
نزدیک شدن به برگزاری هشتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک، همراه با اعلام رسمی ۱۱ کشور از جمله فرانسه، انگلیس، کانادا و پرتغال برای به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین، فصل تازهای در مناقشه تاریخی میان فلسطین و اسرائیل را رقم زده است.
دیدارنیوز: نزدیک شدن به برگزاری هشتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک، همراه با اعلام رسمی ۱۱ کشور از جمله فرانسه، انگلیس، کانادا و پرتغال برای به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین، فصل تازهای در مناقشه تاریخی میان فلسطین و اسرائیل را رقم زده است. این اقدام نمادین و همزمان، فرصتی سیاسی-حقوقی پیش روی جامعه جهانی قرار میدهد که میتواند فشار مضاعف به دولت اسرائیل و حامیانش وارد ساخته و امیدها برای تحقق عدالت و تشکیل کشور مستقل فلسطین را افزایش دهد.
به استناد گزارش مندرج در پایگاه خبری سپاهان خبر فلسطینیان ساکن نوار غزه این رویداد را پیروزی بزرگ میدانند و از آن استقبال میکنند، اما در مقابل، دولت آمریکا این اقدام متحدین خود را نمایشی قلمداد کرده و بهطور مشخص مانع ورود محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، به مقر سازمان ملل شد. عباس تنها اجازه یافت که سخنرانی از پیش ضبطشدهای در نشست مجمع عمومی ارائه دهد. در این میان، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، موقفی سرسختانه اتخاذ و وعده داده است که هرگز وجود یک کشور فلسطینی را نمیپذیرد.
در میان کشورهای اروپایی، رویکرد دولت آلمان نسبت به مسأله فلسطین متفاوت است. مقامهای برلین که به خاطر تاریخ تلخ نازیسم و قتلعام شش میلیون یهودی، احساس مسئولیت ویژهای به امنیت اسرائیل دارند، بهرغم حمایت ظاهری از راهحل دو دولتی، تاحدودی در ارائه رسمیت به کشور فلسطین تردید دارند و این موضوع باعث سردرگمی در سیاستهای کلان شده است. صدر اعظم آلمان این شناسایی را آخرین گام در فرآیند صلح میداند و از تصمیمگیری فوری پرهیز میکند.
تحلیلگران سیاسی معتقدند که اقدام اخیر اروپا نشانهای از تغییر در سیاست این قاره نسبت به آمریکا است؛ روندی که حکایت از تمایل اروپاییها به اتخاذ مواضع مستقلتر در سیاست خارجی دارد. این امر سبب تقویت جایگاه اروپا به عنوان بازیگری فعال در منطقه غرب آسیا و مدافع حقوق بشر میشود.
افکار عمومی و رسانههای غربی، بهویژه پس از جنگ طولانی و خشونتبار اسرائیل علیه نوار غزه، فشار زیادی بر دولتهای اروپایی وارد کردهاند تا مواضع صریحتر و حمایت بیشتری از مردم فلسطین اتخاذ کنند. این موج فشار رسانهای و اجتماعی را نباید نادیده گرفت، چرا که بخشی مهمی از تحولات سیاسی کنونی را تشکیل میدهد.
برخی تحلیلگران، اقدام چند کشور اروپایی در به رسمیت شناختن فلسطین را حرکتی نمادین میدانند که هنوز فاقد جامعیت حقوقی و سیاسی مهمی مانند پذیرش مرزهای سال ۱۹۶۷ فلسطین، قدس شرقی به عنوان پایتخت و حق بازگشت آوارگان فلسطینی طبق قطعنامههای سازمان ملل است. این موضوع نشاندهنده محدودیتهای کنونی در تغییر واقعی وضعیت سیاسی فلسطین است.
تصمیمگیری درباره مناقشه فلسطین و اسرائیل، پیچیدگیهای زیادی دارد و اروپا به تنهایی نمیتواند این فرآیند را مدیریت کند. کارشناسان معتقدند که تمام اقدامات در چارچوب چراغ سبز واشنگتن و سیاستهای آمریکاست. برگزاری کنفرانس بینالمللی فلسطین در نیویورک به ریاست مشترک عربستان و فرانسه، نمونهای از این همکاریهای استراتژیک و نمایش قدرت دیپلماتیک آمریکا در منطقه است.
اکنون پرسش اصلی این است که آیا طرحهای غربی با همراهی بازیگران منطقهای و سازمان ملل، واقعی و برای احقاق حقوق ملت فلسطین است، یا صرفاً پروژهای است برای دادن فرصت نمایشی به عنوان «تشکیلات خودگردان فلسطین» که در عمل به تثبیت منافع اسرائیل کمک میکند؟ تحلیل دقیق روندهای سیاسی آینده میتواند پاسخ این سؤال را روشن کند.
اعلام رسمی شناسایی کشور فلسطین از سوی برخی کشورهای اروپایی نشانهای مهم از تلاش برای بازتعریف نقش اروپا در معادلات منطقهای است. این حرکت، اگرچه با محدودیتهایی همراه است، اما ظرفیت فشار بینالمللی بر سیاستهای اسرائیل را افزایش میدهد و فرصتی برای پیگیری راهحل عادلانهتر سیاسی فراهم میآورد.
نهایتاً تحقق صلح پایدار در منطقه، وابسته به همراهی جدی تمامی بازیگران بینالمللی، احترام به حقوق بشر و حفظ کرامت ملت فلسطین است. پیگیری مستقل و عقلانی اروپاییها در این مسأله میتواند الگویی برای سایر کشورها باشد و زمینهساز تحول ساختاری در حل یکی از پیچیدهترین بحرانهای جهانی شود.