دیدارنیوز ـ پرستو بهرامیراد: امروز تعدادی از رسانههای عربی، خبر فوت پادشاه عربستان سعودی را منتشر کردهاند، البته هنوز منابع رسمی این خبر را تایید نکرده اند. بسیاری از تحلیل گران میگویند دستگیری شاهزادهها و مقامات با نفوذ به بهانه خیانت، پیرو این واقعه رخ داده است.
طبق گزارش والاستریتژورنال، گارد دفتر پادشاهی سعودی، برادر پادشاه، ولیعهد سابق و برادرش را به اتهام خیانت بازداشت کرد. این شاهزاده ها شامل احمد بن عبدالعزیز (برادر پادشاه)، محمد بن نایف(ولیعهد سابق) و نواف بن نایف (برادر ولیعهد سابق) هستند. آنها صبح جمعه بازداشت شدند و همزمان خانه هایشان بازرسی شد.
بعد از پخش خبر درگذشت ملك سلمان در فضای مجازی، احتمال وقوع کودتا در عربستان مطرح شد و توییتر یمننیوز هم در خبری از شنیده شدن صدای تیراندازی در حوالی بیمارستانی که ملک سلمان در آن بستری است خبر داده است.
این مسائل نشان میدهد که ریاض، روزهای پرآشوبی را سپری خواهد کرد. برای بررسی وقایع اخیر و آینده عربستان پسا ملک سلمان، دیدارنیوز با امیر موسوی کارشناس مسائل خاورمیانه به گفتوگو میپردازد.
امیر موسوی در مورد احتمال وقوع کودتا در عربستان بیان میکند: «اگر کودتا شود پیروز آن، محمد بن سلمان خواهد بود. گروه ضربت (نیروهای پادشاهی) در اختیار محمد بن سلمان است و آنها میتوانند نیروهای دیگر را خنثی کنند؛ چون آنها اختیارات بسیار بالایی دارند و نیروی زمینی و هوایی در اختیار دارند و همچنین چریک خیابانی و گروه فشار هم دارند. در حقیقت، محمد بن سلمان قدرت نظامی جدیدی که تشکیل داده است باعث میشود در کودتا پیروز شود. قدرت نظامی سنتی با محمد بن نایف است و اگر تنش احتمالی بین این دو گروه هم صورت بگیرد، قدرت نظامی جدید پیروز است. این روزها باید منتظر ریاض آشوب زده باشیم. البته اگر شاهزادهها و فرماندهها را دستگیر کرده باشند ـ، چون در دو روز گذشته دستگیریهای زیادی انجام شد ـ من بعید میدانم کودتایی شکل گیرد. همچنین اکثراً تبعیت میکنند و در آن جا نیروهای خودسر و گروههای مخالف، کم دارند. اگر افرادی قیام کنند آنگاه قبایل هستند که حرکتشان به این سادگی نیست و کشتار بسیاری رخ میدهد، پس به همین دلیل صورت نمیگیرد. باید ببینیم تحولات به کجا میرسد».
امیر موسوی در خصوص پادشاهی محمد بن سلمان میگوید: «محمد بن سلمان، سنت پدر حکومت عربستان ـ که عبدالعزیز آل سعود است ـ را زیر پا گذاشت، چون در وصیت پادشاه موسس عربستان سعودی (عبدالعزیز آل سعود) آمده است که حکومت به فرزندانش برسد که آخرین آنها هم احمد است یعنی بعد از ملک سلمان باید احمد بن عبدالعزیز پادشاه شود. محمد بن سلمان این سنت را به هم ریخت و قدرت را رساند به خودش، یعنی اول احمد بن عبدالعزیز را کنار گذاشت و بعد ولیعهد سابق یعنی محمد بن نایف را کنار گذاشت و خودش را به عنوان ولیعهد معرفی کرد و آن شورایی که ملک عبدالله قبل از ملک سلمان تشکیل داده بود و ۳۰ نفر از شخصیتها و اُمرای برجسته خاندان قرار شده بود بعد از ملک عبدالله، تصمیم بگیرند که چه کسی پادشاه باشد و تایید بکنند را هم تقریبا منزوی کرد و تضعیف کرد و ساقط نمود. پس نه شورا الان اعتبار دارد در عربستان و نه به وصیتنامه عبدالعزیز آل سعود عمل میشود، لذا محمد بن سلمان تلاش میکند همه موانع موجود را با پشتیبانی آمریکا و رژیم صهیونستی و انگلیس از سر راهش بردارد. انگلیس نسبتا با این ترکیب خیلی موافق نیست، ظاهرا با فشاری که آمریکا و رژیم صهیونیستی آوردند، آنگاه انگلیس هم همراهی کرد، اما به نظر میرسد اینکه آقای ترامپ خیلی تمایل ندارد محمد بن سلمان بماند، به خاطر این است که او بدنام است و شرایط داخلی و بین المللی او نیز تضعیف شده است. بحث خاشقچی و همچنین مباحث پیرامون شرایطی که در داخل ایجاد کرده و موارد دیگر، همه اینها شرایط را برای محمد بن سلمان دشوار کرده است. به همین دلیل دو سال پیش دیدیم که همه اُمرا را در هتل زندانی کرد و امضاهای آنها را گرفت تا نه در سیاست دخالت کنند و نه در بحث امتیازات مالی. الان اینها اکثرا آزادند، ولی تحت نظر هستند».
این کارشناس مسائل خاورمیانه در مورد مشکلات محمد بن سلمان برای به قدرت رسیدن اظهار میکند: «دو شخصیتی که محمد بن سلمان با آنها مشکل دارد یکی احمد بن عبدالعزیز، برادر ملک سلمان است که از نظر قانون متعارف عربستان سعودی و طبق وصیتنامه عبدالعزیز آل سعود باید پادشاه میشد. این خطر جدی دیروز صبح دستگیر شد. یکی هم محمد بن نایف است که در خاندان آل سعود محبوبیت دارد و همچنین وزیر کشور، فرمانده پلیس و ولیعهد هم بوده است و ارتباطات گستردهای به جز ترامپ در آمریکا دارد. گروههای مختلفی در آمریکا اعم از مافیاهای مختلف و حتی برخی میگویند CIA پشتیبان او هستند، همچنین ارتباط با انگیلس هم دارد. در داخل محبوبیت دارد و در نیروهای مسلح هم طرفدار دارد. همچنین خیلی از قبایل، طرفدارش هستند، به همین دلایل محمد بن سلمان از سمت او احساس خطر میکند. من فکر میکنم شرایط ملک سلمان از نظر بیماری سخت شده است و محمد بن سلمان احساس خطر کرده که پادشاه اگر بمیرد شرایط هنوز برای پادشاهی او فراهم نشده است. به همین دلیل آنها را دستگیر کرده و به آنها تهمت خیانت بزرگ زده است. یعنی آنها را در معرض اعدام یا زندان ابد قرار داده است. اگر ملک سلمان فوت کرده باشد صد در صد باید این کار را میکرد تا در قدرت بماند. اگر هم فوت نکرده باشد نیز باز هم شرایطش سخت است، چون بیشتر سایتهای مخالف عربستان میگویند ملک سلمان در شرایط خوبی نیست. محمد بن سلمان، گروه ضربت (گروه پادشاهی) که سیاه پوش و خیلی خطرناک هستند و اختیارات ویژه دارند را دارد و تابع محمد بن سلمان هستند و به منزل دو شاهزاده رفتند و آنها را دستگیر کردند. البته بعد از دستگیری اُمرا در عربستان، آنها را به زندان منتقل نمیکنند و به یک محل مرفه، کاخ یا هتلی درجه یک میبرند و تقریبا این موضوع در عربستان سعودی متعارف است. آنها را نماز صبح دستگیر کردند و به جای مخفی منتقل کردند. این نشان میدهد محمد بن سلمان به هیچ قیمتی حاضر نیست قدرت را از دست بدهد. اگر ملک سلمان فوت کرده باشد، با دستگیریهایی که محمد بن سلمان انجام داده است میتواند رسماً خود را به عنوان پادشاه عربستان اعلام کند».
وی در ادامه میگوید: «آشوبهای داخلی بعد از ملک سلمان روی خواهد داد. آشوبهای داخلی دو قسمت دارد: یکی بحث تندروهای دینی که مخالفت میکنند با برخوردهایی که محمد بن سلمان دارد و شرایط جدیدی که ایجاد کرده است، مثل کابارهها و مراکز مشروب خواری و.... تندروهای وهابی هنوز در عربستان وجود دارند و مخالفت جدی با محمد بن سلمان میکنند و کلیپهای مختلفی در اینترنت در باب مخالفت خود پخش میکنند. قسمت دوم، مخالفان سیاسی محمد بن سلمان هستند که آنها بیشترند، شامل قبایل، قسمتی از نیروهای مسلح و خاندان و شاهزادهها هستند. این سه دسته اگر دست در دست هم بدهند شرایط سختی برای محمد بن سلمان ایجاد خواهند کرد. همچنین محمد بن سلمان به چند قدرت اتکا میکند: یکی به قدرت داخلی و طرفدارانش که تعدادی از جوانان و جامعه مدنی که تشکیل داد هستند و از او پشتیبانی میکنند. همچنین به مفتیهای وابسته به خودش که قدرت دینی بالایی دارند، متکی است، مثل امام جمعه مکه و مدینه یا مفتیهایی که از جایگاه خوبی در داخل عربستان برخوردار هستند و قسمت سوم به قدرتهای خارجی مثل رژیم صهیونستی تکیه میکند. آنها از پشتیبانان درجه یک محمد بن سلمان هستند. همچنین قدرت مالی که در اختیار دارد میتواند عاملی باشد که از او پشتیبانی بکنند، اما چقدر در وضعیت منطقه و جهان جلو برود معلوم نیست. اتحادیه اروپا خیلی از او خوشش نمیآید و دعوتش نمیکند. محمد بن سلمان اتکاش به این است که اجلاس گروه ۲۰ را در ریاض تشکیل دهد و این خیلی برای او مهم است. در حقیقت اگر این رخداد به وقوع بپیوندد یک بیعت مجدد جهان با محمد بن سلمان میشود؛ چه در پست ولیعهد باشد و چه در پست پادشاهی. اگر گروه ۲۰ در ریاض با حضور محمد بن سلمان تشکیل شود نشان میدهد جامعه جهانی با او آشتی کرده است. با این شرایط باید ببینیم جامعه جهانی و همچنین وضعیت داخلی عربستان تا آن روز به کجا میرود».
موسوی در مورد شرایط داخلی عربستان بیان میکند: «شیعیان، امرا و نیروهای مسلح و تندروهای وهابی ناراضی هستند. محمد بن سلمان ضد وهابی است، به همین خاطر رهبران وهابی را به زندان انداخته است. امروز چندین گروه در داخل عربستان مشکل جدی با محمد بن سلمان دارند و قدرتهای جهانی هم راضی به پادشاهی او نیستند - مثلا به خاطر بدنامی حقوق بشری که دارد سر قضیه خاشقچی -، ولی محمد بن سلمان عوامل قدرت مهمی دارد و روی آنها استوار است و میتواند کار را جلو ببرد. قدرت مالی، قدرت نیروهای ضربت و مفتیهای طرفدارش و حمایت رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا قدرتهای محمد بن سلمان هستند».
روابط ایران و عربستان بعد از پادشاهی محمد بن سلمان
امیر موسوی در مورد روابط ایران و عربستان بعد از پادشاهی محمد بن سلمان میگوید: «محمد بن سلمان کینه خاصی نسبت به ایران و جمهوری اسلامی ایران و مذهب اهل بیت دارد. کینه را از زمان قدیم داشت و از زمانی که ولیعهد شد این را چند برابر کرد و در سیاستهای خود اجرا کرد. همچنین تلاش کرد محور مقاومت در لیست سیاه به عنوان تروریسم؛ هم در اتحادیه عرب و هم در کنفرانس همکاری های اسلامی مطرح بشود و همکاری صمیمانهای با رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران و محور مقاومت دارد. با این حال بعد از اینکه پادشاه شود با نقاط ضعفی که دارد آیا این سیاستهای او ادامه پیدا بکند یا نه، من تردید دارم. احتمال دارد برای اینکه قدرتش بیشتر شود مجبور باشد با جمهوری اسلامی ایران ارتباط صمیمی برقرار کند تا خطرات جهانی و داخلی را جبران کند و اگر با ایران روابط را بهبود بخشد میتواند اقتدارش را بیشتر کند».
محمد بن سلمان با یمن به کجا میرسد؟
در خصوص جنگ عربستان با یمن نیز موسوی بیان میکند: «شرایط به سمتی میرود که نقاط ضعف عربستان در جنگ با یمن به سمت مشخص شدن میرود. یعنی پیشروی حوثیها، ارتش و کمیتههای یمن در جبهههای مختلف و ضعف مزدوران عربستان در یمن، نشان میدهد که شرایط عربستان در یمن خوب نیست. این شرایط در روزهای آینده مشخص خواهد شد. محمدبن سلمان هم یمن را تقریباً رها کرده است، چون ارتش یمن و کمیتههای انقلابی جلو میروند و سیاستهای عربستان فشل شده است و احتمالاً در مورد ادامه جنگ تجدید نظر خواهد کرد. نه اینکه خودش بخواهد، بلکه مجبور است، یعنی شرایط یمن او را مجبور به تجدید نظر میکند. با توجه به اینکه نقش اماراتیها هم کمرنگ شده و جامعه جهانی هم یاریشان نکردند، امروز تنها هستند. قدرت دوستان عربستان در یمن نیز کاملاً ضعیف شده است و حالت مزدوری پیدا کردند و قدرت مقاومت در مقابل ارتش یمن را ندارند. تحولات اخیر نشان میدهد که خیلی از جبههها را از دست دادهاند. عربستان فقط میخواهد مارب را نگه دارد و از خریداری روسای قبایل آنجا با پولهای کلان استفاده میکند تا حوثیها به مارب نرسند. اما الان آنها به مرز عربستان سعودی رسیدهاند. اگر به سمت جنوب بروند مارب که مراکز نفتی و معادن دارد را کامل میگیرند و عربستان باید پرچم سفید را بلند کند و شکستش را به رسمیت بشناسد. همچنین امروز روسای قبایل یمن با فرماندهان ارتش مردمی یمن در مارب مذاکره میکنند، برای اینکه جنگ نشود و به صورت مسالمتآمیز نیروهای ارتش وارد مارب بشوند. لذا ما در روزهای آینده شاهد تحولات بزرگی در مارب خواهیم بود. یعنی شکست رسمی عربستان سعودی رقم خواهد خورد. شرایط یمن دیگر به نفع عربستان و امارات نیست».