به نظر میرسد همه نهادهای فرهنگی، آموزشی سطوح متوسط تا عالی، اقتصادی و سیاسی و نظامی اعم از مدنی و حکومتی خود را برای ورود به دنیای جدید با الزامات جدید آماده سازند. احتمال بسیار زیاد هم دوران مبارزه با کرونای حاد، طولانیتر از پیشبینیها است و هم تاثیرات بلند مدت آن بر همه ابعاد زندگی ما. در این بین، بار سنگینی بر استراتژیست ها، دانشمندان علوم مختلف، سیاست سازان، مسئولان کشور، مدیران و مسئولان نهادهای مدیریتی، اقتصادی و مالی و تولیدی وجود دارد. آنها امروز باید همپای پزشکان و پرستاران در جبههی دیگری از این مبارزه مشارکت کنند و از یک سو شرایط را مثل شرایط دوران دفاع مقدس ببینند و از سوی دیگر از اکنون نیز به فکر تبعات آتی دوران کرونا و پس از آن بر جامعه ایرانی و تحولات جهانی نیز باشند؛ لذا علاوه بر تمرکز بر شرایط بغرنج فعلی، عقلانیت حکم میکند و لازم است با تشکیل تیمهای کارشناسی آینده پژوهی، به آینده طولانی همراه با کرونا و بعد از کرونا فکر کنیم.
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه در ویدئویی با تبریک سال نو نکات مختلفی را در رابطه با وضعیت کشور بیان کرده است. صحبتهای ظریف، اما نکتهای دارد که کمتر به آن توجه شده است. شاید اگر این صحبتها را در زمان دیگری انجام میداد واکنشهای بیشتری پیدا میکرد، اما در شرایطی که کشور در وضعیت بحران کرونا است این صحبتها کمتر دیده شد. ظریف از یک خانه تکانی ذهنی و تغییر در شیوه حکمرانی میگوید. تا به امروز یک مقام رسمی در جمهوری اسلامی ایران از لزوم تغییر در نگاههای کلان سخن نگفته بود. برخی فعالین سیاسی و مدنی و استادان دانشگاه در گذشته نکاتی مبنی بر اصلاحات ساختاری گفته بودند که یا توجه چندانی به آنها نشده بود یا با اقدامات قهری روبرو شده بودند. این بار، اما وزیر امور خارجه این حرفها را میزند. کسی که از چهرههای مورد تایید و اعتماد رهبری و رئیس جمهور محسوب میشود. محمدجواد ظریف پا را فراتر میگذارد و در ضرورت رهایی از توهمات در سیاست داخلی و خارجی سخن میگوید. او شاید محدودیتهای دیپلماتیک و سیاسی دارد که به صراحت سخن نمیگوید؛ هر چند که این بار متفاوتتر از همیشه دارد حرف میزند.
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود...
شاید هر کس نمادی برای این سال انتخاب کند. از ماسک و دستکش تا هواپیما و خون. از سیل و قتل تا بیمارستان و زندان. همه و همه اینها میتواند نماد سال ۹۸ باشند. برخی چهرههای این سال را به عنوان نماد انتخاب کرده اند. از محمدعلی نجفی تا قاسم سلیمانی، از حامد اسماعیلیون تا اسماعیل بخشی. شما چه چیزی یا چه کسی را انتخاب میکنید؟ هر کدام از ما شاید بعدها که به ۹۸ فکر کنیم آن را با یک چیز خاص به یاد بیاوریم. مثلا وقتی ماسک یا مواد شوینده ببینید یاد امسال بیافتید. یا هر بار که خبری مبنی بر سقوط هواپیما در جایی از جهان شنیده شد یاد سال ۹۸ میافتید. اما نباید اتفاقات سال ۹۸ را فقط در کرونا یا در سیل و سقوط هواپیما خلاصه کنیم. باید این مجموعه را کنار هم بگذاریم تا در آینده همه بدانند که ما را به سخت جانی خود این گمان نبود...
درگذشت دوست دیرین، اقتصاددان و مبارز سوسیالیست دکتر فریبرز رییس دانا شوک بزرگی به من وارد کرد. نزدیکترین کسی از دوستان است که طعمه کرونا شد. خیلی هم حیف شد. ما با هم در زمان دانشجویی در لندن از ۱۳۵۴ به بعد دوست شدیم.
غرق شدن در انتقاد از دیگران باعث میشود تا همیشه چیزی یا کسی را پیدا کنیم تا همهی اشکالات به گردن او بیفتد. مثلا در این بحران ویروس کرونا، آنقدر از ناتوانی مسئولین انتقاد کردهایم که یادمان میرود برخی مشکلات جدی، ریشه در رفتارهای فردی ما دارد. هی میگوییم که چرا قرنطینه نکردند، چرا فلان چیز کم است، چرا بهمان توصیهها را جدی نمیگیرند و ...، ولی یادمان میرود که اجرای هر کدام اینها، دو سویهی مهم دارد و نقش همراهی مردم، بسیار مهمتر از نقش اجرایی مسئولین دارد.
اتفاق عجیب آنجایی است که در وضعیت فعلی خبرهایی مبنی بر ترافیک در جادههای شمال به گوش میرسد. با اینکه استانهای مازندران و گیلان اعلام کردند که محدودیتهایی جدی برای رفت و آمد در نظر گرفته اند، اما گروههای مختلفی از نقاط مختلف کشور به این سمت در حرکت هستند. شاید بتوان رفتار آن بخشی از جامعه را که برای فرار از استرس و فشار کرونا با هدف فرار به جاده زده باشد را فهمید، اما نگاه ساختاری به ما میگوید مشکل در جای دیگری است. در شرایطی که قرنطینه انجام نمیشود، در شرایطی که شهر قم باید زودتر از اینها قرنطینه میشد و در شرایطی ابتداییترین تدابیر برای این موضوع صورت نگرفت طبیعی است که جامعه مسیر خود را برود. شکاف تاریخی دولت و ملت در ایران یکی از مباحثی است که در دورههای مختلف خود را نشان داده است. بی اعتمادی به ساختار اطلاع رسانی و همچنین بی اعتمادی به تدابیر دولت باعث شده که افکار عمومی توجه آنچنانی به صحبتهای مسئولین نداشته باشد و کار خود را بکند.
حادثهی جهانی بروز و جهش ویروس کرونا، قطعا بر همه چیز و از جمله «سبک زندگی» مردمان و «شیوهی حکمرانی» حاکمان اثر خواهد گذاشت. در ایران نیز برخی تأثیرات آن عمیقتر و خاصتر خواهد بود. جزو معدود دفعاتی است که «فقها» را وادار کرده تا بدانند که گاهی هم آنها باید سخن متخصصانی خارج از حوزهی فقه را بپذیرند. چون این بار، تأثیر کرونا نه فقط بر جان و مال مردمان، که مستقیما به جان و مال و کیان آنها نیز اثر سهمگینی میگذارد. اصطلاحا با هیچ صنفی عقد اخوت نبسته و با هیچ کسی هم شوخی ندارد و تابع هیچ بخشنامه و دستوری هم نیست. از طرف دیگر شاهدیم که بسیاری متوجه شدهاند برای درمان برخی دردها، صرفا نگاه علم تجربی اعم از فیزیک و شیمی و مهندسی و پزشکی و ... کفایت نمیکند. باید ادبیات و هنر و عرفان و برخی علوم انسانی را نیز به یاری طلبید. در واقع گروه اول، به حفظ و بالانس بُعد سختافزاری زندگی مشغولند، ولی اگر بخواهیم بُعد نرمافزاری که همانا «معنای زندگی» است را برقرار نگهداریم، به چیزهای دیگری نیاز است. یعنی به اندازهی «عقلانیت»، به «معنویت» نیز نیاز داریم.
«دایى حیدر» براى من همیشه الگو بوده است. او نود و چهارمین بهار زندگیش را در پرتو امید به فرداى بهتر سپرى کرده است. من چند سال اخیر بیشتر با او تماس مى گیرم و به او سرکشى مى کنم، یک قرن را دیده است. چند هفته پیش از سفر به قزوین که برمى گشتم مى خواست برایش نهال توت قزوینى ببرم. او با هوش و ذکاوت و یک قرن تجربه، قابل تدریس است، شبانه روز نیز اخبار جهان را رصد مى کند و حکیمانه نظر مى دهد. از کرونا مى پرسید و توصیه مى کرد با توکل، زانوى اشتر ببند.
نتایج انتخابات بیانگر آن است که مجلس آینده تقریبا یکدست بوده و جریان غالب سیاسی نیز مدعی است برای برون رفت جامعه از شرایط سخت اقتصادی در کنار توجه به دیگر اولویت ها آمده تا اقدام کند و اقبال عمومی نیز به آنها ناشی از آن است که مطالبه فراگیر مردم به همین رهایی از شرایط سخت اقتصادی بوده است. البته مردم می دانند که بخشی از مشکلات کشور در حوزه های اقتصادی، دشمنی های امریکا و اِعمال رژیم تحریمی فراگیر است اما مردم به این مهم نیز وقوف دارند که تحریم بخشی از عوامل تولید مشکل است و بخش وسیعی از آن به سوء مدیریت ها، رانت خواری ها و ویژه خواری های مسئولین و در یک کلام ناکارآمدی سازمان ها در حوزه تقنین، اجرا و نظارت بر می گردد.
نیروهای موسوم به انقلابی، اکنون همه قوا و نهادها را در اختیار دارند، همان افرادی که مدعی بوده و هستند ریشه مشکلات کنونی کشور، دولتها و مجالس اصلاح طلب بوده اند، حال این فرصت را نظارت استصوابی و کاهش مشارکت مردم به آنها داده است، لذا باید منتظر عملکرد آنها و اقدامات عملی آنان بود. در سوی دیگر ماجرا، اما اکنون اگر هدف اصلاحطلبان حل مشکلات کشور و توسعه آن است، در این دوره که در حاشیه هستند، باید عملکرد خود را به بوته نقد ببرند و به آسیب شناسی تصمیمات و اقدامات خود در دوره زمامداری بپردازند و همچنین رصد کنند که مجلس، قوه قضائیه و دولت آتی برآمده از نیروهای انقلابی در غیبت اصلاحطلبان چگونه و با کدام ابزار و مکانیسم میخواهد گرههای اقتصادی را باز و گلایههای اجتماعی را رفع کند. اصلاح طلبان این فرصت و توفیق اجباری را غنیمت شمرده و اشکالات ساختاری در تعاریف و هدف گذاری را بشناسند و در مسیر یافتن مکانیسمهای اصلاح قدم بردارند.