
مجید شریفی، استادیار روابط بینالملل دانشگاه خوارزمی درباره چشمانداز دیپلماسی ایران و غرب میگوید: باتوجه به بیانیهها و مواضع اخیر جمهوری اسلامی ایران و ایالاتمتحده امریکا، چشمانداز دستیابی به توافق همچنان دور از ذهن به نظر میرسد. ایالاتمتحده بر موضع خود مبنی بر ممنوعیت غنیسازی اورانیوم در داخل ایران اصرار دارد، درحالی که ایران حفظ حق غنیسازی را اصلی غیرقابل مذاکره و پیششرطی غیرقابلچانهزنی میداند.
دیدارنیوز: بار دیگر تنشها در حوزه دیپلماسی بالا گرفته، بالاخص بعد از دور تازه تحریمهای اعمالی علیه ایران. پیشتر دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا مدعی شد در صورت بازگشت ایران به فرآیند غنیسازی اورانیوم این بازیگر بار دیگر به گزینه نظامی متوسل خواهد شد و حالا واشنگتن دور تازه محدودیتها را علیه کشورمان تعریف کرده؛ تحریمهایی چند لایه که به طور مشخص صادرات نفت ایران را هدف قرار داده و از منظر ناظران فشار حداکثری برای عبور ایران از حق غنیسازی قلمداد میشود.
این کنش بیواکنش نماند، مقامهای رسمی کشورمان از جمله وزیر خارجه ایران بار دیگر تاکید کردند که غنیسازی حق مسلم ایران است و قابل چشمپوشی نیست. اخیرا نیز عباس عراقچی، رییس دستگاه دیپلماسی کشورمان، در گفتوگویی با نشریه فایننشال تایمز ضمن تشریح موضع رسمی کشورمان تاکید کرده که ایران از حق غنیسازی خود عقبنشینی نخواهد کرد. با این همه به گفته عراقچی اینکه تهران چه زمانی و چگونه غنیسازی را از سربگیرد، به تحولات حاکم منوط است. وزیر خارجه ایران غنیسازی صفر؛ گزینه ادعای که امریکا بر آن تاکید دارد را غیر قابل قبول خواند و صراحتا گفت که در صورت پافشاری طرف امریکایی بر این گزینه، توافقی میان طرفین حاصل نخواهد شد. در ادامه عراقچی خواهان اعتمادسازی از سوی مقامهای امریکایی و پرداخت غرامت شد و تاکید کرد ایالاتمتحده باید تضمینهایی را مبنی بر عدم تجاوز دوباره دراختیار کشورمان قرار دهد. مصاحبه رییس دستگاه دیپلماسی کشورمان درحالی رسانهای شد که در نشست اخیر استانبول میان ایران و سه کشور اروپایی (فرانسه، بریتانیا و آلمان)، بازگشت ایران و امریکا به دیپلماسی به عنوان یکی از شروط اصلی مطرح شد.
با این حال، باتوجه به مواضع اخیر رییسجمهور امریکا و پاسخ قاطع وزیر امور خارجه ایران، چشمانداز تعاملات ایران و غرب در هالهای از ابهام قرار گرفته است. در همین راستا تحلیلگران سناریوهای مختلفی را در این خصوص مطرح کردهاند. گروهی معتقدند اگر هیاتهای دیپلماتیک ایران و امریکا نتوانند درباره غنیسازی اورانیوم به اجماع برسند، احتمال تحرکات مخرب ازسوی اسراییل افزایش خواهد یافت. گروه دیگر به سفر اخیر هیات فنی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران اشاره کرده و معتقدند اگر تهران بتواند با نهادهای پادمانی به تعامل سازندهای دست یابد، شانس احیای دیپلماسی وجود دارد. با این حال، برخی تحلیلگران سناریوی سومی را محتمل میدانند و مدعیاند که در صورت ناکامی ایران در دستیابی به توافق با غرب و نهادهای پادمانی، احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه بسیار بالاست. در این میان هستند گروهی که اجرای توأمان فعال شدن ماشه و تحرکات مخرب نظامی غرب را نیز به عنوان یکی از سناریوهای پیشرو قلمداد میکنند؛ گزینههایی که به باور همین گروه بیپاسخ نمیماند و ممکن است زمینه را برای خروج ایران از «انپیتی» هموار سازد.
در همین راستا و با هدف بررسی دقیقتر چشمانداز دیپلماسی ایران و غرب، روزنامه اعتماد با مجید شریفی، استادیار روابط بینالملل دانشگاه خوارزمی، گفتوگو کرده است. شریفی ضمن اشاره به مواضع رسمی ایران و امریکا احتمال دستیابی به توافق در چنین شرایطی را دور از ذهن میداند با این همه براین باور است که طرفین این توان را دارند تا دربرابر تعریف کنسرسیومی با مشارکت کشورهای منطقه به مصالحه دست یابند. این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به تحریمهایی که اخیرا علیه کشورمان تحمیل شدند، تاکید دارد که استراتژی کلان امریکا به واسطه صلح از طریق قدرت اجرایی میشود؛ استراتژی که در کنار رویکرد مخرب اسراییل صرفا آینده فعل و انفعالها را مبهم جلوه خواهد داد.
شریفی در جریان مصاحبه تاکید دارد که بازگشت تحریمهای بینالمللی فشارهای گسترده اقتصادی و سیاسی به همراه خواهد داشت، بهویژه بار روانی این فشارها تاثیر عمیقی بر بازارهای مالی ایران خواهد گذاشت.
مشروح گفتوگو در ادامه آمده است:
براساس گزارش رسانهها، در نشست استانبول، در کنار توافق درباره تداوم رایزنی میان ایران و تروییکای اروپایی، انگلیس، فرانسه و آلمان این ادعا برجسته شده که یکی از شروط تعویق فعالسازی ماشه، رایزنیهای میان ایران و امریکا است، به باور شما باتوجه به کنشهای اخیر واشنگتن و پاسخ تهران، تحقق چنین گزارهای تا چه اندازه محتمل است، بالاخص آنکه ایران بر حق خود جهت غنیسازی تاکید دارد؟
باتوجه به بیانیهها و مواضع اخیر جمهوری اسلامی ایران و ایالاتمتحده امریکا، چشمانداز دستیابی به توافق همچنان دور از ذهن به نظر میرسد. ایالاتمتحده بر موضع خود مبنی بر ممنوعیت غنیسازی اورانیوم در داخل ایران اصرار دارد، درحالی که ایران حفظ حق غنیسازی را اصلی غیرقابل مذاکره و پیششرطی غیرقابلچانهزنی میداند. مواضع ایران نسبت به پیش از جنگ و پس از حملات نظامی امریکا و اسراییل تغییری نکرده است. در مقابل، ایالاتمتحده با استناد به برآورد خود از میزان خسارات وارده به برنامه هستهای ایران، معتقد است که اکنون در موقعیت بهتری برای اعمال فشار بر ایران و کسب امتیاز قرار دارد. از طرفی دیگر نزدیک شدن به فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگشت احتمالی تحریمهای بینالمللی، اهرم فشار مضاعفی دراختیار امریکا قرار داده است. مقامات امریکایی بر این باورند که ترکیب خسارات ناشی از حملات نظامی و تهدید مکانیسم ماشه میتواند ایران را به پذیرش توقف غنیسازی وادارد. با این حال، ایران تاکنون از مواضع پیشین خود عقبنشینی نکرده و بر حفظ غنیسازی داخلی تاکید دارد. در این میان، برخی برآوردها حاکی از آن است که حملات نظامی به تاسیسات هستهای ایران، توانایی غنیسازی داخلی را عملا از بین برده است. براساس گزارش گروه بینالمللی بحران (اندیشکده امریکایی)، خسارات وارده به برنامه هستهای ایران بهگونهای است که غنیسازی در عمل متوقف شده، حتی اگر ایران بر حفظ این حق اصرار ورزد. این وضعیت فرصتی ایجاد کرده تا پیشنهادی که پیش از جنگ مطرح بود، یعنی تشکیل کنسرسیومی با مشارکت کشورهای منطقه و حتی امریکا، دوباره مطرح شود. در این چارچوب، بدون نفی رسمی حق غنیسازی ایران، این فرآیند میتواند تحت نظارت کنسرسیوم انجام گیرد. هر چند این پیشنهاد در حال حاضر عملی به نظر نمیرسد، اما باتوجه به شرایط موجود، احتمال مصالحه بر سر آن وجود دارد. با این حال، در صورت عدم دستیابی به توافق، پیچیدگیهای بیشتری در انتظار برنامه هستهای ایران خواهد بود، به ویژه اگر بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه نظارت بر برنامه هستهای ایران را براساس قوانین داخلی ایران نداشته باشند، تنشها تشدید خواهد شد. این امر میتواند به افزایش سوءظنها و تردیدها نسبت به برنامه هستهای ایران منجر شده و احتمال حملات نظامی جدید ازسوی امریکا و اسراییل را بار دیگر افزایش دهد.
اخیرا ترامپ طی اظهاراتی بار دیگر مدعی شده که در صورتی که ایران در مسیر غنیسازی گام بردارد، کشورمان را هدف تهاجم نظامیاش قرار خواهد داد، همزمان ایالاتمتحده در گام آخر تحریمهای بیشتری را علیه ایران اعمال کرده و حتی پایانه چهارم نفتی چین را در لیست محدودیتهای اعمال شده تعریف کرده است، این کنشگری را فشار حداکثری علیه تهران توصیف کردند، به باور شما در چنین شرایطی تحقق چه سناریوهایی محتمل است؟
درخصوص پرسش مطرح شده درباره سیاستهای دونالد ترامپ در قبال برنامه هستهای ایران، باید گفت که رییسجمهوری امریکا همچنان بر موضع خود مبنی بر ممنوعیت غنیسازی اورانیوم در داخل ایران پافشاری میکند. از دیدگاه دولت ترامپ، توقف غنیسازی داخلی، کوتاهترین، مطمئنترین و موثرترین راه برای تضمین غیرنظامی ماندن برنامه هستهای ایران و جلوگیری از حرکت آن به سمت تولید سلاح هستهای است. سیاست فشار حداکثری امریکا در راستای استراتژی کلان «صلح از طریق قدرت» قرار دارد که برخلاف رویکرد مصالحه از طریق امتیازدهی، بر افزایش فشار، تحمیل خسارت و اجبار طرف مقابل به مذاکره استوار است. بر این اساس، اعمال تحریمهای جدید همزمان با صحبت از مذاکره و توافق، با این استراتژی کلی تناقضی ندارد. با این حال، گستره و جهتگیری این تحریمها و اقدامات بعدی امریکا همچنان غیرقابلپیشبینی است. ویژگی بارز رفتار ترامپ، پیشبینیناپذیری اوست؛ بهگونهای که میتوان گفت تنها رفتار قابلپیشبینی وی، غیرقابلپیشبینی بودنش است. درنتیجه، درحالی که از مذاکره سخن میگوید، ممکن است همزمان فشار اقتصادی را تشدید کند یا حتی از اقدام نظامی حمایت نماید. بنابراین، هر احتمالی در مورد تصمیمات وی در قبال ایران محتمل است.
در چنین شرایطی رویکرد اسراییل را چگونه ارزیابی میکنید؟
بله درست است، نباید تمرکز بیش از حد بر ترامپ باشد، زیرا رژیم صهیونیستی به عنوان کنشگری تاثیرگذار در سیاستهای منطقهای امریکا، قادر است روند تحولات را تغییر دهد و حتی استراتژی ایالاتمتحده را در منطقه تحت تاثیر قرار دهد. از این رو، درحالی که ترامپ از مذاکره سخن میگوید، احتمال اقدام نظامی ازسوی اسراییل همچنان وجود دارد. علاوه بر این در پاسخ به این پرسش که آیا فشارها ادامه خواهد یافت یا ممکن است به گزینه نظامی منجر شود، باید گفت که این امر به شدت به روند مذاکرات بستگی دارد. اگر مذاکرات طولانی شود، طرفین بر مواضع خود اصرار ورزند و به ویژه اگر ایران از ارایه دسترسی به بازرسان برای نظارت بر برنامه هستهای خود امتناع کند، احتمال حرکت دو طرف به سمت منازعه نظامی بهشدت افزایش خواهد یافت.
باتوجه به تنشهای حاکم بر روابط چین و امریکا به واسطه جنگ تجاری (هر چند قرار است میان روسای دو کشور رایزنیهایی انجام شود) واکنش پکن به محدودیتهایی که میتواند صادرات نفت کشورمان به این بازیگر را تحتالشعاع قرار دهد، چیست؟
چین نشان داده است که تا سطح مشخصی آماده تنش با ایالاتمتحده در چارچوب رقابت قدرتهای بزرگ است، اما این تنش را به گونهای مدیریت میکند که به منافع اصلیاش آسیب نرسد. حجم تجارت گسترده چین با امریکا، مانع از آن میشود که این کشور بخواهد روابط خود با ایران یا خرید نفت از کشورمان را به بهای لطمه به مبادلات تجاریاش با ایالاتمتحده پیش ببرد. سیاست خارجی چین در گذشته نیز نشاندهنده اصل اجتناب از تنش با امریکا بوده است. حتی در موضوعات استراتژیک مانند مساله تایوان، چین تا حد ممکن از درگیری مستقیم با امریکا پرهیز میکند. این رویکرد، مبتنی بر سیاست «صبر استراتژیک» است که در آن چین منتظر فرصت مناسب برای اعمال فشار بر امریکا میماند، اما در حال حاضر از تنشآفرینی اجتناب میورزد. در صورتی که ایالاتمتحده چین را برای توقف خرید نفت ایران تحت فشار قرار دهد، واکنش چین به تحولات بازارهای بینالمللی انرژی بستگی خواهد داشت. اعمال فشار شدید برای جلوگیری از خرید نفت ایران، به ویژه توسط چین، میتواند قیمت نفت را در بازارهای جهانی تحت تاثیر قرار دهد. باتوجه به تجربیات پیشین و استراتژیهای گذشته چین، به نظر نمیرسد این کشور در برابر چنین فشارهایی مقاومت قابلتوجهی نشان دهد و احتمالا تا حدی با سیاستهای امریکا همراهی خواهد کرد. با این حال، از آنجا که شوک به بازار انرژی مطلوب هیچیک از طرفین نیست، ممکن است فشارهای امریکا، مشابه دوره اول ریاستجمهوری ترامپ که صادرات نفت ایران تا حدود ۲۵۰ هزار بشکه در روز کاهش یافت، به همان شدت اعمال نشود.
گروهی با اشاره به فعل و انفعالهای اخیر ایران و غرب، فعال شدن ماشه را گریزناپذیر قلمداد میکنند، به باور شما باتوجه به سفر احتمالی هیات فنی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران، آیا تعامل نسبی تهران با نهاد پادمانی میتواند زمینهساز توافق نسبی شود؟
روابط ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کشورهای اروپایی به دلیل تحولات اخیر، به ویژه جنگ اوکراین، پیچیدگیهای بسیاری یافته است. مخالفت اروپا با برنامه هستهای ایران دیگر صرفا به مسائل هستهای محدود نمیشود. اتهامات کشورهای اروپایی مبنی بر حمایت نظامی ایران از روسیه در جنگ اوکراین، باعث شده است که اروپا ایران را به عنوان حامی دشمن اصلی خود در اروپا، یعنی روسیه، تلقی کند. این اتهامات، رویکرد اروپا را تغییر داده و آنها را به استفاده از تمام ابزارهای فشار علیه ایران سوق داده است. در گذشته، پیش از آغاز جنگ اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، اروپا در بحرانهای مرتبط با برنامه هستهای ایران نقش میانجی را ایفا میکرد و تلاش داشت فضایی برای تعامل میان ایران، چین و امریکا یا دستیابی به توافق فراهم کند. اما اکنون، به دلیل جنگ اوکراین، کشورهای اروپایی خود را در موضع مطالبهگر میبینند و سیاستی همسو با فشار حداکثری دونالد ترامپ علیه ایران در پیش گرفتهاند. هر چند هر دو طرف (امریکا و اروپا) در هدف فشار بر ایران همراستا هستند، اروپا تمایلی به تشدید تنش تا سطح درگیری نظامی ندارد. این عدم تمایل به دلیل پیامدهای غیرقابلپیشبینی اقدام نظامی است. اروپا ترجیح میدهد مساله هستهای ایران از طریق مذاکره حل شود. در این راستا، اگر اروپا اطمینان یابد که ایران در مسیر همکاری، بهویژه در زمینه بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، گام برمیدارد، ممکن است فعالسازی مکانیسم ماشه را به تعویق اندازد، اما در صورتی که این برداشت ایجاد شود که ایران هیچ قصدی برای همکاری ندارد یا مذاکرات با امریکا به بنبست برسد، احتمال فعالسازی مکانیسم ماشه توسط اروپا افزایش خواهد یافت.
در صورت فعال شدن ماشه و بازگشت همه تحریمها، ایران چه گزینهها و اهرمهایی برای تغییر رفتار غرب و پایان دادن به فشار حداکثری دراختیار دارد؟
فعال شدن مکانیزم ماشه، برخلاف تصوراتی که برخی تلاش دارند القا کنند، بدون تردید پیامدهای اقتصادی قابلتوجهی برای ایران به دنبال خواهد داشت. بازگشت شش قطعنامهای که پیش از برجام علیه جمهوری اسلامی ایران تصویب شده بود، به معنای قرار گرفتن دوباره ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد است؛ مسالهای که فشارهای سیاسی و اقتصادی سنگینی را بر کشور تحمیل خواهد کرد. اگرچه برخی از دیدگاههای فنی بر این باورند که تحریمهای شورای امنیت، بدون همراهی ایالاتمتحده، از نظر میزان فشار تفاوت چشمگیری با تحریمهای فعلی امریکا ندارند، اما واقعیت این است که بازگشت تحریمهای بینالمللی دامنه تاثیرگذاری را گسترش میدهد و شرکتها و بازارهای مالی بیشتری را در تعامل با ایران با محدودیت مواجه میکند. در این میان، بار روانی ناشی از این فشارها نیز بسیار بیشتر از گذشته خواهد بود و بدون تردید تاثیر خود را بر اقتصاد ایران خواهد گذاشت. در این شرایط، به نظر نمیرسد بتوان تصور کرد که بازگشت تحریمها بیتاثیر خواهد بود؛ این تحریمها بهطور قطع اقتصاد ایران را تحت فشار مضاعف قرار خواهد داد. با این حال، مساله مهمی که وجود دارد، تمایل جدی اروپا به استفاده از مکانیزم ماشه به عنوان ابزاری برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران است. هدف آنان از این فشارها، کشاندن ایران به پای میز مذاکره برای حلوفصل برنامه هستهای است. واقعیت این است که ایران اکنون در یکی از پیچیدهترین و دشوارترین وضعیتهای ممکن در طول مناقشه هستهای خود قرار گرفته است. وضعیتی که در آن نه تنها ایالاتمتحده، بلکه کشورهای اروپایی نیز به دنبال افزایش فشار هستند و ازسوی دیگر، رژیم صهیونیستی همچنان تهدید نظامی خود را حفظ کرده است. گزینههایی، چون خروج از معاهده NPT یا محدود کردن همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی ممکن است از منظر تئوریک پیش روی ایران قرار داشته باشند، اما باید توجه داشت که سطح تنشها و شدت خصومتها تا جایی افزایش یافته که هر اقدام جدید میتواند به بحرانی تازه منجر شود. از منظر واقعگرایانه، اگر اروپا مکانیزم ماشه را فعال کند و امریکا همچنان به تحریمها ادامه دهد، شاید مقاومت ایران تنها گزینه باقیمانده باشد، چراکه در غیر این صورت، باید امتیازات قابلتوجهی را واگذار کند. با این حال، در نظریههای روابط بینالملل تاکید میشود که تصمیمات اتخاذ شده در بزنگاههای بحرانی، آینده تعاملات طرفین را رقم میزند. این تصمیمات، هر چند ممکن است منطقی و واقعگرایانه به نظر برسند، اما گاه میتوانند راه را به سوی جنگ هموار کنند. در ادبیات روابط بینالملل، این وضعیت را «جاده واقعگرایی به سوی جنگ» مینامند؛ یعنی همانجایی که اقدامات به ظاهر منطقی و ناگزیر، ممکن است منجر به رویارویی نظامی شوند. بنابراین، باید درنظر داشت که هر اقدام واقعگرایانهای لزوما به نتایج مثبت و مطلوب منتهی نخواهد شد. اگر دو طرف تصمیمات اعلام شده خود را دنبال کنند، احتمال درگیری نظامی بسیار بالا خواهد بود.