
در بیانیه حزب اتحاد ملت آمده است: مقاومت دوازده روزهی مردم ایران با تلفات انسانی، خسارات اقتصادی و آسیبهای اجتماعی و روانی گستردهای همراه بود. انتظار طبیعی این بود و این است که حاکمیت با تحلیل درست دلایل ناکامی دشمن و درک وضعیت پساجنگ، این رویداد پرهزینه را نسیمی از فرصت بداند.
دیدارنیوز: حزب اتحاد ملت ایران اسلامی درباره بایستههای پسا جنگ بیانیهای منتشر کرد.
به نقل از رسانه حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، در بیانیه این حزب آمده است:
قریب پنجاه روز پیش در میانهی مذاکرات ایران و آمریکا رژیم جنایتکار و متوهم اسرائیل با توهم فروپاشی و تجزیهی ایران، تهاجم گستردهای را علیه کشورمان آغاز کرد. دشمن برای تحقق رویای خود روی نارضایتیهای اجتماعی، برخی گروههای اپوزیسیون و شورشهای خیابانی حساب ویژهای باز کرده بود. نبوغ، بصیرت و موقعیتشناسی ایرانیان در کنار دلبستگی عمیق آنها به تمامیت ارضی و استقلال کشور، موجب شد تا آنان در عین رنجیدگی و نارضایتی عمیق، در کنار فرزندان نظامی خویش به حمایت تمامقد از تمامیت سرزمینی برخیزند. این ایستادگی ملی طی تنها دوازده روز تمام نقشههای دشمن صهیونیستی را نقش بر آب کرد.
مقاومت دوازده روزهی مردم ایران با تلفات انسانی، خسارات اقتصادی و آسیبهای اجتماعی و روانی گستردهای همراه بود. انتظار طبیعی این بود و این است که حاکمیت با تحلیل درست دلایل ناکامی دشمن و درک وضعیت پساجنگ، این رویداد پرهزینه را نسیمی از فرصت بداند که از طرف پروردگار کریم وزیدن گرفته است و با قرار دادن خود در مسیر این نسیم بیداری، در کوتاهمدت با تغییر رفتار به فداکاری مردم و وفاداری آنها نسبت به ایران پاسخ درخور دهد و در بلندمدت با فراهم کردن زمینهی اصلاحات رویکردی و ساختاری، به بازگرداندن کشور به ریل حکمرانی خوب کمک کند. هرچند، با گذشت حدود چهل روز از آتشبس متأسفانه نشانهی معناداری از ارادهی حاکمیت برای تغییر بهچشم نمیخورد.
حزب اتحاد ملت ایران اسلامی ضمن سر فرود آوردن در مقابل عظمت ملت ایران، نسبت به وضعیت بلاتکلیفی فعلی و پافشاری بر رویکردهای پیشین هشدار میدهد و معتقد است این وضعیت نهتنها انسجام ملی را تهدید میکند، بلکه ممکن است انگیزهی دشمن را برای آغاز مجدد جنگ افزایش دهد.
ما معتقدیم معجزهی همبستگی ملی منحصر به زمان جنگ نیست و تنها راه خروج از تعادل ناپایدار و شرایط ویرانگر فعلی میدان دادن به همهی ایرانیان برای مشارکت واقعی و اثربخش در ادارهی کشور است.
انتظار داشتیم پس از توقف جنگ برای قدردانی از کار بزرگ مردم و تضمین استمرار تابآوری ملی، اقداماتی صورت گیرد که در ادامه به برخی از این اقدامات حداقلی اشاره میشود.
۱- آزادی زندانیان سیاسی
انتظار میرفت زندانیان سیاسی که بسیاری از آنان در بسیج مردم برای پایداری نقش برجستهای داشتند، در همان روزهای آغازین یورش اسرائیل و بهخصوص پس از حملهی دشمن به زندان اوین آزاد شوند. با وجود برخی اخبار امیدبخش، متأسفانه نهتنها اتفاق مثبتی نیفتاده است، بلکه برخوردهای قضایی و فشارها علیه زندانیان و خانوادههایشان تشدید شده است.
۲- رفع حصر
انتظار میرفت حاکمیت با رفع حصر از محصورین گرانقدر سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد و آقای مهندس میرحسین موسوی در ایام یورش اسرائیل، پیام آشتی با مردم را به جامعه مخابره کند و توان تابآوری و پایداری آنان را افزایش دهد، که شوربختانه این مطالبه نیز تاکنون پاسخ درخور نگرفته است.
۳- تغییر رویکرد رسانهی ملی
صداوسیما که باید صدای همبستگی، عقلانیت و امید باشد، سالهاست به بلندگوی فرقهی کوچک تندرو و متوهمی تبدیل شده است و از رسانهی ملی فقط سنگینی نامش را بهدوش میکشد. انتظار میرفت با شروع جنگ این سازمان تحت مدیریت شخصیتی ملی صدای همهی ملت ایران باشد و با هوشمندی و متانت به تقویت و تثبیت همبستگی ملی و ایجاد آرامش در جامعه اهتمام ورزد و به مرجع رسانهای مورد اعتماد مردم در شرایط جنگی تبدیل شود. متأسفانه این رسانه در طول جنگ با رجزخوانیهای افراطی و تحلیلهای سخیف به تشدید بیاعتمادی و تقویت روایت دشمن کمک کرد و با بهکار بردن واژههای توهینآمیز برای انسجام ملی، نسبت دادن آن به عوامل غیرواقعی، یا مصادرهی این انسجام بهنام خود، مردم را تحقیر و ایستادگی و حمایت آنان از نظامیان مدافع میهن را به سخره گرفت که این رویه هنوز هم ادامه دارد. بدون اصلاح فوری رویکرد این رسانهی فراگیر و ملی کردن واقعی آن، هیچ تلاشی برای بازسازی و تقویت اعتماد عمومی به ثمر نخواهد نشست.
۴- رفع فیلترینگ
انتظار میرفت در زمان جنگ با رفع محدودیتهای اینترنت و بهطور خاص لغو فیلترینگ پیامرسانهای پرمخاطب، ابزار ارتباطی اثربخشی در اختیار مردم ایراندوست قرار گیرد تا ایرانیان متحد ضمن همافزایی و توصیهی یکدیگر به شکیبایی و پایداری، به سربازان تبلیغاتی جنگ تبدیل شوند و روایت درستی از واقعیتهای جنگ دوازده روزه با دشمن جنایتکار و پیامدهای آن به جهان مخابره کنند تا عرصهی اطلاعرسانی به نظام رسانهای دشمن و حامیان او واگذار نشود. متأسفانه نهتنها این انتظار برآورده نشد بلکه با اعمال محدودیتهای بیشتر بر نظام ارتباطی کشور، هم ایرانیان در حصر اطلاعاتی قرار گرفتند و هم ایران مظلوم و تحت تهاجم از ابزار آکاهیبخشی درست و بهلحظه به جهان محروم شد. امروز نیز براساس پیمایشهای معتبر انجام شده توسعهی اینترنت و رفع فیلترینگ که بر کیفیت زندگی مردم در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهتگی تأثیر کلیدی دارد، مطالبهی اول مردم از حکومت است.
۵- اعلام عفو عمومی
در جریان دفاع دوازده روزه بسیاری از ایرانیان خارج از کشور جانانه از ایران و مدافعین آن دفاع کردند. انتظار میرفت با اعلام عفو عمومی موانع تردد این هموطنان به کشور برطرف شود، که متأسفانه این مطالبه نیز بدون پاسخ مانده است.
۶- انتصاب افراد مستقل و مورد اعتماد مردم در نهادها و مناصب ملی و غیرسیاسی
حضور افراد تندرو و بیاعتبار در نهادهایی مانند شورای نگهبان، شورای عالی امنیت ملی و مناصب حساسی، چون امامت جمعه، با خواست عمومی و منافع ملی در تضاد است. انتظار میرود برای احترام به افکار عمومی و کمک به احیای سرمایهی اجتماعی، در چنین مناصبی از شخصیتهای ملی، مستقل و مورد اعتماد مردم استفاده شود.
۷- حمایت از آسیب دیدگان جنگ
جمعی از شهروندان در طول جنگ متحمل آسیبهای جانی، مالی و روانی و جمعی دیگر پس از پایان جنگ دچار خساراتی مانند بیکاری ناشی از تعدیل نیروی انسانی در بنگاهها و فشار ناشی از افزایش افسارگسیختهی قیمتها شدند. بلاتکلیفی بسیاری از بنگاهها در برنامهریزیهای بلندمدت و حتی امور روزمره نیز از دیگر پیامدهای مخرب جنگ است. حمایت تمامعیار حکومت از مردم در قبال این آسیبها ضرورت تام دارد و شرط لازم استمرار تابآوری جامعه است. دولت بهتنهایی قادر به تأمین منابع جدید برای این هزینههای حمایتی نیست. انتظار میرود منابع مالی و غیرمالی بنگاههای عمومی خارج از کنترل دولت مانند بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام، و سایر بنگاههای مشابه برای انجام این وظیفهی خطیر در اختیار دولت قرار گیرد.
۸- تغییر اساسی در ساختار امنیتی- اطلاعاتی کشور
نفوذ عوامل دشمن در دستگاههای تصمیمگیری واقعیت تلخ دیگری است که در این جنگ نیز خسارات جبران ناپذیری به کشور وارد کرد. برخورد جدی و سریع با پدیدهی نفوذ در تمام سطوح حاکمیتی بدون خودفریبی، اغماض و تعارف انتظار همهی وفاداران میهن است. برای مقابلهی موفق با این پدیده علاوه بر برخورد با نفوذیها، شناخت و خشکاندن زمینههای بروز آن نیز ضروری است. از جملهی این زمینهها میتوان به وجود سازمانهای اطلاعات موازی، انحراف نظام اطلاعاتی از وظایف اصلی و هدایت شدن آن به سمت وظایف فرعی و غیرمرتبط، و از همه مهمتر نزول وفاداری مردم نسبت به حاکمیت و افت سرمایهی اجتماعی اشاره کرد. با توجه به پیچیدگی برخورد با نفوذ، در گام اول نوسازی ساختاری و رویکردی نظام اطلاعاتی و امنیتی کشور، بازتعریف اولویتهای اطلاعاتی و چرخش دیدهبانی ازبخشهای فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی داخلی بهسمت تهدیدهای واقعی امنیت، انسجام ملی و تمامیت ارضی، حذف رقابتهای سازمانی موازی، تعیین مدیران ملی و مورد اعتماد، و نهایتاً بازگرداندن اعتماد مردم اقدامی عاجل و تأخیرناپذیر است.
۹- رفع موانع استفاده از توان افراد شایسته در سطوح مختلف حاکمیتی
موانع استفاده از توان افراد شایسته را میتوان به دو گروه موانع ورود شایستگان به درون سازمانها و موانع کارآیی و اثربخشی آنها در درون سازمان تقسیم کرد. نظام گزینش ایدئولوژیک و ایجاد انحصار در تصدی مشاغل حساس از طریق رانت، نوچهپروری، و قوانین تبعیضآمیزی مانند قانون نحوهی انتصاب افراد در مشاغل حساس، مهمترین عوامل دفع شایستگان و به قدرت رسیدن افراد متوسط و نوعاً متملق و ریاکار است.
مهمترین موانع کارآمدی افراد در درون سازمان دخالتهای غیرقانونی و بیجای سازمانهای موازی نظارتی و بازرسی و بهطور خاص حراستها است. این موانع، شجاعت خطرپذیری و تصمیمگیریهای اساسی را از مدیران سلب میکنند و افراد را بهجای تلاش برای رفع محدودیتها و موانع حرکت، بهسمت عافیتطلبی و سازگاری با محدودیتهای محیطی سوق میدهند. حراستها که از اواسط دههی هشتاد و بهخصوص در دورهی دولت سابق قدرت بلامنازعی پیدا کردهاند، بعضاً با سوءاستفاده از انتساب خود به سازمانهای اطلاعاتی بیرون از دستگاه عملاً به مانعی برای کارآمدی تبدیل شدهاند. انتظار میرود با اصلاح ساختار حراستها و تغییر رویکرد آنها از واحدهای امنیتی به واحدهای حراستی، این واحدها در خدمت کارآمدی دستگاهها قرار گیرند.
۱۰- اعتماد به جامعهی مدنی و احترام به استقلال آن
یکی از راهکارهای اثربخش برای بر هم زدن نقشهی شوم دشمن صهیونیستی، آشکار کردن یکپارچگی ملت در دفاع از میهن و مخالفت با هرگونه تعدی و دخالت بیرونی است. این امر مستلزم آزادی عمل جامعهی مدنی، سرمایههای نمادین و جریانها و شخصیتهای ملی در بیان و اظهار موضع است. متأسفانه بهدلیل نوع نگاه کنترلگر و بدبین به جامعه، اجازهی چنین کنشهای جمعی و مستقل داده نمیشود. برای دفاع از میهن، حاکمیت و نیروهای نشاندار حامی او که به هستهی سخت قدرت مشهور است، کفایت نمیکند. انتظار این است که حاکمیت ظرفیتهای جامعهی مدنی را قدر بداند و با دست برداشتن از مانعتراشی، به فعالسازی این ظرفیتها در حمایت از میهن کمک کند.
۱۱- سیاست خارجی کنشگرانه و نتیجهگرا
در شرایط کنونی، تنها راه خروج از وضعیت ناپایدار موجود، تمرکز بر گفتوگوی سازنده با جهان بهویژه آمریکا، و دستیابی به توافقی جامع با این کشور است. رویکرد کشور در مذاکره با آمریکا باید کنشگرانه و معطوف به رفع تحریمها و حل مشکلات اساسی کشور و مردم باشد. افزایش قدرت چانهزنی برای رسیدن به توافق شرافتمندانه با آمریکا که پیشنیاز استقلال، حضور اثربخش در عرصهی بینالمللی و حرکت در مسیر توسعهی همهجانبهی کشور است، تنها از اجماع داخلی، افزایش قدرت ملی، تعامل خردمندانه با جهان و پرهیز از دشمنتراشیهای مستمر و بیثمر برمیآید.
امروز ایران عزیز در آستانهی دو مسیر متفاوت ایستاده است:
• مسیر نخست: بازگشت به عقلانیت، مسئولیتپذیری، اصلاح ساختارهای ناکارآمد، تعامل فعال با جهان، تکیه بر ملت، حرکت تدریجی بهسوی ثبات، تقویت سرمایهی اجتماعی، ساختن ایرانی آباد و مستقل، و فراهم کردن شرایط زیست شرافتمندانه برای تمام ایرانیان.
• مسیر دوم: ادامهی وضع موجود، تشدید بحرانهای داخلی، از بین رفتن انسجام اجتماعی، خیالپردازی در تعامل با جهان، حرکت تدریجی بهسوی بیثباتی، فروپاشی اجتماعی و تهدید تمامیت سرزمینی.
حزب اتحاد ملت ایران اسلامی بار دیگر بر اتحاد ملی و بازگشت حکومت به مردم بهعنوان تنها راه نجات ایران تأکید میکند، و امیدوار است حاکمیت با واقعبینی، تکیه بر عقلانیت، و جلوگیری از سلطهی عناصر تندرو بر کانونهای تصمیمگیری، رسالت الهی و تاریخی خود را در فراهم کردن زمینهی حکمرانی خوب و قرار گرفتن ایران در مسیر عزت و شرافت به انجام رساند.