
فرشاد محسنزاده، روزنامهنگار یادداشتی درباره عملکرد رسانههای دولتی و غیبت آنها در روزهای رزم و جنگ ۱۲ روزه نوشته که در دیدارنیوز میخوانید.
دیدارنیوز _ فرشاد محسنزاده*:
جنگ رسانهای در دنیای امروز نبردی دایمی است که آتش بس و صلح ندارد چرا که گستره جامعه هدف رسانه نزد افکار عمومی در دنیای معاصر محدودیت سرزمینی و ملیت نمیشناسد.
هژمونی و تسخیر افکار عمومی ملتها هدف غایی برنامه ریزان دور اندیش و همه جانبه نگر رسانههای فرا ملیتی و فرا مرزی در جنگ نرم رسانهای وقتی که مقارن و همراه میشود با تهاجم نظامی، آثار و پیامدهای آن موثرتر، مخربتر و خطرناکتر از جنگ افزارهای نظامی است.
به همین منظور برنامه ریزان رسانههای فرا مرزی در عرصه فعالیت رسانهای خود سناریوهای گوناگونی را در تولید محتوا در قالب نقشه راهی میگنجانند و برنامه ریزی میکنند که در هر مقطع زمانی بسته به شرایط آن مقطع چه محتویاتی را چگونه و با چه اهدافی برای مخاطبان خاص و عام تولید و عرضه کنند که یکی از این مقاطع خاص زمان وقوع جنگ و بروز بحرانهای گوناگون احتمالی متعاقب آن است.
برنامه ریزی و طراحیهای مختلف به تصمیم سازان و فعالان عرصه رسانه در شرایط بحرانی این امکان را میدهد که در برابر احتمالات و سناریوهای گوناگون مهیا و فعال باشند امر فوق العاده مهمی که در جنگ ۱۲ روزه مورد غفلت مدیران رسانههای دولتی یا باصطلاح همان فرماندهان غایب جنگ نرم واقع شد.
البته ماهیت جنگ "لا زمانی" و "لا مکانی" رسانهها بلاانقطاع است ولی به هنگام بروز جنگ فیزیکی و یورش نظامی دشمن در صورت اهمال رسانههای سرزمین مورد هجمه در روایتگری هوشمندانه اخبار جنگ برای مخاطبان و ایضاً ناکارآمدی رسانههای بومی در تبیین محوری امنیت روانی جامعه، آنگاه است که گسست روحیه خودباوری و سلحشوری ملی را سبب میشود.
جنگ رسانهای هم به موازات جنگ نظامی در شرایط بحران به فرماندهی یا شورای فرماندهی واحد اطلاع رسانی نیازمند است تا درحوزه آفندی و پدافندی رسانهها خطایی هر چند جزیی رخ ندهد.
اگر چه در صورت بروز خطای احتمالی ناشی از غفلت، کم کاری و ترک پست فرماندهی در حوزه نظامی شدت زیان و خسران وارده گران و طاقت فرساست، اما غفلت و غیبت فرماندهی رسانهای در بحبوحه جنگ و بحران برای کشور بسیار گرانتر خواهد بود.
هزینههای میدان روایت و روایتگری نا رسای رسانهها با عنایت به اهمیت و حساسیت آن اگر بیشتر نباشد - که هست- کمتر از آسیبهای میدان نبرد و جنگ نظامی نیست به همین علت هیچگاه آسمان رسانه نباید در جنگ نرم روایتگری بی دفاع بماند.
در شرایط جنگی و بحرانی، روایتگری صحیح و بهنگام مبتنی بر منافع ملی نه تنها از وظایف اصول حرفهای رسانهها است بلکه تقابل با شایعات و اخبار جعلی و راستی آزمایی خبرها و اینکه در تله رسانهای رسانههای دور و نزدیک دشمن گرفتار نیامدن نیز از ویژگیهای رسانه های، هوشیار و با درایت است.
اصلی که در جریان شبیخون دشمن و در طول جنگ ۱۲ روزه در آسمان رسانهای کشور بخصوص در رسانههای دولتی مغفول مانده و آن اهتمام مورد انتظار روزهای رزم بواسطه خلاء فرماندهی موثر رسانهای دولتیها در میدان روایتگری به کار گرفته نشد.
پیامدهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی اصل غافلگیری و غافل شدگی و واگذاری میدان روایتگری اخبار نبرد ۱۲ روزه به روایتگران دیگر و باز گذاشتن آسمان رسانهای کشور برای اغیار زمانی دو صد چندان میشود که مدیران عالی برخی رسانههای رسمی دولتی با نادیده انگاری تجارب ارزنده روایتگری جنگ هشت ساله عراق علیه ایران که در گنجینه آرشیو روایتگری خود دارند حاضر نیستند اندک بهرهای از آن بجویند و تجارب ارزنده روایتگری جنگ را به خدمت بگیرند.
رسانههای دولتی در حالی در میدان رزم قلم فرسایی و اطلاع رسانی جنگ ۱۲ روزه در سیاه چالههای غفلت، ناکارآمدی، عدم آمادگی، ندانم کاری، بی برنامگی و .. افتادند که بسیاری از تحلیلگران واقع بین در طول مذاکرات و حتی پیشتر از آن احتمال چنین حملهای را از سوی اسراییل و آمریکا پیش بینی میکردند با این حال مدیران این رسانهها حتی برنامه ریزی حداقلی برای آمادگی در روایتگری چنین شرایطی را نکرده بودند.
مدیران رسانههای دولتی که باید در هیبت فرماندهان عرصه جنگ روایتگری ظاهر میشدند در پی سراسیمگی، عدم تجارب حرفهای در شرایط قطعی اینترنت با اعلام دورکاری -بخوان مرخصی- خبرنگاران و روزنامه نگاران و تعطیلی رسانه در میانه جنگ و کارزار رسانهای! میدان روایتگری جنگ ۱۲ روزه را ناخواسته با بی تدبیری برای روایتگران رقیب باز گذاشتند به نحوی که بجای رسانه پیشرو به رسانه دنباله رو و از یک رسانه تغذیه کننده خبری به رسانه تغذیه شونده خبری تنزل یافتهاند.
البته در خلاء روایتگری رسانههای دولتی، رسانههای دیگر نظیر فارس و تسنیم با بن مایه نظامی و رسانه حاکمیتی صدا و سیما متهورانه علاوه بر وظایف ذاتی خود وظایف و تکالیف قلمهای به زمین مانده رسانههای دولتی را نیز در روایتگری نبرد ۱۲ روزه بدوش کشیدند و کارزار رسانهای را وا ننهادهاند.
با چنین اوصاف هزیمت گونه رسانهای رسانههای دولت در روایتگری اخبار جنگ ۱۲ روزه اگر نخواهیم بپذیریم خط مقدم روایتگری را به رقیبان وا نهادیم و بازنده بودیم حداقل باید اعتراف کنیم که در کارزار رسانهای پیروز این میدان خطیر نیز نبودیم.
مدیران رسانههای دولتی ما نیز ضرورت دارد تا از این خود غفلتی پیروز نما متنبّه گردند و بعنوان فرماندهان بایسته شرایط افندی و پدافندی رسانهای در سازمان خبری تحت مدیریت برنامه ریزی کاربردی کنند در غیر اینصورت دولت با بازنگری در تصمیمات انتصاباتی مدیران رسانهای خود تدبیری دیگر بیاندیشد و از شایستگان مدیریت رسانه در این عرصه بهره ببرد.
*روزنامه نگار