"روز صفر" روایتی است نسبتا واقعی از ماجرای دستگیری عبدالمالک ریگی در ایران. تروریست پاکستانی که پس از کشتارهای بی رحمانه و گسترش ایدئولوژیهای مبتنی بر دیکتاتوری مذهبی، سرانجام در پروازی که از آسمان ایران می گذشت، توسط سیستم اطلاعاتی و ارگانهای نظامی ایران دستیگر و محاکمه شد. فیلم اخیر ملکان نیز بازگویی همین داستان را با افزودن بار دراماتیک و خلق اتمسفری هیجان انگیز و پر زد و خورد بر عهده دارد. "روز صفر" تریلری است سیاسی که تمام تلاشش این است که لحظهای از التهاب و تب و تاب نیفتد و آنقدر درگیر بررسی مسائل جدی این موضوع می شود که اصلا زمانی برای پرداخت حسی/عاطفی پیدا نمی کند. قهرمانش را (که هرگز نام واقعی آن را نمی فهمیم) نه به مثابه شخصیتی لطیف و دوست داشتنی که در شمایل یک ماشین جنگی و خستگی ناپذیر تصویر می کند که لحظهای از پا نمی نشیند
دیدارنیوز ـ
ایمان رضایی: سعید ملکان علیرغم حضور پررنگ و طولانی مدتش در عرصه سینما و چهره پردازی، امسال دست به ساخت اولین فیلمش تحت عنوان "روز صفر" زده که اساسا قرار است طبق قواعد ژانرهای سیاسی/جاسوسی بنا شود و با استفاده از صحنه های اکشن و جلوه های ویژه ی گسترده ی میدانی، شمایلی بین المللی به خود گیرد. فیلمی که پایه و اساس خود را حول محور یک قهرمان شکست ناپذیر (امیر جدیدی) و مسائل تروریسم بازسازی می کند.
"روز صفر" روایتی است نسبتا واقعی از ماجرای دستگیری عبدالمالک ریگی در ایران. تروریست پاکستانی که پس از کشتارهای بی رحمانه و گسترش ایدئولوژیهای مبتنی بر دیکتاتوری مذهبی، سرانجام در پروازی که از آسمان ایران می گذشت، توسط سیستم اطلاعاتی و ارگانهای نظامی ایران دستیگر و محاکمه شد. فیلم اخیر ملکان نیز بازگویی همین داستان را با افزودن بار دراماتیک و خلق اتمسفری هیجان انگیز و پر زد و خورد بر عهده دارد تا دومین اثر حاضر در جشنواره باشد که در این دو سال متوالی، پیرامون مسائل ریگی داستانشان را پیش می برند.
سال گذشته، "شبی که ماه کامل شد" با درخششی تمام و کمال، جوایز جشنواره را تسخیر کرد و البته که تفاوتهای بنیادینی با "روز صفر" در آن یافت می شود. فیلم آبیار، قصهای است عاشقانه در باب تغییر و تحول، چگونگی گذر از انسان بودن و روی آوردن به تروریسم. در واقع "شبی که ماه کامل شد" رویکردی احساسی و عاطفی نسبت به جنایات ریگی و تاثیرات آن داشت که دقیقا نقطه مقابل "روز صفر" محسوب می شود.
"روز صفر" تریلری است سیاسی که تمام تلاشش این است که لحظهای از التهاب و تب و تاب نیفتد و آنقدر درگیر بررسی مسائل جدی این موضوع می شود که اصلا زمانی برای پرداخت حسی/عاطفی پیدا نمی کند. قهرمانش را (که هرگز نام واقعی آن را نمی فهمیم) نه به مثابه شخصیتی لطیف و دوست داشتنی که در شمایل یک ماشین جنگی و خستگی ناپذیر تصویر می کند که لحظهای از پا نمی نشیند و از مقوله احساسات نیز صرفا برای حل کردن یک مسئله جدی دیگر استفاده ابزاری می کند (اشاره به سکانس عملیات انتحاری در فروشگاه). همچنین ملکان، کاراکترش را با نوعی خونسردی اغراق شده، نوعی اطمینان به رسیدگی کامل به امور و در کل با یک راحتیِ خاطر عجین کرده که شاید اصلیترین و موثرترین ویژگی همان قهرمان سازی است.
خاصیت "روز صفر" نیز اساسا همین برخورداری از یک قهرمان همه فن حریف و اغراق آمیز است که نسخههای مشابهش را بارها در سینمای هالیوود دیده بودیم. تمهیداتی از این دست را حالا حدودا چند سال است که ایرانیها نیز به فیلمهایشان آورده اند تا برای دستیابی به آن تاثیرگذاری که هالیوود به مثابه یک ابزار رسانهای از آن برخوردار است، همه کار کرده باشند. چه بسا "روز صفر" با بهره گیری از چند دیالوگ غلو شدهی سیاسی و سودای وطن پرستی و نریشنهای سانتیمانتال در ستایش از مرزها و خاصیت جغرافیایی کشور، تمام آن تاثیرگذاریها را دوچندان نیز می کند. شخصیت اصلی فیلم ملکان، در واقع یک واسطه است. یک رابطِ نسبتا جذاب میان فیلمساز و مخاطب که در قالب یک پروتاگونیست، مانیفستهای کارگردان را با تماشاگران به اشتراک می گذارد.
نریشین پایانی فیلم نیز دقیقا طبق همین الگو و همین فرمول در فیلم گنجانیده شده است. پس از تمام مصیبتهایی که کاراکتر سمپاتیک ملکان از سر می گذارند و پس از تمام انفجارها و تیراندازیها و بازیگوشیها، ادای جملههایی که اساسا می خواهند جایگاهی والا به مردم بدهند و خود شخصیت را به مثابه بخشی از یک سیستم/نظام، فدای خاک و کشور کنند، صرفا کارکردی موقت و غیرقابل اعتنا دارند و نه پرداخت درستی از ناسیونالیسم ارائه می دهند و نه جریانی فراتر از یک حس گذرا ایجاد می کنند.
"روز صفر" هرچقدر که در به کارگیری لحظه های ملتهب و ایجاد فضاهای مربوط به ژانر اکشن با آن بازسازی های دشوار و سختی های متعدد در زمینههای فنی و تکنیکی، خوب ظاهر شده باشد و استانداردها را رعایت کرده باشد، باز هم در پایان بابت رویکرد نه چندان انسانی خود (تکیه کامل بر ایجاد هیجان و رها کردن ابعاد عاطفی که تمام خاصیت تاثیرگذاری یک اثر سینمایی را شامل می شود) چندان فیلم جدی محسوب نمی شود و علیرغم امتیازهایی که از برخی منتقدان می گیرد و جوایزی که هیئت داوران تقدیمش می کنند، جایگاه خاصی در تاریخ سینما و عرصه هنر پیدا نمی کند.