تیتر امروز

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند
گزارش اختصاصی دیدارنیوز از مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند

سردار حسین علایی در مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم ضمن بیان روایت خود از عملیات آمریکایی طبس و نحوه به شهادت رسیدن منتظرالقائم، در دفاع از عملیات ایران علیه اسرائیل گفت: اسرائیل...
در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی
عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در تنگنای بیست و نهم

در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی

در بیست و نهمین برنامه از تنگنا و فصل سوم آن، حامد شجاعی میزبان عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران است و درباره تحولات درونی این تشکل و برخی مسائل مهم فضای سیاسی گفت‌وگو کرده است.
غذای نذری؛ ابزار نمایش مکنت و کسب منزلت اجتماعی یا راهی برای دست‌گیری‌ها و کمک‌رسانی‌های بی‌سر و صدا؟

انجام مناسک صوری در محرم، پیامد کالایی شدن دین

کالاشدگی امر معنوی، از اعمال و مناسک محرم تقدس‌زدایی کرده، آنچنان که انجام این مراسمات از جمله دادن نذری را به راهی برای کسب منزلت اجتماعی و پز دادن برای دهندگان و تفریح و سرگرمی و انباشتن یخچال از غذای مفتی برای گیرندگان، تبدیل کرده است. از همین روست که غذاهایی مانند آش و حلیم جای خود را به کباب برگ و سلطانی و زرشک پلو داده‌اند.

کد خبر: ۱۰۰۹۷
۱۵:۳۱ - ۲۸ شهريور ۱۳۹۷

دیدارنیوزـ مریم قهرمانی درباره غذای نذری و تاریخ تطورات آن در ایران متنی را نگاشته بود که پیشتر در دیدارنیوز منتشر کردیم. اینک او به آسیب‌شناسی مستقیم این پدیده در ایام محرم پرداخته و با ذکر مصادیقی، سعی کرد نشان دهد که می‌توان از این سنت رایج در ایام محرم برای دستگیری از افراد کاملا نیازمند بهره گرفت و آن را به ابزاری برای نمایش مکنت و منزلت اجتماعی تبدیل نکرد. شاید این نظرگاه آسیب‌شناسانه را برخی نپسندند اما این هم نظری است که از دل آن می‌توان یک حرکت اجتماعی مثمرثمرتر را طراحی کرد:
 
آنچه در مناسک محرم یا دیگر مناسبت‌های سوگوارانه و شادباشانه‌ مذهبی سال‌های اخیر اتفاق می‌افتد، به‌اندازه‌ای روشن و واضح است که جای تردید و سوال برای کسی باقی نمی‌گذارد که پویش فراگیری که به راه افتاده کمتر نشانی از قدسیت و معنویت پیشین را با خود دارد. برای من سخت است بپذیرم گیرندگانی که ساعت‌هایی از روزهای محرمی‌شان را در صف‌های طولانی و پرازدحام، برای به دست آوردن پُرسی غذا می‌گذرانند و تمام روز از صفی‌به‌صفی می‌روند و در پایان روز با تلی از ظرف‌های غذا به خانه برمی‌گردند و طبقات یخچال خود را با این ظرف‌ها پر می‌کنند را کسانی ببینم که به دنبال ارزش‌های معنوی و قدسی هستند.
 
ساعت‌هایی که امروزه اینگونه در صف‌های غذای نذری‌ سپری می‌شود، پیشتر در برگزاری آئین‌های سوگوارانه محرم و گرامی‌داشت پیشوای سوم شیعیان می‌گذشت. حال سوگواران محرم ترجیح می‌دهند اوقات خود را در صف‌های طولانی غذای رایگان بگذرانند تا در دسته‌ها و هیئت‌های سوگواری.
 
حتی در مهم‌ترین ساعات ایام محرم، یعنی نیم‌روز عاشورا که برای سوگواران محرمی ارزش و جایگاه خاصی دارد، بسیاری از شهروندان از صفی‌به‌صفی می‌روند تا از موهبت غذاهای رایگان بی‌بهره نمانند. برای من بسیار سخت است که این پویشِ صف‌به‌صف را تلاش برای کسب ارزش‌های معنوی و قدسی به حساب بیاورم. به‌راستی کدام یک از ما می‌تواند در نزاع‌های دسته‌جمعیِ درصف‌ایستادگان و اهانت‌هایی که میان آنها بده‌بستان می‌شود، به دنبال یافتن ارزشی معنوی و قدسی باشد؟

از این روست که چنین غذای نذری‌نمای رایگانی را از معانی و مفاهیم قدسی و معنوی پیشین آن تهی می‌بینم. البته به این باور نیستم که تمامی دهندگان و گیرندگان غذا به قصد نذر را می‌توان در گروهی همگن، به یک چشم نگاه کرد. مطمئنا هستند دهندگان و گیرندگانی که همچنان به معانی و مفاهیم قدسی پیشین غذای نذری پایبندند و غذای نذری برایشان ارزش و کارکردی بیش از غذایی رایگان دارد، اما تعدادشان به‌اندازه‌ای نیست که بتواند در وضعیتی که امروزه بر مناسک محرم و دیگر مناسبت‌های مذهبی حاکم است، تغییری ایجاد کند.
 
در واقع باید بگویم در این بحث از نگاه مطلق به مسئله‌ غذای نذری اجتناب کرده‌ام و جا را برای غذای نذری و دهندگان و گیرندگان آن تنگ ندیده‌ام. آنچه در این بحث مورد نقد من است وضعیت غالبی است که دهندگان و گیرندگان غذای نذری را به حاشیه رانده و در مناسک محرم جایگاه متن را گرفته است.

اتفاقا خود دهندگان و گیرندگانِ غذای رایگان در محاورات روزمره‌ی خود، این غذا را صرفا غذا و نه غذای نذری می‌خوانند و بسیار به ندرت به نذری بودن این غذا ارجاع کلامی دارند. از این رو باید گفت بخش نذری این غذا، که در خوانشی واسازانه آن را با رایگان جایگزین کرده‌ام، هم در کلام دهندگان و گیرندگان حذف شده و هم در عملکرد و رفتارشان.
 
کالاشدگی دین

هم دهندگان و هم گیرندگان غذای رایگان را در رونق و فراگیری پویش رایگان‌خوری سهیم می‌دانم؛ چراکه در یک سوی این پویش، دهندگان و در سوی دیگرش گیرندگان غذای رایگان ایستاده‌اند. من نقش دهندگان غذای رایگان را در رونق و رواج پویش، پررنگ‌تر از نقش گیرندگان آن می‌بینم. درک این مسئله که چرا گیرندگان غذای رایگان از صفی به صفی می‌روند و به جان و دل برای پر کردن طبقات یخچال‌ها و فریزرهایشان از غذای رایگان تلاش می‌کنند، کار چندان سختی نیست. سوال این است که چرا دهندگان غذای رایگان تمایل به شرکت در این پویش دارند و به رونق و فراگیری جنبشی دامن می‌زنند که ناگزیرند برای مشارکت در آن هزینه‌های گزافی بپردازند؟

آنچه امروزه از دور و نزدیک شاهدیم این است که اغلب دهندگان غذای نذری‌نما، از به راه انداختن پویش غذای رایگان، نه به دنبال پاداش و اجر معنوی و آن جهانی که در جستجوی امتیازی این جهانی هستند. آنها در این رقابت و مسابقه‌ همگانی، همه‌ تلاش خود را به کار می‌گیرند که بتوانند شور و اشتیاق و ازدحام صف‌های طولانی بسته‌شده در درب منازل‌شان را بیشتر کنند. هر چه این صف‌ها طولانی‌تر، پرازدحام‌تر و پرشورتر باشد، منزلت اجتماعی بیشتری را نصیب دهندگان غذای رایگان خواهد کرد و مرتبه‌ اجتماعی آنها را در نزد اهالی محل و آشنایان بالاتر خواهد برد و توجه بیشتری را به سوی آن‌ها جلب خواهد کرد. به بیان دیگر باید گفت پدیده‌ فرهنگی که پیشتر حامل تلویحات قدسی و معنوی بود، حال به “کالا”یی برای هم‌چشمی و رقابت مبدل شده و به‌مثابه‌ی ابزاری نمادین برای بازنمایی مکنت و منزلت اجتماعی نذری‌دهندگان ایفای نقش می‌کند و به نمایش تمایزات اجتماعی و طبقاتی میان افراد جامعه یاری می‌رساند.

این کالاشدگی امر معنوی سبب شده که روزبه‌روز بر تنوع و رنگ و لعاب غذاهای رایگان اضافه شود و نوعی هم‌چشمی و رقابت برای پرهزینه‌تر جلوه‌دادن غذاهای رایگان میان دهندگان آن برقرار باشد و روزبه‌روز به تعداد این دهندگان در محل‌ها و مناطق مختلف اضافه شود و افراد بیشتری به شرکت در این جنبش همگانی ترغیب شوند. این نمایشِ رقابتی در مناطق شمال و شمال‌غربی تهران بسیار بیش از دیگر مناطق به چشم می‌آید.
 
اگر پیشتر غذای نذری تنها محدود به تعدادی غذای آئینی همچون حلیم، حلوا، شله‌زرد، قیمه و انواع آش بود، امروزه طیف وسیعی از غذاهایی همچون زرشک‌پلو با مرغ، انواع کباب (جوجه، برگ، کوبیده، سلطانی و..)، فسنجان، باقالی‌پلو با گوشت، چلوگوشت، قورمه‌سبزی، قیمه‌بادمجان و.. را شامل می‌شوند (به این لیست انواع نوشیدنی‌ها و پیش و پس‌غذاها و کنارغذاهایی که گاه غذاهای رایگان را همراهی می‌کنند را نیز اضافه کنید).
 
انجام مناسک صوری در محرم، پیامد کالایی شدن دین
 
غذاهایی که غالبا دهندگان در تهیه آنها متحمل هزینه‌های زیادی شده‌اند. تنوع غذاهای پررنگ و لعاب و پرهزینه‌ی اصطلاحا چشم‌درآور به‌اندازه‌ای است که غذاهای رایگانی همچون عدس‌پلو و آش از محبوبیت چندانی هم برای گیرندگان و هم برای دهندگان برخوردار نیستند و این نوع از غذاها غالبا از سوی مساجد و تکایا توزیع می‌شوند، نه از سوی گیرندگانی که با هر هزینه‌ای به‌دنبال نمایش مکنت و کسب مرتبه و منزلت و تائید اجتماعی هستند. بدیهی است در سلسله‌مراتبی که بر دوش مناسک مذهبی بارگذاری شده، نوع غذاهای کالاشده نیز نمایانگر طیف‌های متفاوتی از منزلت اجتماعی‌اند و هر چه غذا پرگوشت‌تر، پرهزینه‌تر و پررنگ و لعاب‌تر؛ منزلت اجتماعی بالاتر.
 
در مناطق شمال و شمال‌غربی تهران در اغلب موارد، دهندگانِ غذا خود مبادرت به تهیه غذا نمی‌کنند و این امر را به مراکز تهیه‌ی غذا واگذار می‌کنند و غذاهای آماده از سوی این مراکز، در زمان توزیع غذا به درب منزل آنها ارسال می‌شود. زمانی که صفِ مقابلِ دربِ منزل، به‌اندازه کافی پرازدحام شده و به حد کفایت سر و صدا به راه انداخته باشد. از این رو باید گفت دهندگان غذا، هزینه‌ای بسیار بیشتر از آنچه باید برای شرکت در جنبش غذای رایگان پرداخت می‌کنند؛ چراکه اگر غذای رایگان را در منزل خود تهیه می‌کردند، متحمل هزینه‌های کمتری می‌شدند.
 
رقابت و هم‌چشمی برای بهتر و گران‌تر جلوه دادن پویش غذای رایگان در میان دهندگان آن سبب‌ساز ریخت‌وپاش‌هایی می‌شود که به‌هیچ عنوان نمی‌توان ارزش و کارکردی معنوی به آنها الصاق کرد. اگر دهندگان به جای مشارکت در مسابقه‌ای همگانی، غذای رایگان خود را به دست نیازمندان و مستحقان آن می‌رساندند و سر سفره‌ی پررنگ و لعابی که پهن کرده‌اند، کودکی می‌نشست که با بوی کباب ناآشنا بود، می‌شد این معادله را به‌شکل دیگری دید؛ اما آنچه می‌بینیم حکایت از آن دارد که در مسابقه‌ی نمایش مکنت و کسبِ منزلتی که برگزار شده، نیازمندانِ غذای رایگان، کمترین توجهی را به خود جلب نمی‌کنند. چراکه اگر بنا باشد غذاهای رایگان به دست آنها برسد، دیگر نه صفی در درب منازل شمال و شمال‌غربی بسته می‌شود و نه صدایی به گوش کسی می‌رسد.
 
جنبش دورهمی

به‌سختی می‌توان در پس این مسابقه‌ی همگانی، صداقت و روراستی برای کسب ارزشی معنوی و قدسی دید، آنچه از این جنبش دورهمی به‌چشم می‌آید تفاخر، خودنمایی و جلب‌توجه دهندگان غذای رایگان است. گاه حتی در فرایند توزیع غذای رایگان، دهندگان، رفتاری توام با بی‌احترامی و اهانت با گیرندگان دارند و شگفت‌آور است که گیرندگان، علی‌رغم مواجهه با این اهانت و تحقیرِ آشکار، همچنان بر ایستادن در صف‌های غذای رایگان اصرار می‌کنند و گاه در مدت زمان انتظار برای دریافت غذاهایشان، با دیگر درصف‌ایستادگان نیز منازعه و مشاجره دارند و به عزت‌نفس یکدیگر احترام نمی‌گذارند و از اعمال اهانت کلامی و گاه فیزیکی به یکدیگر نیز ابائی ندارند.
 
آنچه این جنبش همگانی را برای من شگفت‌آورتر می‌کند مشاهده‌ کسانی است که از اتومبیل‌های گران‌قیمت خود پیاده می‌شوند و سراغ نشانی صف‌های غذای رایگان را می‌گیرند و با سر به سمت صف‌ها می‌دوند و تن به زد و خوردهای عزت‌نفس‌شکنانه می‌دهند تا یک ظرف غذا به انبوه ظرف‌های انبارشده در اتومبیل‌شان اضافه کنند. حتی دیده شده که برای سهولت دسترسی به محل‌های توزیع غذا، سایت‌ها و کانال‌های غذایابی آن‌لاین ایجاد شده و کار جویندگان غذای رایگان را برای به‌دست آوردن تعداد غذای بیشتر در زمان کمتر آسان‌تر کرده است.

برای برخی نیز صف‌های غذای رایگان کارکردی تفننی و تفریحی پیدا کرده‌اند و امکانی برای دورهم‌خوری و شادمانی جمعی به حساب می‌آیند. البته نشاط‌جمعی سوگواران و سیاه‌پوشانِ محرمی تنها به دورهم‌خوری محدود نمی‌شود و اشکال دیگری نیز پیدا می‌کند.
 
یکی از دوستان که در یکی ازمناطق شمال‌غرب تهران ساکن است، مشاهده‌ی عینی خود از نشاط جمعی سوگوارانِ سیاه‌پوشِ جوان را در ظهر عاشورا برایم نقل کرد. ظاهرا این جوانان شوخ‌طبع، در تقاطع کوچه و خیابان اصلی، چادری (تکیه‌ای) برپا کرده و هیئتی را با نام ثارالله تشکیل داده بوده‌اند و در دهه‌ی اول محرم به سوگواری‌های منظم شبانه مشغول بوده‌اند.
 
در ظهر عاشورا تصمیم می‌گیرند با طالبانِ غذای رایگان شوخی کنند و طوری وانمود کنند که بناست در محل چادر خود غذای نذری‌نما توزیع کنند. مطابق معمول خبر به گوشه و کنار می‌رسد و طالبانِ غذای رایگان صفی طولانی در مقابل چادر به‌پا می‌کنند.
 
پس از ساعت‌ها انتظار که معمول چنین صف‌هایی است، جوانانِ سوگوارِ سیاه‌پوش، به‌زحمت دیگِ بزرگِ سنگین‌نمایی را به محل تجمع طالبان حمل می‌کنند و در پیش پای آنها دیگ خالی را سر و ته کرده و با صدای بلند شروع به خندیدن می‌کنند. با مشاهده‌ی این وضعیت مردان و زنان سالخورده و میان‌سالی که ساعت‌ها در صف انتظار کشیده‌اند، به خشم و دشنام محل را ترک می‌کنند.

حال باید پرسید چگونه می‌توان در پس آنچه در این صف‌های نوظهور بده‌بستان می‌شود و در آنها یکی به هر قیمتی غذای رایگان می‌برد و آن دیگری به هر هزینه‌ای تائید و منزلت اجتماعی می‌خرد، امری قدسی جست و همچنان نام غذا (کالا)یی که در این صف‌ها رد و بدل می‌شود را غذای نذری گذاشت و ارزش‌های معنوی به آن الصاق کرد؟ این چه ارزش معنوی است که با توهین، تحقیر و شکست عزت‌نفس به‌دست می‌آید؟ این چه ارزش معنوی است که پایان آن شهر را به جهنم پاکبانان تبدیل می‌کند و در گوشه‌گوشه‌ی معابر عمومی، تلی از ظروف خالی و کثیف از خود به جای می‌گذارد؟ برای رو به راه شدن این معابر بهم‌ریخته و پُرزباله، کمرهای بسیاری باید خم و راست شود و عرق‌های بسیاری باید ریخته شود. این چه معنویتی است که چنین گزاف به‌دست می‌آید؟ این چه معنویتی است که با سروصدا و اغتشاش و بی‌نظمی و مسدود کردن معابر عمومی و ایجاد زحمت برای دیگران به دست می‌آید؟

پرسشی مهم

آیا زمان آن نرسیده که در رفتار خود بازاندیشی کنیم و به دنبال راه‌های دیگری برای کسب ارزش‌های معنوی باشیم؟

آیا نمی‌توانیم هزینه‌ی سرسام‌آوری که برای برپائی این جنبش همگانی صرف می‌کنیم را برای کمک به اقشار بی‌بضاعت و محروم جامعه کنار بگذاریم؟

وقتی راه‌های بسیاری برای انجام امور خیرخواهانه وجود دارد، چرا باید پر سروصداترین و به‌چشم‌آمدترین راه را انتخاب کنیم؟ آن هم راهی که نه به نیازمندان و بی‌بضاعتان، که به کسانی می‌رسد که صرفا برای اضافه‌کردن غذای رایگانی بیشتر به طبقات یخچال‌ها و فریزرهایشان به صف‌ها آمده‌اند.
 
انجام مناسک صوری در محرم، پیامد کالایی شدن دین

آیا امروزه که درصد زیادی از شهروندان در شرایط زیر خط فقر زندگی می‌کنند و می‌توان ریخت‌و‌پاش‌های سرسام‌آوری که به نام نذر صورت می‌گیرد را برای بهبود حال آنان هزینه کرد، شایسته است مناسک مذهبی به‌شیوه‌ای اینچنین قابل نقد برگزار شود؟

اگر مناسک اینچنین را فرصتی برای کمک به بی‌بضاعتان و نیازمندان می‌دیدیم و برای گشودن گره‌ای از کار آنان هزینه می‌کردیم، معادله به شکل دیگری رقم می‌خورد. حال که هزینه‌های سرسام‌آور ما به یخچال و فریزر کسانی می‌رود که بود و نبود غذای رایگان، تفاوت چندانی در اوضاع روزمره‌شان حاصل نمی‌کند، چگونه می‌توانیم ارزش‌های معنوی و قدسی به جنبش همگانی‌مان الصاق کنیم؟ جز این است که ما نه در جستجوی پاداشی قدسی و معنوی، که در پی نمایش مکنت و کسب منزلت و تائید اجتماعی هستیم؟ منزلتی که تنها از شور و اشتیاق صف‌های طولانی درب منزل‌مان حاصل می‌شود، نه از دست‌گیری‌ها و کمک‌رسانی‌های بی‌سر و صدا به کسانی که نان در سفره ندارند و با بوی قیمه، قورمه و کباب ناآشنایند.
 
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی