ویدئو/ ربابه شیخ الاسلام: فرایند یدُ دار کردن نمک در کشور با مدیریت من بود/ ناامنی یُد، عقب ماندگی ذهنی و سقط جنین به همراه دارد
در حقیقت راز کار ما این بود که به تولیدکنندگان خردهپایی که وزارت بهداشت راهشان نمیداد و اجازه نمیداد به اتاقها وارد شوند و میگفتند که شما اصلاً نباید تولید کنید را شریک کارمان کردیم. من با خرده پاها شروع کردم و به آنها احترام گذاشتم و آنها را شریک برنامه کردم. به آنها گفتم که اگر شما کمک نکنید یک بچههایی در جنوب ایران ممکن است عقب مانده ذهنی شوند. اینها احساسات من را حس میکردند و درک کردند و میگفتند که شما ما را آدم حساب کردید و به اتاقتان آوردید و چای جلوی ما گذاشتید. از نیویورک آمدند و به من گفتند که رازت چیست. جاهایی که تولید کنندگان خرده پا هستند مثل هندوستان، پنجاه سال قبل از ما ید دار کردن نمک را شروع کردند و موفق نیستند و بیست درصد مردمشان نمک ید دار میخورند.
دیدارنیوز ـ ربابه شیخ الاسلام دکترای اپیدمولوژی و بنیان گذار دفتر بهبود تغذیه جامعه در وزارت بهداشت در گفتگوی تفصیلی با
دیدارنیوز به فرایند ید دار کردن نمک در کشورمان اشاره کرد و گفت: اول که میخواهید یک چرخی را راه بیندازید خیلی سخت است. شما فکر میکنید ید دار کردن نمکها به این آسانی بود؟ اگر داستانش را برای شما بگویم فکر میکنید که چگونه این کار را کردم. امکان پذیر نبود. از نیویورک آمدند و به من گفتند که رازت چیست. جاهایی که تولید کنندگان خرده پا هستند مثل هندوستان، پنجاه سال قبل از ما ید دار کردن نمک را شروع کردند و موفق نیستند و بیست درصد مردمشان نمک ید دار میخورند. تو چه کاری کردی که ۹۰ درصد مردم نمک ید دار میخورند؟ خیلی تلاش کردم. همین را میخواهم بگویم که آنهایی که مسئول امنیت غذایی هستند حتی همین نا امنی ید که عقب ماندگی ذهنی میآورد و مرگ برای کودکان میآورد و سقط جنین برای مادران میآورد و عقب ماندگیهای شدیدی که بچه تا ۱۷ یا ۱۸ سالگی بیشتر عمر نمیکند و «کرتن» به آن میگویند، این بچهها میمیرند. وقتی که من حس کنم که اگر نجنبم یک عدهای در این کشور به خاطر نجنبیدن من میمیرند آن زمان من باید حرکت کنم و این حرکتم طوری بود که در مدت یک سال و یا دو سال خیلی از اساتید من در وزارتخانه به من گفتند که تو موفق نمیشوی، آنقدر تلاش نکن. بعد همانها دو سال بعد آمدند و به من تبریک گفتند. گفتند که موفق شدی. ما مثلاً در فلان استان دیدیم که نمکها یددار است. آن زمان پاکت زرد بود. در حقیقت راز کار ما این بود که به تولیدکنندگان خردهپایی که وزارت بهداشت راهشان نمیداد و اجازه نمیداد به اتاقها وارد شوند و میگفتند که شما اصلاً نباید تولید کنید را شریک کارمان کردیم. میدانید که در حقیقت در سالی که من شروع کردم یک کارخانه داشتیم و بقیه همه خرده پا و زیرزمینی بودند و چون وزارت بهداشت به آنها مجوز نمیداد کنترلشان هم نمیکرد و خیالشان هم راحت بود و خود این خیلی دردناک است که یک غذایی را مثل نمک، مردم دارند میخورند اما یک جایی مجوز نمیدهد و کنترل هم نمیکند و میگوید که من که مجوز ندادم که کنترل کنم. تفکر اینگونه است. تفکر این نیست که این را مردم دارند میخورند تو مجوز ندادی، اما اگر آرسنیک داشته باشد چه؟ این فکر را باید بکنند؛ بنابراین در آن مدت تصفیه نمک و شست و شوی نمک شروع شد. یعنی الان نمک تصفیه ید دار ما به همه کشورهای منطقه و خارج از آن صادر میشود. یعنی صنعت نمک ما رشد کرد. اما من با خرده پاها شروع کردم و به آنها احترام گذاشتم و آنها را شریک برنامه کردم. به آنها گفتم که اگر شما کمک نکنید یک بچههایی در جنوب ایران ممکن است عقب مانده ذهنی شوند. اینها احساسات من را حس میکردند و درک کردند و میگفتند که شما ما را آدم حساب کردید و به اتاقتان آوردید و چای جلوی ما گذاشتید. میدانید این خیلی مهم است وقتی که ما سلامتمان به دست یک عدهای است که وزارت بهداشت اصلاً نمیخواهد آنها را ببیند خب آن قسمتی که وزارت بهداشت باید آنها را میدید معاونت غذا و دارو بود و آن جا مدیر اداره غذا و دارو خیلی کمک کرد.