"دیدارنیوز" به بررسی برخی از ادعاهای مطرح شده علیه فردوسیپور میپردازد؛
دیدارنیوز – رسول شکوهی: هر چند به جز عده محدودی، باقی مردم و مخاطبان صداوسیما از حذف برنامه نود و عادل فردوسیپور و عدم پخش این برنامه ناراحت بودند اما باز این نداشتن رضایت عمومی، تاثیری در تصمیم مدیران سازمان صداوسیما نداشت و میل آن عده محدود برایشان مهمتر بود تا خواسته عموم مردم که رسانه متعلق به آنها است.
از آن زمان که اصطکاکی بین عادل فردوسیپور و علی فروغی مدیر جوان شبکه سه سیما ایجاد شد این احتمال وجود داشت که برنامه نود دچار مشکلاتی شود. مشکلاتی که در طول سال ۹۷ هر چند وقت یکبار به وجود میآمد، اما در نهایت به قطع کامل برنامه منجر شد. عادل فردوسیپور در آیین اختتامیه جشنواره جام جم وقتی برگزیده مردم و کارشناسان این جشنواره شد با صدایی که بغض در آن شنیده میشد از سال سختی که بر او گذشت گفت. همین اظهار نظر بود که باعث شد که مدیر شبکه سه اجازه پخش آخرین برنامه نود در سال ۹۷ را ندهد.
بعد از این اتفاق، اکثر قریب به اتفاق اهالی ورزش و رسانه در حمایت از عادل فردوسیپور اظهار نظر کردند. بزرگان فوتبال، پیشکسوتان و فوتبالیستهای فعلی از هر تریبونی که داشتند استفاده کردند و حمایت خود را از فردوسیپور اعلام کردند. اکثر فوتبالیها، اهالی رسانه و مخاطبان شبکههای اجتماعی و کاربران فضای مجازی نیز حمایت خود را به هر صورتی که میشد از برنامه نود و فردوسیپور اعلام کردند. در جشنوارهای که خود صداوسیما در پایان سال ۹۷ برگزار کرد نیز - با تمام حواشی که در رای گیری آن ایجاد شد و تقلبی که در آن شکل گرفت- باز هم برنامه فردوسیپور بود که بیشترین رای را از سوی مردم گرفت.
نمیدانم رسانه ملی اگر میخواهد بعد از نظرسنجی مردمی، محبوبترین برنامه تلویزیونی را تعطیل کرده و دکور آن را جمع کند و کارهای لازم برای جایگزین آن را هم انجام دهد چرا نظرسنجی برگزار میکند و چرا نام خود را رسانه ملی میگذارد؟ بدون هیچ نظرسنجی و جویا شدن نظر مخاطبان، هر کاری که مدیران «خاص» سازمان صلاح میدانند را انجام دهند. اینکه این رسانه ملی است و از بودجه عمومی مردم تامین میشود، مردم را در این فرایند صاحب حق میکند، اما دیگر دهن کجی به مردم؛ آن هم در رسمیترین و عمومیترین رسانه کشور از آن طنزهای تلخ روزگار است.
روزنامه فرهیختگان بعد از تغییر و تحولات عجیب و غریب در دانشگاه آزاد و روی کار آمدن مرد همه فن حریف عرصه سیاست ایران یعنی علی اکبر ولایتی به حیات خود ادامه داد و با رویکردی جدید و همسو با مدیریت جدید دانشگاه آزاد مشغول فعالیت است. این روزنامه در تاریخ ۲۰ فروردین ۹۸ در دو صفحه کامل (صفحات ۱۲ و ۱۳) در چند یادداشت مختلف به سراغ ماجراهای برنامه نود و فردوسی پور رفته و تیتر «سقوط آزاد استاد!» را برای آن انتخاب کرده است. محوریت این یادداشتها نقد عادل فردوسیپور و حمایت از سازمان صداوسیما بوده که در لینک زیر میتوانید متن کامل آنها را به صورت «رایگان» در سایت این روزنامه مطالعه کنید.
اکثر بحث یادداشت نویسان این روزنامه به این موضوع بر میگردد که سازمان صداوسیما تصمیمی گرفته و هیچ کسی نمیتواند از تصمیمات آن تمرد کند. آنها بر مدیریت و شأن مدیریت رسانه و رسانه تاکید میکنند و اینکه عادل را صداوسیما بزرگ کرده است. این یادداشتها به سراغ نقد عادل فردوسیپور رفته و او را متهم به غرب زدگی و عوام زدگی و میان مایگی کرده و اینکه چرا از کیروش حمایت میکرده و چرا درباره حق پخش تلویزیونی تا به امروز برنامهای نداشته است.
طبیعتا شخص عادل فردوسیپور و برنامه نود دارای ایراداتی است که باید آن را نقد کرد. هیچ کس حتی خود فردوسیپور نیز منکر این مساله نیست اما تقلیل دادن موضوع به نقد فردوسیپور؛ آن هم در این سطح، ساده سازی مساله و فرار از پرسشهای اصلی است. البته این دوستان در رسانهای این مطالب را نوشته اند که در یک شب، بسیاری از همکاران رسانهای را از کار بیکار کرد و عدهای جدید را بر سر کار آورد. شاید انتظار فهم صنفی رسانهای داشتن، گزاف باشد چون فهم سیاسی جناحی در این فرآیند زور بیشتری داشته اما تلاش میشود که در این چند خط از قاعده «اُنْظُرْ الی مَا قَالَ، و لا تَنْظُر إِلَی مَنْ قَالَ» استفاده شود.
فارغ از حرفهایی که گفته شد، چند نکته در این یادداشتها توجه من را به خود جلب کرد. در یک یادداشت، عادل فردوسیپور خطری برای نوجوان ایرانی مطرح میشود که از آن عجایب روزگار است. نویسنده، غرب زدگی و عوام زدگی و میان مایگی فردوسیپور را عوامل خطرناک برای نوجوانان عنوان میکند و دلایل آن هم این است که فردوسیپور چند بار نمونههای موفق خارجی را در برنامه خود مطرح کرده یا به صحنه دست دادن رئیس جمهور کرواسی با بازیکنان تیمش در فینال جام جهانی پرداخته و اینکه فردوسیپور متلکهای سیاسی - اجتماعی در صحبتهای خود استفاده میکند.
معرفی نمونههای موفق خارجی، نه تنها غرب زدگی نیست که شیوهای است برای الگوبرداری درست. دوستان شاید به خوبی برنامههای نود را ندیده اند. اگر به خوبی در این ۲۰ سال این برنامه را تماشا میکردند متوجه میشدند که فردوسیپور به بهانه فوتبال، بخشهایی از این سرزمین را به مخاطبان خود نشان داده که خیلیها از آن و استعدادهای موجود در آن خبر نداشتند. حال اگر سیاهیها در فوتبال ایران آنقدر زیاد است تقصیر فردوسیپور است؟ اینکه زیرساختهای ورزش ما فاجعه است و کشورهای دیگر دارند به سرعت پیشرفت میکنند نشان از غرب زدگی دارد؟
در یادداشتی دیگر، فردوسیپور یک سلبریتی معرفی میشود که در بستر صداوسیما رشد کرده و امروز علیه آن شوریده است. چرا این مشکلات در صداوسیما تا قبل از روی کار آمدن فروغی نبود؟ چرا هیچ کدام از مدیران قبلی سازمان، علیه فردوسیپور دست به چنین اقداماتی نزدند و برعکس همواره از او حمایت کردند؟ فردی که بارها خود را فرزند رسانه خوانده چگونه میتواند در کمتر از یک سال دست به شورش بزند؟ قطعا فردوسیپور با استراتژیهای حاکم بر سازمان صداوسیما مشکل خاصی ندارد، چون اگر مشکل داشت ۲۰ سال برنامه سازی نمیکرد و برای سازمان، مخاطب و درآمد کسب نمیکرد اما اینکه یک فرد را به مثابه کل سازمان در نظر بگیریم ایرادی است که به نگاه دوستان در روزنامه فرهیختگان وارد است.
در بخشی دیگر به شأن رسانه و شأن مدیریت رسانه میپردازند و آن را برجسته میکنند و مدعی هستند که فردوسیپور تمرد کرده و باید بر اساس قرارداد و مسائل حقوقی با آن برخورد کرد. اما هیچ اشارهای به این نکته ندارند که انتخاب فردی مانند علی فروغی در شبکه سه سیما خود به اندازه کافی، شأن رسانه و مدیریت در رسانه را با اخلال مواجه کرده است. به این نکته اشاره نمیکنند که آن کسی که شأن رسانه و مدیریت در آن را حفظ نکرد علی فروغی بود که در حضور یا عدم حضور مهمان برنامه دخالت میکرد و کنداکتور پخش را به میل شخصی تغییر میداد. شأن و مدیریت رسانه آن زمانی از بین رفت که رسانه مردم تبدیل به کازینویی شد که بلیطهای بخت آزمایی ستاره فلان مربع، صبح تا شب در آن به فروش میرفت.
برای اینکه به دغدغه دوستان فرهیخته روزنامه فرهیختگان پاسخ بدهم به نکتهای اشاره میکنم که آنها نیز خیلی بر آن مانور دادند. حق پخش تلویزیونی نکتهای است که همواره در فوتبال ایران مطرح بوده و فردوسیپور هیچ گاه در طول این سالها به سراغ آن نرفت. یادداشتهای فرهیختگان نیز به خوبی به آن اشاره کرده است اما مشکل به فردوسیپور بر نمیگردد. مشکل همان مدیران سازمان هستند که اجازه پرداختن به چنین موضوعی را تا به حال به فردوسیپور نداده اند. او هم بر اساس سیاستهای سازمانی که در آن کار میکند عمل کرده است. اگر بنا است که این موضوع را مطرح کنیم باید یقه مدیران سازمان از ابتدا تا کنون را بگیریم، نه یک برنامه ساز تلویزیونی.
در ادعایی دیگر که بیشتر به شوخی شبیه است مشکلات فوتبال ایران و دعواهایی که در زمین و بین مربیان و مدیران ورزشی وجود دارد را بر گردن فردوسیپور و نود انداخته اند و این سوال مضحک را مطرح کرده اند که فردوسیپور چه چیزی به فوتبال ایران اضافه کرده است؟! پاسخ به این ادعا را میتوان در حمایت همه جانبه اهالی فوتبال از برنامه فردوسیپور دنبال کرد. وقتی اکثر جامعه فوتبال، تمام قد از فردوسیپور حمایت میکنند چگونه میتوان او را متهم به این مساله کرد که عامل مشکلات فوتبال ایران است. آنها در جایی نوشتهاند که چرا فردوسیپور در مراسم اختتامیه جشنواره جام جم دست به گله و شکایت برداشت و این حرکت غیر حرفه ای بود. اگر فردوسیپور در جمع خانواده رسانه از سال سختی که گذرانده نگوید، کجا این کار را انجام دهد؟ به سراغ رسانهها برود و این حرفها را بزند یا دوستان توقع دارند که هر کسی هر چیزی گفت فردوسیپور سر خم کند و آن را بپذیرد؟
در این یادداشتها کار به جایی میرسد که از فرزند رسانه میخواهند که «با بزرگترها کنار بیاید و کمی هم حرف شنوی داشته باشد». توضیحی داده نمیشود که آیا فروغی همان بزرگتر محسوب میشود یا فرد دیگری، چون به جز مدیر شبکه سه هیچ کسی با فردوسیپور مشکلی نداشته است. هر چند در ادامه این یادداشت، تلویحا به فروغی نیز اشاره میکند و امیال شخصی «برادر بزرگتر» را هم بخشی از این دعوا میداند.
همانطور که از این یادداشتها بر میآمد و جعفر عبدالملکی قائم مقام مدیر شبکه سه سیما خبر داد، دیگر خبری از برنامه نود نخواهد بود و باید با این برنامه خداحافظی کنیم. طبق گفتههای عبدالملکی، برنامه فوتبال برتر جایگزین برنامه نود خواهد شد و باید دید که محمدحسین میثاقی در این بین، فدای دعوای بین فروغی و فردوسیپور میشود یا خیر.
دوستان روزنامه فرهیختگان، اشارهای به تمایل فردوسیپور به مردن بر اثر سقوط هواپیما اشاره میکنند. همان ماجرایی که فردوسیپور در برنامه خنداونه مطرح کرد. من هم میخواهم از همین تعبیر استفاده کنم. شاید آنها سقوط آزاد را فقط برای فردوسیپور مطرح کرده باشند اما این سقوط و مرگ فقط مختص فردوسیپور نیست. حذف نود و عادل، سقوط و مرگ خیلی از آدمها و چیزها را با خود به همراه خواهد داشت. دهن کجی به مردم عاقبت روشنی نخواهد داشت.
تو دهنی محکم نخوردین که دغدغتون شده فردوسی پور که یه برنامه پر از اشکال را سالها به مردم تحمیل کرد