تیتر امروز

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند
گزارش اختصاصی دیدارنیوز از مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند

سردار حسین علایی در مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم ضمن بیان روایت خود از عملیات آمریکایی طبس و نحوه به شهادت رسیدن منتظرالقائم، در دفاع از عملیات ایران علیه اسرائیل گفت: اسرائیل...
در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی
عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در تنگنای بیست و نهم

در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی

در بیست و نهمین برنامه از تنگنا و فصل سوم آن، حامد شجاعی میزبان عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران است و درباره تحولات درونی این تشکل و برخی مسائل مهم فضای سیاسی گفت‌وگو کرده است.
تیم اقتصادی دولت، دردی که درمان نمی‌شود/ خلجی: بیکاری، تورم و نقدینگی کاهشی و اقتصاد در حال رشد، تیم اقتصادی دست نمی‌خورد
«دیدارنیوز» چالش‌های تیم اقتصادی دولت را بررسی کرد:

تیم اقتصادی دولت، دردی که درمان نمی‌شود/ خلجی: بیکاری، تورم و نقدینگی کاهشی و اقتصاد در حال رشد، تیم اقتصادی دست نمی‌خورد

از ابتدای شروع به‌کار دولت سیزدهم تحلیل‌گران از تیم اقتصادی انتقاد کرده‌اند و معتقدند دولت و مجلس به دلیل نگاه‌‌های سیاسی دست به تغییر مثبت در کابینه نمی‌زند. گزارش جای نکاهی اجمالی به این موضوع...

شعار وحدت بدون تحمل دیگری، شوخی است (گفت‌وگو با محسن غرویان، مدرس حوزه علمیه قم)

News Image Lead

در قضیه اعترافات دختران نوجوان در صدا و سیما می‌بینیم معصیتی در جایی واقع شده و بعد در رسانه ملی اعترافات خاطیان منتشر می‌شود که خود این اقدام نوعی اشاعه فحشا است. مگر ائمه ما نفرموده‌اند تا می‌توانید منکر را پنهان و از افشای آن جلوگیری کنید؟

کد خبر: ۹۷۸۱
۱۲:۲۰ - ۲۴ شهريور ۱۳۹۷
دیدارنیوز ـ در حكومت ديني حوزه‌هاي علميه نقش تعيين‌كننده‌اي دارند. اين نقش آنقدر مهم است كه كارنامه حكومت به پاي اين نهاد مهم مذهبي نيز نوشته شود. بنابراين نهاد روحانيت در جامعه‌اي كه حكومتش، سياست خود را عين ديانتش اعلام مي‌كند نيروي سياسي - اجتماعي موثري محسوب مي‌شود. حوزه‌هاي علميه گرچه حكومت برآمده از انقلاب اسلامي سال 1357 را همواره از آن خود مي‌دانند اما در طول چهار دهه پس از انقلاب، اين رابطه فراز و فرودهاي بسياري را تجربه كرده است. اخيرا هم يكي از كساني كه به صورت مرتب آنتن صدا و سيما در اختيارش قرار مي‌گيرد مسائلي را به حوزه‌هاي علميه نسبت داد كه واكنش چندتن از مراجع بزرگ قم را در پي داشت. گفت‌وگوي ما با حجت‌الاسلام غرويان مربوط به زماني است كه هنوز اظهارات سخنران نشستي كه در آن برخي‌ رييس‌جمهور را تهديد به غرق شدن در استخر كرده بودند، منتشر نشده بود. در اين گفت‌وگو كه در شهر قم و در منزل اين عضو هيات علمي جامعه المصطفي انجام شد به ظرفيت حوزه‌هاي علميه در مواجهه با مسائل و بحران‌هاي اجتماعي پرداختيم.غرويان با تاكيد بر اهميت رواداري بين گروه‌هاي مختلف اجتماعي بر ضرورت توزيع عادلانه قدرت و ثروت تاكيد كرد.
 
صاحبنظران علوم اجتماعي چندي است در مورد كاهش همبستگي اجتماعي هشدار داده‌اند. شايد يكي از مهم‌ترين علل اين مساله را بايد ناشي از متكثرتر شدن تيپ‌هاي اجتماعي در جامعه ايران دانست. آيا مي‌توان در سنت اسلامي راه‌حلي براي هم‌زيستي تيپ‌هاي مختلف اجتماعي پيدا كرد؟

به نظر مي‌رسد هر جامعه‌اي درست مثل يك خانواده بزرگ است كه متشكل از پدر، مادر و فرزندان است. حال اگر اعضاي يك خانواده داراي اهداف و منافع مشترك باشند، همه آنها در جهت تحكيم پايه‌هاي آن خانواده تلاش مي‌كنند. در يك جامعه بزرگ هشتاد، نود ميليوني (مانند جامعه ما) نيز بايد همه افراد و اقشار آن بتوانند احساس منافع و اهداف مشترك داشته باشند. تنها در صورتي كه اين گروه‌ها، اقشار و افراد احساس كنند از جامعه قرار است منافعي عايدشان و حقوق شان تضمين شود حاضر خواهند بود براي حل مسائل ملي‌شان سرمايه‌گذاري كنند. اما اگر يك جامعه مثل آن خانواده‌اي رفتار كند كه پدر راه خودش را برود و مادر و فرزندان هم هر كدام مسير خودشان را پيش بگيرند معلوم است كه جز فروپاشي چيز ديگري در انتظارش نخواهد بود. بنابراين وقتي در يك جامعه گروه‌هاي مختلف سياسي- اجتماعي ايجاد مي‌شوند اگر بنا باشد هر گروه يا حزبي، تنها مصالح خود و منافع اعضايش را در نظر بگيرد و امكانات ملي و ثروت عمومي را در راستاي مقاصد و منافع خود هزينه كند و ديگران را از صحنه براند، طبيعي است نزاع و درگيري ايجاد خواهد شد. چنانچه كساني كه به آن حزب، گروه و اساسا آن ديدگاه خاص تعلقي ندارند ديگر دغدغه‌اي براي مشاركت در امور اجتماعي نخواهند داشت. اينجاست كه وحدت ملي دچار خطر و انسجام ملي تهديد مي‌شود. در چنين شرايطي اگر خداي نكرده جنگي صورت بگيرد هر گروهي كه تصور كند منافع و مصالحش در اين جامعه ناديده گرفته مي‌شده است هيچ احساس و انگيزه‌اي براي دفاع و حضور موثر در ميدان نبرد نخواهد داشت. بنابراين وحدت ملي زماني مي‌تواند تحقق بيشتري پيدا كند كه تك‌تك آحاد ملت خودشان و اهداف و مصالح‌شان را در اداره جامعه ببينند. اگر گروه‌هايي احساس كنند در هيچ‌يك از مناصب تصميم‌ساز كشور جايي ندارند و تنها ديگران هستند كه براي آنها تصميم مي‌گيرند طبيعي است در مواقع بروز بحران انگيزه چنداني براي حضور نخواهند داشت. شايد در وضعيت كنوني براي مهار و مقابله با تهديدهاي نظامي و تحريم‌هاي اقتصادي راهي به جز مشاركت هرچه بيشتر تمام اقشار و گروه‌هاي جامعه براي اداره كشور و مورد ملاحظه قرار دادن مطالبات، خواسته‌ها و منافع آنها وجود نداشته باشد.
 
اين اقدام تنها راه رسيدن ما به يك اتحاد ملي و انسجام اجتماعي است. لازمه اينكه گروه‌هاي اجتماعي مختلف در زمان بروز هر گونه ضرر و خطرهاي احتمالي كه متوجه كشور مي‌شود خودشان را مسوول بدانند اين است كه وقتي منافعي عايد كشور مي‌شود همه آحاد جامعه نيز خودشان را منتفع بدانند. نمي‌توان جامعه را تنها در خطر و ضرر شريك خود بخواهيم اما در وقت سود و منفعت براي آنها حق و سهمي قائل نباشيم. اگر منافع كشور در انحصار گروه خاصي باشد طبيعي است كه در مواقع خطر نيز آن گروه تنها خواهد ماند. بنابراين وحدت ملي و انسجام اجتماعي در گروي توزيع عادلانه قدرت و ثروت است. علاوه بر اينها مناصب سياسي، موقعيت‌هاي اجتماعي بايد به شكل عادلانه در كشور توزيع و تقسيم شود كه همه اقشار جامعه خودشان را در آن شريك بدانند. حفظ آبرو و حيثيت افراد و گروه‌هاي اجتماعي مختلف نيز از مهم‌ترين مولفه‌هاي انسجام ملي است. اما در عين حال بايد توجه داشته باشيم كه وحدت و انسجام با شعار درست نمي‌شود. نمي‌توانيم شعار وحدت بدهيم اما از مهم‌ترين تريبون‌هاي عمومي در راستاي بي‌آبرو كردن افراد استفاده كنيم. مچ‌گيري‌هاي سياسي كاملا در خلاف جهت وحدت ملي قرار دارد. به نظر من پايه اصلي وحدت و انسجام، اخلاق است. ايثار، گذشت و ارزش‌هايي از اين دست ارزش‌هايي اخلاقي هستند. بنابراين تا روحيه تحمل ديگري را پيدا كنيم صحبت كردن از وحدت ملي و انسجام اجتماعي تنها يك شوخي است.

ازجمله مسائلي كه شايد شكاف‌هاي اجتماعي را تشديد مي‌كند رفتارهايي است كه مي‌تواند به نوعي انزجار يا عصبانيت برخي گروه‌هاي سياسي يا اجتماعي منجر شود. مثل اظهارات خاص برخي مداحان راجع به مسائل مختلف. يا رفتار صدا و سيما نسبت به چند كليپ از تعدادي دختر نوجوان كه در فضاي مجازي اقدام به انتشار تصاويري از حركات نمايشي خود كرده بودند. آيا بر اساس سنت اسلامي و فقه شيعي صدا و سيما وظيفه‌اي براي انتشار علني اعترافات اين افراد دارد؟

اين پديده‌ها در واقع نمونه‌ها و مصاديق كوچكي هستند از معضل اصلي و بزرگي كه ما در كشور به آن مبتلا هستيم كه اين معضل همان اولويت دادن سياست بر اخلاق است. توجه داشته باشيد كه در سنت اسلامي و شيعي ما علماي مختلف از فلاسفه‌اي نظير ملاصدرا گرفته تا فقهايي نظير ميرزاي ناييني و همچنين مفسراني نظير مرحوم طباطبايي همه در آثار خودشان تاكيد كرده‌اند كه «اخلاق» در راس همه امور قرار دارد. بنابراين سياست و تدبير جامعه بايد ذيل اخلاق قرار بگيرد. حتي فلاسفه ما گفته‌اند كه حكمت نظري مقدمه حكمت عملي است و حكمت عملي همان اخلاق است. چنانچه مي‌دانيد از قديم رياضيات، طبيعيات و الهيات را «حكمت نظري» ناميده‌اند. از سوي ديگر اخلاق، تدبير منزل و سياست مدن را «حكمت عملي» خوانده‌اند. اما همه اينها را علمايي نظير مرحوم فيض كاشاني، نراقي‌ها و ديگران در كتب اخلاقي خودشان تاكيد كرده‌اند كه هدف از درس خواندن و يادگيري علم، «آدم» شدن است. مگر خود امام خميني (ره) نفرمودند كه ما جمهوري اسلامي را مي‌خواهيم تا آدم شويم؟ منظور از «آدم» شدن آيا چيزي غير از نهادينه كردن اخلاقيات در وجود خودمان است؟ در مورد سياست هم همينطور است. سياست و قدرت بايد مقدمه اخلاق باشد. بنابراين نبايد به قدرت و سياست به عنوان هدف نگاه شود. بلكه بايد هدف را همان «آدم» شدن و جامعه انساني سالم برپا كردن قرار دهيم. بنابراين نفس اينكه قدرت و سياست در دست علماي دين قرار بگيرد نبايد هدف باشد بلكه بايد به مثابه وسيله‌اي براي بهبود اوضاع اجتماعي به كار رود. خب حال اگر ما با اين نگاه به مساله‌اي كه در صدا و سيما اتفاق افتاد بنگريم، خواهيم ديد كه معصيتي در جايي واقع شده و بعد در رسانه‌ ملي اعترافات خاطيان منتشر مي‌شود كه خود اين اقدام نوعي اشاعه فحشا است. مگر ائمه ما نفرموده‌اند تا مي‌توانيد منكر را پنهان و از افشاي آن جلوگيري كنيد؟ بعد هم كه ديديم قوه قضاييه، پليس فتا و صدا و سيما هر كدام سعي كردند خود را از اين مساله مبرا كنند و به گردن نهاد ديگري بيندازند. خود اين آشفتگي در اظهارنظرها نشان مي‌دهد كه اين سياست موفق نبود و ظاهرا براي تصميم‌گيرندگان آن هم قضيه چندان روشن نبوده است. البته برخي تحليل‌ها هم حاكي از اين است كه چنين اقداماتي براي منحرف كردن افكار عمومي از وضع معيشتي و بحران‌هاي اقتصادي كشور بوده است.

مساله ديگر اقتصاد است. آيا فكر مي‌كنيد حوزه‌هاي علميه مي‌توانند در جهت بهبود فضاي اقتصادي ورود موثري داشته باشند؟

ببينيد الان بسياري از هموطنان ما به مسافرت‌هاي خارجي مي‌روند پول‌هاي خود و ارز كشور را در شهرهاي مختلف تركيه و ديگر كشورها خرج مي‌كنند. حضرت آقا (مقام معظم رهبري) هم از مردم خواستند كه مسافرت‌هاي غيرضروري خود به خارج از كشور را محدود كنند. اما متاسفانه اين اتفاق نيفتاده است. دليل آن هم اين است كه ما در مورد صنعت توريسم و جذب گردشگران خارجي هنوز هيچ برنامه و سياست مناسبي را تدوين نكرده‌ايم. در صورتي كه كشور ما از اين نظر داراي وضعيت منحصر به فردي است. ما پتانسيل‌هاي بسيار بالايي براي جذب توريست در كشور داريم كه مي‌تواند تحولي بزرگ در اقتصاد كشور ما را رقم بزند. اما به دليل محدوديت‌هاي زيادي كه براي آنها غيرقابل تحمل است بسياري از توريست‌هاي جهاني ترجيح مي‌دهند اساسا به كشور ما نيايند. خب اين مساله ما را در جهان منزوي مي‌كند. اين انزوا باعث ناشناخته ماندن فرهنگ، تمدن و حتي آموزه‌هاي ديني ما شده است. آنوقت شما ببينيد چقدر از كشورهاي مختلف جهان براي بازديد از مراكز فرهنگي، تاريخي و مذهبي كشوري مثل تركيه كه در همسايگي ما قرار دارد توريست مي‌آيد. در مورد امارات و ساير كشورهاي حاشيه خليج فارس نيز همين وضعيت را شاهد هستيم. حتي در كشوري مثل عراق كه مثل ما، كشوري شيعه‌مذهب هست و آيت‌الله سيستاني هم آنجا هستند و امور تحت نظارت فقيه آن ناحيه قرار دارد و از طرف ديگر مراكز مهمي مثل نجف و كربلا هم هستند اما در عين حال طوري قوانين‌شان را تنظيم كرده‌اند كه توريست‌هاي خارجي تحت فشار قرار نداشته باشند. دست‌كم براي توريست‌هاي خارجي، تسهيلات و آزادي‌هايي را از نظر حجاب، پوشش و ... قائل شده‌اند. من به خيلي از مراكز مذهبي در كشورهاي مختلف رفته‌ام. كليساهاي مختلف، معابد و ... توريست‌ها معمولا خودشان قواعد اماكن مقدس هر مذهبي را رعايت مي‌كنند. چه اشكالي دارد ما آزادي‌هايي را براي توريست‌هاي‌مان قائل شويم و در عين حال از آنها بخواهيم اگر به اماكن مقدسه خواستند نزديك شوند لازم است كه قواعد آن را رعايت كنند. شايد لازم باشد ما هم در برخي قوانين و مقررات‌مان تجديد نظر كنيم و تسهيلاتي را براي سفرهاي گردشگران خارجي در نظر بگيريم تا آنها از ورود به كشور ما احساس نكنند تحت فشار قرار مي‌گيرند. به هر حال چنانچه فرموده‌اند «شريعت النبينا شريعت السمحة السهلة». ما شريعت پيامبرمان را شريعتي سهل و آسان مي‌دانيم. خب اگر بخواهيم سخت بگيريم بر كساني كه از بيرون دين اسلام به كشور ما وارد مي‌شوند طبيعتا آنها ترجيح مي‌دهند كه اساسا به سمت كشور ما نيايند و اين خوب نيست. اين مساله ما را به انزوا مي‌كشاند و آن «سمحه و سهله»اي كه مشخصه شريعت ما است را ممكن است نزد ديگران مخدوش كند. من يك بار در جايي برخي ازاين مسائل را مطرح كردم، برخي گفتند اين حرف‌ها، سياسي‌بازي است. من واقعا تعجب مي‌كنم كجاي اين مسائل علمي و فقهي مي‌تواند سياسي باشد؟

مضاف بر اينكه حكم حجاب مربوط به مسلمات است. يعني زنان مسلمان مكلف به رعايت حجاب خود هستند و نه زناني كه اساسا مسلمان نيستند.

بله. من حتي همان زمان گفتم وقتي يك خانم مسافر چيني يا ژاپني در بين مسير خود از كشورهاي مختلف لازم بوده دو، سه ساعتي در فرودگاه امام خميني (ره) ما منتظر بماند چرا بايد مجبور شود كه در همان سالن فرودگاه پوشش اسلامي را رعايت كند؟ خب اين مساله براي او اصلا قابل تحمل نيست. بنابراين ما بايد يك تبيين‌هاي منطقي و عقلايي براي اين قوانين در نظر بگيريم وگرنه آنها نگاه نادرستي نسبت به فرهنگ و احكام اسلامي پيدا خواهند كرد. فراموش نكنيد در اين سال‌ها گروه‌هايي نظير «داعش» براي اسلام نوعي بدنمامي در جهان به وجود آورده‌اند. خب اگر ما هم دقت لازم را در مواجهه با شهروندان كشورهاي غيرمسلمان نداشته باشيم ممكن است خداي نكرده آن تصاوير نادرست و موهوم تقويت شود. نكته ديگري كه اينجا بايد اشاره‌اي به آن داشته باشم اين است كه «گناه»، گناه است. ما الان اين همه براي مساله‌اي مثل حجاب در مدارس، صدا و سيما، مراكز فرهنگي و دانشگاهي و غيره سرمايه‌گذاري مي‌كنيم. اما براي اينكه مردان نگاه خودشان را كنترل كنند چقدر سرمايه‌گذاري كرده‌ايم؟ ما اگر بنا است جامعه‌اي سالم داشته باشيم چرا بايد همه سرمايه‌گذاري‌ها را براي خانم‌ها انجام بدهيم كه خودشان را بپوشانند؟ شايد لازم باشد براي دور كردن مردان جامعه از نگاه‌هاي حرام نيز فرهنگ‌سازي انجام شود.

البته به مساله توريسم كه اشاره كرديد صرفا مساله حجاب نيست. مسائل ديگري هم هست كه ما به كلي در طول همه اين سال‌ها از آن غافل بوده‌ايم. براي مثال همان تركيه كه اشاره كرديد بناي مجللي را براي مولانا احداث كرده كه گردشگران زيادي همه ساله به آنجا مي‌روند. آن وقت مزار امام محمد غزالي كه به باور بسياري از مثنوي‌شناسان، مولانا تا حد زيادي تحت تاثير او و آثارش قرار داشته است، همينطور در توس ما به شكلي بي‌رونق و متروكه افتاده است. البته در مسائلي از اين دست تنها حاكميت دخيل نيست. بلكه بايد ديد نقش حوزه‌هاي علميه و ميزان رواداري ديني آنها در برابر ساير مذاهب اسلامي چقدر است تا بتوان به آباداني آرامگاه يك عالم سني مذهب اميدوار بود.

اين مساله، بحث گسترده‌اي را مي‌طلبد اما من اجمالا عرض مي‌كنم كه متاسفانه در حوزه‌هاي علميه ما به طور عام، يك نگاه محدود و بسته‌اي حاكم است. توجه داشته باشيد كه ما در دوره‌هايي از حوزه‌ علميه، فيلسوفاني داشتيم فقيه يا فقيهاني داشتيم فيلسوف. در واقع ما علمايي داشتيم جامع؛ به اين معنا كه همان قدري كه به فقه و اصول مي‌پرداختند، به فلسفه، منطق و عرفان نيز توجه داشتند. يك نمونه عيني و معاصر آن، خود امام خميني (ره) است. شما به آثار امام نگاه كنيد؛ هم آثار فقهي، اصولي و تفسيري در كتاب‌هاي ايشان يافت مي‌شود و هم آثار فلسفي و عرفاني. اين نشان مي‌دهد كه امام يك شخصيت جامع بود. من به اين نتيجه رسيدم كه هر چقدر علماي ما جامع‌تر باشند و اشراف بيشتري بر حوزه‌هاي مختلف علوم اسلامي داشته باشند، در مسائل مختلف نگاه وسيع‌تري دارند. نگاه چنين علمايي به عالم، آدم و دنياي امروز از وسعت نظر بيشتري برخوردار است. اين دسته از علما داراي تحمل و رواداري بيشتري هم هستند. اما هرچقدر وسعت مطالعاتي آنها كمتر باشد طبيعي است نگاه محدودتري هم خواهد داشت. مثلا اگر عالمي باشد كه تنها فقه و اصول خوانده نبايد انتظار داشت اگر در برابر نظراتي كه خارج از چارچوب و پارادايم فكري‌اش است قرار بگيرد تحمل بالايي داشته باشد. به همين دليل است كه گاهي ديده‌ايم برخي علما اساسا با فلسفه، چه فلسفه غرب و چه فلسفه شرق مخالف هستند. با چنين علمايي هر مطلبي را كه مطرح كنيد، از شما خواهند پرسيد كه اين مطلب در كدام روايت از امام باقر (ع) يا امام صادق (ع) آمده است؟ انگار براي قضيه فيثاغورث هم حتما بايد روايتي از ائمه داشته باشيم تا آن را اثبات يا رد كنيم. در حالي كه منبع رياضيات، عقل است و عقل هم يكي از منابع فقه ما است. اما برخي شخصيت‌ها در ميان علماي ما مثل خود حضرت امام (ره) و در بين فقهاي امروزي هم حضرت آيت‌الله جوادي آملي، آيت‌الله مكارم شيرازي و آيت‌الله سبحاني شخصيت‌هاي جامعي هستند. آيت‌الله جوادي آملي فقه را در كنار فلسفه و كلام را در كنار عرفان و حديث را در كنار تفسير مي‌بينند. ايشان همه اين موارد را مانند يك منظومه فكري مي‌بينند كه نظرات فقهي خودشان را هم بر اساس كليت همين منظومه ارايه مي‌كنند. در مسائل سياسي هم همين طور است. ما بالاخره امروز در وضعيتي متفاوت با يك قرن و دو قرن پيش قرار داريم. ارتباطات در دنياي امروز در كسري از ثانيه برقرار و پيام‌ها رد و بدل مي‌شوند. هر لحظه ديدگاه‌هاي طرفين جهان به يكديگر منتقل مي‌شود. ديدگاه آنها به ما مي‌رسد و ديدگاه‌هاي ما هم البته به آنها منتقل مي‌شود.

يادمان باشد كه علم، جغرافيا ندارد. امروز ديگر نمي‌توان يك جامعه را محدود نگه داشت. بنابراين لازم است قرائت ما از دين به گونه‌اي باشد كه مناسب شرايط امروز ما است. مگر ادعاي ما اين نيست كه احكام دين‌مان براي همه مكان‌ها و همه زمان‌ها مي‌تواند قابل اجرا باشد؟ خب شايد لازم باشد فقهاي ما در قرائت موجود از دين تجديدنظر كنند. سوالي كه بايد پرسيد اينكه آيا واقعا حوزه‌هاي ما و مباحثي كه در آن مطرح است مناسب حال و روز امروز كشور است؟ من چندي پيش تحقيقاتي را انجام دادم و متوجه شدم در تمام حوزه‌هاي قم، تهران، اصفهان و مشهد، تنها دو يا سه درس وجود داشت كه مربوط به مسائل مستحدثه بود. مابقي همه بحث‌هاي تكراري فقهي نظير طهارت، صوم، صلاه، حج و ... خب ما با اين حوزه‌هاي علميه و درس‌هاي آن مي‌خواهيم جوابگوي مسائل امروز بشر باشيم؟ با اين وضعيت ما مي‌خواهيم به مسائل جوان امروز پاسخ دهيم؟ انتقادي كه به حوزه‌هاي علميه وارد است اينكه مسائلش با مسائل امروز بشر فاصله‌اي جدي دارد. مباحثي نظير هنر، اقتصاد، سبك زندگي و... هنوز در حوزه‌هاي سما غايب است. الان انبوهي از مسائل جديد وجود دارد كه حوزه‌ها نسبت به الفباي آنها هم بيگانه هستند. البته طرح مباحث جديد غيراز اينكه نيازمند مطالعات جديد است تا حدودي خطرناك هم هست. خطرناك از اين نظر كه حيثيت علما و آبروي آنها را مي‌تواند مورد خدشه قرار بدهد. چون به هر حال هستند گروه‌هايي كه نمي‌پسندند چنين مباحثي در حوزه‌هاي ما مطرح شود. اين وضعيت باعث شده خيلي از فضلايي كه من مي‌شناسم اصلا اكراه داشته باشند كه وارد مسائل جديد و به اصطلاح «مستحدثه» بشوند. چون بيم آن را دارند كه با مزاحمت‌هايي كه براي‌شان فراهم مي‌شود حيثيت و آبروي‌شان از بين برود. بنابراين ترجيح مي‌دهند كه روش سنت سلف صالح را پيش بگيرند و همان مسائل را كه علماي قبل گفته‌اند، تكرار كنند. به همين دليل است كه ما الان امثال شهيد بهشتي و شهيد مطهري را نداريم يا اگر هم داريم مجال آن را نيافته‌اند كه قرائت خود از دين را -كه مقتضيات زمان را در نظر گرفته باشد- با جامعه در ميان بگذارند. همين شهيد مطهري كتابي به نام «اسلام و مقتضيات زمان» دارد. خب واقعا الان فقهاي محترم شوراي نگهبان ما چقدر مقتضيات زمان را در نظر مي‌گيرند؟ بنابراين ما نيازمند علما و فقهاي همه‌جانبه‌نگري هستيم كه هم فقه را بشناسند هم فلسفه را. هم كلام بدانند و هم عرفان. هم به تفسير احاطه داشته باشند هم ارتباطات امروز جهان را بشناسند. غرب و شرق عالم را بتوانند درك كنند. به ارتباطات اجتماعي، معادلات سياسي بين‌المللي و ... اشراف داشته باشند و بر اساس واقعيت‌هاي موجود، قرائتي از دين و فقه اسلامي ارايه بدهند كه از قابليت بيشتري برخوردار باشد. بر همين اساس است كه آنها مي‌توانند منادي كرامت انساني، عدالت اسلامي، اهميت جمهوريت و حق‌الناس بودن راي مردم و ... باشند. نه اينكه برخي هنوز در حوزه‌هاي علميه مردم را به گوسفند و حاكم را به چوپان تشبيه كنند. آيا امام (ره) اينطور بودند؟ امام براي راي مردم و نظر اكثريت احترام زيادي قائل بودند. البته از حق نگذريم در همين حوزه‌هاي علميه هنوز هم شخصيت‌هاي نادري داريم كه از ديدگاه‌هاي منصفانه‌اي برخوردار هستند. حتي برخي از مديران ما در حوزه‌هاي علميه داراي افكار خوبي هستند و تلاش‌ها و فعاليت‌هاي خوبي داشته‌اند. اما همچنان با وضعيت ايده‌آل فاصله زيادي داريم. البته عده‌اي هم هستند كه تلاش مي‌كنند آرمان‌هاي امام (ره) و حتي مقام معظم رهبري محقق نشود. اينها از قضا خودشان را خيلي طرفدار ولايت و ... هم معرفي مي‌كنند اما به نظر نمي‌رسد در عمل چندان بر اين مدار حركت كنند. اينها كساني هستند كه از روشنفكري ديني واهمه دارند و از روشنفكران ديني متنفرند. دانشگاهيان و جوانان را از خود طرد مي‌كنند. اينها همان‌هايي هستند كه امام در موردشان فرمود «مرتجعيني» كه از دست‌شان خون دلي خوردم كه از هيچ گروه ديگر نخوردم.

منبع: اعتماد/عظیم محمودآبادی/۲۴ شهریور ۹۷
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی