یادداشت حسن بهشتیپور، کارشناس ارشد بین الملل درباره حضور ایران در نشست شانگهای و هم زمان اعلام آمادگی برای مذاکرات را در دیدارنیوز میخوانید.

دیدارنیوز _ حسن بهشتیپور*:
نشست نخست وزیران کشورهای عضو شانگهای در مسکو؛ فرصت یا چالش؟ سفر عارف به روسیه برای شرکت در این اجلاس، فراتر از یک حضور تشریفاتی، به مثابه بستری برای دیپلماسی چندجانبه ایران ارزیابی میشود. این نشستها، چه در سطح سران و چه در سطح وزرا، فرصتی برای ترسیم دورنمایی از همکاریهای سیاسی، اقتصادی و راهبردی میان اعضا فراهم میآورد.
برای ایران، اهمیت این سفر در دو محور اصلی قابل توجه است: خنثیسازی تلاشهای آمریکا و متحدانش برای بازگرداندن شش قطعنامه تحریمی گذشته یا صدور قطعنامههای جدید.
تقویت روابط دوجانبه با روسیه و چین به عنوان دو قدرت دارای حق وتو در شورای امنیت، که میتوانند مانعتراشیهای اروپا و امریکا علیه ایران را بیاثر سازند. ظرفیتهای دوجانبه و چندجانبه دیدارهای عارف با نخستوزیران هند، پاکستان، چین و روسیه، فرصتی مغتنم برای بهرهگیری از ظرفیتهای اجلاس شانگهای در قالب مذاکرات دوجانبه است. به ویژه ملاقات با نخستوزیر روسیه میتواند زمینه اجرای سریعتر توافقات ایران و روسیه را فراهم کند یا موانع موجود را برطرف سازد. همچنین سخنرانی عارف در این اجلاس، از منظر دیپلماسی عمومی، ارزش افزودهای برای ایران ایجاد خواهد کرد و بازتاب رسانهای گستردهای خواهد داشت.
ابعاد ژئوپلیتیک سازمان شانگهای این سازمان با حضور کشورهایی، چون چین، روسیه و هند، حدود نیمی از جمعیت جهان و یکسوم مساحت سرزمینی جهان را در بر میگیرد. افزون بر این، ایران و روسیه به عنوان دو کشور مهم در حوزه انرژی، وزن و ارزش سازمان را افزایش دادهاند. با این حال، پرسش اصلی آن است که این ظرفیتها چه زمانی به اعداد و ارقام عینی در حوزه اقتصاد و راهبرد بدل خواهند شد و شانگهای تا چه اندازه میتواند به یک هژمون سیاسی–اقتصادی واقعی تبدیل شود.
تحریمها و نقش روسیه و چین در برابر تلاش امریکا و اروپا برای بازگرداندن قطعنامههای تحریمی، روسیه و چین میتوانند با استفاده از حق وتوی خود مانع تصویب قطعنامههای جدید شوند. از نگاه ایران، دوره برجام و قطعنامههای پیشین به پایان رسیده است و هر ادعای جدید باید دوباره مطرح و رأیگیری شود. مخالفت روسیه و چین با ادعاهای غربی میتواند تحریمها را عملاً بیاثر کند.
پیامهای امریکا و چشمانداز مذاکره در کنار این تحولات، تبادل پیام میان ایران و امریکا نشاندهنده وجود زمینههای اولیه برای مذاکره است. همانگونه که کمال خرازی و وزیر امور خارجه ایران اشاره کردهاند، امریکاییها درخواستهایی برای مذاکره مطرح کردهاند. اگر اراده سیاسی واقعی وجود داشته باشد، توافق محتمل خواهد بود. با این حال، خطوط قرمز دو طرف همچنان پابرجاست و باید دید آینده چگونه امکان تفاهم را فراهم خواهد کرد.
نتیجه:
سفر عارف به روسیه و حضور در اجلاس شانگهای، همزمان با ارسال پیامهای امریکا برای مذاکره، نشاندهنده ورود ایران به مرحلهای تازه از دیپلماسی چندجانبه و دوجانبه است. ایران میکوشد با اتکا به ظرفیتهای سازمان شانگهای و حمایت روسیه و چین، فشارهای غرب را کاهش دهد و در عین حال مسیرهای جدیدی برای گفتوگو با امریکا بیازماید. آینده روابط ایران با غرب و شرق، بیش از هر زمان دیگر به میزان اراده سیاسی طرفها برای عبور از خطوط قرمز و دستیابی به تفاهم بستگی دارد. زیرا نه ایران رویکرد قبلی خود و مطالباتش را تغییر داده و نه امریکا. اینکه علیرغم این خطوط قرمز و مواضع دو طرف چگونه قرار است مذاکره کرده و به تفاهم برسند، رخدادهای آینده مشخص میکند.
*کارشناس ارشد بین الملل