دیدارنیوز ـ امیر دبیری مهر: یکی از پیچیدهترین و سختترین کارهای تحقیقی و پژوهشی مواجهه با رویدادهای تاریخی است. دلایل این سختی عبارت است از:
۱- دور بودن از رویداد و فاصله زمانیهرچه از رویداد دورتر باشیم فهم آن سختتر خواهد بود و روایتها آلودهتر به اغراض و نیات و اهداف آشکار و نهان خواهد بود. مثلا در حوزه تاریخ اسلام تا نیمه قرن دوم نوشتن تاریخ و ثبت رویدادها ممنوع و شرعا حرام بود. از این رو همه مستندات مسلمانان از رویدادها عمدتا متکی بر تاریخهای نوشته شده بعد از نیمه دوم قرن دوم است مانند تاریخ ابن اسحاق، ابو مخنف، سیف بن عمر و ابوالحسن مدائنی. از این رو هر چه از رویداد فاصله میگیریم باید برای فهم درست ماوقع تاریخی دقت و همت بیشتری کنیم. برای مثال برخی از رویدادها مانند ۱۱ سپتامبر که فاصله چندانی با آن نداریم مملو از ابهام و پیچیدگی است و نمیتوان درباره همه ابعاد آن اظهار نظر قطعی کرد چه برسد به تحولات مربوط به قرن نوزدهم و عقب تر.
۲- وجود روایتهای متعدداز رویدادهای تاریخی یک روایت وجود ندارد تا بتوان بر آن تکیه کرد. درباره هر پدیده تاریخی چندین روایت وجود دارد که اگر مکمل هم بودند مشکلی نبود. گاه این روایتها بسیار متضاد و مخالف هم هستند که نشان میدهد برخی در چهارچوب تحریف تاریخ قرار میگیرد و وظیفه محقق تشخیص سره از ناسره است. برای مثال تاریخ ایران بیشتر روایت رخدادهای سیاسی و آمد و شد حکام و سلاطین و شاهان و رهبران بوده است و تاریخ اجتماعی بسیار ضعیف و نحیفی داریم. گویی مردم در نمایشگاه تاریخ ایران غایب هستند؛ و بازیگران تاریخ ایران فقط و فقط صاحبان قدرت سیاسی و نظامی بودهاند. سهم تاریخ کسب و کار، تاریخ موسیقی، تاریخ معماری، تاریخ خانواده؛ تاریخ مناسبات اجتماعی و هرم قدرت در آن، تاریخ مکاتب و مدارس و حوزهها و دهها موضوع مهم مربوط به جهان – زیست مردم در قیاس با تاریخ رسمی سلاطین ناچیز است و محققی که به دنبال فهم یک دوره یا رویداد باشد منابع کمی در اختیار دارد و ناگزیر باید با واسطه به حدس و گمان بپردازد.
۳- هژمونی و تسلط روایتهای رسمیضرب المثل معروفی هست که میگوید تاریخ جنگ را برندگان مینویسند. این سخن درستی است، زیرا بازندگان نیستند که روایتی از تاریخ داشته باشند. در مورد رویدادهای تاریخی هم چنین است. همواره صاحبان قدرت تمایل دارند روایتی از رویدادها در اذهان رسوخ کند و تثبیت شود که متضمن حفظ و استمرار قدرت آنها باشد و به این میگویند تاریخ رسمی. اگر تاریخ رسمی فقط جنبه ایجابی داشت باز مسالهای نبود، مساله اینجاست که تاریخ رسمی وجه سلبی هم دارد و به ستیز و جنگ و نابودی روایتهای غیر رسمی و متفاوت میرود و سعی میکند آنها را به حاشیه براند تا شنیده و خوانده نشوند و همین جنگ روایتها منجر به نادیده انگاشتن جنبههای مهمی از تاریخ رویدادها میشود. ذکر این نکته ضروری است که روایتهای رسمی از تاریخ لزوما دروغ و غلط و تحریف شده نیستند، اشکال آنها این است که اولا مبتنی بر داستان مد نظر ارباب قدرت روایت میشوند ثانیا روایتهای دیگر را بر نمیتابند. بزرگترین نتیجه فاسد این روایتها از تاریخ، شکل گیری جریان اپوزیسیون قدرت است و روایت گری تاریخ از جانب آنهاست بدون آنکه دغدغه کشف واقعیت تاریخی داشته باشند. از این رو با هر چه روایت رسمی است مخالفت میکنند فارغ از این که درست است یا نادرست.
۴- تکثر چشم اندازهابه پدیدههای تاریخی میتوان از زوایای مختلفی نگریست و از آن دریچه به درک و تحلیل آنها پرداخت و جالب اینجاست که این چشم اندازها میتواند همگی درست باشند هر چند کاملا متفاوت باشند. برای روشن شدن موضوع مثالی میزنم. به جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نگاه کنید. میتوان به این جنگ که طولانیترین جنگ قرن بیستم است از چشم اندازهای زیر نگاه کرد:
• در چهارچوب اختلافات مرزی دو کشور
• در چهارچوب جنگ سرد و جهان دو قطبی
• در چهارچوب مسائل نظامی
• در چهارچوب جنگ ایدئولوژیها
• در چهارچوب خصومت رهبران دو کشور
• در چهارچوب اقتصاد سیاسی و تجارت اسلحه
• در چهارچوب اختلاف دولتهای اسلامی و جهان اسلام
• در چهارچوب جنگ کفر و حق
• در چهارچوب عرب و عجم
• در چهارچوب ایدئولوژیهای فرامرزی انقلاب اسلامی
همین چهارچوبها و چشم اندازها را برای همه پدیدههای تاریخی میتوان متصور بود که تحلیل هر کدام میتواند زوایایی از رویدادهای تاریخی را روشن کند.