
توسعه ایرانی در گزارشی با عنوان «خطر «سادهانگار»ها، بیش از تهدید ماشه»، نوشت: میان کسانی که اسنپبک را تهدیدی جدی میدانند و آنانی که این تهدید واقعی را دستکم میگیرند، دوگانگیای شکل گرفته که خود اولین چالش ایران در مدیریت این بحران محسوب میشود.
دیدارنیوز: اظهارات اخیر مقامهای اروپایی مبنی بر فعالسازی احتمالی «مکانیسم ماشه» علیه ایران؛ همراه با اظهارات مقامات ایرانی، فضای سیاسی کشور را تحتالشعاع قرار داده است. این وضعیت، نه تنها بیم از بازگشت قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و تأثیر آنها بر چشمانداز روابط خارجی را تشدید کرده، بلکه شکافی عمیق میان رویکردهای داخلی را نیز آشکار ساخته است بهگونهایکه میان کسانی که اسنپبک را تهدیدی جدی میدانند و آنانی که این تهدید واقعی را دستکم میگیرند، دوگانگیای شکل گرفته که خود اولین چالش ایران در مدیریت این بحران محسوب میشود.
ماهیت مکانیسم ماشه و ابعاد حقوقی آن
«مکانیسم ماشه» یا «اسنپبک»، سازوکاری است که برای بازگرداندن تحریمهای مندرج در بند ۷ قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل طراحی شده و به شش قطعنامه قبلی علیه ایران ارجاع میدهد. بررسی دقیقتر مفاد این قطعنامهها، آنگونه که کارشناسان برجسته نیز بر آن تأکید دارند، واقعیت متفاوتی را نشان میدهد. از منظر حقوقی، فعالسازی مکانیسم ماشه، ایران را تحت ماده ۴۱ فصل هفتم منشور ملل متحد قرار میدهد که به اعمال تحریمها علیه کشورها اجازه میدهد. اگرچه ماده ۴۲ همین فصل، خطرناکتر است و به شورای امنیت اجازه اقدام نظامی میدهد، اما برای انتقال از ماده ۴۱ به ۴۲ نیاز به رأیگیری مجدد وجود دارد و روسیه و چین میتوانند با حق وتو مانع این امر شوند. این تمایز حقوقی مهم است، زیرا نشان میدهد که فعالسازی ماشه به معنای اقدام نظامی نیست، اما بازگشت تحریمهای بینالمللی ذیل شورای امنیت، مشروعیت و قدرت اجرایی بسیار بیشتری نسبت به تحریمهای یکجانبه آمریکا دارد. البته باید در نظر داشت توافق با آمریکا نیز این اهرم فشار اروپاییها را تحتالشعاع قرار میدهد. همانطور که امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا در همین زمینه به بیاعتمادی ایران به تضمینهای آمریکا اشاره میکند و میگوید: «حتی اگر آمریکاییها وعدهای بدهند، این وعدهها قابلپذیرش نیست.»
دیپلماسی در لبه پرتگاه
تحولات دیپلماتیک اخیر نگرانیها را تشدید کرده و نشاندهنده یک بازی خطرناک دیپلماتیک است که هر دو طرف در حال افزایش فشار و تهدید متقابل هستند. دیروز ژان نوئل بارو، وزیر امور خارجه فرانسه، اعلام کرد که «این کشور به همراه شرکای خود، انگلیس و آلمان، تا پایان ماه اوت (ماه آینده میلادی) و در صورتی که پیش از آن پیشرفت ملموسی در زمینه توافق هستهای ایران حاصل نشود، «مکانیسم ماشه» را علیه ایران فعال خواهند کرد.» این اظهارات ضربالاجلی روشن از سوی تروئیکای اروپا را نشان میدهد. کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، نیز با اشاره به نزدیک شدن به موعد انقضای مکانیسم ماشه، از بررسی این موضوع در نشست شورای وزیران خبر داد. دیوید لمی، وزیر امور خارجه انگلیس، نیز در اظهاراتی، ایران را تهدید کرد که «اگر ایران در عقبنشینی از برنامه هستهای جدی نباشد، سه کشور اروپایی میتوانند تحریمها را بهطور ناگهانی برگردانند.»
در پاسخ، تهران هشدارهای قاطعی صادر کرده است که حاکی از خطوط قرمز و آمادگی برای واکنشهای متقابل است. عباس عراقچی در گفتوگویی نسبت به استفاده از مکانیسم ماشه بهعنوان ابزاری برای فشار سیاسی هشدار داد و تصریح کرد: «اروپا اگر خواهان ایفای نقش سازنده در برجام است، باید از ابزارهای تهدیدآمیز مانند ماشه فاصله بگیرد.» این لحن قاطع، حساسیت ایران را نسبت به بازگشت تحریمهای شورای امنیت و قرار گرفتن تحت بند هفتم منشور ملل متحد نشان میدهد. عراقچی همچنین در واکنش به اظهارات کایا کالاس در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «اگر هماهنگکننده کمیسیون مشترک برجام بر این باور است که هدف از هرگونه مذاکره احتمالی «پایان دادن به برنامه هستهای ایران» است، این به معنای آن است که خانم کایا کالاس مفاد معاهده عدم اشاعه (NPT) را... نادیده میگیرد.» ابراهیم عزیزی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس، نیز به مقامات اروپا هشدار داده است: «اگر ماشه را فعال کنید، هزینه سنگینی میپردازید» این اظهارات نشان میدهد که ایران نیز دارای اهرمهای فشاری است، اما استفاده از آنها میتواند به تشدید بحران و افزایش انزوای بینالمللی منجر شود.
از خسارت محض تا کاغذ پاره
چشمانداز فعالسازی مکانیسم ماشه، مناقشهای شدید را در داخل ایران برانگیخته است که تا حد زیادی بازتابدهنده خطوط گسست ایدئولوژیک دیرینه میان موافقان و مخالفان توافق هستهای ۲۰۱۵ (برجام) است. این مناقشه در رسانههای سنتی و شبکههای اجتماعی در جریان است و رویکرد خطرناک دستکم گرفتن این مکانیسم را از سوی برخی جریانها آشکار میسازد. جبهه کاغذ پارهگرایان که اغلب با رسانههای تندرو مانند کیهان و وطن امروز و چهرههایی، چون سعید جلیلی مرتبط هستند، تمایل دارند تأثیر اسنپبک را ناچیز جلوه دهند و اغلب آن را بیاهمیت میخوانند. سعید جلیلی، منتقد سرسخت برجام، در دهمین سالگرد امضای این توافق، در توئیتی نوشت: «۱۰ سال گذشت... سالگرد خسارت محض.» محمدجواد لاریجانی نیز مکانیسم ماشه را «یک عبارت بد و بند معیوب در برجام» دانست و گفت: «ما هراسی از مکانیسم ماشه نداریم.» این روایت، خطر نادیده گرفتن پیچیدگیهای حقوقی، اجماع جهانی و تبعات عملی مکانیسم ماشه را در پی دارد و به نوعی خطرناکترین جنبه دستکم گرفتن این تهدید محسوب میشود؛ بهعبارتی این اظهارات شعارگونه و توأم با خودفریبی، مانع از ارزیابی دقیق تهدیدات و تدوین یک استراتژی منسجم برای مقابله با آنها میشود.
در سوی دیگر این جدال، جریان منتقد قرار دارند. سیدعلی پورطباطبایی، روزنامهنگار اصلاحطلب، هشدار داد: «اگر مکانیسم ماشه عملیاتی شود برمیگردیم به دوران جلیلی و محمود و قطعنامههایی که حاصل آن دوران است.» این گروه تأکید میکنند که برجام، با وجود کاستیها، برای یک دهه کشور را از تحریمهای جدید بینالمللی مصون نگه داشت و شکست آن میتواند به «خسارت محض» واقعی منجر شود. در میانه این جدال قطبی، برخی کارشناسان دیدگاههای دقیقتری ارائه میدهند. احسان موحدی، کارشناس حوزه قفقاز، هشدار داد: «فعال کردن مکانیسم ماشه یعنی ایران ذیل فصل ۷ منشور ملل متحد تهدیدی برای صلح تلقی شده و اقدامات نظامی و غیرنظامی جهانی علیه آن مجاز خواهد بود.» فلاحتپیشه، رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس، نیز اظهار داشت: «با ادعای تحریم اروپا... بهانه دست اروپا میدهند که مکانیسم ماشه علیه ایران را فعال کند.» این دیدگاه نشان میدهد که رویکردهای دستکمگیرنده داخلی، میتوانند ایران را به سمت تقابل با یک اجماع جهانی ببرند.
راه رفتن بر لبه تیغ دیپلماسی
با درک جدی بودن وضعیت، حتی اگر تأثیر مستقیم اقتصادی این مکانیسم مورد بحث باشد، تهران در حال بررسی راهبردهای متقابل مختلف است. نصرتالله تاجیک، سفیر پیشین ایران در اردن و سیروس ناصری، دیپلمات پیشین، خاطرنشان کردند که برجام شامل بندهایی بود که به ایران اجازه میداد در صورت عدم اجرای تعهدات طرفهای مقابل، اجرای تعهدات خود را معلق یا کاهش دهد: «این تضمینی بود که ایران توانست به طرفهای مقابل تحمیل کند.» در مقابل، طرف غربی نیز موضوع بازگشت تحریمهای سازمان ملل را از طریق مکانیسم ماشه مطرح کرد. تاریخ انقضای حق اسنپبک در برجام، ۲۷ مهرماه سال جاری است. زمان پیشبینی شده برای طی فرآیندی که منجر به لغو قطعنامه ۲۲۳۱ و اجرای اسنپبک میشود حدودا ۷۵ روز است و این یعنی شکایت اروپاییها از عدم رعایت تعهدات توسط ایران باید حداکثر تا ۱۴ مرداد رسما ابلاغ شود.
راهبرد اصلی ایران، آنگونه که تاجیک و ناصری تشریح کردند، حول به چالش کشیدن جایگاه حقوقی اروپا برای فعالسازی مکانیسم ماشه میچرخد، با این استدلال که اگر اروپا تعهدات برجامی خود را نقض کرده باشد، حق فعالسازی این مکانیسم را ندارد. رضا نصری، حقوقدان بینالملل نیز با استناد به اعترافات جان بولتون، تأکید میکند که سه کشور اروپایی «دیگر از نظر حقوقی صلاحیت توسل به مکانیسم حل اختلاف در برجام را از دست دادهاند.» نمیتوان نادیده گرفت که مواضع تند و تیز و اقدامات تحریکآمیز اروپا، مانند تهدید به استفاده از مکانیسم ماشه و عدم محکومیت حمله به سایتهای هستهای ایران، با تعهدات برجامی آنها در تناقض است و میتواند به منزله خروج آنها از برجام تلقی شود. اگر بتوان ثابت کرد فرانسه و انگلیس نیز از برجام خارج شدهاند، حق فعالسازی ماشه را از دست میدهند.
ایران همچنین به دنبال جلب حمایت بینالمللی برای خنثی کردن اسنپبک است. روسیه، که قرار است در ماه اکتبر ریاست شورای امنیت را برعهده گیرد، میتواند با استفاده از حق وتو، از احیای واقعی تحریمها علیه ایران جلوگیری کند. رحمان قهرمانپور، کارشناس مسائل بینالملل، نیز معتقد است: «بین فعالسازی مکانیسم ماشه و توافق ایران و آمریکا یک رابطه مستقیم وجود دارد. یعنی اگر مذاکرات ایران و آمریکا در دو ماه آینده به نتیجه برسد اروپا هم به دنبال فعالسازی مکانیسم ماشه نخواهد بود.» این وابستگی به عوامل خارجی، نشاندهنده پیچیدگی وضعیت و نیاز به دیپلماسی چندجانبه است.
در حوزه فنی و هستهای، ایران گزینههای متعددی برای پاسخ به تهدیدات غرب در اختیار دارد. کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی، با اشاره به تعلیق برخی تعهدات ایران در چارچوب بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام، تأکید کرد: «به لحاظ حقوقی، بهانهای برای استفاده از مکانیسم ماشه علیه ایران باقی نمیماند.» با این حال، ایران میتواند سطح غنیسازی اورانیوم را افزایش دهد، فعالیتهای تحقیق و توسعه (R&D) خود را تقویت کند و از ذخایر اورانیوم غنیشده خود برای کاربردهای نظامی غیرممنوع استفاده کند. تهدید به خروج از NPT نیز یکی از گزینههایی است که محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی، در صورت اتخاذ، آن را «تصمیمی است که در صورت اتخاذ در زمان مقتضی گرفته خواهد شد.» عراقچی نیز با وجود تهدید به خروج از NPT، تأکید کرد که ایران «فعلا قصدی برای خروج از NPT ندارد.» این گزینههای هستهای، اگرچه اهرم فشار هستند، اما شمشیر دو لبهای محسوب میشوند که میتوانند به تشدید بحران و افزایش انزوای بیشتر ایران منجر شوند.
ضرورت واقعبینی
تهدید فعالسازی مکانیسم ماشه ایران را در موقعیتی حساس قرار داده است. این تهدید دارای تبعات روانی و سیاسی عمیقی است. در چنین شرایطی، دستکم گرفتن این تهدید از سوی برخی جریانهای داخلی، نه تنها کمکی به حل بحران نمیکند، بلکه با ایجاد شکاف و تضعیف اجماع ملی، میتواند به منافع کشور آسیب جدی وارد کند. همانطور که کوروش احمدی، دیپلمات بازنشسته، میگوید: «به احتمال زیاد طرف غربی تنها در صورت انعقاد توافق جدیدی با ایران که حاوی توقف غنیسازی در ایران باشد، حاضر خواهد بود که از فعال کردن مکانیسم ماشه خودداری کند.» این جمله نشان میدهد که راهحل، نه در انکار و سادهانگاری، بلکه در دیپلماسی فعال و واقعبینانه نهفته است. ایران نیازمند یک استراتژی یکپارچه و هوشمندانه است که هم شامل دیپلماسی قوی و هم آمادگی برای پاسخهای متناسب باشد. نادیده گرفتن خطرات، یا تقلیل آنها به «کاغذ پاره»، تنها میتواند کشور را در برابر طوفانی که در راه است، آسیبپذیرتر کند.
منبع: توسعه ایرانی