تیتر امروز

اقتصاد، جامعه و مرگ، سه حلقه گمشده در جنگ
دیدار بررسی می‌کند

اقتصاد، جامعه و مرگ، سه حلقه گمشده در جنگ

موضوعی که در میان بروز پدیده جنگ کمتر به آن توجه می‌شود، تاثیرات اجتماعی آن است، از این رو از چند قرن پیش جامعه شناسان توجه ویژه‌ای به این موضوع داشته و نظرات متفاوتی را بیان کرده اند که در این...
حمله ایران به اسرائیل/ واکنش چین، تل‌آویو را ناامید کرد
انتقام پس از حمله تروریستی به کنسولگری (این گزارش بروزرسانی می‌شود)

حمله ایران به اسرائیل/ واکنش چین، تل‌آویو را ناامید کرد

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شنبه شب ۲۵ فروردین‌ماه حملات گسترده پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام...
گفتمان نظام سلطه جهانی؛ پاسخ بیژن عبدالکریمی به محمدحسن علایی (قسمت چهارم و پایانی)
مناظره متنی محمدحسن علایی، جامعه‌شناس با بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه

گفتمان نظام سلطه جهانی؛ پاسخ بیژن عبدالکریمی به محمدحسن علایی (قسمت چهارم و پایانی)

در ادامه مناظره متنی محمدحسن علایی، جامعه‌شناس با بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه درباره «گفتمان نظام سلطه جهانی» که سه قسمت قبلی را در دیدارنیوز خواندید، در قسمت چهارم و پایانی می‌توانید پاسخ...
از چشم جهان (۳۶)

مذاکره با ایران بی‌نتیجه است؛ بایدن گزینه بهتری در اختیار دارد!

نزدیک شدن مذاکرات وین به توافق نهایی مخالفان نرمش در برابر ایران را در غرب به تحرک واداشته است. مقاله زیر نمونه‌ای است از دیدگاه مخالفان به ثمر رسیدن مذاکرات وین برای احیای برجام.

کد خبر: ۱۲۲۳۷۴
۱۰:۲۵ - ۳۰ بهمن ۱۴۰۰

مذاکره با ایران بی‌نتیجه است؛ بایدن گزینه بهتری دراختیار دارد!

دیدارنیوز: مذاکرات وین برای احیای برجام در مرحله نهایی قرار دارد. به نظر امید بسیار زیادی برای احیای برجام وجود دارد. این امیدها اما مخالفان برجام را به خصوص در خارج از ایران به تحرک سیاسی و رسانه‌ای واداشته است. مقاله زیر که نویسنده آن عضو ارشد شورای روابط خارجی آمریکاست، نمونه‌ای از این تحرکات است. نویسنده آشکارا دولت بایدن را از نرمش در مقابل ایران بازداشته است. ترجمه اختصاصی دیدار از این مقاله را را در ادامه بخوانید با این توضیح که طبعا موارد مندرج در این مقاله به هیچ عنوان مورد تایید مجموعه رسانه‌ای دیدار نیست و تنها جهت اطلاع خوانندگان محترم منتشر می‌شود. 

منبع: نشریه پولیتیکو آمریکا

نویسنده: رای تاکیه، عضو ارشد شورای روابط خارجی آمریکا

مترجم: حمید رضا بابایی

اگر شایعاتی که از وین به گوش می‌رسد درست باشد، دولت بایدن در آستانه توافق جدید هسته‌ای با ایران قرار دارد که نواقص بسیاری مانند توافق قبل خواهد داشت. توافق اصلی برجام به ایران اجازه می‌داد ساختار هسته‌ای خود را حفظ کند. از سانتریفوژ‌های پیشرفته گرفته تا برنامه گسترده تحقیق و توسعه هسته ای. اکنون هم گرچه هنوز سرنوشت توافق جدید مشخص نیست، اما به نظر می‌رسد دیپلمات‌ها در وین منتظر هستند توافق جدید را، با همان مشکلات اساسی، تدوین کنند.

این معضل نه تنها نتیجه تلاش‌های کوتاه مدت دیپلماتیک بلکه منعکس کننده واقعیتی عمیق‌تر است: دوران دیپلماسی هسته‌ای با ایران به پایان رسیده است. جمهوری اسلامی ثابت کرده است که به توافقی کمتر از آن تن نخواهد داد که به آن اجازه دهد فعالیت‌های اساسی هسته‌ای خود را ادامه دهد. این کشور در برنامه‌های هسته‌ای خود به ویژه در ساخت سانتریفوژ و بخش تحقیق و توسعه، پیشرفت‌های چشمگیری داشته است به گونه‌ای که مایل نیست تسلیم شود. برخلاف زمان باقی مانده تا توافق هسته‌ای برجام در سال ۲۰۱۵، برنامه هسته‌ای ایران در این روز‌ها پیشرفته‌تر است و اولویت‌های رهبران آن نیز متفاوت هستند. در حالی که حسن روحانی رئیس جمهور سابق ایران معتقد بود برجام زمینه ساز یکپارچگی ایران در اقتصاد جهانی خواهد شد، دولت جدید، کمتر تحت تاثیرامتیازات مالی و اقتصادی قرار می‌گیرد؛ لذا فرمول اساسی مذاکرات هسته‌ای با ایران – یعنی رفاه مالی به ازای امتیازات هسته ای- سپری شده است.

وقت آن است که آمریکا به جای نشست‌های چند ماهه دیپلماتیک و گفتگو درباره جزییات تکراری، بپذیرد برجام پایان یافته است.

اما نکته جالب توجه آن که آمریکا گرچه دیگر نمی‌تواند در خصوص اِعمال محدودیت بر برنامه هسته‌ای ایران مذاکره کند، ولی شاید بتواند آن محدودیت‌ها را بر تهران تحمیل کند. آمریکا باید بپذیرد ابزار نفوذ متفاوت و موثرتری در اختیار دارد: سابقه هراس ایران از توان نظامی آمریکا و احترام به آن. اگر برنامه هسته‌ای ایران از خطوط قرمز فراتر رود، دولت بایدن باید مذاکرات را رها کند و برای اقدام نظامی علیه ایران آماده شود.

ایرانِ امروز همان ایرانی نیست که در سال ۲۰۱۵ توافق هسته‌ای را امضا کرد. تیم بایدن همچنان معتقد است که رهبران ایران همان تحلیل هزینه‌ای را می‌کنند که به آن عادت کرده اند، و این که ترس از رکود اقتصادی آن‌ها را مجبور خواهد کرد در قضیه هسته‌ای تسلیم شوند. قطعا رهبران ایران خواستار لغو تحریم‌ها هستند، اما مایل نیستند برای کاهش تحریم ها، بخش زیادی از برنامه هسته‌ای خود را کنار بگذارند. در این خصوص، ما اشتباه می‌کنیم که تصور کنیم رهبران ایران تحت تاثیر مسایل اساسی عمل خواهند کرد.

قطعا ایران با آسیب پذیری داخلی روبرو است. طبق گزارش ها، اقتصاد آن با تورم ۴۰ درصدی دست و پنجه نرم می‌کند، و در عین حال میلیون‌ها نفر در این کشور زیر خطر فقر زندگی می‌کنند...، اما ایران در قالب طرح اقتصاد مقاومتی وابستگی خود را به صادرات نفتی قطع خواهد کرد و به جای آن به تجارت با کشور‌های منطقه و چین متکی خواهد شد (سیاست شرق گرایی که خواستار روابط نزدیک با چین است، بخش اصلی مجاری قدرت در تهران محسوب می‌شود). هدف از این طرح ایجاد رشد نیست بلکه مصون کردن ایران از فشار‌های ناشی از تحریم اقتصادی غرب است. شاید رهبران ایران نهایتا به این نتیجه برسند که دچار اشتباه محاسباتی شده اند، اما در این برهه، آن‌ها تحت تاثیر مجازات‌های مالی و وعده کاهش فشار‌های اقتصادی قرار نگرفته اند.

تن دادن به برجام توجیه چندانی نداشت، اما در سال ۲۰۱۵، آمریکایی‌های خوشبین می‌توانستند به خود اطمینان خاطر دهند که حصول توافق با روحانی که عملگراتر بود، می‌تواند کنترل نیرو‌های معتدل را بر ایران تقویت کند؛ و البته برجام حقیقتا محدودیت‌هایی را برای برنامه هسته‌ای ایران ایجاد کرد؛ و مذاکره کنندگان ایرانی در آن زمان حدود هفت سال وقت نیاز داشتند تا فناوری سانتریفوژ‌های پیشرفته را توسعه دهند و سانتریفوژ‌ها را تولید کنند و این دقیقا همان برنامه زمانی است که طی آن مذاکره کردند. امروز ساختار هسته‌ای ایران حتی پیشرفته‌تر هم شده و نیرو‌های مرتجع با دیدگاه جهانی کاملا متفاوت، تمام عرصه‌های قدرت را در اختیار دارند... و سلاح‌های هسته‌ای به ایران اجازه خواهد داد هژمونی خود را بر خاورمیانه اعمال کند (گرچه ایران صراحتا اعلام کرده است در برنامه‌های هسته‌ای خود به دنبال سلاح‌های هسته‌ای نیست و هیچ گزارش اطلاعاتی و همچنین فنی آژآنس بین المللی انرژی اتمی، انحراف در برنامه هسته‌ای ایران را تایید نمی‌کند) ...
تاریخ نشان داده است ایران اگر به شیوه‌ای معنادار از جانب آمریکا تهدید شود، عقب نشینی خواهد کرد. در سال ۲۰۰۳ مدت زمانی کوتاه پس از آن که جورج دابلیو بوش ایران و عراق را بخشی از "محور شرارت" نامید، نیرو‌های آمریکایی "پیروزمندانه" به عراق لشکرکشی کردند. ایران از این که نیرو‌های آمریکایی با چه سرعت ارتش عراق را شکست دادند، شگفت زده شد؛ لذا توافق کرد تا برنامه‌های هسته‌ای خود را موقتا تعطیل کند. این درس به ما آموخت که دولت ایران فقط زمانی که نگران جنگ با آمریکا باشد، عقب نشینی می‌کند.

دولت ترامپ هم با شیوه خود، تاثیر توان نظامی آمریکا را بر ایران ثابت کرد...

با توجه به دشواری مذاکرات که تاکنون بروز کرده، شاید باور شرایط کنونی عجیب به نظر برسد، اما آمریکا در حقیقت با رقیبی ضعیف روبرو است. مشکل استراتژی آمریکا آن است که به جای تکیه بر ضعف ناشی از اقدام نظامی و دیپلماتیک، بیش از حد بر ضعف ناشی از فشار مالی تاکید کرده است. گرچه خروج تحقیرآمیز آمریکا از افغانستان به خدشه دار شدن اعتبار آن منجر شد، توان نظامی آمریکا همچنان به گونه‌ای است که از عهده تمام رقبای خود برخواهد آمد. اگر آمریکا مصمم باشد و به صورت منظم از توان نظامی خود بهره گیرد، همچنان رقبایی نظیر ایران را مغلوب خواهد کرد؛ لذا وظیفه حال حاضر این نیست که توافق موقت و ناقصِ دیگری سرهم بندی کنیم تا ایران حجم زیادی پول دریافت کند. آمریکا باید خطوط قرمز خود را ترسیم و تاکید کند نقض آن خطوط به اقدام تلافی جویانه نظامی منجر خواهد شد.

برای آن که این خطوط قرمز اعتبار داشته باشند، نباید آن‌ها را چندان عجیب و غریب نشان داد. مهم‌ترین ممنوعیت مد نظر آمریکا باید توقف تولید و نصب سانتریفوژ‌های پیشرفته باشد. بعید است که در توافق جدید چنین بندی لحاظ بشود، به گونه‌ای که با پایان بند موسوم به غروب در برجام – که همواره توافقی موقت بود- ایران به راحتی می‌تواند به ساخت سانتریفوژهایش ادامه دهد. ایران فقط به تعداد کمی از این ماشین‌ها نیاز دارد تا اورانیوم مورد نیاز برای بمب اتمی را تولید کند؛ از طرفی می‌تواند آن‌ها را در انبار‌های کوچک مخفی کند به گونه‌ای که قوی‌ترین سیستم بازرسی هم قادر نخواهد بود به آن‌ها دسترسی داشته باشد.

خط قرمز دیگر باید تاکید بر این باشد که ایران اورانیوم غنی شده کنونی خود را – حتی کم غنی شده- به خارج و احتمال بسیار قوی به روسیه منتقل کند. سرانجام جمهوری اسلامی نباید اجازه داشته باشد تا موشک‌هایی تولید کند که قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای دارند. آمریکا باید علنا اعلام کند اگر سرویس‌های اطلاعاتی اش چنین مواردی را کشف کنند، علیه ایران وارد اقدام نظامی خواهد شد. این محدویت‌ها که به صورت یکجانبه اعمال خواهند شد، نباید با کاهش تحریم‌ها معاوضه و یا با گذشت زمان، بی اعتبار شوند.

خطوط قرمز نباید به صورت موقت ترسیم شوند. دولت آمریکا باید خود را متعهد بداند در صورت نقض این خطوط، به اقدام نظامی واقعی متوسل خواهد شد؛ و آمریکا باید این را هم درک کند که گرچه ایران به دنبال جنگ با یک ابرقدرت نیست، اما احتمال بروز جنگی گسترده‌تر وجود دارد. جمهوری اسلامی در جنگ افروزی نامتقارن مهارت دارد و می‌تواند از شبکه گروه‌های نیابتی خود برای حمله به تاسیسات آمریکا استفاده کند. این شرایط هر رئیس جمهوری را در آمریکا مجبور به اقدام متقابل خواهد کرد به گونه‌ای که دو کشور احتمالا درگیر جنگی درازمدت خواهند شد. توازن قدرت، احتمالا به نفع آمریکا است، اما هزینه‌های چنین جنگی را نباید نادیده گرفت. سرانجام به رغم چنین مخاطراتی، برای آمریکا مطلوب‌تر است تا به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله کند تا این که ایرانی با سلاح‌های هسته ای، خاورمیانه را هدف تاخت و تاز قرار دهد.

اگر طبقه سیاسی آمریکا نخواهد به چنین مخاطراتی تن دهد، در این صورت باید از فریب افکار عمومی دست بردارد که "آمریکا متعهد است از دست یابی ایران به بمب اتمی ممانعت کند. " دیپلماسی دولت آمریکا مانع از دست یابی ایران به سلاح‌های اتمی نخواهد شد، اما توهم فُرجه موقت در آن مشهود است؛ و در تاریخ نیرو‌های خودفریب چندانی نبوده اند که جذابیت آنچنانی داشته باشند.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی