بدون تردید ماجرای اوکراین از منظر تعاریف رایج از مسئله امنیت ملی و همچنین حدود اختیارات رئیسجمهور آمریکا میتواند در تعریف جرمهای سخت ردهبندی شود، اما نکته این است که پیش از این و با وجود دخالت روسیه در انتخابات آمریکا با استناد به شواهد زیاد، اتفاقی نیفتاد و کمکی به پیشبرد طرح استیضاح نکرد، حالا نیز همینگونه خواهد بود چراکه جمهوریخواهان در یک سال مانده به انتخابات ریاستجمهوری حتی در صورتی که ادامه حضور ترامپ را هم به هر دلیل خطرناک بدانند، همراهی با طرح استیضاح به طور قطع نوعی خودکشی سیاسی برای آنها خواهد بود.
دیدارنیوز ـ مسعود سلیمی: با توجه به قانون اساسی آمریکا، کنگره حق دارد علیه مقامات رسمی کشور به دلیل ارتکاب جرایم بزرگ مانند خیانت، دریافت رشوه، شهادت دروغ و رفتار نامطلوب بسیار سنگین اجتماعی، اقامه دعوا و به تعبیری اعلام استیضاح کند و آنان را از کار برکنار سازد.
استیضاح در این کشور به دو صورت قابل طرح است؛ اول اینکه دیوان عالی فدرال آمریکا (بالاترین مقام قضایی کشور) وارد میدان شده و علیه یکی از مقامات رسمی اعلام جرم کند، سپس از کنگره بخواهد که فرد مورد نظر را استیضاح کند، راه دوم این است که کنگره مستقیم وارد عمل شود و علیه یک مقام دولت فدرال اعلام جرم کند.
در هر دو حالت، طرح استیضاح باید پس از تحقیق و بررسی مشکلات درکمیتههای مختلف و با رای اکثریت ساده (۵۱ درصد) مورد تصویب مجلس نمایندگان قرار گیرد و به مجلس سنا فرستاده شود و در ادامه مجلس سنا به عنوان دادگاه وارد عمل شده و متهم را محاکمه کند، در واقع سناتورها هر کدام در نقش دادستان ظاهر شده و متهم را مورد سوال و جواب قرار میدهند.
در چنین شرایطی رئیس دیوان عالی فدرال، وظیفه اداره دادگاه را برعهده دارد و از طرف دیگر متهم نیز در قبال اتهامات از خود دفاع میکند. پس از پایان سوال و جوابها نوبت به رایگیری میرسد که برای موفقیت طرح استیضاح حداقل ۶۰ رای موافق از جمع ۱۰۰ سناتور ضرورت دارد.
دو استیضاح و یک استعفا
اگر چه در آمریکا طرح استیضاح و اجرای آن در مورد تمام مقامات رسمی بالقوه امکانپذیر است، اما درباره رئیسجمهور از سال ۱۷۹۹ تا امروز فقط در سه کنگره مطرح شده است. اولین مورد به آندرو جانسون در سال ۱۸۶۸ برمیگردد. جانسون به دلیل هزینههای زیاد در جنگهای داخلی مورد اتهام قرار گرفت و استیضاح شد اما شانس با او یار بود و در مقام خود باقی ماند. سپس نوبت به بیل کلینتون رسید، او که از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۰ به کاخ سفید آمد، در دوره دوم ریاست جمهوری به دلیل ارتباط نامشروع با یکی از کارمندان زن خود در کاخ ریاستجمهوری و به دنبال آن به خاطر شهادت دروغ که یکی از جرائم بسیار سنگین به حساب میآید، مورد استیضاح قرار گرفت، اما با توجه به حمایت همسرش هیلاری و عذرخواهی از مردم آمریکا فقط با یک رای کمتر مانند آندرو جانسون از زیر تیغ استیضاح جان سالم به در برد.
رسوایی واترگیت
در میان این دو استیضاح ناموفق اما یکی از پر سر و صداترین و درعین حال اثرگذارترین رسوایی های سیاسی در آمریکا به وقوع پیوست. ریچارد نیکسون جمهوریخواه که درسال ۱۹۶۸ به کاخ سفید آمده بود در فاصله سالهای ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۵ درگیر ماجرای کار گذاشتن دستگاه شنود در محل ستاد خبری دموکراتها در واشنگتن شد که پس از کشف آن توسط تعدادی از ماموران داخل ساختمان هتل واترگیت ـ محل استقرار ستاد دموکرات ها ـ آن چنان رسوایی به بار آمد که با بالا گرفتن احتمال استیضاح، به استعفای رئیسجمهور انجامید.
واترگیت با تلاش و جسارت دو خبرنگار نیویورک تایمز، افشا شد که نه تنها کاخ سفید و دنیای سیاست آمریکا را لرزاند، بلکه رسالت رسانههای آزاد را در ایفای نقش خود به رخ کشید.
گفتنی است براساس قانون، در صورتی که رئیسجمهور آمریکا به هر دلیل قادر به انجام وظیفه خود نباشد، معاون او تا پایان دوره مقرر بر صندلی ریاست جمهوری مینشیند، چنانکه جرالد فورد پس از استعفای نیکسون به این مقام دست یافت.
ترامپ و سایه همیشگی استیضاح
دونالد ترامپ هنگامی که در مبارزات انتخاباتی ۲۰۱۶ بدون هیچگونه سابقه حضور در بدنه سیاست آمریکا و در تقابل با رقبای پرنام و نشان جمهوریخواه برای رفتن به کاخ سفید مقابل هیلاری کلینتون کهنهکار قرار گرفت برخی مشخصه های خود از قبیل خودشیفتگی، جنجالآفرینی، پوپولیستی و در نهایت، رفتار خارج از عرف و قلمرو رایج در تشکیلات سیاسی آمریکا را کم و بیش بروز داد، اما زمانی که در بازی نهایی، روبروی هیلاری قرار گرفت و دو طرف به افشاگری در مورد نقاط ضعف سیاسی ـ اجتماعی یکدیگر دست زدند مشکلات رفتاری دونالد ترامپ، بیش از پیش شناخته شد و سیاسیون بر این امر آگاهی یافتند که در صورت شکست هیلاری، شخصی به کاخ سفید خواهد رفت که در راستای پاسخگویی به مشخصههای رفتاری خود و مهرههایی که آرای محافظهکاران و افراطیهای سفید پوست را به صندوق او سرازیر کرده بود، دست به هر کاری خواهد زد.
دخالت روسها در انتخابات
چرخ استیضاح با حرف و حدیثهایی مبنی بر دخالت روسیه در انتخابات آمریکا و رابطه اطرافیان ترامپ با مقامات روسی آغاز شد اما با وجود برخی مدارک و شواهد، هنگامی که پس از حدود دو سال تحقیق و بررسی توسط دادستانی ویژه، از گزارش مفصل تهیه شده، حاصل مستند و دادگاه پسندی که طرح استیضاح را توجیه کند، بیرون نیامد و همچنین زمانی که با وجود مدارک غیرقابل انکار و افشاگری وکلای ترامپ از رسواییهای اخلاقی او، باز هم زمینه برای طرح استیضاح فراهم نشد، اما کنگره که پس از انتخابات ۲۰۱۸ به دست دموکراتها و در راس آنها نانسی پلوسی افتاده، مترصد فرصت دیگری بود که در هنگامه مبارزات مقدماتی انتخابات ۲۰۲۰، بار دیگر تیغ را بالای سر ترامپ بگذارد.
پس از روسیه نوبت به اوکراین رسید
هنگامی که براساس نظرسنجیها مشخص شد «جو بایدن» معاون اوباما در رقابت برای کسب نامزدی دموکراتها درانتخابات ۲۰۲۰ از شانس بالایی برخوردار است، ترامپ واطرافیانش در جست و جوی نقاط ضعف این سیاستمدار کهنهکار و البته پرحرف و حدیث از منظر شخصی به ویژه از نظر خلافکاری و رسواییهای سیاسی برآمدند که در این رهگذر، مسائل کاری و اقتصادی گذشته پسر بایدن در مقام معاون رئیسجمهور به ویژه در اوکراین مورد توجه قرار گرفت.
از آنجا که سیاستمداران و مردم آمریکا با احتیاط و بالاتر از آن با نوعی شرم و نفرت با موضوع استیضاح رئیسجمهور خود برخورد میکنند و سعی دارند تا جای ممکن از چنین اقدامی خودداری شود و با وجود رفتار و سیاستهای بالقوه ترامپ برای استیضاح، دموکراتها با احتیاط در این راه گام برمیدارند، ضمن اینکه میدانند با وجود اکثریت در مجلس نمایندگان، اما در سنا که باید حرف آخر را بزند، برای رسیدن به حد نصاب آرا، شانسی ندارند، اما تمام تلاش خود را می کنند چراکه در یک سال مانده به انتخابات ریاستجمهوری، بهترین سند و دست آویز خواهد بود که میتوانند از همین کار، یک رقیب بالقوه خطرناک را به حاشیه برانند.
اما باید به این نکته هم اشاره داشت که اوکراین جدا از اینکه یکی از مقاصد پسر جو بایدن بابت همکاری با یکی از شرکتهای مهم گازی این کشور در دهه گذشته به حساب میآید اما با توجه به نیاز این کشور به حمایتهای مالی و نظامی آمریکا در راستای تهدیدات روسیه، فرصت مناسبی است تا ترامپ به روال رفتارهای پرخطر و ضد و نقیض خود بپردازد، از همین رو رئیسجمهور جدید اوکراین را هم حضوری هنگام دیدار از کاخ سفید و هم بارها کتبی و تلفنی تحت تحت فشار قرار داده است تا از نادرست بودن ثروت مالی خانواده بایدن با شرکت گاز این کشور اطلاعات و سند و مدرک جمعآوری کند.
ناگفته نماند اسنادی موجود است که نشان میدهد بایدن درمقام معاون اوباما با رانت و فشار بر مقامات اوکراین برای موقعیت پسرش سوء استفاده کرده است، اما با این وجود حرکت رئیسجمهورآمریکا یعنی دست به دامان یک کشور خارجی شدن برای پیشبرد اهداف سیاسی و انتخاباتی خود و رسوا کردن رقیب، معنای به خطر انداختن امنیت ملی را متبادر میسازد که به خودی خود میتواند به عنوان یک دلیل بالقوه، طرح استیضاح را توجیه کند.
در این راستا، جدا از بهره برداری سیاسی و انتخاباتی دموکراتها، مسئله دست و پا گیر دیگر برای ترامپ به چگونگی لو رفتن ارتباط با رئیسجمهور اوکراین برمیگردد که به خودی خود از نظر وفاداری دستگاههای امنیتی، یک شکست و نقطه ضعف برای رئیسجمهور آمریکا محسوب میشود که او را با توجه به داشتن شخصیت خودمحوری، کلافه کرده است.
بدون تردید ماجرای اوکراین از منظر تعاریف رایج از مسئله امنیت ملی و همچنین حدود اختیارات رئیسجمهور آمریکا میتواند در تعریف جرمهای سخت ردهبندی شود، اما نکته این است که پیش از این و با وجود دخالت روسیه در انتخابات آمریکا با استناد به شواهد زیاد، اتفاقی نیفتاد و کمکی به پیشبرد طرح استیضاح نکرد، حالا نیز همینگونه خواهد بود چراکه جمهوریخواهان در یک سال مانده به انتخابات ریاستجمهوری حتی در صورتی که ادامه حضور ترامپ را هم به هر دلیل خطرناک بدانند، همراهی با طرح استیضاح به طور قطع نوعی خودکشی سیاسی برای آنها خواهد بود.
از طرفی دموکراتها هم به خوبی میدانند، کارشان به بنبست خواهد رسید، اما درصدد هستند تا از این گاف تازه ترامپ به عنوان یک دست آویز تبلیغاتی و رسانهای استفاده کنند، به این امید که در یک سال پیش رو رئیسجمهور آمریکا دسته گلهای دیگری هم به آب دهد.