
آیتا... محسن غرویان، استاد حوزه و دانشگاه، با اشاره به اینکه مقامات جمهوری اسلامی همواره باید واکنشهایی عاقلانه و مبتنی بر منافع ملی از خود نشان دهند، گفت: مردم از خود میپرسند: چرا ما نباید با آمریکا گفتوگو کنیم؟ چرا نباید وضع اقتصادی بهتر شود؟ اگر آمریکا پیشنهاد مذاکره میدهد، باید از آن استقبال کرد، نه با انفعال یا شعار، بلکه با منطق، برنامه و قدرت چانهزنی.
دیدارنیوز: پس از ارسال نامه دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا به رهبر انقلاب، مسیری تازه در روابط ایران و آمریکا گشوده شد.
مذاکرهای که ابتدا در هالهای از ابهام قرار داشت، اکنون وارد فاز جدیتری شده است. در این میان، نقش مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، نقشی کلیدی و تأثیرگذار ارزیابی میشود؛ کسی که در ابتدا از تمایل خود برای مذاکره در صورت لغو تحریمها سخن گفت، سپس در مقطعی اعلام کرد که، چون سیستم تصمیمگیری با مذاکره موافق نیست، او هم پای این مسیر نمیایستد. اما در نهایت، به نظر میرسد این شخصِ او بود که توانست در سطوح عالی سیاسی و امنیتی کشور، اجماع لازم را برای آغاز مذاکره با آمریکا در شورای عالی امنیت ملی به دست آورد.
در این زمینه روزنامه آرمان ملی با آیتا... محسن غرویان، استاد حوزه و دانشگاه، گفتوگویی انجام داده است.
او در این گفتوگو بر ضرورت عقلانیت سیاسی، توجه به منافع ملی و تعامل منطقی با جهان تأکید میکند و بر این باور است که مذاکره مستقیم با ترامپ میتواند گامی مهم در مسیر لغو تحریمها و کاستن از بحرانهای اقتصادی ایران باشد.
*در گذشته رئیسجمهور تمایل خود را به مذاکره با آمریکا اعلام کرده بود، اما این پیشنهاد ابتدا با مخالفت روبهرو شد. با این حال، مدتی بعد فرمان مذاکره صادر شد. چرا این چرخش در موضعگیری نسبت به مذاکره با آمریکا رخ داد؟
عالم سیاست، عالم تغییرات و تصمیم در این حوزه همواره تابع شرایط و تحولات بینالمللی است. در همین راستا، مقامات جمهوری اسلامی همواره باید واکنشهایی عاقلانه و مبتنی بر منافع ملی از خود نشان دهند. مذاکره، اساساً امری ضروری و غیرقابل انکار است، بهویژه در دورانی که کشور با مشکلات اقتصادی و فشارهای خارجی مواجه است. دولت پزشکیان از ابتدا رویکرد تعاملی با جهان را اعلام کرد. شخص رئیسجمهور نیز پس از آغاز به کار، بارها تأکید کرد که مشکلات در حوزه روابط بینالملل باید حل شود؛ مگر در موارد خاصی، چون رژیم صهیونیستی که اصول و مبانی انقلاب اسلامی اجازه نزدیکی با آن را نمیدهد. بنابراین، نقش دولت پزشکیان در گشودن مسیر مذاکره با آمریکا انکارناپذیر است. شاید کمتر کسی مانند او در این سطح از ساختار نظام برای حل ریشهای این مساله، رایزنی کرده باشد.
*برخی معتقدند که مذاکره با دولتی که همزمان در حال اعمال تحریمهای جدید علیه ایران است، نشانه ضعف یا تناقض در سیاست خارجی ماست. نظر شما چیست؟
اینطور نیست. باید این نکته را در نظر گرفت که جایگزین مذاکره چیست؟ آیا تقابل، تحریم بیشتر، یا حتی جنگ؟ هر گزینهای غیر از مذاکره، راهحلی مسالمتآمیز نخواهد بود. زمانی که باب گفتوگو گشوده شده، دیگر بحث از مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم محلی از اعراب ندارد. اصل موضوع این است که مسائل باید حل شوند. حتی اگر لازم باشد ملاقات مستقیم بین روسای جمهور صورت گیرد، نباید از آن ابا داشت؛ مساله اصلی حفظ منافع ملی است. البته در هر مذاکرهای، هنر این است که کمتر امتیاز بدهیم و بیشتر بگیریم؛ نه اینکه همه خواستههای طرف مقابل را بپذیریم، یا انتظار داشته باشیم طرف مقابل همه خواستههای ما را اجرا کند. چنین چیزی مذاکره نیست، بلکه تسلیم یا تحمیل یکجانبه است. مذاکره واقعی، فرآیند رسیدن به تفاهمی برد–برد است. اینجا عقلانیت سیاسی اهمیت زیادی دارد؛ هیچ طرفی نباید سرسختی غیرمنطقی نشان دهد، همانطور که نباید زیر بار زیادهخواهی برود.
*برخی نگرانند که در صورت موفقیت این مذاکرات، شخص پزشکیان هم دچار سرنوشتی مشابه حسن روحانی شود و توسط جریانهای تندرو حذف شود. آیا این نگرانی واقعی است؟
پزشکیان از ابتدا آگاه بود که مسیر سختی را انتخاب کرده و برای حل چالشهای کشور وارد صحنه شد. او میدانست که با مقاومتها و هزینههایی روبهرو میشود. اما گام در مسیری نهاد که به نفع ملت ایران بود. پزشکیان در این مسیر مانند حضرت امام (ره)، جام زهر را نوشید. برای حفظ منافع ملی، جلوگیری از جنگ، و مقابله با تحریمها، آماده فداکاری شد. این نگاه ایثارگرانه و مسئولانه باید قدردانی شود. اگر در این راه فداکاری شود و کشور از بحران نجات یابد، این خدمت بزرگی به ملت، نظام و آینده ایران است. آیندهنگری و وطندوستی، فراتر از ملاحظات سیاسی و جناحی است. پزشکیان باید هر چه بیشتر در این زمینه حرکت کند و به وعده خود برای حل مسائل بینالمللی که باعث ایجاد یک نظام تحریمی علیه ایران شده، عمل کند. در غیر این صورت مردم سرد خواهند شد و امید آنها برای بهبود شرایط کشور از بین میرود.
*آیا تندروها حاضرند چنین مسیری را بپذیرند؟ یا همانند دوران روحانی، باز هم سنگاندازی خواهند کرد؟
تندروها تغییر نکردهاند. نگاه آنها به مسائل کشور همان است که بود؛ نگاه مبتنی بر تقابل و نفی عقلانیت تعاملی. این نگاه، برخاسته از نوعی جاهلیت سیاسی است که همواره مانع توسعه و تعامل بوده است. این افراد نه شرایط کشور را درک میکنند و نه میخواهند بفهمند که در دنیای امروز، هیچ کشوری با انزوا پیشرفت نکرده است. امروز کشورهای عربی منطقه در حال انعقاد قراردادهای میلیارد دلاری با آمریکا هستند؛ آنها فرصت را غنیمت میشمارند. اگر ایران در این مسیر تأخیر کند، عقب خواهد ماند و این عقبماندگی صرفاً اقتصادی نیست، بلکه تضعیف موقعیت سیاسی ایران در منطقه و جهان را نیز در پی خواهد داشت. شرایط کنونی کشورمان را در نظر بگیریم کشورهای منطقه که روزگاری از ما عقبتر بودهاند امروز دیدگاه متفاوتی دارند و در حال پیشرفت و توسعه هستند. از این رو ایران نیز باید بکوشید موانع توسعه را که مهمترین آن تحریمهاست، بردار تا بتوانیم در مسیر واقعی توسعه قرار بگیریم. نمیتوان بیش از این اقتصاد کشور را معطل کرد تا محریمها بیشتر و بیشتر بر اقتصاد کشور و معیشت مردم اثر بگذارد. باید عملا جلوی روند فرسایشی موجود را گرفت و از فرصت کنونی استفاده کرد تا تحریمها لغو شود و به قول معروف قطار توسعه بر روی ریل اصلی خود قرار گیرد و عقب ماندگیهای چند سال گذشته که علت آن تحریمهاست جبران شود.
* پیشنهاد سرمایهگذاری مشترک آمریکا در ایران، مانند سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر یا کنسرسیومهای غنیسازی اورانیوم، چه پیامی دارد؟ آیا این موضوع میتواند موتور محرک گفتوگوهای آینده باشد؟
سفر ترامپ به عربستان، امارات و قطر حامل پیام روشنی است: آمریکا در پی تقویت روابط اقتصادی و سیاسی در منطقه است. او حتی در همین سفرها، اشاره کرده که خواستار توافق با ایران است، اگرچه همزمان ادعاهایی نادرست نیز علیه ایران مطرح کرده. این رفتارها نشانه تغییراتی در رویکرد آمریکا نسبت به ایران است. ایران میتواند با پیشنهادهایی، چون سرمایهگذاری مشترک در حوزه انرژی، به جایگاه اقتصادی منطقهای خود بیفزاید. باید از فرصتهای تجاری استفاده کرد تا نتایج ملموس مذاکرات به مردم نشان داده شود. مردم از خود میپرسند: چرا ما نباید با آمریکا گفتوگو کنیم؟ چرا نباید وضع اقتصادی بهتر شود؟ اگر آمریکا پیشنهاد مذاکره میدهد، باید از آن استقبال کرد، نه با انفعال یا شعار، بلکه با منطق، برنامه و قدرت چانهزنی. اصلاً یکی از اهداف اصلی مذاکرات باید سرمایهگذاری خارجی باشد. اقتصاد ایران امروز به شدت نیازمند سرمایهگذاری خارجی است، بهویژه در حوزه نفت، گاز، فناوری و زیرساخت. اگر فضا به سمت تنشزدایی برود، حتی ایرانیان خارج از کشور هم رغبت پیدا میکنند سرمایهشان را بیاورند. من معتقدم که مذاکره درست و با پشتوانه ملی، میتواند یک «قفل بزرگ اقتصادی» را باز کند. اینکه آمریکا به ایران سرمایه بیاورد، اصلاً عجیب نیست؛ اگر منافعش در آن باشد، حتماً خواهد آورد.
*برخی بر این باورند که اصولگرایان اجازه نخواهند داد نتایج مذاکره به نفع دولت فعلی تمام شود. آیا چنین سناریویی محتمل است؟
در سیاست ایران، همیشه تعارضهای جناحی وجود داشته است. اما اگر اصولگرایان نیز واقعاً دغدغه نظام و مردم را دارند، باید از نتایج مثبت مذاکره حمایت کنند، فارغ از اینکه چه کسی رئیسجمهور است. ملت ایران خسته از تحریم، فشار اقتصادی، و انزوای جهانی است. هر گامی در جهت کاهش این فشارها، باید مورد حمایت قرار گیرد. مخالفت با مذاکره فقط زمانی معنا دارد که بدیل مناسبی ارائه شود؛ در غیر این صورت، مخالفت صرف، چیزی جز لجبازی سیاسی نیست. امروز، عقلانیت سیاسی حکم میکند که به جای درگیریهای جناحی، در پی خروج از بحران و تقویت موقعیت ایران در سطح جهانی باشیم. هرکسی مانع این مسیر شود، مسئول عواقب آن نیز هست. توصیه من به نیروهای تصمیمگیر آن است که واقعبینی را جایگزین شعارزدگی کنند. دنیا در حال تغییر است و ما نیز باید خود را با تحولات جدید تطبیق دهیم. مذاکره با آمریکا، اگر با دقت، تدبیر و برنامهریزی صورت گیرد، میتواند یک فرصت تاریخی باشد. نباید این فرصت مانند ابرهای بهاری از دست برود. در روایات اسلامی نیز آمده است که از فرصتها بهره ببرید. امروز هم فرصت داریم که از گفتوگو برای حل مسائل کشور استفاده کنیم. نباید همهچیز را در پای میز مذاکره از دست داد، اما اصل مذاکره، نفس گفتوگو، نشانه بلوغ سیاسی یک ملت است. در یاد داشته باشیم نقش پزشکیان در باز شدن باب گفتوگو با آمریکا، نقشی تاریخی و غیرقابل انکار است. او در مسیری قدم گذاشته که اگر با موفقیت همراه شود، میتواند نقطه عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی باشد. اما این مسیر، نیازمند همراهی و عقلانیتی جمعی است. آنچه اکنون اهمیت دارد، استفاده از فرصت دیپلماسی برای پایان دادن به بنبستهای اقتصادی، سیاسی و بینالمللی است. باید اجازه داد گفتوگو مسیر خود را طی کند؛ بدون تخریب، بدون سنگاندازی، و با هدف تأمین منافع ملی.
*برخی معتقدند حتی اگر توافقی با آمریکا انجام شود، به دلیل نبود تضمین حقوقی از جانب کنگره یا دیوان بینالمللی، دوباره زیر پا گذاشته خواهد شد. پاسخ شما چیست؟
ببینید، بله، هیچ توافقی در دنیای سیاست تضمین ۱۰۰ درصد ندارد. حتی قطعنامههای شورای امنیت هم گاهی نقض شدهاند. اما ما نباید از ترس نقض، از اصل توافق بگذریم. همانطور که در زندگی روزمره هم قرارداد میبندیم، ولو اینکه احتمال بدقولی طرف مقابل وجود دارد. اینکه مذاکره نکنیم، چون ممکن است دوباره تحریم شویم، مثل این است که اصلاً مدرسه نرویم، چون شاید مدرکمان به درد نخورد! من میگویم باید مذاکره کنیم، چون در همین فرآیند است که میتوانیم دنیا را همراه کنیم و طرف مقابل را وادار به پاسخگویی کنیم.