از جمله مهمترین اتفاقات دوره دوم مجلس شورای اسلامی جریان ۹۹ نفر است. جناح چپ مجلس به دنبال تمدید دوره نخستوزیری میرحسین موسوی بود، اما با توجه به اکثریتی که جناح راست در این دوره از مجلس داشت، احتمال نخستوزیری موسوی بسیار بعید بود. امام خمینی حمایت خود از میرحسین موسوی را اعلام میکند و باقی جریان ۹۹ نفر ...
دیدارنیوز ـ هاتف سپهر: انتخابات دومین دوره مجلس شورای اسلامی دو تفاوت اساسی با مجلس اول داشت. در اولین دوره مجلس شورای اسلامی اولا تمام احزاب و گروهها با طیفهای مختلف فکری حضور پررنگی داشتند، اما در دومین دوره آن گروههای چپ و لیبرال در صحنه انتخابات حضور نداشتند و در واقع میدان انتخابات در اختیار نیروهای انقلابی و مذهبی بود. موضع نهضت آزادی در انتخابات مجلس دوم، تحریم انتخابات بود. به دلیل درگیریهایی که بین اکثریت مجلس اول (فراکسیون حزب جمهوری اسلامی و مستقلها) با سران فراکسیون همنام (نهضت آزادی) رخ داد، فراکسیون همنام، انتخابات مجلس دوم را تحریم کرد. آنها معتقد بودند به علت فقدان شرایط دموکراتیک نمیتوانند در انتخابات حضور داشته باشند.
ثانیا در انتخابات اولین دوره مجلس، شورای نگهبان حضور نداشت، اما در دومین دوره انتخابات، شورای نگهبان حضور پررنگی داشت و تعدادی از نامزدهای انتخابات را رد صلاحیت کرد. در انتخابات دومین دوره مجلس شورای اسلامی، حدود ۱۵۹۲ نفر آمادگی خود را برای کاندیداتوری اعلام و ثبتنام نمودند که از این بین حدود ۲۶۶ نفر از داوطلبان صلاحیتشان توسط هیئتهای اجرایی و شورای نگهبان رد شد. از تعداد ۱۳۲۶ نفر تأیید صلاحیت شده، ۱۱۵ نفر نیز اعلام انصراف کردند.
البته رد صلاحیتها از سوی شورای نگهبان حاشیههایی هم به دنبال داشت. پس از رد صلاحیت «سید محمدعلی زابلی» برخی از سیستانیها شورش کردند و دفتر امام جمعه را آتش زدند و سپس به طرف استانداری حرکت کردند که آنجا را تصرف کنند. ناطق نوری میگوید: آقای سید احمد نصری استاندار سیستان تلفن زد و گفت: حاج آقا، دارند به طرف استانداری میآیند ما چه کار کنیم؟ گفتم: کوتاه نیایید، برخورد کنید. جمعه ظهر بود به آقای آخوندی که برای تشکیل شورای تأمین ویژه به ارومیه رفته بود، گفتم مستقیما از همانجا به زاهدان برود. اتفاقا در آن جمعه آقای شمخانی هم حضور داشتند، لذا این دو نفر به اتفاق، به زاهدان پرواز کردند و جمعه بعد از ظهر کنترل اوضاع را در اختیار گرفتند و آقای فلاحیان نیز روز بعد به آنها پیوست؛ سپس آقای فلاحیان و آخوندی و شمخانی را با نیرو و امکانات و اختیارات به آنجا فرستادم. آنها آقای زابلی را قانع کردند که به استانداری برود. آقای آخوندی زنگ زد و گفت آقای زابلی اینجاست، چه کار کنیم؟ گفتم: به ایشان احترام بگذارید، اما عمامه ایشان را بردارید و چشمهایش را ببندید و او را به زندان بیندازید. آقای آخوندی گفت: این کار هزینه بالایی دارد. گفتم: همین که دستور میدهم عمل کنید.
روحانیت و انحصار در انتخابات
در آستانه انتخابات عدهای از روحانیون جناح راست بر این عقیده بودند که مسئله انتخابات جزو مسایلی است که مجتهدین واجد شرایط حق اظهارنظر و معرفی افراد شایسته به مردم را دارند و از دخالت دانشجویان و تشکلهای دانشجویی در انتخابات چندان راضی نبودند. حتی برخی از ایشان این مسئله را پنهان نمیکردند و صریحا در دانشگاه و در بین دانشجویان، جماعت دانشگاهی را از حضور در صحنههای سیاسی برحذر میداشتند. آنها به این بهانه که ممکن است ورود دانشجویان به مسایل سیاسی وقایع تلخ چندسال قبل را به وجود آورد، مانع ورود آنها به صحنه میشدند. این امر در جراید و در میان اقشار دیگر و روحانیت جناح چپ انعکاس وسیعی یافت و آنها را به عکسالعمل واداشت. حتی این مسئله اعتراض شدید امام خمینی (ره) روبهرو شد، ایشان بهطور واضح این نظر جناح راست را مردود دانستند و بر دخالت دانشجویان در تمام صحنههای سیاسی و اجتماعی تأکید نمودند. امام خمینی فرمودند: «انـتـخابات در انحصار هیچ کس نیست، نه در انحصار روحـانـیـون اسـت، نـه در انحصار احـزاب اسـت، نـه در انحصار گروههاست. انتخابات مـال همه مـردم اسـت.... از قراری که من شنیدهام، در دانشگاه بعضى از اشخاص رفتهاند گفتهاند که دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است. تا حال میگفتند که مجتهدین در سیاست نباید دخالت بکنند، این منافی با حق مجتهدین است، آنجا شکست خوردهاند، حال عکسش را دارند میگویند.... آنوقت شیطنت این بود که سیاست از مذهب خارج است و بسیار ضرر به ما زدند و ما بسیار ضرر خوردیم و آنها هم بسیار نفع بردند. این مطلب شکست خورده؛ حال میگویند که سیاست حق مجتهدین است؛ یعنی در امور سیاسی در ایران پانصد نفر دخالت کنند، باقیشان بروند سراغ کارشان. یعنی مردم بروند سراغ کارشان، هیچ کار به مسائل اجتماعی نداشته باشند و چند نفر پیرمرد بیایند دخالت بکنند. این از آن توطئه سابق بدتر است برای ایران».
به گفته آیتالله اسدالله بیات زنجانی یکی از معتقدان به نقش انحصاری روحانیون، آیتالله محمدرضا مهدویکنی بود. وی در گفتوگو با فصلنامه ژرفاپژوه گفته است: آیتالله مهدوی کنی آمد گفت: مردم، با علمای مناطق مشورت کنید؛ آنها به هر که گفتند رأی دهید، به همان رأی دهید. پس از سخن ایشان بود که امام خمینی موضعگیری نمود. به جز بنیانگذار جمهوری اسلامی دیگرانی همچون آیتالله منتظری نیز بودند که با این نظر روحانیت جناح راست مخالفت کردند.
سازوکار انتخابات دومین دوره مجلس شورای اسلامی
انتخابات دومین دوره مجلس شورای اسلامی با هماهنگی کامل وزارت کشور و شورای نگهبان برگزار شد. علیاکبر ناطق نوری هنگام برگزاری انتخابات دوره دوم مجلس شورای اسلامی در مقام وزیر کشور، مسئول برگزاری انتخابات بود، وی در مورد این دوره از انتخابات مجلس میگوید: «انتخابات مجلس دوم را من برگزار کردم. شاید در شورای نگهبان سالی نباشد که بحث انتخابات باشد و ذکر خیری از من نکنند. آقایان شورای نگهبان چه آنهایی که در آن موقع بودند، مثل آقای صافی و چه اینهایی که الان هستند مثل آقای جنتی، معتقد هستند که کمترین دورهای از انتخابات مثل دوره وزارت آقای ناطق نوری بود که هیچ تنشی با وزارت کشور نداشتیم. بین من و شورای نگهبان اصلا اختلافی نبود. من خودم میرفتم و با شورای نگهبان مینشستیم و قضایا را حل میکردیم».
برگزاری انتخابات این دوره مجلس با تصرف بخشهایی از مناطق مرزی کشور توسط نیروهای بعثی عراق مصادف بود. ولی با این وجود، انتخابات در ۱۹۳ حوزه انتخابیه برای انتخاب ۲۷۰ نماینده در موعد مقرر برگزار شد. نحوه اجرای انتخابات نیز به سه صورت برگزار شد:
ـ سراسری مستقیم؛
ـ سراسری غیرمستقیم؛
ـ سراسری برای اقلیتهای دینی.
انتخابات سراسری مستقیم شامل ۱۸۷ حوزه انتخابیه بود و انتخابات سراسری غیرمستقیم در شهرهای جنگزده شامل آباده، دهلران، مهران، دشتآزادگان، قصرشیرین و خرمشهر انجام شد. انتخابات سراسری برای اقلیتهای دینی نیز شامل ارامنه شمال و ارامنه جنوب، آشوری و کلدانی، کلیمیان و زرتشتیان بود.
انتخابات مرحله اول در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۶۳ برگزار شد و ۱۲۱ نفر به مجلس راه یافتند و مرحله دوم در تاریخ ۲۷ اردیبهشتماه برگزار شد و ۱۳۰ نفر با کسب اکثریت آرا به مجلس راه یافتند. در این انتخابات کاندیداهای جامعه روحانیت مبارز و حزب جمهوری اسلامی، اکثر آرا را از آن خود کرده و به پیروزی قاطع در انتخابات دست یافتند.
در این دوره نیز همانند دوره اول طبق قانون آن روزهای انتخابات عدهای از نمایندگان صرفا سوادی در حد خواندن و نوشتن داشتند؛ لذا در کنار ۱۰ نفر که با مدرک دکترا به مجلس راه یافتند ۱۶ نفر دیپلم و ۱۱ نفر نیز زیر دیپلم بودند.
تعامل مجلس و دولت
در ابتدای فعالیت مجلس گمانهزنیها بر این بود که مجلس در مقابل دولت قرار بگیرد، منتهی عملکرد مجلس داستان دیگری داشت و در این دوره هیچ کدام از وزرای کابینه مورد استیضاح مجلس قرار نگرفتند و مجلس در طول دوره چهارساله خود وزیری را استیضاح نکرد. آیتالله سیدمحمد خامنهای درباره اینکه چرا در مجلس دوم استیضاحی شکل نگرفت میگوید: «در مجلس دوم، جناح طرفدار دولت و هیئت رئیسه کار راه انداز دولت بودند. دولت یک سر در هیئت رئیسه و یک سر در بیت امام داشتند و با رئیسجمهور ارتباطی صمیمانه نداشتند. امام هم مرتب از دولت حمایت میکردند و مجلس به احترام امام در اینباره استیضاحی نکردند».
در طول دوره دوم مجلس، ۴۷ وزیر رأی اعتماد گرفتند. بعد از تشکیل مجلس در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۳۶۳ نخستوزیر میرحسین موسوی توانست با کسب ۱۶۳ رأی از نمایندگان حاضر در مجلس رأی اعتماد بگیرد. اما در هفته بعد یعنی در تاریخ ۲۲ مرداد مجلس به تمام اعضای کابینه رأی اعتماد نداد و پنج تن از وزرا (سرهنگ سلیمی وزیر دفاع، علیاکبر پرورش وزیر آموزش و پرورش، دکتر منافی وزیر بهداری، محمدعلی نجفی وزیر فرهنگ و آموزش عالی، مصطفی هاشمی وزیر صنایع) از ادامه فعالیت در کابینه محروم شدند و وزرایی دیگر جانشین آنها شدند.
۹۹ نفر به اضافه یک نفر
از جمله مهمترین اتفاقات دوره دوم مجلس شورای اسلامی جریان ۹۹ نفر است. آیتالله خامنهای در چهارمین دوره انتخابات ریاستجمهوری (۲۵ مرداد ۱۳۶۴) مجددا به ریاستجمهوری انتخاب شدند. جناح چپ مجلس به دنبال تمدید دوره نخستوزیری میرحسین موسوی بود، اما با توجه به اکثریتی که جناح راست در این دوره از مجلس داشت، احتمال نخستوزیری موسوی بسیار بعید بود. در این شرایط امام خمینی در پی نامه ۱۳۵ تن از نمایندگان مجلس که درباره انتخاب نخستوزیر و دولت جدید درخواست ارشاد نموده بودند، در نامهای به نمایندگان مجلس، با توجه به تأثیر منفی تغییر عالیترین مقام اجرایی در شرایط ویژه جنگی کشور، لزوم رأی اعتماد مجدد به میرحسین موسوی را یادآور شدند. علیرغم این درخواست در تاریخ ۲۱ مهر ۱۳۶۴، ۹۹ تن از نمایندگان منسوب به جناح راست به رهبری آیتالله آذری قمی، به موسوی از مجموع ۲۶۱ رأی، رأی منفی (۷۳ رأی) و ممتنع (۲۶ رأی) دادند. این رأی مخالف که برخلاف نامه، ولی فقیه زمان به مجلس داده شده بود، فرصتی در اختیار جناح چپ مجلس قرار داد تا جناح راست را به مخالفت با ولی فقیه متهم سازد و در انتخابات بعدی از آن بهره جوید. این مسئله فضایی را ایجاد کرد و موجی را به وجود آورد که در مجلس ۹۹ تن مخالف حضرت امام وجود دارد. بعد از رأی اعتماد مجلس به نخستوزیری موسوی، از ۲۴ وزیر پیشنهادی وی به مجلس ۲۲ نفر توانستند رأی اعتماد مجلس را به دست آورند و دو وزیر بعدی، در روزهای بعد به مجلس معرفی شدند و رأی اعتماد گرفتند.
آیتالله خامنهای درباره مخالفتش با موسوی میگوید: «در انتخاب آقای موسوی من به امام عرض کردم که من ایشان را برای نخستوزیری شایسته نمیدانم اگرچه که ایشان فردی است مسلمان و متدین و… و من در هر کجا که باشم از ایشان به عنوان یک دستیار استفاده خواهم کرد، اما برای نخستوزیری انتخاب ایشان را صلاح نمیدانم و امام فرمودند که شما هر طور میل دارید عمل کنید و این حق شماست و واقعاً این حق من بود البته حق شخصی نبود که اگر حق شخصی بود من از آن میگذشتم بلکه حق ریاستجمهوری بود و تکلیفی بود بر دوش من که من نمیتوانستم نسبت به آن بیتفاوت باشم، اما بههر حال رفتند خدمت امام و گفتند اگر ایشان کنار رود جنگ لطمه میخورد و چون جنگ برای امام بسیار اهمیت دارد بنابراین ایشان هم آنطور نظر دادند در حالی که جنگ هم لطمه نمیخورد».
رئیسجمهور وقت در حمایت از این ۹۹ نماینده مجلس میگوید: «اینها در حقیقت با ۹۹ نفر مخالف هستند که چندی پیش من به یکی از آنها که دائم ۹۹ نفر را زیر سؤال میبرد، گفتم اگر ساکت ننشینی خواهم گفت که اینها ۹۹ نفر نیستند و با من ۱۰۰ نفر هستیم».
بر اساس خاطرات منتشرشده از هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری، آیتالله خامنهای پیش از معرفی میرحسین موسوی بهعنوان نخستوزیر به مجلس چندین بار شخصاً یا از طریق واسطه از امام خمینی خواسته بود یا حمایت خود از موسوی را پس بگیرد یا حکمی مبنی بر تکلیف شرعی بر معرفی او صادر کند. اما نهایتاً در جلسهای با حضور محمد یزدی، احمد جنتی، مهدویکنی و ناطق نوری با این نظر روبهرو شد: «من حکم نمیکنم، اما من به عنوان یک شهروند حق دارم نظر خودم را بدهم یا خیر؟... من به عنوان یک شهروند، اعلام میکنم که انتخاب غیر از ایشان، خیانت به اسلام است».