امروز، رسانههای داخلی و خارجی صبح خود را با خبر اعدام، روحالله زم، مدیر رسانه منحل شده «آمدنیوز» آغاز کردند. چند روز پیش بود که خبر آمد درخواست فرجام خواهی روحالله زم از دیوان عالی کشور بینتیجه مانده و حکم اعدام او توسط عالیترین نهاد قضایی کشور تأیید شده است. با این حال، اما در تحلیل روندی که از ابتدای شکلگیری «آمدنیوز» در سال ۱۳۹۴ شروع شد و تا سال ۱۳۹۸ و دستگیری زم و انتقال او به ایران ادامه پیدا کرد، به ابهامهایی میرسیم که هیچگاه برای مخاطبین روشن نشد. سؤالاتی که باز هم صورت آنها پاک شد!
دیدارنیوز ـ حامد سیاسیراد: بیش از یک ماه قبل از ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و کشتار تعدادی از معترضین به حکومت پهلوی در میدان ژاله تهران، روحالله زم در شهرری به دنیا آمد. جمله کلیشهای «او در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود» برای روحالله زم کاملاً مصداق دارد. محمدعلی زم، پدر روحالله زم از روحانیون سیاسی فعال در ساختار نظام است. او فعالی سیاسی ـ فرهنگی است و سوابق بسیاری در حوزه مدیریت فرهنگی دارد، از سرپرستی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به مدت ۲۱ سال تا ریاست سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و معاونت فرهنگی و اجتماعی این نهاد. او تهیه کننده سینما هم بوده و فیلم چالش برانگیز «دموکراسی در روز روشن» را ساخته است. محمدعلی زم در دوران اوج شهرت فرزند ارشدش به واسطه مدیریت «آمدنیوز» در سال ۱۳۹۶، کاندیدای انتخابات شورای شهر تهران هم شد، اما نتوانست وارد لیست اصلاحطلبان شود و از راهیابی به این نهاد مدیریت شهری باز ماند. محمدعلی زم در رابطه با فعالیتهای فرزندش ابتدا سکوت کرد و بعد به ریشههای شکلگیری این مسیر پرداخت و به نوعی از رفتار نظام که باعث ریزش میشود انتقاد کرد و فرزند خود را اهل فضل و کمالات و از کودکی مأنوس با کتاب خواند. او در هنگام بازداشت فرزندش در ۲۲ مهر ۱۳۹۸، از راهبری رهبری و اقدامات عزیزان زحمتکش سپاه پاسداران قدردانی کرد، هرچند اعلام کرد که او و خانوادهاش در این دستگیری نقشی نداشتهاند. امروز و بعد از اعلام خبر اعدام «روحالله زم»، «محمدعلی زم» یادداشتی با عنوان «قصه روحالله» را منتشر کرد و در آن از آخرین ملاقاتش با فرزندش در روز گذشته خبر داد. او در توصیف این ملاقات عنوان کرد که «وقت نماز شد، بچهها و روحالله درخواست جماعت کردند، بهقدری نور وجودش را گرفته بود خجالت کشیدم جلو بایستم. تعارفش کردم حتی خواستم عبا بر دوشش بیاندازم، تواضع کرد و بوسید. همراه او و خانواده بدون شرکت مأموران در جماعت، نماز خواندیم. اما نماز عجیبی از کار درآمد. شاید حتی نمازهای کنار خانه خدا در ٢٠-٣٠ سال پیش هم برایم اینقدر دلچسب نشده بود.» «محمدعلی زم» در ادامه از شرایطی گفت که طی آن خانواده خبر از تأیید حکم اعدام دارند، ولی قول دادهاند تا آن را به روحالله نگویند و از سلسله دروغهایی گفت که به فرزندش گفته شده است. طبیعی است که تایید همه آن چه او در مورد فرزندش و آخرین ملاقات گفته است؛ به صورت مستقل برای دیدار میسر نیست.
زندان اوین؛ آغاز و پایان مسیر زم
«روحالله زم» به واسطه پدرش ارتباط خوبی با برخی قدرتمندان داشت، دورهای در مدرسه فرهنگ، متعلق به حداد عادل درس خواند، زمانی در سازمان بهینهسازی مصرف سوخت با مهدی هاشمی، فرزند ارشد آیتالله هاشمی رفسنجانی همکاری کرد و بعد به شغل آزاد رو آورد. در انتخابات پرالتهاب ۸۸، عضو ستاد انتخاباتی مهدی کروبی بود و بعد از انتخابات به همراه بسیاری دیگر از فعالین ستادی بازداشت شد و مدتی را در زندان اوین گذراند. به نظر میرسد که به واسطه همین تجربه زندان بود که با برخی دیگر از زندانیان پس از انتخابات ۸۸ مانند بابک اجلالی، سام محمودی سرابی و مجید نیکنام آشنا شد و همگی این افراد، بعد از خروج از کشور، شروع به همکاری رسانهای با هم کردند. آنها ابتدا و برای مدت کوتاهی در «سحام نیوز» فعال شدند و بعد با مشیای بسیار رادیکالتر «آمد نیوز» را تأسیس کردند و این شروع یک ماجراجویی پیچیده برای «روحالله زم» بود، مسیری که او جانش را پایش گذاشت.
«آمدنیوز»؛ فیک نیوز مرجع
«آمد» مخفف سه کلمه آگاهی، مبارزه و دموکراسی بود و از ابتدا مشخص بود که بنا، ایفای نقش یک رسانه اپوزوسیون در مقابل نظام جمهوریاسلامی است. با گذشت مدت زمان کوتاهی، اما «آمدنیوز» تفاوت خود با سایر رسانههای اپوزوسیون را به رخ کشید. افشاگری، روشی رسانهای است که در داخل ایران هم بیش از هر نوع خبررسانی دیگری خریدار دارد. زم و همکارانش تحلیل دقیقی از ذائقه مخاطب ایرانی داشتند و توانستند این مزیت را به خوبی ایجاد کنند. ادعای «آمدنیوز» از ابتدا افشای مفاسد درون نظام بود و فهم درست از جنگ روانی باعث شد تا بتوانند به خوبی راست و دروغ را با هم مخلوط کرده و خوراکی باب میل مخاطب ایرانی آماده کنند. در حقیقت این رسانه با بیان تهاجمی و تند به تخریب حکومت دست میزد. «آمد نیوز» به معنای واقعی یک «فیک نیوز» بود. هدف اصلی فیک نیوزها ایجاد خطای تحلیلی در مخاطب است، رفتاری که باعث میشود تا در نهایت مخاطب نتواند راست و دروغ را از هم تمیز دهد. جنجالیترین اخبار «آمدنیوز» مربوط به حسابهای اقتصادی رئیسقوه قضاییه، ارتباط دختر رئیس این قوه با جاسوسهای خارجی، اخبار مربوط به سعید طوسی، قاری قرآن و افشاگری در رابطه با سوابق بسیاری از شخصیتهای سیاسی درون نظام بود. بسیاری از اخبار منتشره توسط «آمدنیوز» ساخته و پرداخته اذهانی دروغ پرداز بود؛ یا ذهن روحالله زم و همکارانش یا ذهن کسانی که به عمد اطلاعات غلط را در اختیار او قرار میدادند. با این حال، اما بسیاری از اسناد منتشر شده در این سایت خبری و کانال تلگرام پرمخاطبش سویههای حقیقی داشت.
اوج مرجعیت خبری «آمدنیوز» مربوط به روزهای پرتلاطم دی ۱۳۹۶ بود. جرقه اعتراضات در آن روزها در مشهد زده شد و شعله آن سرتاسر ایران را گرفت. «آمدنیوز» مرجع پوشش اخبار اعتراضات بود، مرجعی که مخاطبینش از مرز یک میلیون نفر هم فراتر رفته بود. آموزش ساخت سلاحهای جنگ خیابانی، اما کار دست این رسانه داد و باعث شد تا وزیر ارتباطات طی نامهای از شرکت تلگرام درخواست مسدود کردن کانال «آمدنیوز» را بکند. تلگرام این درخواست را پذیرفت و «آمدنیوز» و دو کانال مرتبط دیگر از دسترس خارج شد. زم و دوستانش، اما به سرعت کانال تلگرامی «صدای مردم» را جایگزین کانالهای مسدود شدهشان کردند، کانالی که به سرعت و طی چند ساعت نزدیک به یک میلیون مخاطب جذب کرد. این در حالی است که دیگر تشخیص دروغ در محتویات این فیک نیوز کار سختی نبود. «روحالله زم» از فرار مقامات ارشد نظام به همراه بارهای طلا از فرودگاه مهرآباد خبر میداد و مخاطبانش لحظه به لحظه افزون میشد. جمهوریاسلامی بار دیگر درخواست انسداد کانال «صدای مردم» را به تلگرام داد، ولی این بار تلگرام با این درخواست موافقت نکرد. بسیاری معتقدند که دلیل اصلی فیلترینگ تلگرام در ایران همین اقدامات «آمدنیوز» و رد درخواست انسداد کانال «صدای مردم» توسط تلگرام بود.
۲۲ مهر ۱۳۹۸ بود که ناگهان لوگوی سپاه پاسداران جایگزین لوگوی «آمدنیوز» شد. همزمان پیامی که معلوم بود به سرعت نگارش شده، چون غلط املایی هم داشت، در این کانال منتشر شد که از هدایت روحالله زم به داخل کشور و بازداشت او خبر میداد. چند ساعت پس از این اطلاعیه، برنامه ۲۰:۳۰ ویدئویی از اعترافات زم پخش کرد، ویدئویی که در آن زم از مردم و نظام عذرخواهی میکرد. در نهایت مشخص شد که فردی به اسم شیرین نجفی به بهانه دیدار با آیتالله سیستانی، روحالله زم را متقاعد کرده تا به عراق بیاید و سپاه پاسداران هم زم را در نجف دستگیر کرده است. اگرچه دفتر این مرجع عالیقدر تشیع هرگونه ارتباطی با «روحالله زم» را تکذیب کرد.
«روحالله زم» در نهایت در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی به اعدام محکوم شد، حکم او در دیوانعالی کشور تأیید شد. او روز ۲۲ آذر ۱۳۹۹، در ۴۱ سالگی به چوبه دار سپرده شد و اعدام شد.
اما واقعیت ماجرا؟
«اما واقعیت ماجرا!» این دیالوگ کلیشهای برنامه ۲۰:۳۰ است، برنامهای که در رابطه با واقعیت «روحالله زم» افشاگریهای بسیاری داشت، ولی واقعیت ماجرای ارتباطات «آمدنیوز» چه بود؟ پیشتر توضیح داده شد که در میان بسیاری اخبار ناصحیح و دروغ، حجم زیادی هم از اخبار دقیق و درست در «آمدنیوز» منتشر میشد، اخباری که عموماً حامل اسناد و مدارکی محرمانه برای افشاگری درباره نهادهای مختلف حکومتی و بسیاری از مسئولین بود. گویی کسانی از درون ساختار و با دسترسی اطلاعاتی فراخ، خوراک محتوایی «آمد نیوز» را فراهم میکردند. در دی سال ۱۳۹۶ حسن عباسی، عضو سپاه پاسداران و تحلیلگر اصولگرا، سازمانهای اطلاعاتی جمهوریاسلامی را متهم به داشتن ارتباط با «آمدنیوز» کرد. این مسئله باعث شد تا وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی علیه وی اقامه شکایت کند.
باری، «روحالله زم» اعدام شد، ولی هیچگاه مشخص نشد که اسناد و مدارکی که از درون نهادهای حکومتی به دست او و سایتش میرسید توسط چه کسانی انتقال داده میشد! سال ۱۳۹۵ تعدادی از روزنامهنگاران با اتهام ارتباط با «آمدنیوز» بازداشت شدند که البته بسیاری از آنها پس از تکمیل بررسیها آزاد شدند، اما باز هم سؤال اصلی این است که مگر چند خبرنگار به فرض ارتباط داشتن، میتوانند به اسناد و مدارک محرمانه حکومتی دسترسی داشته باشند؟ «روحالله زم» اعدام شد و کار «آمدنیوز» به پایان آمد، اما هیچ کسی توضیحی در رابطه با ساختاری که «آمدنیوز» را به وجود میآورد ندادند. از سوی دیگر، استقبال میلیونی کاربران ایرانی تلگرام از یک فیک نیوزِ دشمن با نظام مسئلهای است که هیچ گاه آسیبشناسی نشده است. «آمدنیوز» پر مخاطبترین کانال خبری تلگرام فارسی بود و پاسخ حکومت به این استقبال گسترده، فیلترینگ تلگرام بود و باز هم پاک کردن صورتمسئله! محدودیتهای داخلی، اوضاع و احوال نامطلوبی برای رسانههای داخلی رقم زده است. ممیزی، بحران مالی و کمبود مخاطب نتیجه سیاستها است که بر رسانههای داخل ایران حاکم است. این سیاستها مرجعیت رسانهای را از داخل به خارج از کشور منتقل کرده است. تلویزیونهای متولی مانند بیبیسی فارسی بخش بزرگی از مخاطبین رسانهای داخل ایران را جذب کردهاند، هرچند این رسانهها بعضاً پروتکلهای حرفهای خبررسانی را رعایت میکنند، اما در این بین، هر آینه امکان ظهور پدیدهای وجود دارد که در فضای کاملاً غیر حرفهای سهم کلانی از بازار رسانهای ایران را به خود اختصاص دهد. به نظر میرسد برای این پرسش که برون رفت از این فضا چگونه میسر است؟ هیچ پاسخی به جز شفافیت و آزادی گردش اطلاعات در داخل ندارد، مقصدی که راه رسیدن به آن تاریک، دراز و پر مانع به نظر میرسد.