است و تیم دوم اصلا پا پس نمی‌کشد. شیخ دیاباته و مهدی قائدی اینجا هم هوای هم دیگر را دارند و مثل یک زوج تهاجمی، حرکت‌های همدیگر را دنبال می‌کنند. هر از گاهی یک طرف گل می‌زند و فریاد شادی... استراماچونی از لای کلاه و یقه کاپشن اش نگاه می‌اندازد و گاهی توصیه‌های ریزی می‌کند. هیچ اثری از بحران یا استرس در تمرین آبی‌ها نیست و به نظر می‌آید همه چیز در کنترل سرمربی ایتالیایی قرار گرفته. شیخ از هوا و زمین گل می‌زند و در نهایت تیم بازیکنان اصلی برنده می‌شود. همه قبراق و سرحال هستند منهای فرشید باقری که یک کیسه یخ به پایش بسته و زودتر از بقیه تمرین را ترک می‌کند.

 

 

***

استقلالی‌ها امروز یکشنبه با اتوبوس به سمت قائمشهر می‌روند تا دوشنبه با نساجی بازی کنند. یک امتیاز هم می‌تواند آن‌ها را بالای سر پرسپولیس بفرستد؛ آن هم بعد از حدود ۴ سال. یکی می‌گوید که نساجی تمرین نکرده و شنیده که بازیکنان آن در اعتصاب هستند. یکی هم جواب می‌دهد: «از این حرفا زیاد شنیدیم. همه تیم‌ها جلوی استقلال و پرسپولیس با تمام وجود بازی می‌کنند. هم پخش مستقیمه، هم اسپانسر میاد. همه جوره به نفعشونه بازی کنن. حالا ببین اگه سر بازی کردن دعوا نشد؟!»

میهمانان سری دوم از صومعه سرا آمده اند. یک بنر بزرگ هم آورده اند تا عشق شان را به استقلال و استراماچونی نشان دهند. سرمربی هم با روی باز از میهمانان تمرین استقبال می‌کند و وسط پلاکارد بزرگ را هم می‌گیرد دستش و رو به دوربین می‌ایستد. روی بنر دو بار نوشته: «برو بریم!» و استراماچونی هم بی آنکه از نوشته روی پلاکارد مطلع باشد به آن عمل می‌کند. قرار بعدی پای اتوبوس و سفر به مازندران است و آخرین بازی هفته یازدهم، دوشنبه در ورزشگاه وطنی. حمله به جایگاه سوم جدول لیگ برتر.