
برای منطقه، عدم قطعیت در مورد تواناییهای ایران و احتمال اقدامات بیشتر اسرائیل به حل بدترین درگیریهای زنده کمکی نخواهد کرد. حمله اسرائیل به ایران توجه بینالمللی را از قحطی قریبالوقوع و تلفات روزانه در غزه منحرف کرد.
دیدارنیوز: آژیرهای هشدار موشکهای اسرائیلی و ایرانی در هر دو طرف و در همسایگانشان به صدا درآمدند. اما همچنان عدم قطعیتی که باقی مانده است، از تلاشها برای پایان دادن به فعالیتهای مداوم اسرائیل در غزه و کرانه باختری مانع خواهد شد و این امر خطر بیثباتی بیشتر منطقه را به همراه دارد.
مهمترین سوالات این است که آیا برنامه تسلیحات هستهای ایران همچنان پابرجا مانده است یا خیر. ادعاها و ادعاهای متقابل همچنان ادامه دارد؛ اسرائیل مدعی نابودی برنامه هستهای ایران است، اما در حالی که ایران به خسارات گسترده اذعان میکند، پیروزی خود را نیز اعلام میکند.
از ترورهای هدفمند رهبران نظامی و دانشمندان هستهای توسط اسرائیل مشخص است که ایران به طور کامل توسط مأموران اطلاعاتی اسرائیل و سایر کشورها مورد نفوذ قرار گرفته است. این مأموران اکنون بیش از هر چیز دیگری به دنبال یک سوال خواهند بود: چه اتفاقی برای ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم غنیشده با خلوص بالا که گفته میشود ایران در اختیار دارد، افتاده است؟ این اورانیوم میتواند به تنهایی برای ساخت حداقل یک سلاح هستهای خام یا با یک مرحله غنیسازی دیگر، به مواد لازم برای حدود نه سلاح هستهای کارآمد تبدیل شود.
دومین عدم قطعیت این است که آیا ایران سانتریفیوژهایی را که میتوانند آن غنیسازی را انجام دهند، حفظ کرده است یا خیر. این «آبشارهای» استوانههای بلند به هم پیوسته که به منبع تغذیه بالا و ثابت نیاز دارند، شکننده هستند. تمام مکانهای شناخته شده این سانتریفیوژها در حملات اسرائیل و آمریکا تخریب شدند. اما در مورد اینکه آیا ایران ممکن است یک مجموعه کوچک در مکانی که به آژانس بینالمللی انرژی اتمی، دیدهبان هستهای سازمان ملل، اعلام نشده بود، ساخته باشد، عدم قطعیت وجود دارد.
آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، درست قبل از حملات اسرائیل، اعلام کرد که ایران مطابق با الزامات پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای که از امضاکنندگان آن است، عمل نمیکند.
همچنین گفته شد که از آنجایی که ایران از پروتکل الحاقی، یک رژیم بازرسی اضافی که برای جلوگیری از نوع «گریز» مخفی که کره شمالی در تلاش برای ساخت سلاح به آن دست یافت، خارج شده، بخش زیادی از توانایی خود را برای ردیابی محل قرارگیری مواد هستهای ایران از دست داده است.
از سوی دیگر، اسرائیل ممکن است احساس کند که میتواند به جاسوسان خود برای اطلاعرسانی در مورد از سرگیری برنامه هستهای ایران تکیه کند، اما این باور گسترده در میان مقامات، چه غربی و چه در منطقه، وجود دارد که ایران سعی خواهد کرد در مذاکرات برای زمان بازی کند و مخفیانه تا جایی که میتواند برنامه اتمی خود را بازسازی خواهد کرد.
برای اسرائیل، چنین مذاکراتی میتواند یک محدودیت باشد و مجوز آن را برای ادامه حمله به ایران در صورت وجود دلیل، محدود کند. اما اگر ایران مایل به مذاکره باشد، ایالات متحده احتمالاً از مذاکرات حمایت خواهد کرد. ترامپ تمام نشانههای تمایل به اعلام پیروزی و جلوگیری از درگیری نظامی بیشتر را نشان میدهد.
برای منطقه، عدم قطعیت در مورد تواناییهای ایران و احتمال اقدامات بیشتر اسرائیل به حل بدترین درگیریهای زنده کمکی نخواهد کرد. حمله اسرائیل به ایران توجه بینالمللی را از قحطی قریبالوقوع و تلفات روزانه در غزه منحرف کرد و انتقادات بریتانیا، فرانسه و آلمان از اقدامات آن در آنجا را منحرف کرد. همچنین حداقل به طور موقت انتقادات داخلی از بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در مورد استراتژی او در غزه، عدم موفقیت او در خارج کردن گروگانهای باقی مانده یا تکمیل ماموریت ادعاییاش: ریشهکن کردن حماس را خاموش کرد.
به نظر میرسد نتانیاهو مصمم است اهداف اعضای تندرو کابینه خود را پیش ببرد: به دست گرفتن کنترل غزه و حمایت از شهرکنشینان در کرانه باختری برای تصرف زمین و آزار و اذیت کشاورزان فلسطینی. ایالات متحده تنها قدرتی است که میتواند به طور واقعبینانه اسرائیل را متوقف کند، اما در دوران ترامپ هیچ نشانهای از انجام این کار نشان نمیدهد؛ سفیر آن، مایک هاکبی، گفته است که ایالات متحده دیگر به دنبال راه حل دو کشور نیست.
مقامات رسمی اردن که الگوهای سفر را از نزدیک زیر نظر دارند، میگویند که هنوز شاهد هجوم گسترده فلسطینیها از کرانه باختری نبودهاند. اما این پادشاهی هجوم احتمالی – علاوه بر هجومی که در زمان تأسیس دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و در طول جنگ ۱۹۶۷ دریافت کرد – را تهدیدی برای کل ثبات کشور میداند. همین امر در مورد مصر نیز صادق است که نمیخواهد ایدئولوژی اخوان المسلمین را که ارتباط نزدیکی با حماس دارد، وارد کند، اگر اسرائیل سعی کند فلسطینیها را به سمت جنوب سوق دهد.
در همین حال، به نظر میرسد علاقه عربستان سعودی به عادیسازی روابط با اسرائیل در حال محو شدن است. این کشور ممکن است مستقیماً قراردادهای دفاعی مورد نظر خود را با ایالات متحده دنبال کند و برای یک قرارداد گستردهتر فشار نیاورد. شرطی که برای آن قرارداد تعیین کرده بود، یعنی تعهد اسرائیل به تشکیل کشوری برای فلسطینیان، در چشمانداز نیست.
عراق و اردن نیز نگرانند که این درگیری توجه را از سوریه منحرف کند، جایی که نگرانیهایی وجود دارد مبنی بر اینکه احمد الشرع، رهبر جدید، ممکن است به ریشههای داعشی خود بازگردد، توسط تندروهای اطرافش مجبور به این کار شود، یا اگر این کار را نکند، برکنار یا کشته شود.
کشورهای همسایه ایران و اسرائیل ممکن است پس از این هفتههای پرتنش، با نگرانی به سمت جلو حرکت کنند و به ایجاد ارتباط با چین، صادرات نفت به آن و دنبال کردن برنامههای انرژی سبز و هوش مصنوعی که در آنها سرمایهگذاری زیادی کردهاند، ادامه دهند. اما در حالی که فشارهای بینالمللی و منطقهای ممکن است آتشبس در غزه را تضمین کند، دشوار است که در حال حاضر مسیری برای تشکیل یک کشور فلسطینی را شاهد باشیم، حتی اگر کشورها همچنان به این هدف پایبند باشند.
فعلاً، ترامپ و تیمش به اسرائیل مجوز دادهاند – فراتر از آنچه حتی تندروهای دولت انتظار داشتند – تا غزه و به طور فزایندهای کرانه باختری را کنترل کند.
پس از دو سال حمله به نیروهای نیابتی ایران و اکنون خود ایران، اسرائیل نشان داده که قدرت نظامی غالب در منطقه است. اسرائیل نسبت به گذشته علاقه کمتری به توافق با عربستان سعودی نشان میدهد؛ سوالی که هنوز با آن روبهروست این است که آیا چشمانداز «جنگ ابدی» در آنچه دائماً به عنوان «محلهای سخت» به تصویر میکشد، چشماندازی است که در آن شکوفا خواهد شد.
این چشمانداز همسایگانش را نگران میکند. این احتمال که ایران، حتی اگر اکنون مورد حمله قرار گرفته باشد، انگیزه بیشتری برای احیای برنامه هستهای خود داشته باشد و ابزار انجام این کار را حفظ کند، نیز بیسروصداتر است./دیپلماسی ایرانی
منبع: چتم هاوس/ نویسنده: برنون مدکس