تیتر امروز

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند
گزارش اختصاصی دیدارنیوز از مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند

سردار حسین علایی در مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم ضمن بیان روایت خود از عملیات آمریکایی طبس و نحوه به شهادت رسیدن منتظرالقائم، در دفاع از عملیات ایران علیه اسرائیل گفت: اسرائیل...
در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی
عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در تنگنای بیست و نهم

در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی

در بیست و نهمین برنامه از تنگنا و فصل سوم آن، حامد شجاعی میزبان عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران است و درباره تحولات درونی این تشکل و برخی مسائل مهم فضای سیاسی گفت‌وگو کرده است.
تیم اقتصادی دولت، دردی که درمان نمی‌شود/ خلجی: بیکاری، تورم و نقدینگی کاهشی و اقتصاد در حال رشد، تیم اقتصادی دست نمی‌خورد
«دیدارنیوز» چالش‌های تیم اقتصادی دولت را بررسی کرد:

تیم اقتصادی دولت، دردی که درمان نمی‌شود/ خلجی: بیکاری، تورم و نقدینگی کاهشی و اقتصاد در حال رشد، تیم اقتصادی دست نمی‌خورد

از ابتدای شروع به‌کار دولت سیزدهم تحلیل‌گران از تیم اقتصادی انتقاد کرده‌اند و معتقدند دولت و مجلس به دلیل نگاه‌‌های سیاسی دست به تغییر مثبت در کابینه نمی‌زند. گزارش جای نکاهی اجمالی به این موضوع...
گفتگو با حسین شیخ، فعال اجتماعی در باره وضعیت نهادهای مدنی و خیریه‌های مردم‌نهاد

آسیب‌شناسی نهادهایی که با آسیب‌های اجتماعی مبارزه می‌کنند

اولین چیزی که باعث کاهش آسیب و کاهش تقاضای کمک می‌شود، یکپارچه‌سازی اطلاعات ان.جی.اُ،‌ها و خیریه‌ها است. مشاهده می‌کنیم خانواده‌ای، چون نمایش بیشتری از نیاز‌های خود در جامعه داشته‌اند، جذب کمک بیشتری داشتند در حالی که خانواده‌ای در نزدیکی آن‌ها با انواع و اقسام مشکلات چون نتوانسته خود را به جایی معرفی کند، خدماتی دریافت نمی‌کند.

کد خبر: ۵۴۷۷
۱۱:۴۱ - ۰۳ مرداد ۱۳۹۷
دیدارنیوز ـ اقدامات داوطلبانه خیریه در کنار ثمراتی که برای مردم و جامعه دارد، مانند هر پدیده دیگر اجتماعی می‌تواند آسیب‌هایی را هم به همراه بیاورد. در این زمینه با حسین شیخ از فعالان اجتماعی حوزه‌ مؤسسات خیریه و  Non governmental Organizatio) NGO) گفتگویی کردیم. این گفتگو در مورد معرفی و آسیب‌شناسی فعالیت‌های موسسات خیریه و مردم‌نهاد و نهادهایی است که در این زمینه فعالیت می‌کنند. بررسی کارآمدی و ناکارآمدی این مؤسسات و تأثیری که آن‌ها بر حوزه آسیب‌های اجتماعی دارند، از دیگر اهداف گفتگوی زیر است.
 
آسیب‌شناسی نهادهایی که با آسیب‌های اجتماعی مبارزه می‌کنند
 
 
در شروع گفتگو ضمن اشاره به تاریخچه تاسیس نهادهای مردم‌نهاد، ابتدا به معرفی توصیفی و طبقه‌بندی این مؤسسات بپردازید و بفرمایید هر کدام در چه حوزه‌ای فعال هستند؟
 
شیخ: در پاسخ به سؤال شما باید بگویم، تاریخچه و پیدایش سازما‌ن‌های مردم نهاد، در ایران، بیش از سی یا چهل سال قدمت ندارد. البته مؤسساتی هستند که قدمت ۷۰ الی ۸۰ ساله داشتند که بیشتر به اسم «خیریه» در زمان قبل از انقلاب فعالیت می‌کردند. اما سازمان‌های مردم نهاد که مدتی است به آن لقب «سمن» دادند و غیردولتی نیز هستند، بیش از سی سال در ایران قدمت ندارند. در مقیاس جهانی سازمانی مثل صلیب سرخ بیش از صد سال سابقه دارد و به لحاظ سازمان‌دهی و عملکرد با آنچه در ایران هست، متفاوت است. معمولاً سازمان‌های مردم‌نهاد بعد از ۱۰ الی ۱۵ سال اصطلاحاً به سن جوانی می‌رسند و سازمان یافته‌تر عمل می‌کنند. اگر بخواهیم عملکرد این نهاد‌ها را به‌طور کلی بررسی کنیم به دو بخش: سلامت و آسیب‌های اجتماعی تقسیم می‌شوند که هر کدام زیرمجموعه‌های خاص خود را دارند.
 
در بخش سلامت، انواع بیماری‌هایی که نیاز به کمک مردمی دارند، مورد حمایت قرار می‌گیرد. بسیاری از بیماری‌ها را بیمه‌های مختلف و تأمین اجتماعی و وزارت بهداشت مورد حمایت قرار می‌دهد، اما در مقابل یک سری بیماری‌ها به خصوص بیماری‌های خاص مورد حمایت ویژه در ایران قرار نمی‌گیرند و سازمان‌های مردم‌نهاد با اسم انجمن یا خیریه که هر کدام تعریف خاص خود را دارند، در این حوزه به فعالیت می‌پردازند. در بحث معلولین که تقسیم‌بندی‌ها و زیرمجموعه‌های خود را دارند و در وهله اول به ذهنی و جسمی و یا حرکتی تقسیم می‌شوند، هم این نهاد‌ها به فعالیت می‌پردازند. در بخش آسیب‌های اجتماعی، خانواده مورد هدف است. خانواده اعم از کودکان، سالمندان، بزرگسالان و قشر‌های مختلف است که هر کدام می‌توانند معضلات خاص خود را داشته باشند. مؤسسات و سازمان‌های مختلف در حوزه آسیب‌های اجتماعی معضلاتی از قبیل فقر، کودک‌آزاری، اعتیاد، همسرآزاری و انواع مسائلی را که به آسیب‌های اجتماعی مرتبط می‌شوند، پوشش می‌دهند.

آیا نهاد‌های دیگری جز شهرداری و بهزیستی در این امر دخیل هستند؟ و اگر دخیل هستند - مثل اوقاف - چه کسانی هستند و فعالیت‌های آنان به چه شکل است؟

شیخ: هر کسی که بخواهد در ایران فعالیت اجتماعی از جنس تشکل غیردولتی انجام دهد ابتدا باید برای کسب مجوز به استانداری‌ها و نهاد‌های زیر مجموعه وزارت کشور مراجعه کند حتی اگر خیریه باشد. حدود ۱۵ یا ۲۰ سال پیش اگر کسی می‌خواست به صرف فعالیت خیریه در ایران کاری انجام دهد، مجوز سازمان بهزیستی کشور کفایت می‌کرد اما امروزه در صورت داشتن مجوز بهزیستی و یا نداشتن مجوز ابتدا باید به وزارت کشور مراجعه کند. استانداری‌ها در هر استانی غیر از صدور مجوز، یک سری حمایت‌ها نیز دارند که این حمایت می‌تواند از جنس کمک مکانی باشد، یعنی بر حسب توانمندی که در استان دارند فضایی را در اختیار بگذارند. یا کمک‌های غیر نقدی مانند ارزاق.
 
غیر از استانداری‌ها که زیرمجموعه وزارت کشور هستند، اولین جایی که مورد توجه قرار می‌گیرد شهرداری‌ها هستند. شهرداری در هر شهر، یک اداره و یا یک سازمان خدمات اجتماعی دارد که به معضلات اجتماعی آن شهر می‌پردازد؛ و این مسئله مرتبط با سازمان‌های مردم نهادی است که در این حوزه کار می‌کنند. سازمان بهزیستی تعریف مشخصی دارد و در حوزه سلامت و حوزه آسیب‌های اجتماعی، سازمان بهزیستی حرف اول را می‌زند و اساسا برای این کار تاسیس شده است. اگر به بخش‌های مختلف سازمان بهزیستی نگاهی بیندازیم متوجه می‌شویم که بخش معلولین، بخش مشارکت‌های مردمی و بخش اجتماعی دارد که هر کدام فعالیتی خاص را انجام می‌دهند. این سه نهاد اصلی کاملاً مرتبط با این قضیه هستند. در اکثر ارگان‌ها و وزارتخانه‌ها مانند وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی یا سازمان اوقاف و امور خیریه یا وزارت بهداشت و سازمان‌هایی از این دست به تبع کارکردی که دارند، یک بخش اجتماعی‌محور در آنها وجود دارد که به مسائلی که مردم در آن نیاز به کمک دارند، می‌پردازد. این کمک می‌تواند به هر نوعی اعم از مالی یا غیرمالی باشد و  به‌طور مستقیم یا از طریق سازمان‌های مردم‌نهادی که به آنها وصل هستند، عرضه شود.

آیا آمار مشخصی از میزان کمک‌هایی که به لحاظ کمی، شهرداری، بهزیستی و سازمان‌های مذکور ارائه می‌دهند، در دست است؟ در جامعه مثلاً در حوزه زنان، زنانی وجود دارند که آسیب‌دیده هستند و یا از پدیده اعتیاد و خشونت رنج می‌برند. یا بچه‌هایی نیز به همین شکل و یا معتادان، و اقشار فرودست در جامعه تعداد زیادی هستند. اگر سازماندهی این افراد برعهده نهاد‌های مذکور است، پس چرا آنها اطلاعی از وجود این کمپ‌ها یا اماکن ندارند؟ آیا این امر به دلیل تبلیغات ضعیف است و یا فقط این نهاد‌ها ادعا می‌کنند که چنین مراکزی وجود دارند؟ این کمپی که ادعا دارد برای زنان آسیب‌دیده و سازماندهی آنها تأسیس شده کجاست؟ مردم عادی چطور از خدماتی که این نهاد‌ها ارائه می‌دهند اطلاع پیدا کنند؟

شیخ: ایرادی که در اینجا وارد است به سازمان‌های متولی است نه به سازمان‌های مردم‌نهاد. یعنی مکان‌هایی که مجوز صادر می‌کنند و یا به نوعی کمک می‌کنند که یک سازمان مردم‌نهاد بتواند در کشور سر پا بایستد؛ و این غیر از کمک‌های مردمی است. متأسفانه نهاد‌های موجود گزارش دقیقی به یکدیگر نمی‌دهند. مشکل دیگر این است که کیفیت عملکرد و وظیفه این ان.جی.اُ‌ها مورد بررسی قرار نمی‌گیرد. مثلاً شهرداری تهران یا هر شهر دیگری اماکنی را برای افراد گمشده یا افرادی که به هر دلیلی بی‌سرپناه هستند، تأسیس می‌کند، اما گاهی اوقات مثلا مسئول بخش اجتماعی سازمان بهزیستی از وجود این اماکن شهرداری بی‌اطلاع است، چه برسد به مردمی که با آنها در ارتباط هستند. رسانه‌ها نقش مهم و جدی بازی می‌کنند تا بتوانند به عنوان تسهیل‌گر در این بخش نقش ایفا کنند. اما مشکلی که در رابطه با صداوسیما وجود دارد این است که یا برنامه‌ای برای معرفی این اماکن ندارد و یا برنامه ساخته شده جذابیت آن‌چنانی برای بیننده ندارد تا یاد بگیرد که مثلاً اگر زنی سرپرست خانواده وجود داشت که برای تهیه نان شب فرزندانش با مشکل مواجه بود، باید به چه نهادی معرفی شود. این عدم اطلاع‌رسانی و ناهماهنگی سازمان‌های صادر کننده مجوز و ناهماهنگی افرادی که در حال خدمت‌رسانی هستند باعث شده از مکان‌های موجود در شهر بی‌اطلاع باشیم. البته ممکن است جا‌هایی باشد که بتواند به افراد بی‌سرپناه به طور کوتاه‌مدت یا بلندمدت خدمت‌رسانی کند، ولی همان خدمت‌رسانی یا صورت نمی‌گیرد یا آن‌قدر دیر صورت می‌گیرد که فایده‌ای ندارد.
 
امروز هر چه پیش می‌رویم، با توجه به تعدد سازمان‌های حمایتی، اعم از دولتی یا غیردولتی، شاهد رشد فزاینده نیازمندان در حوزه سلامت و در حوزه آسیب‌های اجتماعی هستیم. از طرف دیگر، بسیاری از فعالان اجتماعی، با وجود اینکه در دهه چهارم انقلاب هستیم به خلا‌ء وجود قوانین کودکان کار و خیابان و عدم حمایت از آنها معترض هستند. یعنی کسانی که هدف خود را کمک به اقشار آسیب‌دیده مانند کارتن‌خواب‌ها یا معتادان یا کودکان آسیب‌دیده یا زنان سرپرست خانواده قرار دادند، پس از مدتی مسیر خود را تغییر می‌دهند. به‌عنوان مثال فعالین حوزه درمان پس از چند سال فعالیت، متوجه این امر شده‌اند که کاهش آسیب و موضوع پیشگیری در کشور می‌تواند منفعت بیشتری داشته باشد که این منفعت می‌تواند برای اعضای تشکیل‌دهنده آن سازمان، منفعت مالی یا منفعت تبلیغاتی باشد؛ لذا بعد از سال‌ها تجربه و کار در حوزه درمان، آن را رها کرده و وارد حوزه پیشگیری شده‌اند.
 
در حوزه سلامت نیز ما شاهد این امر هستیم. به عنوان نمونه شخصی که مدت‌ها فضایی مراقبتی ـ درمانی بلندمدت ایجاد کرده، پس از مدتی زمینه کار خود را تغییر داده و ترجیح می‌دهد در کار آموزش به دلیل دردسر‌های کمتری که نسبت به فضای مراقبتی دارد، فعالیت کند. این تغییر رویه موجب می‌شود بسیاری از کار‌هایی که توسط سازمان‌های مردم‌نهاد و یا تشکل‌های نیمه‌دولتی تعریف شده، انجام نگیرد.
 
از طرف دیگر ناکارآمدی نهاد‌های حمایتی سبب می‌شود گاهی مددجو و یا کسی که به سازمانی برای گرفتن کمک‌های مختلف وصل شده، از مسیر خود خارج شده و حتی گاهی دچار آسیب‌های بیشتری‌ شود. اگر بخواهیم در حوزه سلامت به این موضوع نگاه کنیم، به‌عنوان نمونه در حوزه معلولیت سال‌هاست در مقاطعی طرح‌های مختلفی مطرح می‌شود تا فرد معلول بتواند در خیابان یا پیاده‌رو‌ها رفت و آمد راحت‌تری داشته باشد، اما با تغییر شهردار یا تغییر یک مدیریت شهری، اجرای این طرح‌ها به فراموشی سپرده می‌شود و یک فرد معلول زمانی که می‌خواهد به ساختار‌های قبلی عادت کند، مدیریت جدید ساختار را تغییر می‌دهد. این امر می‌تواند به مسائل دیگر نیز بسط پیدا کند. اینکه خود سازمان‌های مردم‌نهاد چه میزان مسائل درون سازمانی دارند، خود می‌تواند جداگانه مورد بحث قرار بگیرد.
 
در خصوص عملکرد نهاد‌های دولتی، وجود بوروکراسی گسترده و غیرپاسخ‌گو و همچنین تعدد کانون‌های تصمیم‌گیری، این سازمان‌ها را فشل کرده است. مثلا در بخش اعتیاد، نیروی انتظامی می‌گوید «معتاد مجرم نیست و بیمار است» لذا  این مسئله به ما ارتباط ندارد و وزارت بهداشت باید عهده‌دار این موضوع شود. وزارت بهداشت هم رسیدگی به این امر را بر عهده ستاد مبارزه با مواد مخدر قرار می‌دهد. سازمان امور زندان‌ها از پذیرش و سازماندهی معتادان اظهار ناتوانی می‌کند. از همه بدتر، طرح‌هایی هست که مطرح و اجرا می‌شود مثلاً طرح پاکسازی می‌دهند و تعداد بسیار زیادی معتاد را جمع‌آوری می‌کنند، اما از عهده آن‌ها بر نیامده و بین کمپ‌های مختلف پخش می‌کنند که البته کمپ‌ها نیز بسیار بی‌سروسامان هستند. این امر نشان از ضعف در حوزه مدیریت، برنامه‌ریزی و اجرا دارد. بنابراین آیا مشکلاتی که نهاد‌های دولتی دارند و اساساً ناتوانی دولت در سازمان‌دهی این مسائل، می‌تواند از دلایل رشد سازمان‌های مردم نهاد باشد؟

شیخ: در این راستا می‌توان نمونه‌ای مطرح کرد که سال ۹۳ رخ داد. در این سال شهرداری تصمیم گرفت بین تشکل‌های مردم‌نهادی که کار اجتماعی انجام می‌دادند، آشتی ایجاد کند. دقیقاً سال ۹۳ سالی بود که مردم به شبکه‌های مجازی روی آورده بودند. در نتیجه گروه‌هایی تشکیل شد و مسئولین روابط عمومی، مدیران و کسانی که در سازمان‌های مردم‌نهاد کار اجرایی انجام می‌دادند، دور هم جمع شدند. نکته جالب توجه این بود که دفتر شهردار تهران یک گروه داشت، سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران یک گروه و بخش شهدا و امور ایثارگران شهرداری تهران نیز یک گروه داشت که این فقط در یک سازمان بود. حالا اگر بخواهیم این را به زیر مجموعه سازمان مبارزه با مواد مخدر بسط بدهیم، می‌بینیم که زیرشاخه‌های مبارزه با مواد مخدر که باید ارتباط مستقیم با سمن‌هایی که در حوزه اعتیاد کار انجام می‌دهند، داشته باشند، پراکندگی داشته و آن‌ها نیز به صورت جدا از هم، گروه‌هایی تشکیل می‌دهند و عده‌ای  را خودی و عده‌ای دیگر را از زیرمجموعه دیگر می‌دانند.

 مثلاً اگر ما اطلاعاتی درست در مورد اعتیاد در منطقه دو تهران داریم، باید این اطلاعات در اختیار سازمان شهرداری مربوط به آن منطقه و سازمان‌های مردم‌نهاد فعال، بهزیستی، خانه بهداشت، اداره بهداشت آن منطقه قرار دهیم. اما مشکل اینجاست که پس از به دست آوردن این اطلاعات، آن‌ها را نیز از یکدیگر مخفی می‌کنند که مبادا یک سازمان عملکرد و خدمت‌رسانی بهتری نسبت به سایرین داشته باشد.
 
متاسفانه همکاری و همدلی بین سمن‌ها از طرفی و بین آن‌ها و موسسات دولتی از طرف دیگر وجود ندارد. مثلاً هنگامی که دو مؤسسه در حوزه اعتیاد فعالیت می‌کنند می‌خواهند طرح‌هایی را اجرا کنند، نوعی رقابت بین آن‌ها وجود دارد به عنوان مثال خدمت‌رسانی به خانواده بهبودیافتگان اعتیاد در عید نوروز یا شب یلدا، که هر کدام از دو مؤسسه سعی دارند محتویات سبد کالایی که می‌دهند با دیگری متفاوت باشد. اگر بخواهیم این رقابت‌ها را مورد آسیب‌شناسی قرار دهیم، بازنده آن مردم و افراد تحت حمایت آن‌ها می‌باشند. حال این امر چه در حوزه سلامت باشد و چه حوزه آسیب‌های اجتماعی فرقی نمی‌کند. یعنی خانواده‌ای که مورد خدمت‌رسانی آن سازمان قرار می‌گیرد متوجه این تنش‌ها می‌شود و به جای اینکه دنبال راه چاره برای بیرون کشیدن خود از شرایط ناگوارش باشد که می‌تواند بیماری، اعتیاد یا فقر باشد، به دنبال این خواهد بود که چه کاری انجام دهد تا بتواند خدمت بیشتری دریافت کند.
 
ما در این زمینه مثال‌های زیادی داریم از مؤسساتی که در حال خدمت‌رسانی به خانواده‌ها هستند. مثلاً خانمی در یکی از این مؤسسات خیریه بود که می‌گفت: در حال تهیه جهیزیه برای دختری است که بیست سال پیش تهیه جهیزیه را برای مادرش انجام داده‌اند. یعنی در واقع در طول این سال‌ها هیچ اتفاقی برای توانمندسازی آن خانواده صورت نگرفته تا دیگر مجبور به مراجعه به خیریه نباشند. این روند سازمان‌های مردم‌نهاد با مردم آسیب‌دیده که نیازمند به کمک این سازمان‌ها هستند، به دلیل علمی نبودن و نداشتن دانش کافی برای خدمت‌رسانی، باعث می‌شود در برخی اوقات آسیب‌ها بیشتر شود. برای همین اگر بخواهیم آن را به جامعه بسط دهیم می‌بینیم که هر ساله تعداد افراد نیازمند و خدمت‌گیرندگان سازمان‌های مردم نهاد بیشتر می‌شود.

آیا ورودی این سازمان‌ها به لحاظ مالی زیاد است؟

شیخ: نمی‌توان گفت که ورودی سازمان‌های مردم نهاد زیاد است و همان‌طور که می‌دانیم سازمان‌های مردم نهاد یک سری مؤسساتی که کار غیر خیریه‌ای از قبیل: کار آموزشی، تور‌های گردشگری و محیط‌زیست فعالیت می‌کنند، دارند. تعداد محدود و شناخته شده‌ای هستند که ورودی مالی بالایی دارند و لازم است همان تعداد محدود مورد بررسی قرار بگیرند تا ببینیم که با این ورودی مالی چه خروجی پس از ده، پانزده یا بیست سال فعالیت داشته‌اند. اما هزاران ان.جی.اُ و خیریه در تهران هستند که به آن صورتی که فکر می‌کنیم ورودی نداشته و بیشتر به صورت داوطلبانه و با گرفتن خدمات مکانی از سازمان‌های دولتی، امور خود را می‌گذرانند. برای مثال اتاق یا بخشی در ناحیه‌ای از شهرداری، خانه سلامت و... را با نامه‌نگاری گرفته‌اند و در حال خدمات‌رسانی مختصری به یک گروه هدف مختصر، می‌باشند.

ظاهراً تمایزی بین ان.جی.اُ و خیریه‌ها از لحاظ مفهومی و کارکردی وجود دارد، زیرا هدف ان.جی.اُ توانمندسازی است، ولی انگار در ایران این نهادها در هم ادغام شده و ان.جی.ا.‌ها عملکردی شبیه خیریه‌ها پیدا کرده‌اند.

شیخ: معمولاً در ایران به این شکل است. کسی که وارد کار خیریه می‌شود به خاطر ترس‌هایی که دارد از این موضوع که مبادا سازمان مردم‌نهادی که ثبت کرده، به هر دلیلی کارایی نداشته باشد یا تعطیل شود یا در آن زمینه رقیب زیاد شود، مجوز بهزیستی، مجوز پلیس امنیت و مجوز شهرداری را نیز می‌گیرد و تحت عناوین مختلف یا حتی عنوانی مشترک با همه این مجوز‌ها فعالیت می‌کند و این امکان را می‌یابد که به نیازمندان خدماتی اعم از پول، ارزاق و گاهی مسکن، پوشاک و دارو  ارائه دهد.

کار ان.جی.اُ در دنیا آگاه‌سازی حکومت و ساختار تشکیل دهنده دولت در آن کشور از وضعیت جامعه است. در واقع این نهاد باید اطلاعات دقیقی از آسیب‌های اجتماعی، گروه‌های آسیب‌دیده، میزان حمایت‌ها و نوع کمک‌های مورد نیاز و اطلاعاتی از این قبیل را به دولت بدهد و در واقع رابط بین حاکمیت و مردم باشد، اما در ایران ان.جی.ا.‌ها این کارکرد را ندارند، زیرا این چنین عملکردی تنها در صورت وجود یک جامعه مدنی محقق می‌شود. اکثر قریب به اتفاق کسانی که در حوزه سلامت و آسیب اجتماعی هستند، بیشتر از این که رسالت سازمانی «ان.جی.اُ»یی خود را داشته باشند، کار خیریه انجام می‌دهند و سعی دارند هرساله این کمک‌ها را گسترش دهند. مثلاً اگر سال گذشته به صد دانش‌آموز کمک کرده‌اند، امسال سعی دارند به ۲۵۰ دانش‌آموز کمک کنند و به سمت اخذ کمک‌های بیشتری در نقاط مختلف کشور و آن شهری که در آن مشغول فعالیت هستند، بروند.

در بحث توانمندسازی، در گزارش برخی از این ان.جی.اٌها ذکر شده که مثلاً برای زنان کارگاه توانمندسازی ایجاد می‌کنند و برای مردان کارگاه‌های نجاری، برق‌کاری و تأسیسات و امثالهم. به خصوص برای کسانی که در آسیب اعتیاد هستند تا بتوانند پس از رها شدن از آسیب، به جامعه برگردند. این ادعا‌ها چقدر واقعی است؟

شیخ: بنده به عنوان یک فعال اجتماعی که با مؤسسات مردم‌نهاد و مکان‌هایی که کار خیریه و توانمندسازی انجام می‌دهند ارتباط زیادی داشته‌ام و وضعیت آن‌ها را مشاهده کرده‌ام، عرض می‌کنم که آمار خروجی آن‌ها با واقعیتی که در آن مؤسسات اتفاق افتاده از هم فاصله دارد. البته منظور بنده جای خاصی نیست و می‌بینیم  در یک حوزه ان.جی.اُ که برای معلولین کارگاه نجاری ایجاد کرده یا ان.جی.ا دیگر برای معتادان کار‌های مختلفی کرده‌اند. این امر مستمر نیست. وقتی از بیرون این مسئله را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم فضایی که برای اشتغال این افراد ایجاد شده بیشتر جنبه نمایشی دارد. نمی‌توان کتمان کرد که در جامعه افرادی زیادی هستند که از طریق همین ان.جی.اُ‌ها توانمند شده‌اند و آموزش‌های هنری و مهارتی دیده‌اند و به صورت خوداشتغالی و یا به صورت استخدام در یک کارگاه یا کارخانه به کار متصل شده‌اند. اما آن چیزی که اعلام می‌شود و به صورت نمایش سازمان‌های مردم‌نهاد دیده می‌شود با خروجی این مؤسسات بسیار متفاوت و دور از واقعیت است.
 
آسیب‌شناسی نهادهایی که با آسیب‌های اجتماعی مبارزه می‌کنند
 
در حوزه درمان گفته می‌شود به زنان کارتن‌خواب و بعضاً معتاد که بیمار و یا باردار هستند، مراقبت‌های ویژه بارداری ارائه می‌شود و اگر بچه معتاد یا بیمار باشد، نهاد یا خیریه مربوطه هزینه آن را متقبل می‌شود. این نوع تبلیغات تا چه حد منطبق با واقعیت است؟

شیخ: تعداد زنان آسیب‌دیده از اعتیاد و پیامد‌های این معضل در سطح جامعه بسیار زیاد است و تبلیغاتی که از آن صحبت شد چندان در مرحله عمل دیده نمی‌شود. در سال ۱۳۹۴ طرحی اجرا شد که بر اساس آن تصمیم گرفته شد زنان کارتن‌خواب و بی‌سرپناه و آسیب‌دیده اجتماعی جذب شوند یا اصطلاحاً جمع‌آوری شوند. بیش از ۴۰۰ زن در یک مرکز جمع‌آوری شدند و چند مؤسسه و سازمان دولتی و نیمه‌دولتی متولی این کار بودند. پس از مدتی دیده شد اکثر کسانی که از آنجا بیرون می‌آیند، با آسیب‌ها و بیماری‌های بیشتر  دست به گریبان هستند. مثلاً دیده شده فردی پس از پنج ماه زندگی در آن مکان، سه ماهه باردار بوده است. یعنی سازمان متولی نتوانسته کنترلی روی نگهداری و سلامت وضعیت آن مکان داشته باشد. طرح‌های این چنینی بار‌ها و بار‌ها در سطح شهر اجرا می‌شود و افراد زیادی را در مکان‌های مختلف نگهداری می‌کنند، اما اجرای این طرح‌ها عمدتا موقت و کم‌بازده هستند.
 
آسیب دیگری که مرتبط با سمن‌ها است این است که عده‌ای با ثبت سازمان مردم‌نهاد به عنوان پیمانکار برای نگهداری از افراد آسیب‌دیده از اعتیاد ورود پیدا می‌کنند و به جای انجام وظایف خود کار‌های دیگری می‌کنند. اگر بخواهیم ورود پیدا کنیم و آمار دقیق‌تری  از اتفاقاتی که آن‌جا رخ می‌دهد، به دست آوریم، واقعیتهای دیگری را مشاهده خواهیم کرد. برای نمونه طرحی تعریف می‌شود که موسس فلان طی مدت ۲ ماه از  ۵۰ نفر نگهداری کند و به ازای این دوماه نگهداری، ستاد مبارزه با مواد مخدر یا سازمان‌های دیگر، فلان مقدار ریال در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد. در اینجا اسامی‌ای که ارسال می‌کنند با تعداد افرادی که نگهداری می‌کنند، همخوانی ندارد. از یک طرف، فرد معتاد یا کارتن‌خواب به اجتماع برمی‌گردد در حالی که همان شرایط قبلی خود را ادامه می‌دهد و از طرف دیگر اسم آن فرد تا حدود یک ماه بعد، توسط آن مؤسسه برای تأمین منابع مالی آنجا در لیست وجود دارد. متأسفانه بسیاری از افراد آسیب‌دیده از اعتیاد و کارتن‌خواب دارای هویت نیستند. عدم احراز هویت آن‌ها در مراکزی که مراجعه می‌کنند یا مجبورشان می‌کنند که به آن مراکز مراجعه کنند، موجب می‌شود که آماری که از حضور و وجود آن‌ها در این مراکز هست، آمار درستی نباشد و این افراد پیمانکار، از کسانی سود می‌برند که در خیلی از موارد، وجود خارجی ندارند. آن فرد در خیابان زندگی و شرایط خود را طی می‌کند و از این سو صاحب آن مرکز درآمدی از کسی که وجود ندارد، کسب می‌کند.

در خصوص فساد مالی، مساله اینجاست که بعضی از افرادی که این نهاد‌ها را تأسیس می‌کنند در بسیاری اوقات مشخص نیست که از کجا مجوز گرفته و منابع خود را تأمین می‌کنند. گاهی اوقات به افراد و جا‌هایی وصل هستند که شکل شبکه، یا مافیا دارد و از این طریق سود‌های کلان نصیبشان می‌شود. بسیاری از آن‌ها شرکت هواپیمایی یا شرکت‌های تجاری دارند که در پوشش خیریه در حال فعالیت هستند. در این باره نظرتان چیست؟

شیخ: اگر بخواهیم به این موضوع بپردازیم، ابتدا می‌بایست در مورد مسئولیت اجتماعی در مؤسسات و شرکت‌های بزرگ تجاری بحث کنیم. نمی‌توان سود‌های کلان را به سازمان‌های مردم‌نهادی که با فعالیت خود از اکثریت مردم پول دریافت می‌کنند، نسبت داد. این پول می‌تواند هر مقداری باشد که در واقع مردم عادی کمک می‌کنند و در مواقعی پیش می‌آید که به خاطر طرحی که تعریف شده، بسیار درآمد‌های بالایی کسب می‌کنند. مثلاَ ممکن است یک ان.جی.اُ، طرحی یک ماه برگزار کند که از طریق آن طرح به خاطر تبلیغاتی که داشته ۲۰۰ یا ۳۰۰ میلیون درآمد کسب کند. حال این که چه مقدار از پولی که به دست آمده، در آن طرح اجرا صرف می‌شود جای بحث دارد. ممکن است مقداری از آن نیز از مسیر اصلی خود خارج شود، ولی باید این را در نظر بگیریم که سازمان‌های مردم‌نهاد، نیاز دارند افرادی را برای مدیریت مالی و حسابداری و روابط عمومی و بخش‌های دیگر استخدام کنند که حضور صددرصدی داشته باشند. نمی‌توان از شخص داوطلب انتظار داشت در صدد نباشد بداند پولی که کمک کرده کجا هزینه شده است. از درآمدی که در آن طرح کوتاه‌مدت و یا شاید بلندمدت حاصل می‌شود، بخشی برای تأمین منابع انسانی، صرف می‌شود و بخشی هم ممکن است از مسیر خود خارج شود.
 
در کشور ما مرتبط با بخش مسئولیت اجتماعی نشان‌های تجاری بزرگ، قانونی برای معافیت از مالیات وجود دارد که ۶ الی ۱۰ درصد برای کسانی که به خیریه کمک کنند، براساس مقدار آن کمک، از مالیات سالیانه آن‌ها کم می‌شود و معاف می‌شوند. درصد آن بر اساس مدل سازمانی که دارند متغیر است. سازمان‌ها و شرکت‌های تجاری بزرگ، بخش rcs را تأسیس کرده و تعدادی افراد متخصص سی.اس.ار یا مسئولیت اجتماعی استخدام کرده و به تعریف طرح و جستجو در ان.جی.اُ و خیریه‌هایی می‌پردازند که مجوز دارند و می‌توانند به آن‌ها نامه و سربرگ و مهری بدهند. آن مهر شماره ثبتی دارد که می‌تواند از مالیات آن شرکت بر اساس کمکی که به خیریه کرده، کم کند و این وارد فضایی جدید می‌شود. وقتی خیریه‌ها را در ۱۰ سال گذشته مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم، می‌بینیم کمک‌هایی که به آن‌ها می‌شود از حالت فردی و خانواده، به سمت دریافت کمک از شرکت‌های بزرگ سوق پیدا کرده است. این امر ناشی از وجود بخش‌های  CSR است.. مثلاً یک بخش از خیریه‌ها و ان.جی.اُ‌هایی که تأسیس شده و در این بخش فعالیت می‌کنند همان کسانی هستند که از طریق همان شرکت‌های بزرگ مأموریت پیدا کردند که سازمانی را ثبت کنند تا بتوانند مدارک کمک‌هایی که می‌کنند را در اختیار آن شرکت قرار دهند. این موضوع را بسیار در زلزله کرمانشاه دیدیم. همچنین در سال ۱۳۹۴ در بحث کارتن خواب‌ها و آسیب‌های اجتماعی افراد بی‌سرپناه، این مسئله وجود داشت. این شرکت‌ها در بسیاری از  اوقات در حوزه کودکان ورود پیدا کرده و این کار را انجام می‌دهند. مثلاً شرکت بزرگی که باید یک میلیارد مالیات دهد، برای کاهش صد میلیون از این مبلغ، به خیریه‌ها ورود پیدا می‌کند و علاوه بر آن برای ارائه کمک، در سیاست‌های مدیریتی و اجرایی خیریه نیز دخالت می‌کند. هنگامی که این اتفاق رخ می‌دهد خروجی ما با مشکل مواجه می‌شود. پول زیاد، مدیریت غلط و ورود پیدا کردن افراد غیرمتخصص موجب می‌شود که نتیجه کار  بدان گونه نباشد که انتظار می‌رود.

فکر می‌کنم بحث آسیب مالی مؤسسات فراتر از این باشد. این موسسات شفاف‌سازی نمی‌کنند یعنی گزارشی از کار و عملکرد کاری خود ارائه نمی‌دهند. حتی در مقابل قوانینی که در این خصوص -مانند قانون شفاف‌سازی گزارشات مالی نهاد‌های شبه‌دولتی که تصویب شد- مقاومت می‌کنند. یعنی قانون نیز در مقابل رؤسای این نهاد‌ها و موسسات ناتوان است. در اینجا این پرسش پیش می‌آید چرا این گزارشات مالی مؤسسات محرمانه هستند؟ این سازمان‌ها و نهاد‌ها که حتی به مراجع قانونی کشور هم پاسخگو نیستند و عملکرد آن‌ها در حوزه اقتصاد نامشخص و در حوزه آسیب‌های اجتماعی به قدری که ادعا می‌کنند دستاورد ندارند؛ بنابراین به احتمال زیاد جریان فساد مالی چیزی بیشتر از این میزان است.

شیخ: جریانی که می‌فرمایید بخشی مربوط به سازمان‌هایی است که کار نظارت را دارند مانند اداره مالیات و جایی که به آن‌ها مجوز داده مانند بهزیستی و استانداری‌ها و بخشی از آن مربوط به مردم می‌شود. متأسفانه برخی خیرین به خاطر تیپ و شخصیت مدیر عامل یک ان.جی.اُ کمکی می‌کند و آن کمک را در قالب یک چک در وجه حامل  یا پول نقد می‌دهند، لذا هر کسی می‌تواند تخلف کند. نمی‌توانیم بگوییم کسی که مدیرعامل یا از اعضای هیئت مدیره خیریه است، خلافی مرتکب نمی‌شود و پاک و معصوم است. این تصور اشتباهی است زیرا همه انسان‌ها به نوعی اشتباهاتی دارند. این مردم هستند که به هر شکلی که قصد کمک دارند باید بدانند که به کجا و به چه صورتی کمک ‌می‌کنند. تعداد محدودی، شاید کمتر از پنجاه مؤسسه هستند که درآمد‌های بسیار بالایی دارند و کمک‌های بسیار زیادی از طرف مردم و نهاد‌ها به آن‌ها می‌شود. ممکن است این کمک‌ها از مسیری که آن کمک آمده و آن نیتی که فرد و سازمان داشته، خارج شود و به بخش دیگری برود. مثلاً شخصی برای خرید دوربین فیلمبرداری برای بخش روابط عمومی و تبلیغات کمک کرده باشد، اما مؤسسه آن کمک را به خودرو یا هر وسیله‌ای دیگری که بعضا مورد استفاده شخصی قرار می‌گیرد، تبدیل کرده باشد. اگر به سایت‌های این مؤسسات مراجعه کنیم، بسیاری از آن‌ها بین ۵ تا ۱۰ سال است گزارش کاری مدونی که قابل پردازش برای کسی باشد که حسابداری خوانده و به این موضوع اشراف دارد، روی سایت قرار نداده‌اند. یا آخرین گزارش مالی مربوط به ۳ یا ۴ سال پیش است که وقتی مراجعه می‌کنیم  همیشه خروجی خود را بیش از ورودی اعلام می‌کنند که مردم در مورد باقی پول آن‌ها را بازخواست نکنند. هیچ نهاد مشخص و سخت‌گیری وجود ندارد که بر حسا‌ب‌های مالی آن‌ها نظارت درست داشته باشد. مثلا بررسی کند که ان.جی.اُ که اعلام کرده ۵۰ کانکس برای مردم سرپل‌ذهاب می‌خرد، در واقع هزینه پرداختی برای خرید و بردن این کانکس‌ها چقدر بوده و خانواده‌هایی که این کانکس‌ها را دریافت کرده‌اند، شامل چه کسانی هستند؟ و آیا از پول اختصاص داده شده به این امر چیزی باقی مانده؟ یا اینکه در حساب بانکی چقدر پول جمع شده که این تعداد کانکس با آن خریداری شده؟ این عدم شفاف‌سازی شاید در  کوتاه‌مدت بتواند فردی را به عنوان داوطلب و خیِّر بین دو تا پنج سال نگه دارد، اما اگر آن ان.جی.اُ و آن سازمان نتواند پاسخگوی سؤالات باشد و نتواند برای خیّرین شفاف‌سازی کند، به تدریج نه تنها شخص خیّر از آن مجموعه جدا می‌شود، بلکه اتفاق بدتری که رخ می‌دهد، ایجاد نوعی بی‌اعتمادی در افراد است و یک سرمایه انسانی از دست می‌رود. فرد مددجو که از آن سازمان کمک دریافت می‌کند از طریق حضور این فرد خیّر، منتفع و توانمندی برای او ایجاد می‌شد اما هنگامی که عدم شفاف‌سازی یک سازمان باعث فاصله گرفتن شخص خیّر می‌شود، هر دو طرف متضرر می‌شوند.

به عنوان سؤال آخر، به عنوان شخصی که سال‌ها در این حوزه فعال هستید و به خوبی به آسیب‌های این حوزه آشنایید، پیشنهاد شما برای کمتر شدن این آسیب‌ها و بهبود عملکرد این مؤسسات چیست؟

شیخ: پیشنهادات در اول بحث مطرح شد. اولین چیزی که باعث کاهش آسیب و کاهش تقاضای کمک می‌شود یکپارچه‌سازی اطلاعات ان.جی.اُ،‌ها و خیریه‌ها است. مثلاً اگر در شرق تهران محدوده خیابان خاوران یا بعثت و محل‌هایی از این دست سه محله یا کوچه نیازمند و آسیب‌دیده وجود دارد، اگر من به عنوان یک خیریه در نزدیکی آن محله کمکی به خانواده‌ای می‌کنم این اطلاعات را در اختیار خیریه‌های دیگر آن محل، حتی اگر یک خیریه محلی هم باشد، بگذارم. مشاهده می‌کنیم در یک محله، خانواده‌ای، چون نمایش بیشتری از نیاز‌های خود در جامعه داشته‌اند، جذب کمک بیشتری داشتند در حالی که ممکن است خانواده‌ای در نزدیکی آن‌ها با انواع و اقسام مشکلات باشد اما نتوانسته خود را ابراز و به جایی معرفی کند و در نتیجه خدماتی دریافت نمی‌کند.
 
دوم شفاف‌سازی ان.جی.اُ،‌ها و سازمان‌هایی است که در حال کمک‌رسانی به داوطلبین و خیرین‌شان هستند. کسی که نیکوکاری انجام می‌دهد، دوست دارد هم خودش و هم نتیجه کمک او در جامعه دیده شود. هنگامی که نتیجه کمک او دیده نشد و حضور مستمرش در جایی برای کمک، اثر منفی داشته یعنی هر قدر حضور پیدا کرده و هر قدر نقدینگی وارد کرده، اتفاقی نیفتاده، چنین فردی مایوس می‌شود. چنین فردی اگر عدم‌شفافیت را ببیند، بین یک تا پنج سال و گاهی اوقات کمتر یا بیشتر و گاهی پس از چند ماه، اعتمادش را به خیریه‌ها از دست می‌دهد. به همین علت است که ما اکنون می‌بینیم اشخاص اعتماد بیشتری نسبت به افراد دارند تا موسسات. یعنی فردی مشهور وقتی برای شخصی یا خانواده یا محله‌ای، کمکی را جذب کند بلافاصله در عرض چند روز از طریق صفحات مجازی پول جمع می‌شود، اما یک خیریه با وجود سازمانی که تشکیل داده و آن را گسترش داده، خروجی آن قابل مقایسه با فضای تعلق گرفته شده نیست. مثلاً برخی ان.جی.اُ،‌ها در تهران از سازمان‌های مختلف ۲۰۰ هزار متر زمین گرفته‌اند و یا مثلاً ۱۰ هزار متر زمین از شهرداری، بهزیستی و جا‌های مختلف گرفته‌اند و خروجی که دارند قابل مقایسه با فضایی که به آ‌ن‌ها تعلق گرفته، نیست. اما هنگامی که یک ورزشکار قصد کمک به جایی را دارد در عرض چند روز با کمپین تبلیغاتی نه چندان حرفه‌ای و نه چندان بزرگ، جذب منابع مالی را انجام می‌دهد. در واقع عدم شفافیت مؤسسات باعث مانور‌های این افراد شده است. ممکن است در آینده وجود آن افراد به نوبه خود آسیب‌هایی به همراه داشته باشد کما اینکه در موارد محدودی این آسیب‌ها را مشاهده کرده‌ایم.
 
فیلم کامل این گفتگو را ببینید:
 
 
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
مهدی بکران
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۰۹ - ۱۳۹۷/۰۵/۱۲
0
0
گفتگوی خوبی بود .استفاده کردم
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی