تیتر امروز

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند
گزارش اختصاصی دیدارنیوز از مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند

سردار حسین علایی در مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم ضمن بیان روایت خود از عملیات آمریکایی طبس و نحوه به شهادت رسیدن منتظرالقائم، در دفاع از عملیات ایران علیه اسرائیل گفت: اسرائیل...
در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی
عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در تنگنای بیست و نهم

در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی

در بیست و نهمین برنامه از تنگنا و فصل سوم آن، حامد شجاعی میزبان عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران است و درباره تحولات درونی این تشکل و برخی مسائل مهم فضای سیاسی گفت‌وگو کرده است.
عاشورا نماد جنگ شیعه و سنی نیست

امام حسین (ع) برای قدرت قیام نکرد

امروز روز عاشوراست؛ روز اوج و معراج حسینی، و لازم است در تاملات عاشورایی به این توجه کنیم که عاشورا تن ندادن به ظلم حاکمان جور مدعی دین است نه جنگ‌ میان اهل سنت و شیعه!

کد خبر: ۱۳۵۱۰۰
۱۱:۲۹ - ۱۷ مرداد ۱۴۰۱

امام حسین (ع) برای قدرت قیام نکرد

 

دیدارنیوز ـ حسین جعفری*: عاشورا تن ندادن به ظلم حاکمان جور مدعی دین است نه جنگ‌ میان اهل سنت و شیعه. اهل سنت ما هم؛ اهل سنتِ شیعی اند!

امروز روز عاشوراست؛ روز اوج و معراج حسینی، و لازم است در تاملات عاشورایی به این توجه کنیم که عاشورا تن ندادن به ظلم حاکمان جور مدعی دین است نه جنگ‌ میان اهل سنت و شیعه! و هر که بر خلاف حسینِ شهید به جای مبارزه با ظلم؛ به اختلافات مذهبی دامن می زند؛ رفتاری یزیدی کرده است.

عاشورای سال ۶۱ هجری در زمین کربلا بخشی از یک تقابل تاریخی (از خلقت آدم تا پایان تاریخ) میان حق با باطل، و ظالم و مظلوم است و نه جنگ‌ میان اهل سنت و شیعه! از قضا این دستگاه تبلیغی یزیدیان بود که به امتناع و مقاومت امام‌ حسین در عدم بیعت با ولی امر‌ مبسوط الید رنگ دینی داد و با تهمت ایجاد انشقاق در صفوف مسلمین و فتنه کردن، آنان را خارج از دین خواند.

کافی است توجه کنیم امام علی حتی خوارج (اسلحه به دست) را غیر مسلمان نخواند. "تعداد جمعیت خوارج زیاد شد و دائماً می‏گفتند: «مرده باد علی، مرده باد علی». اما برخورد خلیفه مسلمین این بود که گفت اگر مقاتله نکنید نسبت به شما و خانواده ی تان حمله پیشگیرانه نکرده و حقوق تان را قطع نمی کنم اما مهمتر آنکه علناً حضورشان در میان‌ جماعت مسلمین را به رسمیت شناخت و فرمود: "من از ورود شما به مسجد نمی‏شوم، شما آن طرف نماز بخوانید، من این طرف نماز می‏خوانم."( مرتضی مطهری)

در شروع واقعه عاشورا نیز امام‌حسین وقتی در مواجهه با حُر از پیمان شکنی مردم‌ کوفه مطلع می شود به حر پیشنهاد می کند؛ حال که مردم بر عهدشان باقی نیستند اجازه دهد برگردد و به همراهانش فرمود: بازگردید! اما حر و همراهانش مانع شدند(و در اینجاست که امام حسین فرمودند: ثکلتک امک! مادرت در سوگت بگرید! چه قصدی داری؟) و در ادامه همین‌ ممانعت حُر است که عاشورا اتفاق می افتد! با اینحال تلقی دو طرف ماجرا نامسلمانی دیگری نیست و هر دو طرف (هم امام و هم حر) می دانند این اختلافِ ولو خونین، یک اختلاف سیاسی جدی در میان جمعیت مسلمین برای اعطای قدرت سیاسی به یزید ظالم فاسق یا شخصیتی بی‌نظیر چون سبط رسول در راستای عمل به معاهده فی مابین معاویه با حسن ابن علی است. با چنین فهم و تلقی است که حر به هنگام‌ نماز جماعت، بر امام اقتدا می کند.

اما ارباب قدرت و یزیدیان تلاش می کنند با تحریف معنوی واقعه، اختلاف میان یزید با حسین(ع) به اختلافِ مذهبی تقلیل و تحویل شده تا موضوع اصلی که ظلم و فساد یزید و عدم صلاحیتش در اولی الامر شدن بود را در میان جنگ‌ پوچ متعصبان و باورمندان مذاهبِ مختلفِ جماعت مسلمین بفراموشی سپارند. والا داستان حرکت عقلایی امام حسین در مخالفت با موروثی شدن خلافت، حذف نقش مردم در انتخاب خلیفه و حق نقد حاکمان برای مردم کجا و دعوای شیعه و سنی کجا؟!

این‌ انحراف در فهم حرکت امام‌حسین وقتی بدشگون تر و خطرناکتر می شود که می بینیم با گذشت سده ها بر بار معنایی اختلافات مذهبی افزوده و اهداف واقعی امام حسین در مخالفت با ظلم و شیوه حکمرانی مستبدانه مدعیان دینی، در سایه جاهلیت تعصبات مذهبی دفن می شود و به جای تبیین افکار و اندیشه‌های حسینی، حداکثر به ذکر فضائل محبت امام‌حسین و کفایت این حب برای رستگاری دو دنیا، به لعن به این و آن متمرکز می شوند و کمتر کسی از مرام حسین در برابر اعمال ظالمانه حاکمان و عدم‌ وجود قدرت مطلقه برای حاکم (هر که می خواهد باشد) سخن می گویند؛ که بخوبی می دانند گر حکم‌ شود که مست گیرند در شهر آنچه هست گیرند و صد البته سخن‌ گفتن از این حسین واقعی به ضرر حاکمانِ جور است و آنان دوست دارند حسینِ شهید را زیر سایه حسین بدلی دفن کنند و لذا برای اطمینان، خود مجلس روضه تشکیل می دهند تا در حضورشان، مداحان قدرت روضه ی حسین خوانده و مردم را به گریه بیاندازند تا مطمئن شوند تامل و تفکری در مردم بوجود نمی آید. زیرا می دانند آگاه شدن مردم نسبت به حقوق خود در برابر حاکمان؛ منافع مستبدان را به خطر می اندازد.

خلاصه آنکه عاشورا، قیام شیعه علیه اهل سنت نبوده و نیست. "... پس نباید مسؤولیت موارد منفی تاریخ را متوجه افراد کنونی کنیم. هر چند ممکن است افراد کنونی با گروه هایی پیوند تاریخی داشته باشند که در گذشته با یکدیگر درگیری و نزاع داشته اند. پس شیعیان امروز در قبال موارد منفی حاصل از اختلافات بین شیعه و سنی که در گذشته روی داده اند، مسؤولیتی ندارند و سُنی‌های امروز نیز در قبال اقدامات منفی که از سوی اهل‌سنت در طول تاریخ علیه شیعیان انجام گرفته است، مسؤولیتی ندارند.بلکه شیعیان و اهل سنت امروزی در این دوره زندگی می کنند و مسئول اقدامات کنونی خود میباشند. البته در فهم اسلام و پویاسازی آن با تقدیس این و آن، ممکن است دیدگاه های متفاوتی داشته باشند که با استفاده از گفتگو می توانند پیرامون آنها بحث و بررسی کنند. بنابراین اشتباه است که عاشورا را اقدامی از سوی شیعیان علیه سنی‌ها بدانیم، خصوصا اینکه یزید نماینده هیچ یک از ارزشهای اسلامی سنی‌ها نیست که رد کردن آن ضدیت با این ارزش‌ها بحساب آید.(علامه فضل الله)

اهل سنت ما هم؛ اهلِ سنتِ شیعی اند!

لطفاً به این سخنان توجه کنید و حدس بزنید از کیست:

"در ماه محرم خداوند حضرت حسین را با یزید ظالم مورد آزمایش قرار داد، و نشان داد که یزید فردی ناتوان، نالایق و ناشایست بود و لیاقت رهبری مسلمانان را نداشت. این آزمایش بزرگی برای مسلمانان آن زمان بود.

یزید دو لکه سیاه و ننگ در تاریخ بشریت به جای گذاشت؛ یکی واقعه حرّه که وقتی اهل مدینه با یزید بیعت نکردند یزید به مدینه حمله ور شد و چنان جنایتی آفرید که تاریخ وی را نخواهد بخشید و هیچ کس نمی تواند این واقعه اسفناک را توصیف کند. او انسانیت را شرمسار کرد. واقعه دوم، جنایت او در صحرای کربلا بود. امام حسین برای جنگ نیامده بود و اگر برای جنگ می آمد با ۷۲ تن نمی آمد. اهل کوفه امام حسین را دعوت کردند و گفتند یزید فرد ناشایستی است و باید فرزند رسول الله متولی امور مسلمین باشد زیرا او می تواند عدالت را اجرا کند....

وقتی یزیدیان خواستند حسین را اسیر کنند ایشان سر تسلیم فرود نیاورد و گفت ما ذلت را نمی پذیریم. بگذارید به مدینه برگردم و اگر نمی گذارید تا آخرین قطره خون با شما می جنگم و اسیر شما نمی شوم.

در کربلا چنان واقعه ای رخ داد که تا قیامت کسی آن را فراموش نمی کند و در این واقعه امام حسین و یارانش مظلومانه در صحرای کربلا شهید شدند و خداوند امام حسین را سربلند کرد که شهادت را نصیب ایشان گردانید.

امام حسین با همه همراهانش به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و بعد از این زندگی و حیات، زندگی شهیدان را کسب کردند، اما یزید و یزیدیان ماندند و رسوا شدند. حیثیت خود و دیگران را بردند.

کدام مسلمان می تواند با حسین و همراهان پاک طینت او محبت نداشته باشد! یزیدیان برای حکومت و قدرت جنایت کردند و خون ریختند. نفرین بر چنین قدرت و زندگی و دنیایی که انسان بخواهد از روی چنین خون‏های پاکی رد شود.

قیام ایشان در جهت امر به معروف و نهی از منکر و خدمت به اسلام و در جهت خیر؛ و قیام در مقابل  ظلم و استبداد و دیکتاتوری بود؛ قیام در مقابل کسی که حاضر نبود صدای مردم را بشنود و با کسی مشورت کند؛ قیام در مقابل فردی خودرأی، مستبد، دیکتاتور و خودکامه بود که در حقیقت یک سلطان جائر بود نه یک حاکم دلسوز. امام حسین در چنان شرایطی قیام کرد و به درجه رفیع شهادت رسید."

می دانید این سخنرانی مربوط به کدام عالم دینی است؟

جو غالب و عمومی در فضای تبلیغی امروز آن است که فکر می کنیم برادران اهل سنت اعم ایرانی و غیر ایرانی در مورد واقعه عاشورا و شهادت امام حسین(ع) اگر راضی نباشند، لااقل ساکت‌اند!

انگار این نوع تبلیغات که "هر با ما نیست بر ماست"پس حق داریم سخنانش را نادیده بگیریم، تحریف کنیم و حتی با دروغ بستن بر آنان به اهداف مقدسمان! برسیم، سابقه طولانی به قدر تاریخ دارد.

در حالی که جز گروهی اندک و افراطی از اهل سنت؛ عموم آنان ارادت ویژه ای نسبت به امام علی(ع) و اولاد مطهرش از جمله سالار شهیدان دارند و در مساله ی کربلا نیز با تفاوتی (که تا حدی قابل درک است)، همانند شیعه می اندیشند.

نمی دانم چرا در منابر و تریبون های رسمی ما، از نظرات علماء اهل سنت در خصوص کربلا و شهادت امام حسین نشانی یافت نمی شود و به تصور غلط اما رایج میان عوام دو طرف دامن زده می شود.

توجه به این نکته جالب است که مناسک و مراسم هایی میان شیعیانِ سایرِ بلاد اسلامی مرسوم بوده که خاص خود آن مناطق است و مراسم هایی نیز وجود دارد که خاص شیعیان ایران است.

باور کنید! همان قدر که اسلام و تشیع ما ایرانی ها، وابستگیِ تنگاتنگی به فرهنگ ایرانی دارد، برادران اهل سنتِ ایران نیز مناسک و سلوک شان رابطه تنگاتنگی با ایران و تشیع دارد. همچنانکه هموطنانِ ارمنیِ ما هم، به امام حسین و حضرت ابوالفضل ارادتی کم نظیر دارند و ایضاً هموطنان زرتشتی ما.

راستش را بخواهید اهل سنت ما هم؛ اهلِ سنتِ شیعی اند! این خطابه فرمایشات امام جمعه زاهدان جناب مولوی عبدالحمید است. به بخش انتهایی این خطابه توجه کنید تا به درستی ادعای فوق واقف گردید!

" ما معتقدیم قیام امام حسین برای اجرای عدالت و برقراری دین و خدمت به مردم بود. و زمانی که ایشان دیدند قدرت به دست افراد نااهل و نالایق افتاده قیام کردند. حسین هرگز برای کشورگشایی و گرفتن حکومت و قدرت قیام نکرد، بلکه می خواست در دنیا انصاف و عدالت برقرار شود و اسلام ضایع نشود و مسلمانان متضرر نشوند.

همه اهل بیت خصوصاً کسانی که صحابه هم بودند، جایگاه ویژه ای در قلوب مسلمانان دارند. اهل سنت و جماعت به اهل بیت عشق می ورزند و همه اهل بیت را دوست دارند. در بین اهل سنت کسانی نیستند که نسبت به اهل بیت بی تفاوت باشند و با آنها محبت نداشته باشند. اهل بیت جزو مشترکات همه مسلمانان هستند؛ که شیعه و سنی آنها را دوست دارند."

*پژوهشگر دینی

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی