محمود صادقی در یادداشتی که برای دیدارنیوز ارسال کرد، به مطلب روزنامه کیهان با عنوان «راهی که نباید رفت» واکنش نشان داد و خطاب به حسین شریعتمداری نوشت: کافی است کلیدواژهی محمود صادقی را در وب سایت کیهان جستجو کنید تا صدها خروجی مشحون از افترا و کذب و توهین علیه اینجانب را بیابید که هر یک مطابق قانون، مستوجب تعقیب کیفری است و اینجانب به خاطر احترام به آزادی مطبوعات و نیز بنابر توصیه حکیمان به خاموشی در برابر ابلهان، تاکنون از شکایت خودداری کرده ام.
کاملا درست است که عملکرد بد دولت و اصلاح طلبان این حس نا امیدی را به وجود آورده، ولی اگر بخواهیم تا این حد ساده سازی شده به ماجرا نگاه کنیم سخت در اشتباه هستیم. نباید تک عاملی نگاه کرد. بسیاری از عوامل دست به دست هم داده اند که باعث شده امروز شاهد کمترین مشارکت در انتخابات باشیم. مشکلات اقتصادی و عدم حمایت از طبقات آسیب پذیر در کنار فساد گستردهای که در دهههای اخیر شاهد آن هستیم نیز از عوامل مهم و تاثیرگذار هستند. برخوردهای قهری با اعتراضاتی که در چند سال اخیر رخ داده نیز مزید بر علت شده است. عدم صداقت و شفافیت نیز یکی دیگر از عواملی است که باید به آن توجه کرد. نمونه آن را در ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی دیدیم. عدم پاسخگویی صاحبان قدرت و خارج کردن مجلس در برخی تصمیم گیریها مانند گران کردن بنزین نیز نکته دیگری است که باید به سراغ آن رفت. رد صلاحیت گسترده بسیاری از نیروهای سیاسی از جناحهای مختلف هم دیگر عاملی است که باید به آن توجه داشت.
باید بپذیریم که کشور در وضعیت مناسبی قرار ندارد. بسیاری از کارشناسان از بحران ناکارآمدی (به خصوص مجلس) صحبت میکنند. در کنار مساله ناکارآمدی، فساد هم یکی از مشکلات اساسی کشور محسوب میشود. اعداد و ارقام بزرگ و کوچکی که بعضا در رسانهها میبینیم و میشنویم. متاسفانه این مساله به برخی نمایندگان مجلس و اطرافیان آنها بر میگردد. عدم شفافیت و عدم پاسخگویی نیز یکی از مشکلاتی است که در کشور با آن روبروییم و این مساله نیز متاسفانه در رابطه با نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی دیده میشود. یکی دیگر از مشکلاتی که به خصوص در رابطه با مجلس شورای اسلامی از آن باید گفت بحث سهم خواهی نمایندگان است. عدم نگاه ملی و نگاه منطقهای و حتی فردی در این بین باعث شده که یک فرآیند سهم خواهی به وجود بیاید.
آقای رئیس دفتر میشود از پیچیدهترین نیازمندیها که به دلیل قطع امید از خارج ساخته اید نام ببرید؟ و اعلام نمایید در یک و نیم سال گذشته در کدام یک از بخشها به خودکفایی رسیده اید؟ اگر در برخی حوزهها از جمله انرژی هستهای، پزشکی و نظامی و نانو تکنولوژی و سایبری به دستاوردهایی رسیده ایم محصول حداقل سه دهه تلاش متخصصان است نه یک سال و نیم. مگر میشود در مدت یک و نیم سال، تجهیزات مهم مورد نیاز را ساخت و به خودکفایی رسید؟ شما نتوانستید نرخ ارز را مدیریت کنید. نتوانستید از افزایش تورم و کاهش ارزش پول ملی جلوگیری کنید. نتوانستید با فساد مالی و اداری و رابطه سالاری مبارزه کنید.
اختتامیهی جشنوارهی فیلم فجر در حالی برگزار شد که شبکه نمایش سیما اقدام به پخش زنده این مراسم کرده بود. پخش زنده بخشهایی از برنامه. بخشهایی "بی خطر". "خطر" را در اینجا مردم و صحبت از آنها معنا کنید. گویی به سانسورچی برنامه، مجموعهای از لغات "منشوری" (از جمله "مردم" و "اتفاقات اخیر") داده شده بود، تا هر کجا که آن کلمات را شنید و یا حتی حدس زد که خواهد شنید، سخنرانی مذکور را قطع کرده و آنتن را در اختیار مجری داخل استودیو بگذارد و او تا پایان صحبتهای یاد شده، "سر مخاطب را گرم کند" و احتمالاً آنها تصور میکنند مخاطب راه دیگری به جز تماشای آنها برای اطلاع از آن صحبتهای "ممنوعه" ندارد. احتمالا گمان میکنند مخاطب، رسانهای به جز آنها ندارد. آب هم از آب تکان نخواهد خورد اگر مفهوم "مِلّی" را به "مِیلی" تغییر دهند.
بخش هفدهم «پرونده ویژه» "اربعین سرباز وطن"؛
تشییع سردار سلیمانی و نوع نگاه و تلقی حاصل از آن میتواند جلوهای از "حبل الله " تلقی شود (تاکید میکنم جلوه و نمودی) به شرط اینکه معنای این تجمع و همراهی هم از جانب طرفداران و هم مخالفان وی به درستی فهم شود. این تجمع و همراهی دست رد به این ایده هم هست که ایرانیها نمیدانند چه میخواهند؛ حتی اگر در ظاهر، عیان و آشکار نباشد اما در ناخودآگاه و ضمیر باطنی شان معلوم است که دنبال چه هستند و اهل معناکاوی و معنا یابی باید آنها را استخراج و مطرح نمایند و در حوزه عمومی توسط مجریان، عملیاتی و اجرایی شود.
بخش شانزدهم «پرونده ویژه» "اربعین سرباز وطن"؛
ارتباط ما با ایشان بعد از آزادی ادامه داشت مخصوصاً که من در کار نوشتن بودم و روزنامه نگاری میکردم و مطلب مینوشتم و ایشان من را میشناخت. تا زمانی رسید که از طرف مقام معظم رهبری ایشان برای این فرماندهی سپاه قدس به تهران فرا خوانده شد. فکر میکنم این داستان مربوط به سال ۷۶ یا ۷۷ است. یک روز به دفتر سردار سلیمانی رفتیم و درخواستی داشتیم. اولین حرفی هم که زدیم، گلایه کردیم که شنیدیم میخواهید از کرمان بروید و بچهها ناراحت هستند. همینطور که ما گله میکردیم، پیرمردی که آبدارچی بود و برای سردار چای میآورد. دید که ما در مورد رفتن سردار صحبت میکنیم با چشمهای اشک آلود یک نگاهی به سردارسلیمانی انداخت و شروع به گریه کرد. سردار سلیمانی سرش را بوسید و بعد گفت به هر حال من سرباز نظام هستم و هر کجا بخواهند باید بروم و ما و آن پیرمرد را راضی کرد.
حسن روحانی با برجام و ثبات اقتصادی که در دور اول به وجود آورده بود توانست اقدامات مفیدی برای کشور انجام دهد. همین مساله باعث شد که با کمک اصلاحطلبان سرمایه اجتماعی برای خود بسازد که در سال ۹۶ با پیروزی قاطع در رقابت با حریف سر سخت خود آن را نشان داد. اما عملکرد بد دولت در ادامه و از بین رفتن دستاوردهای برجام و واکنشهای بی مورد از شخص روحانی در اعتراضات چند وقت اخیر و مفاسد اقتصادی در اطرافیان رئیسجمهور باعث شده که روحانی نتواند کاری کند. فشار بیرون و درون دولت آنقدر زیاد است که رئیسجمهور را از مقام مطلع بودن هم خارج کرده است. روحانی حتی دیگر از فسادهای میلیارد دلاری هم صحبت نمیکند. او حتی در اعتراضش به شورای نگهبان نیز آنقدر محکم و مستدل نیست. چیزی شبیه به دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری یا در مناظرههای انتخاباتی هم نیست. پس بهتر این است که وقت خود و مردم را نگیرد.
نقشه فلسطین در این معامله، جگر پاره پاره ملت مظلومی است که در خیانت و سازش و ذلت رقت بار و تنفر برانگیز دولتهای اسلامی به چنین سرنوشتی مبتلا شده است. اگر مسلمانان و کشورهای اسلامی و سایر ملتهای مستقل به وظیفه خود عمل میکردند امروز شاهد چنین بی شرمی رسوا و بی حد و حصری نبودیم.
سرشاخ شدن با آمریکا، علتالعلل بسیاری از معضلات بعدی بود، بعضیها پذیرفتنی بود و بعضیها هم نه. اگر میبینید که بسیاری وعدههای سیاسیون در ایران محقق نمیشود، یکی از چند دلیلش، دشمنیهای عمیق و ریشهدار ایران و آمریکا است که مانعی بزرگ برای ورود ایران در جامعهی جهانی میباشد. وقتی که ایران بالاخره دست از جاهطلبیهای اتمیاش میکشد (که نقش دولت منتخب در اعمال این فشار بر حاکمیت، انکارنکردنی است) و حاضر میشود نزدیک دو سال با شش قدرت جهانی مذاکراتی نفسگیر انجام دهد تا منجر به یکی از توافقات بزرگ قرن شود، با تغییر هیئت حاکمهی آمریکا، در اقدامی کاملا یکطرفه، قلدرانه و فاقد دلایل معقول و منطقی، بزند زیر میز «برجام». حتی وقتی ایران هم سعی کرد تا به آمریکا و جامعهی جهانی نزدیکتر شود، ولی، چون با منافع اسرائیل در تضاد بود، آمریکا این فرصت تاریخی را یک طرفه از بین برد. به نظر میآید اختلافات این دو کشور به این سادگیها حل نخواهد شد و بستگی به وقایع و حوادث دیگری دارد.