تیتر امروز

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند
گزارش اختصاصی دیدارنیوز از مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند

سردار حسین علایی در مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم ضمن بیان روایت خود از عملیات آمریکایی طبس و نحوه به شهادت رسیدن منتظرالقائم، در دفاع از عملیات ایران علیه اسرائیل گفت: اسرائیل...
در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی
عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در تنگنای بیست و نهم

در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی

در بیست و نهمین برنامه از تنگنا و فصل سوم آن، حامد شجاعی میزبان عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران است و درباره تحولات درونی این تشکل و برخی مسائل مهم فضای سیاسی گفت‌وگو کرده است.

نگاه تحلیلی به کنفرانس صلح و امنیت خاورمیانه در ورشو

کنفرانس ورشو گرچه با مخالفت صوری و اندک برخی از دولت‌های اروپا مانند فرانسه و آلمان روبرو شد و روسیه بیش از چین واکنش نه چندان موثر نشان داد، اما در روز نخست نشست، شصت کشور حضور یافتند. مطبوعات لهستان از این کنفرانس به گونه‌ای سخن گفتند که گویا با فشار اسرائیل و رغبت آمریکا در باره ضرورت شکل دادن تغییرات اساسی در نقشه و سیاست‌های خاورمیانه تشکیل گردیده و سهم اصلی و شاید نتایج مهمش از آن اسرائیل خواهد بود.

کد خبر: ۲۰۵۹۴
۱۲:۳۱ - ۲۵ بهمن ۱۳۹۷

دیدارنیوزـ قاسم پورحسن*: بیش از پانزده سال قبل، در آمریکا کتابی جنجال برانگیز با عنوان “جهان در صد سال آینده” نوشته شد که در آن براهمیت آینده پژوهی و پیش بینی تحولاتی ژرف در مناطق مختلف از جمله در خاورمیانه تاکید شده و از فروپاشی بسیاری از کشور‌های این منطقه سخن به میان آورده است. فریدمن نویسنده این اثر پیش بینی کرد که لهستان در صد سال آینده تبدیل به یکی از پنج ابرقدرت جهان خواهد شد. آمریکا از مدت‌ها پیش از اروپای کنونی با عنوان “اروپای پیر” یاد کرده که در حال افول بوده و کشور‌های جوانی سر بر خواهند آورد.

 

آمریکا بر اساس مطالعات متفکران و نخبگان خود می‌کوشد تا سیاست هایش را با ابتناء بر دستاورد‌های نظری بنیادین پیش ببرد، امری که در ایران از آن غفلت تام داشتیم. آمریکا تابعی از این مطالعات آینده پژوهی، در تلاش است تا کشور‌های پیرو و حامی سیاست هایش مانند ژاپن، لهستان و ترکیه را جزو قدرت‌های برتر تلقی کند که پس از ۲۰۵۰ ظهور خواهند کرد. لهستان مهمترین کشور در اروپای شرقی و اروپای آینده مورد دلخواه آمریکاست که منشاء تحولات در اروپای شرقی و گسستن از روسیه و پیوستن به آمریکا و ناتو شده است. لهستان بیش از آنچه به نظر می‌رسد، کوشید تا آمریکا را به برگزاری کنفرانس صلح در ورشو ترغیب نماید. از این حیث باید لهستان را در ذیل سیاست‌ها و تصمیمات اساسی آمریکا قرار داد. آمریکا می‌کوشد برای کمرنگ کردن یا انکار و حتی حذف کشور‌های مستقل اروپا مانند فرانسه و آلمان، کشور‌های تابع همچون لهستان و اوکراین را محور اروپا بپندارد. انتخاب لهستان نه اتفاقی است و نه تکرارناپذیر. به نظر می‌رسد ایران باید درک نظری افزونتری در این چرخش فکری و بنیادین آمریکا در باره اروپا داشته باشد. اعتقاد دارم که پس از ۲۰۳۰، لهستان و چند کشور جوان اروپایی، جایگزین کشور‌های بزرگتر شده و محور سیاست‌ها و استراتژی‌های مهم آمریکا خواهند شد.

آمریکا همین تلاش را در شرق آسیا با جایگزینی ژاپن صورت خواهد داد. ژاپن مهمترین کشور برای آمریکا در جهت غلبه بر چالش‌های ویرانگر چین و مناقشات اقتصادی، نظامی و سیاسی می‌باشد. فرید زکریا در کتاب جهان پسا آمریکایی از چین به عنوان چالشگر اصلی و نابودکننده نام می‌برد و البته آرزو می‌کند که با فروریزی شانگ‌های، چین نیز فرو بریزد. آمریکا پس از ۲۰۴۰ بر اساس مطالعات اندیشکده هایش که بیشترین اندیشکده در دنیا را دارد، چرخشی از اقیانوس اطلس به اقیانوس آرام خواهد داشت. بهر روی نقشی که دانشگاه‌ها و نخبگان در آمریکا بر انجام مطالعات بنیادین برای آینده دارند را نباید مورد غفلت قرار داد.

کنفرانس ورشو گرچه با مخالفت صوری و اندک برخی از دولت‌های اروپا مانند فرانسه و آلمان روبرو شد و روسیه بیش از چین واکنش نه چندان موثر نشان داد، اما در روز نخست نشست، شصت کشور حضور یافتند. مطبوعات لهستان از این کنفرانس به گونه‌ای سخن گفتند که گویا با فشار اسرائیل و رغبت آمریکا در باره ضرورت شکل دادن تغییرات اساسی در نقشه و سیاست‌های خاورمیانه تشکیل گردیده و سهم اصلی و شاید نتایج مهمش از آن اسرائیل خواهد بود. اینگونه نیست که لهستان میزبان بدون رغبت باشد. پیش از تعیین مکان برای برگزاری این کنفرانس، لهستان بود که پیشنهاد برگزاری آن را در ورشو داد و هر دو کشور آمریکا و اسرائیل از آن استقبال کردند. بر خلاف ادراک عمومی در رسانه‌های ایران و بی نقشی صداو سیما در تحلیل اهمیت و خطرات آن، کنفرانس صلح هم دارای اهمیت اساسی است و هم تهدیدی استراتژیک برای منافع ایران محسوب می‌شود. از این رو باید نکاتی را یادآور شوم:

۱. ایران تاکنون تنها به محکوم کردن کنفرانس صلح ورشو پرداخته و رویکردی انفعالی – سلبی در پیش گرفته است، بدون آنکه از نخبگان برای تحلیل و فهم درست آن دعوتی نماید و یا از صداو سیمای غیرکارآمد بخواهد با بهره گیری از متفکران، اندیشه‌ای را در این باب سامان دهد. در وضعیت انفعالی و بی تفاوتی کنونی، رئیس جمهور باید پیشگام شده و با دعوت از نخبگان و متفکران و آینده پژوهان اندک در ایران بخواهد دست به مطالعه‌ای دقیق بزنند.

 

سازمان‌ها و مراکز سیاسی و اداری که وابسته به قدرت هستند جرأت طرح اندیشه های مستقل را ندارند. متاسفانه مدتی است که در ایران، نخبگان فکری نقشی در تصمیم سازی‌ها نداشته و هیچ کس از آنان نمی‌خواهد که در باره آینده ایران بیندیشند. خطر حذف یا عدم التفات به نخبگان برای ایران به مراتب بیشتر از بسیاری از تهدیدها است. تنها با فهم درست و بنیادین وضعیت کنونی و آینده است که می‌توان تحولات پیش رو در اروپا، طرح آمریکا برای فروپاشی خاورمیانه، طراحی اسرائیل برای گسترش مناقشات مذهبی و انشقاق میان کشور‌های مهم اسلامی یعنی ایران، مصر، عربستان و ترکیه، تهدیدات آمریکا علیه تمام کشور‌های اسلامی در خاورمیانه و نیز ضرورت در پیش گرفتن رویکرد تسامح و مسالمت آمیز را به طور دقیق فهم کرد. تهدید و خطر برای ایران نزدیک است، اما همه خاورمیانه با تهدید روبرو خواهد شد. در زمانی کوتاه، آمریکا به کمک اسرائیل خواهند توانست مناقشات مذهبی را بار دیگر شعله ور ساخته و خاورمیانه سوخته را تحویل دهند.

متفکران و نخبگان، توانایی تحلیل درست شرایط را داشته و قدرت نظری بر فهم منافع و خطرات را دارند به همین دلیل می‌توانند راه‌های عقلانی و فراگیر را عرضه نمایند. نباید بیش از این، اجازه داد مدیران و نخبگان اجرایی به جای نخبگان فکری بیندیشند.

۲. راهی غیر از روی آوردن به همگرایی مذهبی و سیاسی در خاورمیانه وجود ندارد اما نمی‌توان این امر بنیادین را بدون منافع همه یا اقتصاد فراگیر و گفتگو سامان داد. اقتصاد و امنیت، توان کشاندن کشور‌های منطقه برای زیست مبتنی بر صلح را دارند. صلح یک زیست است نه تفنن واژگانی. صلح با تهدید به دست نخواهد آمد. تنها در پرتو صلح است که می‌توان به صلح دست پیدا کرد. هیچ کشوری نمی‌خواهد ثروت و زندگی اش را از دست بدهد مگر آنکه احساس کند که با زور و جنگ می‌توان آن‌ها را فرا چنگ آورد. اگر دولت های خاورمیانه در پرتو گفتگو و فهم صحیح از یکدیگر قرار بگیرند، به میزانی عاقل هستند که دست به خودکشی نزنند. جنگ برای همه ویرانگر است و صلح همان زندگی است، اما نمی‌توان با نابودی زندگی دیگری، صلح را برای خود به دست آورد. ایران باید به کمک متفکران خود، پیشنهاد صلح پایدار و فراگیر به خاورمیانه بدهد خواه از طریق کنفرانس اسلامی یا ترغیب همه به گفتگو. روشن است که در آینده‌ای نزدیک عربستان، مصر و کشور‌های حاشیه خلیج فارس نیز به سبب گرایش افراطی آمریکا به اسرائیل، مورد تهدید و بی مهری قرار خواهند گرفت.

 

فریدمن معتقد است آمریکا نباید پس از ۲۰۳۰ بر روی این کشور‌ها تمرکز کرده و منافع خود را با آن‌ها پیوند زند. به گفته فریدمن، باید در سیاست‌های آمریکا فروریختن کشور‌هایی مانند عربستان به سبب نزاع‌های خانوادگی و قبیله‌ای مورد لحاظ قرار بگیرد. آمریکا خاورمیانه تابع یا سوخته می‌خواهد. متاسفانه هیچکدام از کشور‌های حوزه خاورمیانه درک روشنی از تهدید‌های کنفرانس ورشو ندارند. طراح اصلی این کنفرانس را باید اسرائیل دانست. اسرائیل با روی کار آمدن ترامپ در وضعیت طلایی و هجومی قرار گرفته و در صدد است تا کشور‌های اسلامی را به پذیرش و خذلان وادار کند. ایران باید یکی از این دو راه را در پیش بگیرد: نخست دعوت از کشور‌های همسو در حوزه خاورمیانه و ارائه تحلیل آینده نگرانه از خطرات و منافع آن‌ها و ایجاد گروه مخالف؛ دوم دعوت از تمامی کشور‌های خاورمیانه به صلح و گفتگو و پایان دادن قطعی به تمامی مناقشات هویتی و نزاع‌های مذهبی و عدم مداخله تام در کشور‌های یکدیگر.

راه دوم مبتنی بر آینده ایران و منافع حداکثری همه کشورها است. گام نخست دعوت از متفکران کشور‌های اسلامی برای گفتگو و یافتن راه حل است. بدون محوریت متفکران و اندیشمندان، راهی به آینده نخواهیم داشت.

۳. روسیه، چین و ترکیه به رغم اهمیت، چندان قابل اعتماد بنیادین نیستند. هر سه کشور بر اساس صرف منافع مقطعی و نه استراتژیک و علائق خاص خود به مسئله ایران روی می‌آورند. مقصودم عدم اهتمام به آن‌ها یا رویگردانی نیست. مقصود این است که ایران نباید سیاست‌های استراتژیک و آینده محور خود را بر روابط سودمحورانه آن‌ها بنا کند. نخبگان می‌توانند با تحلیل سی سال آینده ایران، گشت‌ها و گسست‌های ضروری در مناسبات با کشور‌ها و اهمیت هر یک را تحلیل و عرضه نمایند. بدون طراحی یک سناریو که استوار بر داده‌های نظری و فکری باشد نمی‌توان از آینده پیچیده و ناملموس سخن گفت.

 

آمریکا از بیست سال پیش، دیدگاهی را در باره جهان و خاورمیانه آغاز کرد، اما سهم این التفات از آن نخبگانش بود. ایران راهی غیر از درک بنیادین از تحولات آینده ندارد، اما متاسفانه تصمیمات و سیاست‌های مهم کشور بر اساس درکی از وضعیت کنونی و نه آینده، استوار شده است. چنانچه کنفرانس ورشو را بر اساس وضع کنونی تحلیل کنیم هم به خطا رفتیم و هم بیشترین صدمه را خواهیم خورد. کنفرانس صلح و امنیت خاورمیانه در صدد ایجاد تغییرات بنیادین و دراز مدت در خاورمیانه است. ایران نباید با صرف محکومیت، کم اهمیت پنداشتن، پشت کردن یا عدم التفات به آن، از خطرات و تهدید‌های آن غفلت ورزد. متاسفانه در ایران تاکنون تحلیل درست و واقع گرایانه از کنفرانس ورشو ارائه نشده و تقصیر اصلی را باید به گردن صداوسیما انداخت که از حلقه فکری، خود را محروم ساخته است. نمی‌توان بدون فهم دلایل و مقاصد درازمدت کنفرانس ورشو، با ساده انگاری ادعای شکست آن را داشت. آرزو برای شکست را باید متفاوت از واقعیات آن بدانیم. نباید از بیان آشکار واقعیات که آینده ایران را با تهدید روبرو خواهد ساخت، ترسی داشته باشیم.

ایران تنها کشور مستقل در فکر و سیاست در خاورمیانه است که تابع آمریکا نیست. کشور‌های بسیاری جرات مخالفت با آمریکا را ندارند. به همین دلیل نباید ایران فرصت اندیشیدن اندیشمندانش در باره اهمیت و نتایج کنفرانس و خطر‌های پیش رو برای خاورمیانه را از دست بدهد. راه درست دعوت از نخبگان برای فهم آینده ایران و خاورمیانه است. این فرصت گرانسنگی است.


*دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی (ره) تهران

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
علی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۴۹ - ۱۳۹۷/۱۱/۲۷
0
1
حال که کشور مستقلی هستیم وبا امریکا واقمارش تضاد منافع داریم وبر اساس ظن نویسنده به روسیه وچین وترکیه نمیتوان اعتماد کرد؟
بنابراین باید به چه کشورهایی اعتماد کرد وبا انها دوست ومتحد راهبردی شویم؟
رضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۴۹ - ۱۳۹۷/۱۱/۳۰
0
1
مشکل جامعه ما این است که هر کس بدون داشتن سواد و تخصص در یک زمینه خاص سعی می کند اظهار نظر کند
اقای دکتر پورحسن که دکترای فلسفه دارند با چه تخصصی در حوزه تحلیل سیاسی و امور بین الملل اظهار نظر می کنند
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۲۶ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۱
0
0
تحلیل متفاوت و جالبی بود
هادی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۵۱ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۲
0
0
نظر جالبی بود و می باید مد نظر قرار گیر د, اصولا فلاسفه از قدرت درک و تجزیه و تحلیل خوبی برخوردار هستند که باید از انها استفاده شود و مبانی فکری و....مسایل جامعه را تدوین کنند‌.
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی