تبدیل موزه ایاصوفیا به مسجد و نماز گزاردن در آن پس از ۸۶ سال را چگونه میتوان تفسیر و تحلیل کرد؟ میراث لائیک آتاتورک سالهاست از سوی حزب رفاه و عدالت به چالش کشیده شده است و ایاصوفیا اولین و آخرین حلقه از این اتفاقات پسا کمالیستی نیست.
دیدارنیوز ـ رحمان قهرمانپور: تبدیل موزه ایاصوفیا به مسجد و نماز گزاردن در آن پس از ۸۶ سال را چگونه میتوان تفسیر و تحلیل کرد؟ میراث لائیک آتاتورک سالهاست از سوی حزب رفاه و عدالت به چالش کشیده شده است و ایاصوفیا اولین و آخرین حلقه از این اتفاقات پسا کمالیستی نیست. حالا دیگر نسل جوان ترکیه برخلاف نسل تربیت یافته در دوران آتاتورک شرمنده تاریخ و خط عثمانی و مذهب خود نیست. برای خیلی از آنها معنی و مفهوم غرب چیزی نیست که نسل جوان دهههای گذشته تصور میکرد. «شبیه غربیها شدن»، روز به روز جذابیت خود را در جامعه ترکیه از دست میدهد. اقدامات اروپا و آمریکا در سالهای اخیر و مخصوصاً بعد از کودتای ۲۰۱۶ باعث شده است حتی نیروهای مخالف اردوغان جرات دفاع از سیاستهای آمریکا و اروپا در برابر ترکیه را نداشته باشند. ماجرای خرید s-۴۰۰ از روسیه به خوبی این امر را نشان داد. حتی حزب اصلی اپوزیسیون یعنی حزب جمهوری خلق هم از این اقدام اردوغان انتقاد نکرد، زیرا افکار عمومی و بازیگران سیاسی میدانستند که ترکیه از سالها پیش خواهان خرید سیستمهای ضد موشکی پاتریوت از آمریکا بود، ولی واشنگتن این درخواست را اجابت نمیکرد. افکار عمومی ترکیه این اقدام واشنگتن به عنوان متحد استراتژیک آنکارا را قابل قبول نمیدانست و آن را تحقیر ترکیه میدانست.
اردوغان در سالهای ابتدایی قدرت گرفتن خود طرفدار پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا بود و در این راستا اصلاحات حقوقی و سیاسی قابل توجهی در داخل در مسیر گذار به دموکراسی انجام داد. کار به جایی رسید که او در اوج مخالفت نیروهای ملی گرا و سکولار مذاکرات صلح با گروه پ ک ک را آغاز کرد و حتی به پیشرفتهایی نیز دست یافت. هر چه نیاز آنکارا به بروکسل بیشتر میشد ناز اتحادیه اروپا هم بیشتر میشد، افکار عمومی ترکیه به تدریج امید خود را برای پیوستن به اتحادیه اروپا از دست داد و کودتای نافرجام ۲۰۱۶ و تنشهای آنکارا با کشورهای اروپایی آخرین امیدها را هم به ناامیدی بدل کرد. اینجا بود که اردوغان به جای استراتژی الحاق به اتحادیه اروپا جهت تقویت محبوبیت خود در داخل و تبدیل ترکیه به یک قدرت اقتصادی مسیر دیگری را در پیش گرفت و آن ائتلاف نیروهای ملیگرا و حزب ناسیونالیست حرکت ملی (MHP) به رهبری دولت باغچه لی بود. حزب عدالت و توسعه که به عنوان خلف حزب رفاه و با شعار احیای اسلام قدرت را در دست گرفته بود با علم به قدرت نیروی ناسیونالیسم در ترکیه در صدد تلفیق اسلام گرایی با ناسیونالیسم برآمد. تلفیقی عجیب که در منطقه خاورمیانه در ترکیه و تا حدی کمتر مصر موفق بوده است.
به این ترتیب سیاست هویت در ترکیه در کانون دعواهای سیاسی قرار گرفت. اولین پیامد این امر پایان روند صلح دولت ترکیه با کردها و احیای مجدد مسئله کردی در ترکیه بود. پ ک ک با بهره گیری از فرصت به دست آمده در جنگ داخلی سوریه قدرت خود را با دریافت سلاحهای پیشرفتهتر افزایش داد و خواهان گرفتن امتیازات بیشتر از آنکارا شد این در حالی بود که اردوغان در پی انتخابات محلی ۲۰۱۲ متوجه شد روند صلح با پ ک ک باعث افزایش آرای حزب عدالت و توسعه در مناطق کردنشین نشده است و هویت کردی همچنان عامل مهمی در این مناطق است.
دومین نماد این سیاست هویت جدید بلندپروازیهای ترکیه در سوریه و عراق بود. آنکارا نه تنها این مناطق را مورد توجه نظامی قرار داد بلکه درصدد تقویت موفقیت خود در میان ترکمنهای عراق و اخوانیهای سوریه برآمد که قرابت هویتی نسبتاً زیادی با ترکیه داشتند و برخی این سیاست را نو عثمانی گری نامیدند، اما به باور من این سیاست بیشتر از آنکه در قالب احیای قدرت امپراطوری عثمانی قابل فهم باشد در چارچوب تلاش آنکارا برای تبدیل شدن به یک قدرت متوسط جهانی در تراز کانادا، هلند، آفریقای جنوبی، استرالیا و نظایر اینها قابل درک و تحلیل است. مفهوم قدرت متوسط قدرت تبیین کنندگی بیشتری در قیاس با مفهوم نوعثمانی گری دارد هرچند دومی برای اذهان مردم منطقه آشناتر است.
سومین نماد سیاست هویت فوق را میتوان در کنار گذاشتن نمادهای فرهنگی به ارث رسیده از آتاتورک جستجو کرد. فیلمها و سریالهایی درباره تاریخ شکوهمند عثمانی، لغو قانون بی حجابی اجباری، ظهور و بروز نمادهای فرهنگی اسلامی در عرصه عمومی و اهمیت مساجد نمونههایی از این اقدامات هستند. قرآن خوانیهای مکرر اردوغان و هم حزبیهای او، محدود کردن ارتش و نهادهایی که خود را مدافع نظام لائیک میدانستند، محدود کردن شبکههای تلویزیونی لائیک در پخش برخی فیلمها و برنامهها در ترکیه امروز به امری عادی تبدیل شده است.
در تقویت این سیاست هویت هر روز تعداد بیشتری از مردم ترکیه هویت خود را با اسلام و ناسیونالیسم ترکی و نه مدرنیته غربی و غربی شدن تعریف میکند این همان چیزی است که غرب را نگران کرده است. اردوغان در حال تغییر مسیر سیاستهای بنیادین ترکیه در قبال غرب است و با ادامه روند فعلی تردیدی نیست که شکاف میان ترکیه و غرب هر روز بیشتر و بیشتر خواهد شد اروپا و آمریکا مایل به پذیرش ترکیه جدید و جوری که اردوغان میخواهد نیستند، اما برخلاف گذشته ابزار فشار زیادی برای تغییر مسیر سیاست اردوغان ندارند حزب عدالت و توسعه در طی ۲۰ سال گذشته تبدیل به یکی از قطبهای ثروت در ترکیه شده و همزمان سهم نظامیان و لائیکها و گروه فتح الله گولن را در اقتصاد کمتر کرده است یعنی متحدان اردوغان افزودن بر قدرت سیاسی دارای قدرت اقتصادی قابل توجهی هستند و میتوانند پولی که دارند در روند تحولات و مخصوص انتخابات را به نفع خود تغییر دهند. بعد آتاتورک هیچ دولتی در ترکیه به اندازه دولت اردوغان از ثبات سیاسی برخوردار نبوده است. حفظ و بسط قدرت اردوغان و حزب او در ۱۷ سال گذشته اتفاقی بی سابقه در تاریخ سیاسی پر افت و خیز ترکیه در دوران پس از جنگ جهانی دوم است.
اما تقویت سیاست هویت در ترکیه خبر خوبی برای روند گذار به دموکراسی و تحکیم آن نیست مشکلاتی که دموکراتیزاسیون میتوانست با هزینه کمتر و خشونت کمتری حل کند در پرتو سیاست هویت تبدیل به سیاستهای پرهزینه برای آنکارا شده است. مسئله کردها، گروه فتح الله گولن و حضور در سوریه از جمله موضوعاتی هستند که با تقویت سیاست هویتی ناسیونالیستی اسلامی تبدیل به موضوعاتی در سیاست خارجی و داخلی ترکیه شده اند که در چشم انداز موجود راه حل کم هزینهای برای آنها دیده نمیشود در حالی که در چارچوب دموکراتیزاسیون میشد این معضلات را با هزینه کمتری حل و فصل کرد. از همین گونه است تنش ترکیه با یونان بر سر اکتشاف انرژی در دریای مدیترانه، اختلاف آنکارا با قاهره بر سر لیبی و اخوانالمسلمین، اختلاف ترکیه با یونان و مسیحیان ارتدوکس بر سر تبدیل موزه ایاصوفیا به مسجد.
اما باید توجه کرد ترکیه در این مسیر یعنی خیزش ناسیونالیسم موردی منحصر به فرد و یکتا نیست در روسیه، مجارستان، اروپا، هندوستان، آمریکا و حتی چین نیروی ناسیونالیسم هر روز بیشتر از دیروز در عرصه سیاست قدرتمندتر شده با صدای بلندتر از خواستههای خود دفاع میکند. دموکراسی هنوز در برابر این چالش قد خم نکرده است، اما واضح است که چندان هم استوار نیست ناسیونالیستها هر روز سنگری بیشتری را در سیاست وارد میکند و داستان ایاصوفیا هم نمونهای از این اتفاقات است هر چند آخرین آنها نیست.